شهر بیسقف برای کـودکان!
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۰۹۳۷۰۲
اجتماع > اجتماعی - همشهری دو :
شاید باور برخی از آمارها ابتدا سخت باشد اما واقعیت این است:براساس نتایج بهدست آمده چندنفر از پژوهشگران از جمله حسین راغفر و فاطمه یوسفوند در پژوهش فقر مسکن کودکان در تهران، نزدیک به ۲۵درصد از کودکان شهر تهران مشکل مسکن دارند.
اين بدان معني است كه يكچهارم از كودكان اين شهر بزرگ دغدغه سقفي مطمئن بالاي سر خود را دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
25درصد كودكان تهراني با مشكل فقر مسكن مواجه هستند. برخي با شنيدن يا خواندن اين خبر مسئله مسئوليت اجتماعي را پيش ميكشند و اينكه فعالان اجتماعي چقدر ميتوانند در حل اين معضل بزرگ نقش داشته باشند اما موضوع تأمين مسكن، موضوعي كاملا رفاهي و تأمين آن جزو وظايف دولت است و اين امر نشاندهنده نظام اقتصادي بيمار كشور است كه بيكاري بزرگسالان و در ادامه فقر مسكن براي كودكان را در پي داشته است.
اما در اين ميان نقش خيريهها چيست؟ واقعيت اين است كه خيريهها نميتوانند در اين زمينه كاري كنند زيرا خيريهها جايي وارد ميشوند كه يك آسيب را مشاهده ميكنند كه سلامت جامعه و كودك را مورد تهديد قرار داده است. آسيبهاي اجتماعي ازجمله اين آسيبها هستند و متأسفانه تا به امروز با وجود فعاليت تعداد زيادي خيريه در اين زمينه باز هم تعداد آنها نسبت به آمار آسيبهاي اجتماعي در كشور كم است. در موضوع فقر مسكن درصورتي كه مسئله بيخانماني كودكان كه با بيخانماني مادران سنخيت بيشتري دارد، مطرح باشد، ميتوان پاي خيريهها را وسط كشيد. كودكان بيخانمان معمولا به سازمان بهزيستي ارجاع داده ميشوند كه خيلي از اين كودكان بهدليل ضعف زيرساختها و كمبود امكانات خيليوقتها به بستگان درجه يك برگردانده ميشوند اما همين بستگان هم خيليوقتها توانايي نگهداري از كودك بيخانمان را ندارند. تعداد خيريههايي كه در حوزه كودكان بيخانمان كار ميكنند هم محدودتر از آن است كه بتوانند اين حجم از كودك بيخانمان را پاسخگو باشند.
براساس اصل 29قانون اساسي تأمين رفاه و تأمين اجتماعي براي آحاد ملت كه كودكان را نيز شامل ميشود برعهده دولت است. دولت وظيفه اشتغالزايي براي مردم را بر عهده دارد و اگر نتواند اين كار را انجام دهد بايد تبعات ناشي از آن را مديريت كند كه يكي از تبعات آن بيخانماني كودكان است. اما سياستگذاريهاي دولت آنقدر ضعف دارد كه بودجهاي براي آن درنظر گرفته نميشود. در واقع مغفولماندن موضوعاتي مانند بيخانماني كودكان ناشي از سياستگذاريهاي غلط دولت است كه در برنامههاي توسعهاي توجهي به آن نميشود.
بنابراين ديدهشدن كودكان و مسائل آنها مانند آموزش، كار و مسكن نياز به توجه جدي دارد تا در برنامه هفتم توسعه ديده شود چرا كه يكي از شاخصهاي توسعهيافتگي كشورها توجه به مسائل كودكان است اما در كشور ما اين توجه ديده نميشود. لايحه حمايت از كودكان بهمدت 13سال در مجلس معطل مانده و اين معطلي نشاندهنده عدمحساسيت قانونگذاران ما به مسائل كودكان است آن هم در شرايطي كه خبرهاي خوبي درباره كودكان به گوش ما نميرسد، مانند آمار بالاي كودكان متكدي كه توسط باندهاي بزرگ به بردگي گرفته ميشوند يا كودكاني كه بهراحتي به قتل ميرسند و تصوير معصومانه آنها روي صفحات روزنامهها حك ميشود. دنياي ما دنياي امني براي كودكان نيست و راه برونرفت از اين شرايط وضع قوانين به نفع كودكان است اما طرحها و لوايح در حوزه كودكان سالهاست در مجلس معطل ميماند و دولتي كه بايد قدمهاي محكمتري در اين زمينه بردارد دچار غفلت طولانيمدت است و ارادهاي جدي براي حل مشكلات كودكان ندارد. فعالان اجتماعي در اين زمينه خيلي جلوتر هستند و فعاليتهاي مطلوبي در زمينه حل مشكلات كودكان انجام ميدهند. مهمترين وظيفه نهادهاي مدني حساسسازي اكثريت جامعه نسبت به آسيبهاست كه اين وظيفه را بهخوبي انجام ميدهند اما دامنه اختيارات آنها آنقدر نيست كه بتوانند كار خيلي بزرگي در اين زمينه انجام دهند. اما دولت و حتي سيستم قضايي از فعالان اجتماعي عقبتر هستند و تا دولت با فعالان اجتماعي همراه نشود نميتوان كاري از پيش برد. فعالان اجتماعي بازوان دولت هستند و در شرايطي كه اقتصاد ايران دولتي است و همه امكانات، اختيارات و ثروت در اختيار دولت و نهادهاي غيرخصوصي است نميتوان انتظاري بيشتر از اين از فعالان مدني داشت.
فاطمه دانشور
در شرایطی که بعد از بقا نیاز به سرپناه بزرگترین نیاز بشر است، شنیدن خبر فقر مسکن برای کودکان به خصوص کودکان پایتخت که شهری بزرگ و درندشت محسوب میشود، خبر دردآوری است. طبق يك پژوهش انجامشده، سکونت در بعضي مناطق جنوب و شرق شهر تهران، از عوامل موثر در ایجاد فقر مسکن برای کودکان است و این شامل زاغهنشینی، سکونت در مناطق حاشیه، زندگی در خانههایی با چند خانواده که کودک هیچ استقلالی در آن ندارد نیز میشود و این یعنی بقای این کودکان دچار اختلال است. حل این معضل نیازمند بودجههای کلان است که این بودجهها فقط در اختیار وزارت کار، رفاه و تعاون اجتماعی قرار میگیرد. برنامهریزی این وزارتخانه باید طوری باشد که کودک فقیر و بیسرپناه وجود نداشته باشد. فعالان اجتماعی فقط میتوانند جامعه را نسبت به وجود چنین مشکلاتی حساس کنند و معضلات را به سازمانهای دولتی هشدار دهند تا هرچه زودتر و قبل از عمیقشدن، دردها را درمان کنند.
جمله «تشکلهای غیردولتی بازوان توانمند دولت هستند» اگرچه جمله زیبایی است اما این تشکلها در هیچ کجای دنیا حتی در بهترین دولتها نیز نباید بازوان دولت باشند. فعالان اجتماعی و تشکلهای غیردولتی موسساتی خودجوش هستند که حتی در بهترین شرایط یک جامعه، نقطه ضعفهای آن جامعه را میبینند و آنها را به مسئولان گوشزد میکنند. این دولت و حكومت است که مجری طرحهای عدالتخواهی است چون بودجه دست دولت است. بنابراین ما کجا و آنچه باید برای حل معضلات اجتماعی صرف شود کجا؟ ما فعالان اجتماعی در کنار دردهای جامعه هستیم، حضور داریم و تصمیم میگیریم این دردها را به جامعه و دولت تفهیم کنیم. فرهنگسازی و آموزش در رسانهها و برگزاری جلسات و هشدار به مسئولان از مصادیق این تفاهمبخشي است، هرچند فشارها و حساسیتهایی که ما به عنوان فعالان حوزه کودک در این دو دهه ایجاد کردیم هیچ تاثیری نداشته و مشکلات هنوز پابرجاست و نه تنها حل نشده بلکه بر بار آن افزوده شده است. دولت، تشکلهای غیردولتی را به عنوان سیاستگذار و تصمیمساز نمیشناسد و بعد از عمری که برای فعالیتهای مدنی گذاشتهاند هنوز در حاشیه هستند و حتی برای انجام طرحهای خیلی خرد هم به کار گرفته نمیشوند مگر وقتی که طرحی اجرا شود و به بنبست بخورد تا تازه دولت به فکر چارهجویی از تشکلهای غیردولتی بیفتد. شايد يكي از راههاي اثرگذار در تغيير شرايط كنوني فراهمآوردن شرايطي است كه تشكلهاي غيردولتي دستكم به عنوان مشاور در تصميمگيريها و سياستگذاريهاي كلان دخيل شوند و همچنين نوعي تعامل دوجانبه بين آنها و نهادهاي حكومتي شكل بگيرد.
شري نجفي
فقر از خطرناكترين پديدههاي اجتماعي است؛ از دردآورترين و غمناكترين معضلات اجتماعي بشر كه در طول تاريخ همواره دامنگير جامعه انساني بوده و تلاشهاي بشريت نتوانسته است اين مشكل بزرگ اجتماعي را حل كرده و از ميان بردارد. از ديدگاه اسلام فقر يك پديده شيطاني و مولود نامشروع آن فحشا و زشتيهاست. خطرناكبودن اين مسئله براي انسانها به حدي است كه امامعلي(ع) خطاب به فرزندشان محمدبنحنفيه ميفرمايند:
«يا بُنَيَّ، اِنِّي أَخَافُعَلَيكَ الْفَقْرَ، فَاستَعِذْ بالله منه، فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَهٌلِلدَّينِ، مَدْهَشَهٌلِلْعَقْلِ، دَاعِيهٌلِلْمَقْت؛ اي فرزند! من از تهيدستي بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر كه همانا فقر دين انسان را ناقص، عقل را سرگردان و عامل دشمني است».
نظر به نقش سرنوشتساز كودكان بهعنوان سرمايههاي آتي هر جامعه، فقر كودكان داراي اهميت ويژهاي است. رشد سالم و توسعه كودكان به عوامل مختلفي بستگي دارد؛ يكي از ضروريترين عوامل، محيطي است كه كودكان در آن زندگي ميكنند. با وجود اينكه نداشتن سرپناه مناسب براي كودكان مشكلات سلامت روان مانند اضطراب و افسردگي، مشكلات رفتاري از قبيل خشونت و غيره را بهدنبال دارد و احتمال بيكاري، فقر و مجرمشدن را در بزرگسالي افزايش ميدهد اما اين محروميت بهطور گستردهاي در سطح شهر تهران وجود دارد. پژوهش انجام شده با استفاده از دادههاي «طرح سنجش عدالت در شهر»-1390 روي كودكان شهر تهران (سرانه مسكن 16/5مترمربع)، بيانگر اين است كه53درصد از كودكان جنوب تهران، 61درصد از كودكان منطقه 19 و 58درصد از كودكان منطقه 17تهران فقر مسكن دارند. متأسفانه يافتههاي بهدست آمده مبني بر محروميت كودكان شهر تهران نشاندهنده اين است كه بهندرت به كودكان و حقوق آنها در طرح و اجراي سياستها توجه شده است، اين بيتوجهي به حقوق كودكان در حالي است كه محروميت كودكان نهتنها آنها را با دشواريهاي گوناگون مواجه ميكند بلكه اين وضعيت اسفناك در دوران بزرگسالي آنها نيز ادامه مييابد. بنابراين به لحاظ اهميت مسئله فقر و تبعات منفي آن براي هر جامعه لازم و مفيد است كه دائماً و همواره مراقب شدت و گستردگي آن در جامعه باشد تا بتواند با كنترل مسئله از بروز پيامدهاي منفي آن جلوگيري كند. از آنجا كه در قانون اساسي داشتن مسكن جزو حقوق اوليه انسان بيان شده و بهطور مستقيم از دولت بهعنوان مسئول تأمين آن نام برده شده، همچنين تعاليم دين اسلام داشتن مسكن مناسب را از نيازهاي ضروري برشمرده، بنابراين انتظار ميرود كه دولت بهجد در اين زمينه ورود كرده و نسبت به حل اين معضل در جنوب شهر تهران بهويژه منطقه 19و سپس ساير مناطق اقدام كند. اگر دولت به حقوق كودكان محروم توجه كند منافع آن با داشتن جامعهاي سالم، در آيندهاي نزديك نصيب جامعه و همه اعضاي آن ميشود و از هزينههاي فزاينده مبارزه با عوارض ناديدهگرفتن حقوق كودكان بهشدت كاسته ميشود. لازمه اقدامات اين است كه فقر كودكان بهعنوان پديدهاي منحصر به فرد پذيرفته شود و اقدامات مربوط به آن مستقيم و جامع باشد تا با رفع فقر كودكان بهترين فرصت براي شكستن چرخه فقر نيز ايجاد شود.
در همین زمینه: خط فقر خشن کجاست؟ آمار ایرانیهایی که در فقر مطلق به سر میبرندمنبع: همشهری آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۰۹۳۷۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جامعهشناسی محیطزیست
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، ظهور آکادمیک جامعهشناسی محیطزیست به اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی برمیگردد. با ظهور حرکتهای محیط زیستی بزرگ مانند جنبش حقوق محیط زیست و روز جهانی محیطزیست، اهمیت محیطزیست به عنوان یک موضوع اجتماعی و سیاسی اهمیت روزافزون پیدا کرد.
علییار احمدی (دانشیار جامعهشناسی و برنامهریزی اجتماعی) در مقالهای با عنوان «مروری بر تحول و ویژگیهای جامعهشناسی محیطزیست و مطالعات زیست محیطی در ایران» به این موضوع اشاره میکند که جامعهشناسان برای حل مسائل محیطزیستی نیاز به درک عوامل اجتماعی و فرهنگی دارند و بنابراین شروع به بررسی تعاملات اجتماعی و محیطزیستی در جوامع انسانی کردند.
* جامعهشناسی محیطزیست
این پژوهشگر مینویسد به طور خلاصه جامعهشناسی محیطزیست یکی از زیر مجموعههای جامعهشناسی است که به بررسی رابطه بین جوامع انسانی و محیط زیست میپردازد. این رشته سعی دارد تا به شناخت فرآیندها، الگوها و تداوم تعاملات اجتماعی در قبال محیطزیست بپردازد و نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در تشکیل و تحول مشکلات محیط زیستی را بررسی کند.
جامعهشناسی محیطزیست به شناخت فرآیندها، الگوها و تداوم تعاملات اجتماعی در قبال محیطزیست بپردازداین پژوهش بیان میکند که تغییرات سریع در حوزههای مختلف جمعیتی و اجتماعی یکی از زمینههای شکلگیری این حوزه از جامعهشناسی بوده است. رشد سریع جمعیت، به ویژه از زمان انقلاب صنعتی، منجر به چالشهای اجتماعی، فعالیتهای اقتصادی و زیستمحیطی بزرگی شده است مانند شیوههای تولید صنعتی بیاحتیاط از یک سو، مسئول گرمایش جهانی و تخریب منابع طبیعی بودهاند و از سوی دیگر نابرابری اقتصادی را در بخشهای مختلف جامعه ایجاد کردهاند.
* اثرات بیتوجهی به محیط زیست
به زعم احمدی بیتوجهی مصرفکنندگان نسبت به اثرات زیستمحیطی، اجتماعی و فرهنگی مصرفگرایی رو به رشد، مشکلات را بزرگتر کرده است
و کمبود منابع طبیعی به زودی تأثیر قابل توجهی بر ظرفیت تولید ما خواهد داشت و پایداری اقتصادی نسلهای آینده را به خطر میاندازد؛ بنابراین، یک تغییر عمده در شیوههای مصرف و تولید فعلی و بهطور کلی در نوع تعامل انسان با محیطزیست لازم است.
علاوه بر این از اواسط دهۀ ۱۹۸۰، دانشمندان و رسانهها تلاش کردهاند تا خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی بشر ساخت را به مردم منتقل کنند. نحوه انتقال موضوعات محیط زیستی و مسألهسازی آن نیز ضرورت توجه به جامعهشناسی محیط زیست را افزون کرده است.
واقعگرایان ترجیح میدهند حقیقت مادی مشکلات زیست محیطی را برجسته کنند و ساختگرایان بر خلق معانی تأکید دارند* زیستمحیط نوظهور
این پژوهشگر توضیح میدهد در طول دهههای اول ظهور و رشد جامعهشناسی زیست محیطی محققان که بیشتر آنها در ایالات متحده و اروپای غربی بودند عمدتاً بر روی همان موضوعاتی تمرکز کردند که جنبش زیستمحیطی نوظهور برجسته کرده بود، از جمله آلودگی هوا و آب، تخلیه زبالههای جامد و خطرناک زباله، پوسیدگی شهری، حفظ مناطق وحشی و حیات وحش، و وابستگی به سوختهای فسیلی.
در این سالهای اولیه این رشته فرعی، برخی از جامعهشناسان محیط زیست بین واقعگرایان که ترجیح میدهند حقیقت مادی مشکلات زیست محیطی را برجسته کنند و ساختگرایان که بر خلق معانی تأکید داشتند، تمایز قائل شدند.
حرف آخر اینکه ساختگرایی اجتماعی بر فرآیندی که از طریق آن مفاهیم و باورها در مورد جهان شکل میگیرند و از طریق آن معانی به چیزها و رویدادها متصل میشود همیشه بخش بزرگی از جامعهشناسی بوده است و تعدادی از جامعهشناسان محیطزیست از این چارچوب برای درک مسائل محیطی استفاده کردهاند. واقعگرایان نگران بودند که تمرکز بر معنا، توجه را از آن چه به عنوان تخریب واقعی و نگران کننده محیطی میدیدند، منحرف کند.
انتهای پیام/