شهر بیسقف برای کـودکان!
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۹۳۷۰۲
اجتماع > اجتماعی - همشهری دو :
شاید باور برخی از آمارها ابتدا سخت باشد اما واقعیت این است:براساس نتایج بهدست آمده چندنفر از پژوهشگران از جمله حسین راغفر و فاطمه یوسفوند در پژوهش فقر مسکن کودکان در تهران، نزدیک به ۲۵درصد از کودکان شهر تهران مشکل مسکن دارند.
اين بدان معني است كه يكچهارم از كودكان اين شهر بزرگ دغدغه سقفي مطمئن بالاي سر خود را دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
25درصد كودكان تهراني با مشكل فقر مسكن مواجه هستند. برخي با شنيدن يا خواندن اين خبر مسئله مسئوليت اجتماعي را پيش ميكشند و اينكه فعالان اجتماعي چقدر ميتوانند در حل اين معضل بزرگ نقش داشته باشند اما موضوع تأمين مسكن، موضوعي كاملا رفاهي و تأمين آن جزو وظايف دولت است و اين امر نشاندهنده نظام اقتصادي بيمار كشور است كه بيكاري بزرگسالان و در ادامه فقر مسكن براي كودكان را در پي داشته است.
اما در اين ميان نقش خيريهها چيست؟ واقعيت اين است كه خيريهها نميتوانند در اين زمينه كاري كنند زيرا خيريهها جايي وارد ميشوند كه يك آسيب را مشاهده ميكنند كه سلامت جامعه و كودك را مورد تهديد قرار داده است. آسيبهاي اجتماعي ازجمله اين آسيبها هستند و متأسفانه تا به امروز با وجود فعاليت تعداد زيادي خيريه در اين زمينه باز هم تعداد آنها نسبت به آمار آسيبهاي اجتماعي در كشور كم است. در موضوع فقر مسكن درصورتي كه مسئله بيخانماني كودكان كه با بيخانماني مادران سنخيت بيشتري دارد، مطرح باشد، ميتوان پاي خيريهها را وسط كشيد. كودكان بيخانمان معمولا به سازمان بهزيستي ارجاع داده ميشوند كه خيلي از اين كودكان بهدليل ضعف زيرساختها و كمبود امكانات خيليوقتها به بستگان درجه يك برگردانده ميشوند اما همين بستگان هم خيليوقتها توانايي نگهداري از كودك بيخانمان را ندارند. تعداد خيريههايي كه در حوزه كودكان بيخانمان كار ميكنند هم محدودتر از آن است كه بتوانند اين حجم از كودك بيخانمان را پاسخگو باشند.
براساس اصل 29قانون اساسي تأمين رفاه و تأمين اجتماعي براي آحاد ملت كه كودكان را نيز شامل ميشود برعهده دولت است. دولت وظيفه اشتغالزايي براي مردم را بر عهده دارد و اگر نتواند اين كار را انجام دهد بايد تبعات ناشي از آن را مديريت كند كه يكي از تبعات آن بيخانماني كودكان است. اما سياستگذاريهاي دولت آنقدر ضعف دارد كه بودجهاي براي آن درنظر گرفته نميشود. در واقع مغفولماندن موضوعاتي مانند بيخانماني كودكان ناشي از سياستگذاريهاي غلط دولت است كه در برنامههاي توسعهاي توجهي به آن نميشود.
بنابراين ديدهشدن كودكان و مسائل آنها مانند آموزش، كار و مسكن نياز به توجه جدي دارد تا در برنامه هفتم توسعه ديده شود چرا كه يكي از شاخصهاي توسعهيافتگي كشورها توجه به مسائل كودكان است اما در كشور ما اين توجه ديده نميشود. لايحه حمايت از كودكان بهمدت 13سال در مجلس معطل مانده و اين معطلي نشاندهنده عدمحساسيت قانونگذاران ما به مسائل كودكان است آن هم در شرايطي كه خبرهاي خوبي درباره كودكان به گوش ما نميرسد، مانند آمار بالاي كودكان متكدي كه توسط باندهاي بزرگ به بردگي گرفته ميشوند يا كودكاني كه بهراحتي به قتل ميرسند و تصوير معصومانه آنها روي صفحات روزنامهها حك ميشود. دنياي ما دنياي امني براي كودكان نيست و راه برونرفت از اين شرايط وضع قوانين به نفع كودكان است اما طرحها و لوايح در حوزه كودكان سالهاست در مجلس معطل ميماند و دولتي كه بايد قدمهاي محكمتري در اين زمينه بردارد دچار غفلت طولانيمدت است و ارادهاي جدي براي حل مشكلات كودكان ندارد. فعالان اجتماعي در اين زمينه خيلي جلوتر هستند و فعاليتهاي مطلوبي در زمينه حل مشكلات كودكان انجام ميدهند. مهمترين وظيفه نهادهاي مدني حساسسازي اكثريت جامعه نسبت به آسيبهاست كه اين وظيفه را بهخوبي انجام ميدهند اما دامنه اختيارات آنها آنقدر نيست كه بتوانند كار خيلي بزرگي در اين زمينه انجام دهند. اما دولت و حتي سيستم قضايي از فعالان اجتماعي عقبتر هستند و تا دولت با فعالان اجتماعي همراه نشود نميتوان كاري از پيش برد. فعالان اجتماعي بازوان دولت هستند و در شرايطي كه اقتصاد ايران دولتي است و همه امكانات، اختيارات و ثروت در اختيار دولت و نهادهاي غيرخصوصي است نميتوان انتظاري بيشتر از اين از فعالان مدني داشت.
فاطمه دانشور
در شرایطی که بعد از بقا نیاز به سرپناه بزرگترین نیاز بشر است، شنیدن خبر فقر مسکن برای کودکان به خصوص کودکان پایتخت که شهری بزرگ و درندشت محسوب میشود، خبر دردآوری است. طبق يك پژوهش انجامشده، سکونت در بعضي مناطق جنوب و شرق شهر تهران، از عوامل موثر در ایجاد فقر مسکن برای کودکان است و این شامل زاغهنشینی، سکونت در مناطق حاشیه، زندگی در خانههایی با چند خانواده که کودک هیچ استقلالی در آن ندارد نیز میشود و این یعنی بقای این کودکان دچار اختلال است. حل این معضل نیازمند بودجههای کلان است که این بودجهها فقط در اختیار وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی قرار میگیرد. برنامهریزی این وزارتخانه باید طوری باشد که کودک فقیر و بیسرپناه وجود نداشته باشد. فعالان اجتماعی فقط میتوانند جامعه را نسبت به وجود چنین مشکلاتی حساس کنند و معضلات را به سازمانهای دولتی هشدار دهند تا هرچه زودتر و قبل از عمیقشدن، دردها را درمان کنند.
جمله «تشکلهای غیردولتی بازوان توانمند دولت هستند» اگرچه جمله زیبایی است اما این تشکلها در هیچ کجای دنیا حتی در بهترین دولتها نیز نباید بازوان دولت باشند. فعالان اجتماعی و تشکلهای غیردولتی موسساتی خودجوش هستند که حتی در بهترین شرایط یک جامعه، نقطه ضعفهای آن جامعه را میبینند و آنها را به مسئولان گوشزد میکنند. این دولت و حكومت است که مجری طرحهای عدالتخواهی است چون بودجه دست دولت است. بنابراین ما کجا و آنچه باید برای حل معضلات اجتماعی صرف شود کجا؟ ما فعالان اجتماعی در کنار دردهای جامعه هستیم، حضور داریم و تصمیم میگیریم این دردها را به جامعه و دولت تفهیم کنیم. فرهنگسازی و آموزش در رسانهها و برگزاری جلسات و هشدار به مسئولان از مصادیق این تفاهمبخشي است، هرچند فشارها و حساسیتهایی که ما به عنوان فعالان حوزه کودک در این دو دهه ایجاد کردیم هیچ تاثیری نداشته و مشکلات هنوز پابرجاست و نه تنها حل نشده بلکه بر بار آن افزوده شده است. دولت، تشکلهای غیردولتی را به عنوان سیاستگذار و تصمیمساز نمیشناسد و بعد از عمری که برای فعالیتهای مدنی گذاشتهاند هنوز در حاشیه هستند و حتی برای انجام طرحهای خیلی خرد هم به کار گرفته نمیشوند مگر وقتی که طرحی اجرا شود و به بنبست بخورد تا تازه دولت به فکر چارهجویی از تشکلهای غیردولتی بیفتد. شايد يكي از راههاي اثرگذار در تغيير شرايط كنوني فراهمآوردن شرايطي است كه تشكلهاي غيردولتي دستكم به عنوان مشاور در تصميمگيريها و سياستگذاريهاي كلان دخيل شوند و همچنين نوعي تعامل دوجانبه بين آنها و نهادهاي حكومتي شكل بگيرد.
شري نجفي
فقر از خطرناكترين پديدههاي اجتماعي است؛ از دردآورترين و غمناكترين معضلات اجتماعي بشر كه در طول تاريخ همواره دامنگير جامعه انساني بوده و تلاشهاي بشريت نتوانسته است اين مشكل بزرگ اجتماعي را حل كرده و از ميان بردارد. از ديدگاه اسلام فقر يك پديده شيطاني و مولود نامشروع آن فحشا و زشتيهاست. خطرناكبودن اين مسئله براي انسانها به حدي است كه امامعلي(ع) خطاب به فرزندشان محمدبنحنفيه ميفرمايند:
«يا بُنَيَّ، اِنِّي أَخَافُعَلَيكَ الْفَقْرَ، فَاستَعِذْ بالله منه، فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَهٌلِلدَّينِ، مَدْهَشَهٌلِلْعَقْلِ، دَاعِيهٌلِلْمَقْت؛ اي فرزند! من از تهيدستي بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر كه همانا فقر دين انسان را ناقص، عقل را سرگردان و عامل دشمني است».
نظر به نقش سرنوشتساز كودكان بهعنوان سرمايههاي آتي هر جامعه، فقر كودكان داراي اهميت ويژهاي است. رشد سالم و توسعه كودكان به عوامل مختلفي بستگي دارد؛ يكي از ضروريترين عوامل، محيطي است كه كودكان در آن زندگي ميكنند. با وجود اينكه نداشتن سرپناه مناسب براي كودكان مشكلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگي، مشكلات رفتاري از قبيل خشونت و غيره را بهدنبال دارد و احتمال بيكاري، فقر و مجرمشدن را در بزرگسالي افزايش ميدهد اما اين محروميت بهطور گستردهاي در سطح شهر تهران وجود دارد. پژوهش انجام شده با استفاده از دادههاي «طرح سنجش عدالت در شهر»-1390 روي كودكان شهر تهران (سرانه مسكن 16/5مترمربع)، بيانگر اين است كه53درصد از كودكان جنوب تهران، 61درصد از كودكان منطقه 19 و 58درصد از كودكان منطقه 17تهران فقر مسكن دارند. متأسفانه يافتههاي بهدست آمده مبني بر محروميت كودكان شهر تهران نشاندهنده اين است كه بهندرت به كودكان و حقوق آنها در طرح و اجراي سياستها توجه شده است، اين بيتوجهي به حقوق كودكان در حالي است كه محروميت كودكان نهتنها آنها را با دشواريهاي گوناگون مواجه ميكند بلكه اين وضعيت اسفناك در دوران بزرگسالي آنها نيز ادامه مييابد. بنابراين به لحاظ اهميت مسئله فقر و تبعات منفي آن براي هر جامعه لازم و مفيد است كه دائماً و همواره مراقب شدت و گستردگي آن در جامعه باشد تا بتواند با كنترل مسئله از بروز پيامدهاي منفي آن جلوگيري كند. از آنجا كه در قانون اساسي داشتن مسكن جزو حقوق اوليه انسان بيان شده و بهطور مستقيم از دولت بهعنوان مسئول تأمين آن نام برده شده، همچنين تعاليم دين اسلام داشتن مسكن مناسب را از نيازهاي ضروري برشمرده، بنابراين انتظار ميرود كه دولت بهجد در اين زمينه ورود كرده و نسبت به حل اين معضل در جنوب شهر تهران بهويژه منطقه 19و سپس ساير مناطق اقدام كند. اگر دولت به حقوق كودكان محروم توجه كند منافع آن با داشتن جامعهاي سالم، در آيندهاي نزديك نصيب جامعه و همه اعضاي آن ميشود و از هزينههاي فزاينده مبارزه با عوارض ناديدهگرفتن حقوق كودكان بهشدت كاسته ميشود. لازمه اقدامات اين است كه فقر كودكان بهعنوان پديدهاي منحصر به فرد پذيرفته شود و اقدامات مربوط به آن مستقيم و جامع باشد تا با رفع فقر كودكان بهترين فرصت براي شكستن چرخه فقر نيز ايجاد شود.
در همین زمینه: خط فقر خشن کجاست؟ آمار ایرانیهایی که در فقر مطلق به سر میبرندمنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۹۳۷۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیروان امام صادق(ع) در مسیر تمدنسازی
شکلگیری تمدن اسلامی در پرتو سیره علمی و عملی اهلبیت(ع) امری قابل توجه است و در این میان امام صادق(ع) در تمدنسازی اسلامی نقش اساسی داشتهاند که لازم است مورد توجه قرار بگیرد و سالروز شهادت رئیس مذهب تشیع زمینهای شد تا موضوع نقش ایشان در تمدنسازی اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، حضرت جعفربن محمد (ع) ملقب به امام صادق (ع) ششمین امام شیعیان دوازده امامی پس از پدر بزرگوارشان امام باقر (ع) است؛ ایشان به مدت ۳۴ سال عهدهدار امام شیعیان با خلافت پنج خلیفه و آخر اموی و دو خلیفهی اول عباسی معاصر بودند؛ امام صادق (ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه در سطح جهانی بهعنوان یک شخصیت برجسته علمی به شمار میروند تا جایی که ابوحنیفه فقیه به نام اهل سنت ایشان را عالمترین فرد در میان مسلمانان دانسته است.
امام صادق (ع) با تلاشهای علمی گسترده خویش و تربیت اصحاب و شاگردان دانشمند، نقش بسیار چشمگیری در شکلگیری تمدن اسلامی داشتند و بر این اساس وجود انبوه روایات امام صادق (ع) در منابع شیعه و اهل سنت بیانگر نقش علمی حضرت در زمان خویش است؛ از امام صادق (ع) با وجود چهار راوی و بیش از ۳۵ هزار حدیث، روایات و آموزههای بسیاری در دست است که میتوان با الهام گرفتن از زندگی پربار این امام معصوم در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام برداشت؛ در همین راستا با حجتالاسلام محسن الویری عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع) و پژوهشگر سیره اهلبیت (ع) گفتوگو کردیم:
ایمنا: یکی از مهمترین اهداف رهبران یک جامعه دینی و مذهبی، تشکیل تمدن اسلامی است؛ بر این اساس و در مقدمه توضیحی در خصوص جایگاه تمدن اسلامی در اندیشه اسلامی بفرمائید.
حجتالاسلام الویری: اگر هدف دین را تأثیر گذاری در دو عرصه مختلف فردی و اجتماعی در نظر بگیریم و بگوییم یکی از کارکردهای اصلی دین تربیت انسان و نشان دادن مسیر کمالیافتگی و فرهیختگی به اوست، در عرصه اجتماعی هم وظیفه تربیت جامعه و سوق آن به سمت کمال و فرهیختگیاست، پس دین میخواهد هم انسان و هم جامعه را به بالاترین مرتبهی امکان خود برساند، همانگونه که انسانها در مسیر کمالیافتگی حائز مراتب و درجاتی هستند که مصداق بالاترین این درجه برای یک انسان حضرات معصومیت (ع) هستند، جوامع هم از این حیث در درجات مختلفی قرار میگیرند؛ گاهی جامعهای در عرصهای پیشرفت کرده و در عرصه دیگر خیر یا در جامعهای این پیشرفت و رشدیافتگی استمرار دارد و در دیگری نه، در اینجا هم جامعهای که نمره کامل را در کمالیافتگی و فرهیختگی کسب میکند جامعه موعود مهدوی است و سایر جوامع با سلسله مراتبی در مرتبه پایینتری نسبت به آن قرار میگیرند.
منظور از تمدن در اندیشه اسلامی بالاترین و گستردهترین سطح تحقق اجتماعی اسلام است و تمدن یافتگی یکی از مهمترین اهداف اسلام است؛ بنا بر این وقتی در عرصههای مختلف جامعهی اسلامی، نه تنها در علم به تنهایی یا اخلاق به تنهایی یا به طور اخص ساخت اجتماعی شاهد پیشرفت دین محور و مستمر به مدت بیش از یک سده باشیم به این حالت میگوئیم جامعهی اسلامی، که اگر شرایط ارتقا همچنان مساعد بود جامعهی اسلامی پیدایش تمدن اسلامی را سبب میشود؛ در همین راستا جایگاه تمدن در اندیشه اسلامی رساندن جوامع به بالاترین مرتبه کمال است.
ایمنا: نقش امام صادق (ع) در این مسیر و شکوفایی تمدن اسلامی چه بوده است؟
حجتالاسلام الویری: نحوه تمدن سازی اهل بیت باهم تفاوتی ندارد و از لحاظ اصول و مبانی از یک مبنا تبعیت میکند و تنها در عرصه بروز و ظهور بسته به شرایط و اقتضائات هر زمان تفاوت میکند؛ به همین دلیل هم امام صادق (ع) انند سایر ائمه معصومین سه نقش عمده در شکوفایی تمدن اسلامی داشتند:
نقش اول ایشان کوشش برای حفظ میراث موجود بود، میراث وحیانی که همان قرآن کریم و کلام وحی بود، میراث نبوی که سیره نبی اکرم (ص) به حساب میآمد و میراث علوی که ما پیروان مکتب اهل بیت به آن قائلیم؛ میراثهای گرانبهای قرآن و سنت عترت پیامبر (ص) به منزله چراغ پر نور هدایت و راهنشان مسیر دست یافتن به جامعه مطلوب و تحقق عملی آموزههای اسلام بودند که در شرایط جامعه آن روز و حضور امویان و عباسیان در رأس امور حکومت تلاشهای بسیاری برای خاموش کردن این نور هدایت انجام میشد که از نقشهای مهم ائمه از جمله امام صادق (ع) زنده نگه داشتن این راهنشان و میراثهای گرانمایه بود و این نقش تمدنی بسیار بزرگی است؛ از این جهت که حتی اگر در آن زمان جامعه در مسیر تحقق تمدن اسلامی حرکت نمیکرد آن اهداف و آن راهنمای طی طریق زنده نگه داشته شد که تا امروز معیاری برای تشخیص راه درست از گمراهیها و ضلالتهاست.
نقش دوم امام کوشش برای زدودن کژکاریها و ناراستیهایی بود که در جامعه آن زمان وجود داشت؛ مقابله با برخی از آنها در توان امام بود و در برخی دیگر شرایط این مقابله و تغییر فراهم نبود، برای مثال اعمال تغییر در عرصه حکومت امری نبود که امام بتوانند با آن اقتضائات یا تذکر به آن دست پیدا کنند؛ اما با این وجود در زمینههایی که امکان اصلاح بود اصلاح میکردند و در سایر زمینهها در پاسخ به سوالات پیروانشان و به بهانههای مختلف روشنگری میکردند و راه درست را نشان میدادند.
سومین نقش امام صادق (ع) در شکوفایی تمدن اسلامی مسئله یاری رساندن به جامعه اسلامی بود؛ امام در عرصههایی که این امکان وجود داشت به جامعه اسلامی کمک میکردند و این هرگز به معنای تأیید حاکمیت نبود به این دلیل که تمدن مساوی با حکومت نیست، اگرچه حاکمیت یکی از ارکان مهم تمدن است اما تمدن ابعاد و جوانب گوناگونی دارد که میتوان بدون تأیید و هم راستایی با حاکمیت در شکوفایی و توسعه آنها نقش داشتند و امام بدون تأیید حکومت بنیامیه و بنیعباس در عرصههای مختلف علمی، اجتماعی و حتی سیاسی در جامعه حضور داشتند و جامعه اسلامی را یاری میکردند.
ایمنا: گامهای محقق کردن تمدن اسلامی در سیره امام صادق (ع) چیست؟
حجتالاسلام الویری: به اعتقاد ما از سیره ائمه معصومین و بهصورت مشخص امام صادق (ع) میتوان یک الگوی تمدنی همه جانبه برای حرکت امروز جامعه به سوی تمدن اسلامی برداشت کرد؛ منظور از الگوی همه جانبه الگویی است که نه تنها از لحاظ مباحث نظری و معرفتی دارای اهمیت است بلکه در بعد عملی هم امتداد آن معارف را در جامعه قابل رؤیت کرده، در همین راستا بر پایه سیره امام صادق (ع) سه گام برای الگو برداری امروز ما در مسیر تمدنی وجود دارد:
گام اول تقویت امّت گرایی است، برخی بر این عقیدهاند که تمدن نوین اسلامی منحصراً به دست ایرانیان محقق میشود و تنها ایرانیها هستند که به آن دست پیدا میکنند، حال آنکه گستره یک تمدن یک ملت و یک ملیت نیست، گستره تمدن اسلامی یک مذهب نیست، بلکه گستره تمدن اسلامی عینیت یافتن امت اسلامی در همه عرصههاست؛ یکی از بایستههای حرکت ما به سمت ساخت تمدن اسلامی همین امت گراییاست که متأسفانه بر خلاف رهبر انقلاب که این دید در رفتار و گفتار ایشان به خوبی مشهود است در برخی افراد شکل نگرفته و تنها به صورت شعاری خواستار شکلگیری تمدن نوین اسلامی هستند.
گام دوم تقویت مثبتنگری تمدنی است، به این معنا که ما پیروان امام صادق (ع) باید بکوشیم همانگونه که ایشان به کاستیهای جامعه زمان خودشان محدود نشدند و میراث بینشهای فرا زمانی و فرا ساختاری خود را برای ما به یادگار گذاشتند ما نیز در برکه مشکلات و نقصهای زمان خودمان گیر نکنیم و از جایی بالاتر به مسائل نگاه کنیم و رویارویی با این مشکلات خرد مسیر تمدن سازی دید و نگرشمان محدود نشود و آنقدر خود را به آنها مشغول نسازیم که نتوانیم تمدنساز شویم.
سومین الگوی امروز تمدن ساز در سیرهی امام صادق (ع) ضرورت امتدادیافتگی آموزههای دینی در عرصهی اجتماعیاست، ما بسیاری از آموزههای دینی را از طریق مطالعهی آیات قرآن یا احادیث و روایات معصومین علیهم السلام در مییابیم و با استناد بر آنها از قانونهای تمدنی یا اصول دینی سخن میگوئیم اما دین ما چطور میتواند امتداد اجتماعی داشته باشد؟ چطور میتواند در جامعه بروز و ظهور پیدا کند؟ چطور میتواند در رفتارهای سازمانی ما جاری شود؟ در پاسخ به این سوالات ما اغلب پاسخی نداریم و این در حالیست که امام صادق علیه السلام تمامی این معارف را در کنشهای فردی و اجتماعی خود به طور کامل اعمال میکردند و ما نیز باید با تاسی به ایشان پا را از حیطه سخن و مطالعات نظری فراتر بگذاریم تا معارف اسلامی در جامعه امتداد اجتماعی بیابند.