قلم مهربان شعر در کار سیاست
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۴۱۹۱۵
در تاریخ ادب فارسی، شعر سیاسی و اجتماعی تا پیش از انقلاب مشروطه، بروز جدی و چشمگیری نداشته و آنچه بوده، اغلب به تمایلاتی انتقادی که میتوانستند تأویل به انتقاد از جلوههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی، مردمی و... شود نزدیکتر بوده تا انتقاد سیاسی صریح. حتی در این میان، اشعاری را که بهزعم پژوهشگران بسیار، اشعاری کاملاً سیاسیاند، بازهم میتوان تأویل به سویههای معناییِ غیرسیاسی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فردوسی در جایجای اثر عظیم شاهنامه، قدرت حاکم را به باد انتقاد میگیرد، سنایی پادشاهان شهوتپرست و عالمان درباری را بهکرّات مورد حمله قرار میدهد و خاقانی، ناصرخسرو، نظامی، عبیدزاکانی و... نیز هریک نسبت به اوضاع زمانه خویش و جو حاکم بر جامعه، احساس تعهد کرده و دربرابر بیعدالتی و فساد موجود واکنش نشان میدهند. امّا در این میان حافظ است که با زبان پر رمز و راز و ایهامهای لطیف خود، آنچه میگوید مثل سائر میشود و این امکان را مییابد که علاوهبر نقد رفتار حاکمان، صوفینمایان، زاهدان دروغین، محتسب و...، به مناسبات دیگر و حوادث دیگر نیز بتواند تعمیم یابد و زبانزد خاص و عام شود.
معلم آزادی و آزادگی
شعر حافظ، سرشار از اشارات تاریخی به اوضاع و احوال زمانه اوست و همین اشارات، میتواند او را سیاسیترین غزلسرای زبان فارسی معرفی کند، ازسویی امّا تناقضات دیگری که حاکی از برخی مسالمتجوییها و برخی ملایمتهای قلمی اوست، درکنار توان تأویلپذیری بالای اشعار او، این پرسش را ایجاد میکند که آیا حافظ بهراستی شاعری سیاسی است؟ پرسشی که پاسخ دادن به آن، مجالی بسیار گسترده میطلبد و بحثی درازدامن.
حافظ را پیش از آنکه بخواهیم یا بتوانیم شاعری سیاسی برشماریم، باید او را شاعری آگاه بدانیم؛ شاعری آگاه که شرایط سیاسی و اجتماعی زمانهاش را بهخوبی دریافته و نزدیکی او به دستگاه حکومت نیز این امکان را به او داده که شعرش، آیینه تمامنما و بازتابدهنده کاملی از اوضاع سیاسی و اجتماعی عصرش باشد؛ البته آیینهای که بر آن هالهای از ایهامها و کنایات و دوپهلوییها نشسته، و به مخاطب عام میگوید فالت را بگیر و برو که دنیا همین دو روز است و درپی اغتنام فرصت باش، و به مخاطب خاص میگوید دمی بنشین تا این هاله مهآلود بنشیند و ببینی در ورای این می و معشوق و مصطبه، چیست.
غزلیات حافظ را اگر در ورای آن هاله مهآلود بخوانیم، سراسر درسنامه آزادگی و آزاداندیشی است که عمیقترین مفاهیم اجتماعی را با رنگی از عرفان ایرانی که متناسب با روح و روان جمعی ایرانیان است، عرضه کرده است.
شاعری که به زمانهاش مینگرد
اگرچه حافظ از اندیشههای عرفانی متأثر است و به انتقادیترین غزلهایش نیز رنگی از عرفان میزند اما اعتراض او به وضع موجود، حتی به انتقاد از وضعیّت تصوف زمانه او نیز میانجامد و در ابیات بسیاری میبینیم که او به خانقاه، پیر، ریاضت و... نیز حداقل آنگونهکه مرسوم زمانه او بوده، انتقادهایی اساسی دارد؛ انتقادهایی که مانند انتقادهای او نسبت به دیگر ارکان جامعه آنروز، مسقیماً معضل ریاکاری را هدف میگیرد و بهگونههای مختلف بروز مییابد؛ مانند تقدسزدایی از حاکمیت و نیز تلاش برای تغییر وضعیت موجود بهسمت وضعیت مطلوب، البته با نوعی مسالمتجوییِ محسوس و بیخطر.
تقدسزدایی حافظ از حاکمیت موجود، راه اصلاح جامعه را در پیش میگیرد و تمام حوزههای ناهنجاری جامعه را شامل میشود و علیرغم آنکه برخی معتقدند این نوع اشعار حافظ از حوزه نقد قدرت سیاسی و دینی فراتر نمیرود و در این شیوه، حاکم، مفتی، صوفی، واعظ، پیر و... تنها نقد میشوند، باید اشاره داشت که تمامی ابیات پندآموز و حکمتآمیز او، عملاً راهکارهایی برای نشان دادنِ راهِ تغییر وضعیت موجودند که پس از انتقاد، ارائه میشوند.
حافظ هیچگاه چشم بر وضعیت موجود دوران حیات خود نبسته بود و همواره ضمن توصیف شرایط زیست زمانهاش، نگاه و نگرشی انتقادی هم داشت؛ رویکردی که معنای تامّ واژه روشنفکر است و برای این روشنفکری، حافظ نیازی نمیدیده تا لحنی خصمانه و ستیزهجویانه را بهکار بگیرد، بلکه با اعتقاد به اینکه سخن نرم را تأثیری دیگر است، از زبانی مسالتآمیز برای پند و اندرز استفاده میکند و میگوید:
یک حرف صوفیانه بگویم اجازتست؟
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
و آنجاکه از کاراییِ این زبانِ مسالمتآمیز و مهربان ناامید میشود، صدای واژههایش را بلند میکند و با لحنی خشمگین میگوید:
ور خطا گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
بدیهی است که اندیشه سیاسی نهفته در شعر حافظ با معیارهای اندیشه سیاسی شاعران امروز قابلقیاس نباشد، چنانکه زمانه او نیز با زمانه ما قابلقیاس نیست. به همین دلیل برای سنجیدنِ سیاسی بودن یا نبودن غزلیات حافظ، متر و معیارهای دیگری لازم است که با شناخت بهتر وضعیت سیاسی و اجتماعی دوران حیات او حاصل میشود و پرداختن به آن در مجالی مختصر، میسّر نیست. امّا تأکید شاعر بر مفاهیم و رویکردهای انسانی و اخلاقی همچون عدالتپیشگی و دادگستری و پرهیز از ستمکاری، خود میتواند نشاندهنده این نکته باشد که بیعدالتی، بیداد و ستمگری چنان در جامعه روزگار شاعر شایع بوده، که حتی شاعری نزدیک به دستگاه حکومت نیز نمیتوانسته سکوت پیشه کند، و با بهرهگیری از هر شیوه ایهامآفرین و ابهامآفرینِ هنری، بر این بیدادگریها میتاخته است:
شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
قدر یکساعته عمری که در او داد کند
*
به قدر و چهره هرآنکسکه شاه خوبان شد
جهان بگیرد اگر دادگستری داند
و شاهان را از افول دوران خودکامگی و چرخش قدرت سیاسی، بیم میداده است:
صبح امید که بُد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
بعد از این نور به آفاق دهیم از دل خویش
که به خورشید رسیدیم و غبار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کلهگوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
آنهمه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
منبع: روزنامه قدسمنبع: قدس آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۴۱۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربیعی: تعطیلی شنبه توطئه نیست
دکتر علی ربیعی با بیان اینکه وقتی هر پدیدهای را محدود میکنیم و در جایی را میبندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان میبینیم اهدافمان محقق نمیشود، تداوم سیاستها چیست؟ گفت: هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمیدهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده میکنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکههای مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم میگیرید! این هم از آن تناقضها است!
به گزارش جماران، دکتر علی ربیعی، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در نشست «بررسی تاثیر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی در فضای فناوری اطلاعات» که از سوی گروه علمی تخصصی اقتصاد رسانه «انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات» برگزار شده بود، سخن میگفت، با بیان اینکه متاسفانه از روز اولی که اینترنت در کشور ما آمد، دائما به دنبال آسیب شناسی بودیم و بحثهای اندکی به مساله فرصتهای نهفته در آن پرداختند، گفت: این نگاه عمدتا ناشی از سطح فردی و بررسی تاثیر آن بر رفتارهای فردی بوده و از روز اول با نگاه آسیب شناسانه به سمت آن رفتیم و تنها حوزهای که برای ما اهمیت داشته، رفتارهای فردی بوده است. در واقع با مشاهده رفتارهایی که خلاف سنتها و ارزشهای مالوف ما بوده، نوعی احساس خطر ایجاد شده است.
دوران دو رئیس قبلی قوه قضائیه، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بودوی با بیان اینکه در سطح بعد باید آیین نامهها و سیاست گذاریها را بررسی کرد، توضیح داد: برای نمونه، قانون مجلس و آیین نامههایی که قوه قضائیه مطرح میکند به این مسائل میپردازند و دوره دو رئیس قبلی قوه قضائیه، یکی از دورانهای بسیار تلخ فضای مجازی بود و بیشترین فشارها بر گسترش فضای مجازی در این دورانها سامان گرفته بود.
ربیعی با تاکید بر ضرورت توجه به فلسفه حکمرانی فضای مجازی و حوزه تکنولوژیهای اطلاعاتی و ارتباطی، گفت: فهم این سطح به ما کمک میکند که دریابیم چه اتفاقی در حوزه سیاست گذاریها و همچنین رابطه مردم با فضای مجازی و تکنولوژی اطلاعاتی میافتد. درک این سطح به ما برای فهم علل اتفاقات کمک میکند. به تعبیری باید بررسی کرد عوامل و عناصر اصلی فلسفه حکمرانی دیجیتال و تکنولوژیهای ارتباطی، چه عواملی هستند.
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: میان رویکردها و استراتژیهای فلسفه ساز حکمرانی کشور، میان استراتژی بقا و توسعه گرفتار شده ایم. این وضعیت کنشها و سیاستهای ما را تحلیل میکند. از دهه ۷۰ این بحث بود که آیا میخواهیم خودمان را کماکان بسط دهیم به سطح جهان را قدرت خود را حفظ کنیم، آن زمان جمعبندی شد که ما هم توسعه و هم بقا میخواهیم. اما متاسفانه در روندی که طی شد، فلسفه بقا بر فلسفه توسعه کشور چربیده است.
از ساحت تکنولوژیهای ارتباطی امنیت زدایی کنیموی توضیح داد: وقتی فلسفه حکمرانی ما بقا است، تمام تکنولوژیها بر اساس آن سنجیده میشود. استارتاپها را این گونه ارزیابی میکنند. نسبت مردم با فضای مجازی، در همین ارتباط سنجیده میشود. ما باید این نکته را درک کنیم؛ میتوانستیم درباره تکنولوژیهای اطلاعاتی و فضای مجازی بحث اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و امنیتی کنیم، اما استراتژی بقا ما را به سمتی برده است که سیاستهای امنیتی بر سایر سیاستها در امر فضای مجازی چربیده و این گرفتاری اصلی ما است.
باید از ساحت تکنولوژیهای ارتباطی امنیت زدایی کنیم. وقتی نگاه و فلسفه این گونه جلو میرود، به رغم هر اسمی که بر توسعه میگذاریم، تحمل الزامات و نتایجش را نداریم و بنابراین عملا به جایی نمیرسیم؛ چرا که فلسفه بقا حاکم است.
ربیعی با بیان اینکه بنیانهای نظری و فلسفه وجودی حکمرانی ما گسترش پهنای باند اینترنت را بر نمیتابد، خاطرنشان کرد: حکمرانی ما میگوید پهنای باند را میخواهم، اما نه میتواند الزامات آن را رعایت کند و نه از نتایجش خوشش میآید؛ بنابراین پهنای باند ما عملا دچار مشکل میشود. آثار توسعه در فضای مجازی متاثر از این دیدگاه است و با جزمیتی که وجود دارد، شرکتهای استارتاپی ما تهدید محسوب میشوند.
در حالی که اگر همه جهان بگویند هوش مصنوعی، آینده اقتصاد جهان و ثروت جهان تعداد مشاغل ما در خدمات شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است، چون آن نگاه میترسد، استارتاپ به جای اینکه سکو و جهش توسعه و اقتصاد کشور باشد، جهش وابستگی کشور و جهش دیدگاههایی که ارزشهای نامالوف را دنبال میکنند تلقی میشود.
جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستادهوی با بیان اینکه جریان پرقدرتی سالهاست که مقابل حاکمیت تفکر توسعه و پیشرفت ایستاده و در عمل صرفا استراتژی «بقا» را دنبال میکند، تاکید کرد: عنصر اصلی تاثیرگذار بر سیاستگذاری این نکته است که ما دائما و ناچارا به فراز و نشیب و کشاکش و آیین نامههای مختلف میرسیم که متاثر از این عامل در حکمرانی است.
در این نشست که در دفتر روزنامه شرق برگزار شد، وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی در ارزیابی از فضای مناسب کار برای کارآفرینی در کشور، اظهارداشت: درباره اینکه چرا شکست خوردیم و کجاها موفق بودند، بحثهای زیادی میشود. در حالی که این مساله بسیار ساده است. از دوره ۷۶ تا ۸۴ را میتوانیم بررسی کنیم، دوره ۹۲ تا ۹۷ هم بررسی کنیم.
نیازی به تحلیل و واکاویهای عمیق نداریم. این دو دوره که در آن سیاستها جامع نگر هستند و روابط بین الملل درست است و جامعه مدنی نفس میکشد، درخشانترین دوران اقتصادی همان دوران است. از ۹۴ تا روی کار آمدن ترامپ، شکوفاترین دوران استارتاپی در ایران را داشتیم، شرکتهای دانش بنیان هم دوران خوبی داشتند.
اما اکنون با بازی با کلمات، بحث دانشگاههای «حکمت بنیان» را مطرح میکنند و روشن نیست که این شاخص چگونه میخواهد سنجیده شود.
با تعابیری مانند دانشگاه «حکمت بنیان»، دل خوش میکنندربیعی گفت: با این کلمات که فریبایی دارد، دل خوش میکنند و تحت پوشش آنها آسوده میخوابند و تصور میکنند این کلمات برای ما خوشبختی و سعادت میآورند!
وزیر پیشین تعاون، کار و رفاه اجتماعی اضافه کرد: یک تفکر ما را نیازمند توسعه و پذیرفتن نتایج و الزامات آن میداند و معتقد است باید برای مدیریت نتایج آن برنامه ریزی درست کرد، اما ما، چون در این حوزه وارد نمیشویم، با بخشهای سنتی وارد چالش نمیشویم و چالش ما با بخشهایی است که مرتبط با فضای ارتباطی مبتنی بر شبکههای اطلاعاتی است.
تعطیلی شنبه توطئه نیستربیعی با بیان این اعتقاد که بسیار تاکید کرده ایم که تغییر سبک زندگی که در خیابان میبینید، توطئه نیست، بلکه تغییر ارزشها است، تصریح کرد: اینگلهارت هم مطالعه کرده و میگوید کل جوامع این تغییرات را دارند. در هر جامعهای به شکلی است. تعطیلی جمعه و شنبه توطئه نیست بعد هم فضای مجازی را محل این توطئه تصور میکنند.
آنچه امروز میبینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایمبه گفته وی؛ تغییر ارزشی را میبینند، اما، چون علت یابی نمیتوانند بکنند، آن را توطئه میدانند. در حالی که بخشی از تغییرات ارزشی، جهانی و طبیعی است. بخشی از آن هم حاکی از سیاستهای خود ما است. آنچه که امروز میبینیم، نتیجه سیاستهایی است که خود ما اعمال کرده ایم.
ربیعی با بیان اینکه شرکتهای استارتاپی زمینه ساز ایجاد نوعی پیوندهای جهانی هستند که ما نه به الزامات آن تن میدهیم و نه نتایجش را میپذیریم، اظهارداشت: فضای شرکتهای استارتاپی در میان ۸۰ میلیون نفر جمعیت تنگ است و فضای جهانی را میخواهد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه اقتصاد آینده، بدون اقتصاد دیجیتال، ناقص است، توضیح داد: بیشترین میزان اشتغال را ما در آینده در بخش خدمات مبتنی بر تکنولوژی اطلاعاتی داریم. هم ثروت ایجاد میکند و هم موتور حرکت سایر بخشها میتوانند رشد و توسعه یابند و هم میزان اشتغال را رشد میدهد و هر گونه کوتاهی در این زمینه رفتاری غیرامنیتی است که در واقع امنیت کشور و اشتغال و ثروت اندوزی کشور را به خطر میاندازد.
سخنگوی دولت پیشین ادامه داد: وقتی هر پدیدهای را محدود میکنیم و در جایی را میبندیم، چه هدفی داریم! وقتی با چشممان میبینیم اهدافمان محقق نمیشود، تداوم سیاستها چیست؟ هدف بستن فضای مجازی چیست؟ مگر سنجشها نشان نمیدهند که مردم تا چه میزان بالایی از فیلترشکن استفاده میکنند و نه از صداوسیمایی با این بودجه کلان! پس این محدودیتها و اختلالها چه خاصیتی دارند! همه تان هم که در شبکههای مجازی حضور دارید و تیک آبی و خاکستری هم میگیرید! این هم از آن تناقضها است!