مدیریت بحران سوانح و آگاهی دادن به عموم افراد جامعه
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۹۹۹۱۴۷
وبلاگ > ناطقی الهی، فریبرز - تجربیات وسیع بینالمللی دارای اهمیت بسیار زیادی برای آگاهیهای عمومی جهت مقابله با شرایط بحرانی است. در واقع رابطه بسیار قویای بین سطح اطلاعات عمومی و هر یک از موارد مدیریت بحران وجود دارد.
هدف اصلی برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی در دنیا عبارت است از افزایش سطح اطلاعات جوامع و آماده کردن آنها جهت مقابله با بحران و همچنین کمک به ایجاد جوامعی خود اتکا است تا به این وسیله این جوامع تواناییهای لازم را جهت ایفای نقش خود در مورد همکاری و پشتیبانی از بخش دولتی در کلیه امور بحران کسب کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
1- نیازهای مهم جوامع
باتوجه به هدف مورد بحث، بیشتر کشورهای جهان به این نتیجه رسیدهاند که افراد جامعه نیاز به دانستن حقایق زیر در رابطه با بروز هر نوع بحرانی دارند:
- وضعیتی که بحران به وجود میآورد؛
- بهترین اقدامات فوری که باید توسط فرد به طور شخصی و یا به وسیله فامیل و یا سایر گروه ها انجام شود؛
- بهترین راهی که میتوان به اعضای جامعه کمک کرد؛
- آنچه که دولت جهت یاری دادن به جامعه برنامهریزی کرده است؛
- نحوة شرکت مؤثر در امور مخابراتی و اخطاررسانی بحران؛
- نحوه اقدام درخصوص احداث سرپناه و حفظ معیشت تا دریافت کمکهای ارسالی.
2- همکاری و درک متقابل دولت و جامعه
باتوجه به نیازهایی که قبلاً به آن اشاره شد، چندین عامل وجود دارد که استنباط و همکاری متقابل بین دولت و جوامع را تحتتأثیر خود قرار میدهند. این عوامل به طور معمول عبارتند از:
- علاوه بر دانستن این که دولت به چه نحوی جهت کمکرسانی در مواقع بحرانی برنامهریزی کرده است، جوامع باید حداقل یک استنباط عمیقی از حجم منابع و محدودیتهای بخش دولتی داشته باشند. این اصل در کلیه موارد مدیریت بحران نیز صادق است از جمله پیشگیری، کاهش اثرات و توسعه ملی.
- دولت و جوامع باید با کمک به یکدیگر جهت مقابله با بحران اقدام کرده و جهت بازگشت به وضعیت عادی تلاش کنند؛
- جوامع باید استنباط صحیحی از این امر داشته باشند که جهت انجام اقدامات خود آمادهسازی تواناییهای لازم را کسب کنند؛
- جوامع باید درک صحیحی از مسائل و مشکلات دولتی در زمینه ارائه کمکهای امدادی در مرحله پس از وقوع بحران داشته باشند به خصوص در زمینة ارائه کمکهای فوری.
به طور کلی در جهت منافع جوامع است که همکاری خود را تا حداکثر ممکن با بخش دولتی در برنامههای مدیریت بحران گسترش دهند.
دولت هم باید این حقیقت را مدنظر قرار دهد که تحت شرایط بحرانی عموم افراد معمولاً تحتتأثیر عواملی چون شوک، فوت و یا حالات دردناک دیگری قرار دارند و لذا ضروری است که به به صورت مطلوبی با آنها مدارا گردد.
3- مسئولیت برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی
همانند برنامههای آموزشی، مسئولیتهای مربوط به برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی هن باید به صورت کاملاً واضح مشخص شود. احتمالاً بهترین روش در اغلب موارد واگذاری این مسئولیت به مسئولین برنامههای آموزشی است. به عبارت دیگر مسئولیت کلی باید در اختیار رئیس شورای عاملی مدیریت بحران (یا کمیتههای مربوطه) بوده و امور روزمره به دفتر و یا اداره ملی مدیریت بحران ارجاع شود.
4- موارد اصلی برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی
به طور طبیعی موارد اصلی و مهم برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی به شرح زیر میبایستی مشخص شود:
- اطلاعاتی که لازم است به عموم مردم داده شود؛
- فرم و روشی که باید به وسیله آن اطلاعات را به مردم منتقل شد.
- در بررسی و تعریف موارد اصلی برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی بهتر است که عوامل دولت، جامعه و حدودی که اینگونه عوامل باید در برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی دخالت داده شوند مشخص شود. عوامل دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرند شرح است:
- - میزان تجربه جوامع درخصوص بحرانها؛
- عوامل وابستگی و انتظارات که ممکن است باعث گردد جوامع بیش از اندازه به کمکهای بخش دولتی وابسته گردیده و در نتیجه نیروی خوداتکایی فردی و جامعه تضعیف گردد.
5- عناوین و لفظ برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی
عناوین و الفاظ مختلفی را میتوان جهت اجرای برنامههای ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی بکار برد. این عناوین و الفاظ که قابل تغییر و یا تأکید خاص در زمانهای مختلف است بدین قرارند:
- بحرانها تبعیض قائل نمیشوند و به طور حتم افراد خانوادهها و جوامع را تحت تأثیر قرار میدهند. همچنین آنها امور زیربنایی ملی، اقتصاد ملی و کوششهایی را که دولتها جهت ترقی و توسعه اقتصاد ملی و سطح زندگی مردم انجام میدهند را نیز تحتتأثیر قرار میدهند.
- دولتها و جوامع تواماً و بطور مشترک در جهت مقابله با بحران اقدام میکنند. آنها حتماً بطور مشترک جهت حل مشکلات به وجود آمده اقدام کرده و سعی در برقراری وضعیت عادی کنند.
- اگر جوامع اقدامات اصلی مربوط به آمادهسازی، خوداتکایی و خودیاری را به نحو مطلوبی انجام دهند قدرت قابلتوجهی جهت مقابله با بحران خواهند داشت و همچنین اگر جوامع به طور دقیق اهداف، حجم و محدودیتهای کمکهای دولتی را تشخیص دهند این نکته نیز باعث افزایش تواناییهای آنها جهت مقابله با بحران خواهد شد.
6- اطلاعاتی که باید به مردم انتقال یابد
اطلاعاتی که باید به مردم منتقل شود به صورتهای زیر طبقهبندی میشوند:
- اطلاعات ضروری جوامع؛
- اطلاعات مربوط به برنامههای کمکهای دولتی.
این بخش شامل مواردی بدین شرح است:
• اطلاعات مفصل سیستم ملی مدیریت بحران که مربوط به جامعه میشود؛
• هرگونه اطلاعات ضروری که جهت کمک به عموم مردم میباشد از جمله اطلاعات مربوط به علائم خاص اخطاررسانی، سرپناههای مشخص شده و یا مناطق امن، مربوط به تخلیله و سایر موارد؛
• محدودیتهای مربوط به کمکهای دولتی که در اثر عواملی بدینشرح ایجاد میشوند:
ضروری بودن انجام بررسی و مدت زمانی که این بررسیها طول میکشد، مشکلات لجستیکی درخصوص تهیه مواد و کالاهای موردنیاز جهت امدادرسانی و همچنین ضرورت بررسی و تعیین اولویتهای مربوط به اقدامات مختلف امدادرسانی؛
• هرگونه اطلاعات دیگری که ممکن است در شرایط خاص موردنیاز باشد.
7- یادآوری امور آمادهسازی فصلی
دوره قبل از شروع بحران فصلی معمولاً زمان مناسبی جهت تأکید درخصوص عومل ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی به خصوص اقدامات مربوط به آمادهسازی، پاکسازی، اخطاررسانی و همچنین امور مربوط به تخلیه میباشد.
8- اطلاعات پس از وقوع بحران
ایجاد ارتباط و انتقال اطلاعات به عموم افراد جامعه بلافاصله پس از وقوع بحران یکی از اقدامات بسیار مهم عملیات پاسخگویی میباشد. بنابراین، این امر میبایستی جزء برنامههای مربوط به ارتقاء سطح آگاهیهای عمومی در نظر گرفته شه و موارد زیر را به طور کامل تشریح نماید:
- قصد و نیت کلی دولت درخصوص امور بخش پاسخگویی؛
- نوع اطلاعاتی که میبایستی به جامعه ارائه شود؛
- چگونگی انتقال اطلاعات موردنظر به جامعه (به عنوان مثال به وسیلة رادیو و یا راههای دیگر)؛
- مسئولیتهای جوامع در قبال دریافت این گونه اطلاعات و انجام اقدامات لازم در صورت نیاز.
9- فرمت اطلاعاتی
فرمت اطلاعاتی که باید به مردم انتقال یابد باتوجه به کانالهایی که مورد استفاده قرار میگیرد دارای اشکالات مختلفی است.
- اطلاعیه؛
- پوستر؛
- کارتون؛
- عکس؛
- فیلم و ویدئو؛
- ضمیمة برنامههای در حال اجراء و یا موضوعات دیگر؛
- برنامههای کوتاه رادیویی و یا تلویزیونی؛
- مصاحبه و یا نمایش.
10- کانالهای اطلاعاتی
موارد زیر شامل کانالهای ارتباطی مختلفی است که در کشورهای مختلف جهت انتقال اطلاعات به افراد جامعه مورداستفاده قرار میگیرند:
- راهنماهای تلفن:
- کیسههای خرید؛
- برنامههای موجود دولتی (مانند برنامههای آموزش بهداشت که میتوان از آنها به صورتی استفاده نمود که اطلاعات مربوط به آمادهسازی و یا بخشهای دیگر مدیریت بحران به صورت کوتاه به آن ضمیمه شود):
- رادیو و تلویزیون؛
- برنامههای سینمایی (به عنوان مثال یک فیلم کوتاه از بحران اتفاق افتادة قبلی یادآور بسیار خوبی میتواند باشد به خصوص در دوره قبل از احتمال وقوع بحران فصلی)؛
- ارائه اطلاعات خاص (به خصوص در زمان روز ملی آمادهسازی جهت مقابله با بحران و یا موقعیتهای مشابه)؛
- استفاده از وقایع ورزشی مشهور جهت نشان دادن پوسترهای مربوط به مدیریت بحران؛
- جلسات عمومی و یا جلسات سخنرانی اجتماعی از هر نوع؛
- رسانههای اطلاعاتی چاپی؛
- مساجد، اماکن مقدسه و خیریه و اماکن مشابه؛
- سازمانهای داوطلب به خصوص اگر آنها به عنوان نیروی پشتیبانی از سیستم مدیریت بحران در نظر گرفته شدهاند.
منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۹۹۹۱۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تأملاتی درباب بومی نبودن نظریهها در میدان جامعهشناسی کشور
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهشهایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و میگیرد، مبتنی بردستاوردهای دانشمندان غربی است و این دستآوردها چه در نظریهها و چه در روشها و فنون پژوهشهای تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که تئوریها و روشها با دقت تقریباً وسواسگونهای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته میشوند.
* دلایل خطای شناختی در پژوهشهای تجربی جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیینها و اِسنادهای آن نظریهها، برای جامعهشناسی و پژوهشهای تجربی جامعهشناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریهپردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریههای خود اقدام کردهاند و میکنند.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ به رغم شباهتهای انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزشها و هنجارها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویدادهایی که در دورههای تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامدهای آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل میگیرد.
نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی
این پژوهش توضیح میدهد که کاربست نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود. گرچه به عنوان جامعهشناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعهشناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی بهطور مؤثری یاری دهند.
نبوی ادامه میدهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریهها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار میگیرند، و به ژرفاندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریههای رایج نمیپردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریهها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریهها بپردازند.
* زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشدههای مختلف پژوهش خود رعایت نمیکنند.
خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشودنبوی بیان میکند که زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:
نظریههای برساختهشده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهشهای بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریهها و بومیسازی آن آنجام نمیدهیم. نظرهای ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعهشناسی، دارای ماهیت جامعهشناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعهشناختی به رسمیت شناخته نمیشوند.این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمعبندی میکند که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظهای از بحرانها و ابربحرانها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی میدهد، شکل گرفته باشد.
انتهای پیام/