Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پول نیوز»
2024-05-07@16:23:56 GMT

نامه عجیب یک مرد در دادگاه خانواده

تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۳۴۴۸۳

نامه عجیب یک مرد در دادگاه خانواده

پول‌نیوز - وقتی پرونده طلاق توافقی «فرشاد» و «اختر» روی میز قاضی شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده قرار گرفت، هیچ کدام از آن دو در دادگاه حضور نداشتند، چرا که ترجیح داده بودند رو در روی هم قرار نگیرند و برای همین وکلایشان پیگیر دادخواست این زوج بودند.
آنها اوایل سال ۹۲ بدون آشنایی قبلی و تنها به واسطه معرفی یک دوست خانوادگی با هم ازدواج کرده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فرشاد پخش کننده مواد غذایی مشهوری در بازار تهران بود که بالاخره در مرز ۴۰ سالگی به فکر تشکیل خانواده افتاده بود.
او دوست داشت همسرش زنی زیبا و اهل زندگی باشد که جز به خانه داری و رسیدگی به همسر و بچه‌هایش به موضوع دیگری فکر نکند. برای همین تمام دخترهای تحصیلکرده و شاغلی را که خانواده‌اش معرفی می‌کردند مناسب زندگی‌اش نمی‌دانست. تا اینکه مادرش در یک مراسم، عکس دختری را از واسطه‌ای گرفت تا به فرشاد نشان دهد که این بار مهر دختر به دل فرشاد افتاد.
بعد از دیدار مادر و خواهران فرشاد با خانواده دختر مورد نظر معلوم شد اختر همان کسی است که در جست‌و‌جویش بوده‌اند. اما دختر جوان فرشاد را نپسندید و بهانه آورد که به خاطر پرستاری از پدر و مادر پیرش قصد ازدواج ندارد.
با این حال فرشاد و خانواده‌اش آنقدر قول و وعده دادند که سرانجام اجازه پیدا کردند که به خواستگاری بروند.آن شب فرشاد با سبد گلی بزرگ، شیرینی تزئین شده با آب طلا و جواهرات گرانقیمت پیشکشی حاضر شده بود و دو خانواده پس ازحرفهای مقدماتی توافق کردند با مهریه ۱۰۰۰ سکه طلا این وصلت سر بگیرد ولی وقتی قرار شد عروس و داماد در خلوت با هم حرف بزنند، اختر از حال رفت و مراسم خواستگاری به شب دیگری موکول شد. در جلسه بعدی که یک هفته دیگر برگزار شد، حال اختر بهتر بود، اما زبانش بند آمده و اضطراب او را رها نمی‌کرد.
در جلسه سوم فرشاد به تنهایی حاضر شد تا بتواند چند کلمه با همسر آینده‌اش حرف بزند و شرایط و مسائل‌شان را با هم در میان بگذارند. در این دیدار بود که اختر اعتراف کرد از مردها می‌ترسد و با دیدن یک مرد غریبه در تنهایی دچار اضطراب می‌شود. فرشاد اجازه خواست تا این مشکل را با روانپزشکان در میان بگذارد.بالاخره در کلینیک بود که فهمید اختر در دوران کودکی به خاطر تک دختر و کوچکتر بودن از برادرانش همواره تحقیر شده و بارها از آنها کتک خورده است.با این حال فرشاد با محبت کردن به اختر و تلاش در درمان او بالاخره توانست «بله» را از عروس خانم بگیرد و چند ماه بعد جشن عروسی‌شان برگزار شد.
فرشاد در سال اول زندگی مشترک­شان سعی می‌کرد با مسافرت‌های داخلی و خارجی، رفتن به رستوران‌های مجلل و خریدن هدیه‌های گرانقیمت خلق و خوی همسرش را تغییر دهد. اما از سال دوم زندگی‌شان بار دیگرمشکل «ترس از جمع» به سراغ اختر آمد و او حاضر نبود در مراسم و دیدارهای خانوادگی و فامیلی یا سفرهای دسته جمعی فرشاد را همراهی کند. این موضوع باعث درگیری لفظی بین آنها می‌شد و اختر از روی لجبازی مراجعه به روان‌­درمانگر را هم کنار گذاشت. در سال سوم زندگی مشترک شان، سفرهای کاری فرشاد به شهرهای مختلف و خارج از کشور بیشتر شد و این مسائل فاصله میان زن و شوهر را بیشتر کرد. مشکلات میان آنها به قدری زیاد شد که اختر شوهرش را به خانه راه نمی‌داد و وقتی با اصرار فرشاد روبه‌رو می‌شد به سرعت به خانه پدرش بازمی گشت و درِ اتاق دوران مجردی‌اش را تا یک هفته به روی همه می‌بست.
فرشاد در این چند سال بیشتر از ۱۵ کیلو وزن کم کرده و موهایش سفیدتر شده بود. بی‌حوصله و افسرده بود، نه تنها در این سه سال کمتر دل به کار می‌داد، بلکه کورسویی روشن در گذشته‌اش نمی‌دید و از همه مهمتر اختر با بچه دارشدنشان مخالفت کرده بود. از آخرین باری که فرشاد همسرش را در خانه دیده بود بیشتر از دو ماه می‌گذشت تا اینکه به پیشنهاد مادرش تصمیم گرفت به این زندگی تلخ پایان دهد.
فرشاد وقتی با وکیل خانوادگی‌شان ملاقات کرد، به او گفت که همسرش را همچنان دوست دارد، اما تحمل رنج او و سرکوفت‌های خانواده خودش را ندارد. سپس برگه‌ای را پیش روی وکیل خود گذاشت که نشان می‌داد قبل از آن ۴۰ میلیون تومان برای کمک به پدرزن و مادرزنش پرداخته است. بعد هم یک چک ۶۰ میلیون تومانی نوشت تا وکیل خانوادگی به همراه نامه‌ای به دست همسرش برساند.
در روز رسیدگی به پرونده دادخواست طلاق، فرشاد در ویلای خانوادگی‌شان به کنج تنهایی پناه برده بود و اختر هم از هراس قرار گرفتن در یک جمع غریبه در اتاق مجردی خانه پدری‌اش مانده بود. با پیشنهاد وکیل فرشاد قرار شده بود ۱۰۰۰ سکه طلا بابت مهریه به یک میلیارد تومان تبدیل شود که با توجه به پرداخت قبلی ۱۰۰ میلیون تومانی به اختر در گذشته، مبلغ ۹۰۰ میلیون تومان باقی مانده بود که قرار شد در طول پنج سال به طور سالانه ۱۸۰ میلیون تومان به اختر پرداخت شود.
قاضی «غلامرضا احمدی» همه شرایط را بررسی کرد و به وکلای طرفین گفت: «ظاهراً برای مهریه توافق شده و در مورد نفقه و اجرت‌المثل زمان زندگی مشترک ادعایی وجود ندارد. کارشناسان بخش مشاوره هم که رأی به عدم امکان سازش داده‌اند...»
با تأیید هر دو وکیل قاضی برگه‌ای را روی پرونده دید که مربوط به کپی آخرین نامه فرشاد به همسرش بود. روی آن نامه نوشته شده بود: «اختر عزیزم. متأسفم که زندگی ما به اینجا رسید. می‌دانم که از آن اتاق مجردی و زندگی در خانه پدرت خاطرات خوبی نداری. بنابراین مهریه ات را تمام و کمال می‌پردازم تا بتوانی بعد از جدایی یک خانه مستقل برای خودت تهیه کنی و...» سرانجام قاضی پرونده را بست و از هر دو وکیل خواست اوراق مربوطه را امضا کنند.

منبع:ایران آنلاین

منبع: پول نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۳۴۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است

نویسنده نمایشنامه «رازی بین من و تو» با اشاره به مراحل پژوهش برای تکمیل این نمایشنامه، از سختی شرایط زندگی جانبازان اعصاب و روان گفت. - اخبار فرهنگی -

محمدرضا امیرخانی، نویسنده نمایشنامه «رازی بین من و تو» در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به محتوای این اثر گفت: این کتاب داستان زندگی مردی را روایت می‌کند که در جوانی عازم جبهه می‌شود. «علی» شخصیت اصلی این کتاب است که در جبهه در اثر موج انفجار آسیب می‌بیند و از آن دوران این توهم را دارد که همرزم و دوست خود را کشته است.

این نویسنده با بیان اینکه شخصیت اصلی کتاب «رازی بین من و تو» نماینده‌ای از جانبازان اعصاب و روان است، ادامه داد: برای نگارش این کار ابتدا باید پژوهشی میدانی درباره جانبازان اعصاب و روان و دشواری‌هایی که خانواده‌های آنها دست و پنجه نرم می‌کنند، انجام می‌شد؛ به همین دلیل با همکاری یکی از روانشناسان با تعدادی از همسران این جانبازان با گفت‌وگو پرداختیم تا با اهم دغدغه‌های آنها پی ببریم.

امیرخانی با بیان اینکه جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است، یادآور شد: خانواده‌های این دسته از جانبازان با مشکلات مضاعفی روبرو هستند، اما مانند گذشته عاشقانه زندگی می‌کنند. در پژوهشی که انجام شد، متوجه شدیم با وجود اینکه این مشکلات هست و گاه برخوردهای نامناسب هم دیده می‌شود، اما همسران این جانبازان صبور و مهربان در کنارشان ایستاده‌ و آنها را تنها نگذاشته‌اند.

3 نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب

امیرخانی با بیان اینکه تلاش کردم در این کتاب با نگاهی انسانی و نه شعاری به مقوله جنگ و زندگی جانبازان بپردازم، افزود: ما هرچه در زمینه دفاع مقدس کار کنیم، کم است. جوانان امروز ما از ایثاری که این جانبازان کردند و برای افتخار کشور و ملت جان خود را کف دست گذاشتند، اطلاعی ندارند. باید در قالب آثار هنری و ادبی مطرح شود که چرا با وجود اینکه گاز اعصاب در زمان جنگ جهانی دوم اختراع شد، در آن زمان استفاده نشد و در جنگ تحمیلی به کار گرفته شد؟ ایران چگونه مقابل کشورهای متعدد که مستقیم و غیر مستقیم در این جنگ حضور داشتند، ایستاد؟ ...

نویسنده کتاب «رازی بین من و تو» در پاسخ به این پرسش که چقدر از داستان احمد دهقان با عنوان "من قاتل پسرتان هستم" الهام گرفته‌اید، گفت: به هیچ عنوان اینطور نبوده است، اگر شباهتی وجود دارد، ناخودآگاه بوده است. این کتاب، دهمین اثری است که من منتشر می‌کنم.

نمایشنامه «رازی بین من و تو» به قلم محمدرضا امیرخانی برای اولین‌بار از سوی انتشارات سوره مهر در سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

انتهای پیام /

دیگر خبرها

  • نمایشگاه گروهی عکس «مردم درود» در شهر درود برپا می‌شود
  • اتهام مدیران «مأمن سیاسی» و «نگرش امروز» نشر اکاذیب بود
  • ارزیابی ۱۵۷ طرح‏نامه رویداد «ریحان‌شهر»
  • شهری عجیب با شهروندانی در یک ساختمان! (+عکس)
  • تبادل مرگ و زندگی در جریان اهدای عضو
  • فقط افرادی که در خانواده‌ای سمی بزرگ شده‌اند این ۷ مورد را درک می‌کنند
  • جای خانواده‌های این جانبازان در بهشت است
  • نامه خواندنی اینزاگی به هواداران اینتر
  • (عکس) مگس دم‌عقربی، احتمالا عجیب ترینِ خانواده مگس ها!
  • مگس دم‌عقربی ، احتمالا عجیب ترینِ خانواده مگس ها! (عکس)