از نمایش فیلمهای خارجی تا توجه به سینمای کودک/ مدیر جوانی که سینمای سنندج را رونق بخشید
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۱۲۰۰۱
فرهنگ > سینما - حیدر مرادی که سه سال است مدیریت سینما بهمن سنندج را برعهده دارد، درباره اقدامات خود در این مدت گفت: «من از سه سال قبل شروع کردم به راه اندازی سینما تک و برای اولین بار در یک شهرستان در قالب هفتهای یک سانس، فیلم خارجی نمایش دادیم. فیلمها طبق ممیزی و قواعد روی پرده میرفتند و روتوسکوپی میشدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شهر زیبای سنندج 420 هزار نفر جمعیت دارد که در سال 95 بیش از 250 هزار نفر آنها به سینما رفتهاند. در سنندج دو سینما فعال است. پردیس بهمن و سینما شیدا. سینما بهمن در دهه 50 شمسی ساخته شده. در سال 91 پردیس سینمایی بهمن (متعلق به حوزه هنری) با سه سالن (569، 130 و 60 صندلی) به جای سینمای قبلی راهاندازی شد.
سینما شیدا که در دهه 70 آغاز به کار کرده تنها سینمای بخش خصوصی این شهر است. در پردیس بهمن که راه میروید متوجه حال و هوای خاص آن میشوید. دیوارهای سینما از آثار هنری پر است. تابلوهای نقاشی و خطاطی و عکسها و بیوگرافی بازیگران سرشناس سینما، تعریف مفاهیم کلیدی مثل میزانسن و حتی دیالوگهای ماندگار فیلمها.
حیدر مرادی سه سال است مدیریت پردیس بهمن را برعهده دارد. او در این مدت با راهاندازی سینما تک، سینمای کودک، اکرانهای مردمی و برگزاری جلسات دوبله همزمان به این سینما، جانی تازه داده است. آمار حضور مردم سنندج در سینما و همچنین رونقی که این روزها این صنعت در این شهر دارد، عاملی شد تا گفتگویی با این مدیر داشته باشیم.
در آغاز بحث میخواهم از مردم این شهر بگویید. 250 هزار نفری که برای فیلم دیدن به سینما آمدهاند. به نظر میرسد سینما رفتن یکی از سرگرمیهای اصلی مردم این منطقه است.
مردم سنندج در کنار این که فیلم بین هستند، سینما را خیلی جدی دنبال میکنند و برایشان سینما، در کنار موسیقی و آواز جزو علایق اصلی است. آنها سلیقه و ذائقه خاصی دارند و به راحتی فیلمی را انتخاب نمیکنند. در بسیاری از شهرها، فیلمهای کمدی پرفروش هستند اما در پردیس بهمن، «فروشنده» 30 هزار بیننده، «ابد و یک روز» 29 هزار بیننده داشت. همین موضوع نشان دهنده گرایش و سلیقه مردم است. بعضی افراد و خانوادهها برای دیدن یک فیلم، چند بار به سینما میآیند و اگر بعضی اقشار نمیتوانند به سینما بیایند به خاطر مشکل اقتصادی است.
پردیس بهمن، تنها سینمای شهر نیست. شما یک رقیب هم دارید اما پردیس بهمن با سه سالن، انتخاب اول مردم است.
یکی از دلایل حضور مردم در این سینما محیط امن و خانوادگی آن است. من روی این موضوع خیلی حساسم که فضای سینما، مناسب برای خانواده ها باشد. رقیب اصلی ما طبیعت سنندج است. مردم خیلی علاقهمند هستند اوقات فراغتشان را در طبیعت زیبای شهر بگذرانند.
از شهرهای اطراف هم به سینمای شما میآیند؟
آخر هفتهها از شهر قروه، همدان، سقز و شهرهای نزدیک تماشاگر داریم. به ویژه برای اکران فیلم کودک مسافران بیشتری داریم.
اجرای طرح سینما کودک، سینما تک، دوبله همزمان در دوران مدیریت شما اجرا شده. ایده اجرای این طرحها از کجا آمد؟
من با مردم ارتباط نزدیکی دارم. همیشه در اتاقم نیستم. به احترام مخاطب گاهی در گیشه مینشینم و بلیت میفروشم، گاهی تلفن جواب میدهم و حرفهای مخاطبان را می شنوم. اگر عاشق کاری نباشید، نمی توانید در آن به موفقیت برسید. کاری مثل سینماداری آنقدر زمان بر و گاهی دشوار است که فقط با عشق میتوان آن را ادامه داد. به مرور زمان متوجه شدم در هر حرفهای میشود به مردم خدمت کرد، اگر این دغدغه وجود داشته باشد. در ارتباطی که با مردم داشتم آنها میگفتند چرا فیلم خارجی اکران نمیکنید؟ برای اکران فیلم خارجی به هر حال ضوابط و قوانینی وجود دارد. من از سه سال قبل شروع کردم به راه اندازی سینما تک و برای اولین بار در یک شهرستان در قالب هفتهای یک سانس، فیلم خارجی نمایش دادیم. فیلم ها طبق ممیزی و قواعد روی پرده میرفتند و روتوسکوپی میشدند. به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم و ماه صفر نمایش فیلم خارجی تعطیل شد و بعد از ماه صفر، با نمایش «آنابل 2» دوباره برنامه از سر گرفته میشود.
برای نمایش فیلم خارجی دو دلیل مهم داشتم، اول این که به خواسته مردم پاسخ بدهم. دوم این که قشری که معتقد بودند فیلم ایرانی جذاب نیست و به سینما نمیآمدند را دوباره با سینما آشتی دهم. اولویت اول من، فیلم ایرانی است. اگر قرار باشد برای دیدن بین فیلم ایرانی و خارجی قدرت انتخاب داشته باشم، فیلم ایرانی خوب را ترجیح میدهم. اما سلایق متفاوت است. از سویی این باور را دارم، نمایش فیلم خارجی و رونق دادن به سالنهای سینما در نهایت به دیده شدن تولیدات سینمای ایران هم منجر میشود. من نسخه خانگی فیلم «ابد و یک روز» را به بسیاری از افرادی که می گویند فیلم ایرانی نمی بینند هدیه دادم، که متوجه باشند سینمای ایران چه آثار درخشانی دارد. به یک نکته هم توجه کنیم، در سینمای ایران بعضی ژانرها وجود ندارد. مثلا فیلم وحشت یا علمی، تخیلی جذاب نداریم و نمیتوانیم مخاطب را از دیدن نمونههای خارجی این آثار محروم کنیم.
طرح سینما تک از روز اول موفق بود؟
بله سینما تک از دو سال پیش اجرا شد و از همان آغاز با استقبال مواجه شد و هنوز هم این اشتیاق در مردم وجود دارد. برای نمایشهای سینما تک و سینمای کودک، تیزر و موزیک ویدئو ساختیم و اطلاع رسانی کردیم.
نمایش سانس ویژه کودکان هم قطعا مشکلاتی داشته. اولا تولید در این زمینه محدود است. ثانیا اکران عمومی این فیلمها در شرایط و زمان مناسب اتفاق نمیافتد.
طرح سینمای کودک از سه سال قبل شر.ع شده، برای این طرح یک هدف مهم داشتم، این طرح سرمایه گذاری فرهنگی روی بچه های زیر 10 سال است. کودکی که عادت به فیلم دیدن در سینما دارد، عادت میکند یک ساعت و نیم سکوت کند و فیلم را دنبال کند. دانش بصری پیدا میکند. تخیلش تقویت میشود و از سویی دیگر سینما رفتن همراه خانواده، دیالوگ بین فرزندان و والدین را بیشتر میکند. بچهها چه فیلم را بپسندند، چه دوست نداشته باشند، درباره آن با پدر و مادر حرف میزنند و ارتباط بین آنها شکل می گیرد. اگر در بعضی از شهرها، هر سال یک جشنواره کودک برگزار میشود، در سنندج هر هفته یک جشنواره کودک داریم. شور و شوق و استقبال کودکان و خانوادهها در این سینما و زمان نمایش فیلم کودک دیدنی است. یکی از برنامههای جانبی که انجام دادیم و برای مخاطبان جذاب بود، دوبله همزمان فیلمهای کودک بود. دوبلورها از تهران آمدند و یک روز در حضور تماشاگران کودک سکانسهایی از یک فیلم را دوبله کردند. این برنامه هم برای بچهها، جالب بود.
بچهها ترجیح میدهند بیشتر فیلم کودک ایرانی ببینند یا خارجی؟
خارجی. فیلم ایرانی برای کودکان کم است. بیشتر تولیدات سینمای ایران درباره کودکان هستند و مخاطب بزرگسال دارند. اما در سینمای جهان ، فیلمهای برای کودکان بیشتر است.
یکی از انتقادهایی که کارگردانها و پخش کنندهها دارند، این است که واقعا نمیشود اکران شهرستان را مدیریت کرد و سینمادارها تعیین میکنند چه فیلمی، چگونه اکران شود؟
هیچ مدیری دوست ندارد سینمایش ضرر بدهد یا مخاطب آن ناراضی باشد. اگر فیلمی خوب باشد، قدرت جذب مخاطب را داشته باشد و مردم از آن استقبال کنند حتما دیده میشود. من سینمادار قادر نیستم، مردم را فریب بدهم، ممکن است در کوتاه مدت بشود سلیقه مردم را تحت تاثیر قرار داد اما برای همیشه نمیشود این کار را ادامه داد و مردم، اعتمادشان را به آن سینما از دست میدهند و این یعنی شکست یک سینما. واقعا برای من فرقی نمیکند فیلمی که ما سپرده میشود، توسط کدام دفتر تهیه شده یا متعلق به بخش خصوصی است یا دولتی.
یعنی سلیقه سینمایی خودتان را اعمال نمیکنید؟ کلا چه نوع فیلمی را دوست دارید؟
سینمای اجتماعی. فیلمی مثل «ابد و یک روز». اما هرگز سلیقه خودم را در انتخاب و چینش فیلمها اعمال نمیکنم.
بزرگترین چالش و دغدغه شما در پردیس بهمن چیست؟
دغدغهام این است که سینما را به روز نگه دارم. مهرماه امسال، پنج سال از افتتاح این سینما گذشت، تلاش همه همکاران من این بوده که سینما از نظر فیزیکی، مثل روز اول باشد. برایم مهم است که وضعیت سینما و سیستم صوت و تصویر را ارتقا بدهیم و همیشه به روز باشیم.
58243
کلید واژهها : سینمای ایران - اکران سینما -منبع: خبرآنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۱۲۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام