جامعهپذیری در جامعه اسلامی، آموختن شیوههای تعامل عادلانه است
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۷۵۲۱۷
جامعهپذیری در جامعه اسلامی چیزی جز وارد ساختن نسلهای جدید به فرآیند نظم مطلوب و آموختن شیوههای تعامل عادلانه در همه ساحات حیات اجتماعی و فردی نیست. به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن یوسف زاده استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم در مقاله ای به جمع بندی اهداف و راهبردهای فرهنگی اجتماعی پیشرفت پرداخته است که در چند قسمت منتشر می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قسمت چهارم و پایانی این مقاله را با هم می خوانیم:
تحلیل شبکهای اهداف و راهبردها رابطه نظم و عدالتاز منظر جامعهشناختی، نظم اجتماعی و عدالت دارای تعاریف خاص خود هستند. عدالت عمدتا بهمعنای تساوی و برابری به کار رفته است، اما در آموزههای اسلامی از عدالت دو تعریف ارائه شده است که هر دو با نظم اجتماعی ارتباط وثیق دارند. تعریف عدالت به «وضع الشیء فی موضعه» عین نظم است. هم نظم و هم عدالت به قاعدهمندی اشاره میکنند. در لسان دینِ اسلام عدالت و نظم دو روی یک سکهاند. نظم مورد نظر اسلام عین عدالت است؛ همچنان که عدالت نیز چیزی جز نظم نیست. نکته اینجاست که ذهن عادی بشر اگرچه هر دو مفهوم را معنا میکند و به ضرورت آنها حکم میکند لکن در بیان مصادیق آنها با دشواریهای فراوانی مواجه میشود. تشخیص اینکه چه چیزی واقعا عادلانه و کدام کنش متناسب با سعادت واقعی است، از عهده بشر خارج است. اینجاست که بشر چارهای جز تن دادن به راهبری ادیان توحیدی ندارد. دین همانطور که بهدنبال حاکم ساختن نظم مطلوب در جهان است، گسترش عدالت را نیز جزو اهداف اصلی خود معرفی کرده است.
منطق نظم ناظر به عدالت است و مصادیق عادلانه بودن را دین تعیین میکند و جامعهپذیری در جامعه اسلامی چیزی جز وارد ساختن نسلهای جدید به فرآیند نظم مطلوب و آموختن شیوههای تعامل عادلانه در همه ساحات حیات اجتماعی و فردی نیست. وانگهی، نظم در ارتباط با هدف معنا پیدا میکند. اگر هدف از خلقت انسان را خالق او بیان میکند، راههای نیل به هدف را نیز در اختیار او قرار میدهد. کنش مبتنی بر نظم، کنش معطوف به هدف است. جامعهپذیری دینی بهدنبال نهادینهساختن نظم و کنشهای معطوف به هدف نهایی است. اما در تعریف عدالت بهمعنای «اعطاء کل ذی حق حقه»، سخن از حق(ذی حق) و تکلیف(اعطاء) است که البته با تعریف قبلی بی ارتباط نیست. دادن حق به صاحبِ حق، هم به نوعی قرار دادن هر چیزی در جای خود(وضع الشیء فی موضعه) است و این دوباره یعنی نظم، و عکس آن میشود بینظمی. وقتی حق کسی بهجای صاحب آن، به فرد دیگری داده میشود، به این معنی است که حق در جای خود قرار نگرفته است و در جای نامناسب قرار گرفته است و این یعنی بینظمی.
پس منطق نظم، منطق عدالت است. و این هر دو را دین به بهترینوجه در اختیار بشر قرار میدهد. نظم تابع هستیشناسی است و قواعد هستی را خالق هستی در اختیار مخلوق قرار میدهد. پیشرفت، بهمعنای واقعی کلمه، بدون رعایت قواعد هستی ناممکن است. جهان هستی به عدل (موازنه صحیح)خلق شده است، جهان انسانی هم باید به عدل برپا شود. جهان اجتماعی بیتوجه به ارتباطش با کلیت کیهان و تاثیرات متقابل این دو جهان، قادر به پیمودن مسیر پیشرفت نیست. مهترین نظم، نظم کیهانی است که نظم بشری هم باید در متن آن لحاظ شود در عین توجه به اینکه انسان اشرف مخلوقات و محور خلقت است و بالاترین جایگاه را در نظام خلقت دارد. آنچه از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دام عزه استفاده میشود این است که تسری عدل هستی به مناسبات اجتماعی با واژه «قسط» در قرآن بیان شده است: «در قلمرو حیات اجتماع، چیزی که به عنوان هدف معین شده است، عدالت اجتماعی است. «لیقوم الناس بالقسط»(حدید: 26).
«قسط» با «عدل» فرق میکند. عدل یک معنای عام است. عدل همان معنای والا و برجستهای است که در زندگی شخصی وعمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همهی حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه صحیح؛ معتدل بودن و بهسمت عیب و خروج از حد نرفتن. این معنای عدل است. لکن قسط، آنطور که انسان میفهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. این غیر از عدل بهمعنای کلی است. ... آن چیزی که فعلا برای بشر مساله است و او تشنه آن است و با کمتر از آن نمیتواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی این که عدل خرد شود و بهشکل عدالت اجتماعی درآید. «لیقوم الناس بالقسط». انبیا برای این آمدند.»
رابطه نظم، جامعهپذیریاز آیات قرآن کریم و روایات فراوان برداشت میشود که نظم تکوینی(طبیعی) و تشریعیِ موجود در جهان، از حریمهای الهی بهشمار میرود و تلاش برای خروج از آن فساد در نظم عالم است و خدای متعال از این فساد ناخرسند است. فساد، عبارت از برهم زدن نظم حاکم بر عالم است. هرگونه تلاش برای خروج از آن در عرصه تکوین یا تشریع بهمعنی فساد و ملازم با آن است. هرچند تصرف در عالم طبیعت بهنحوی که موجب کمال آن شده به تقویت نظم موجود بیانجامد مورد پذیرش و تأکید است و از جمله رسالتهای بشر در جایگاه خلیفةاللهی است.
میان نظام اجتماعی و نظام طبیعی(تکوینی) رابطه متقابل وجود دارد و هرگونه تلاش برای ایجاد ناهماهنگی میان این دو یا تلاش برای فرار از اقتضائات نظام طبیعی (که در نوع خود نظام احسن قلمداد میشود) سبب سردرگمی و آشفتگی در نظام اجتماعی خواهد شد. بنابراین، نظم اجتماعی، جامعهپذیری و مهندسی رفتارهای اجتماعی در جامعه اسلامی در همه عرصهها ناظر به هماهنگی نظام تکوین و تشریع است. «اسلام و ادیان الهی خواستهاند تعادل میان انسان و طبیعت را حفظ کنند». در جامعه اسلامی همه چیز قاعدهمند است. همه چیز باید در زمان و مکان خودش صورت گیرد در این آیه شریفه برای حکم روزه قواعد و شرایط خاصی ذکر شده است (کُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ)؛ بر این اساس، خوردن و آشامیدن، حتی یک لحظه پس از اذان صبح، روزه را باطل میکند، و افطار حتی یک لحظه قبل از اذان مغرب هم روزه را باطل میکند (ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَی الَّلیْلِ). مشاهده میشود که قوانین تشریعی بسیار دقیق بوده و کمترین درصد خطای عامدانه، مومن را در زمره خطاکاران قرار میدهد (یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ).
بنابراین دین اسلام در کلیت خود یک نظم خاص و مهندسی رفتار را در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ارائه کرده است. چنین رویکردی در جامعه اسلامی نیز باید مورد توجه باشد؛ زیرا دقت و شفافیت در جامعهپذیری، میزان خطا و سرپیچی فردی و اجتماعی را کاهش میدهد. جامعهپذیری مطلوب، مبتنی بر نظم برخاسته از عمل به دستورات الهی است. آنچه در ظاهر مشاهده میشود، هیچ جامعهی بینظم در دنیا وجود ندارد. هر جامعهای برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود برنامههایی را تدوین کرده و دنبال میکند. جوامع مدرن در شمار منظمترین جوامع دنیا قرار دارند. دنیای متجدد دنیای نظم است؛ بدین معنی که حتی فلسفه چگونه زیستن را تدوین کرده و ظواهر مادی را براساس همان فلسفه در کنار هم به صورت منطقی چیده است. بهتعبیر دیگر، فلسفه مادیگرای دنیای تجدد در تناسب با زندگی سکولار و مادی جوامع غربی است. میان فلسفه غرب و زندگی غرب هماهنگی و نظم وجود دارد. اما از نگاه قرآن این نظم پذیرفته و مطلوب نیست. آنها هدف خلقت را گم کردهاند. آنها از پشت خانهها به خانه وارد میشوند. آنها فراموش کردهاند که مخلوق و بنده خداوند هستند. نظم مطلوب قرآن نظم مبتنی بر بندگی است، نظم مبتنی بر تقواست. هر چیزی راهی دارد و هر اتاقی دری دارد و باید از در آن وارد شد. همچنان که در حدیث شریف نبوی آمده است که «انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد المدینه فلیاتها من بابها». هر کس قصد ورود به خانه را داشته باشد باید از درب آن وارد شود و درب شهر اسلام، ولایت علیبن ابیطالب است. بنابراین طبق عقلانیت اسلامی هدف وسیله را توجیه نمیکند. هم هدف و هم وسیله باید مشروع باشد. مسیر ساخت جامعه مطلوب از جهانشناسی و انسانشناسی اسلامی میگذرد.
جهان انسانی نه در مقابل، که در امتداد جهان طبیعی(کیهان) است. شناخت درست انسان و کیهان و پایبندی به الزامات آن در زیستجهان اجتماعی ضرورتی است که نیل به حیات طیبه(بهعنوان هدف پیشرفت) را ممکن خواهد ساخت. بدینگونه است که نظام اخلاقی هم انسان و هم طبیعت را شامل میشود. انسان همانگونه که در قبال همنوعان خود مسئول است در قبال محیط طبیعی و زیست هم مسئول است. «برشمردن همه راههایی که محیطمان را در آن به نابودی میکشیم، کاری ملالآور است. این کار را غالباً بهدلایل باورنکردنی بیمعنایی میکنیم، نواحی بارانی جنگلپوش را فقط به ایندلیل از ریشه میزنیم که بتوانیم روزنامهها را با قطع خارج از قاعده انتشار دهیم یا همبرگرهای چاقوچله درست کنیم. برای کسانی که نقشه میکشند و آنقدر ثروت دارند که این زمینها را بخرند، چیزی باقی میماند، جز افزوده شدن بر وزن بدن و کند شدن ذهن؟ جدا از فعاّلیتهای آدمی که گازهای گلخانهای ایجاد میکند، لایه ازن را میفرساید، ضایعات سمی را بر هم تلنبار و آبها را سمی میکند، و تاثیرهای دیگر، عادتهای دیگری داریم که حتّی تهدید بزرگتری را متوجه سیاره میکند.»
یکی از نتایج بحث این است که التزام به تفاوت طبیعی زن و مرد با دارا بودن دو نوع ساختمان فیزیکی بایستی در زیستجهان اجتماعی هم خود را نشان دهد. زن در نهایت زن است و مرد هم در نهایت مرد است. تلاش برای همشکلسازی و همسانسازی این دو(که از نشانههای مذموم آخرالزمان هم بهشمار میرود)، فساد در نظام تکوین تلقی میگردد. جسم و فیزیک انسانها بخشی از جهان طبیعی و تکوین است که باید درست شناخته شود و مواجهه درست با آن صورت گیرد. در اینصورت (بهعنوان نمونه) تناسب شغلی و به پیرو آن، تناسب تحصیلی برای دختران و پسران در جامعه اسلامی یک اصل بینادین خواهد بود. نتیجه این میشود که جامعهپذیری در جامعه اسلامی نمیتواند بیتوجّه به اقتضاءات نظام طبیعی صورت گیرد.
رابطه عدالت، نظم اجتماعی و عقلانیتشالوده زندگی اجتماعی بر عقلانیت استوار میگردد. بدون عقلانیت نه اجتماعی شکل میگیرد و نه استمرار حیات بشری ممکن میگردد. انسانهای دارای منافع کاملا متضاد بر پایه عقلانیت گرد هم میآیند و سختیهای حیات جمعی را بر خود تحمیل میکنند. بنیان مطلوبیتها و ارزشهای اجتماعی در هر جامعهای عقلانیت است که در سطوح نازلتر در قالب الگوها و هنجارهای اجتماعی خود را نشان میدهد. قواعد رفتارهای اجتماعی را عقلانیت تعریف میکند و این همان چیزی است که در لسان جامعهشناسی با عنوان منطق کنش یا نظم اجتماعی از آن یاد میشود. اگر جامعه را مساوی نظم بدانیم، عقلانیت هم مساوی منطق نظم خواهد بود. بدین ترتیب عامل نظمبخش تعاملات اجتماعی چیزی جز عقلانیت نیست. نکته مهم اینجاست که منطق نظم بسته به سطوح عقلانیت و جایگاه آن در زندگی جمعی متفاوت خواهد بود. عقلانیت ابزاری که هدفش حداکثرسازی سود و لذت دنیوی است، حیات جمعی را بهسمت مادیگرایی سوق میدهد؛ همانطور که تمدن غرب امروز محصول عقلانیت ابزاری است.
اما عقلانیت نظری و دینی، هدفی جز حداکثرسازی سود و لذت دنیوی را دنبال میکند. هدف عقلانیت نظری، آنچنان که در آموزههای دینی بیان شده است، بندگی خدا و کسب بهشت برین است. جوهر عقل عملی محاسبه سود و زیان در ارتباط با اغراض و اهدافی است که آدمیان آنها را ارزشمند و مطلوب تلقی میکنند. بسته به اینکه افراد و جوامع بشری چه اهدافی را مطلوب تلقی نمایند، زندگی و سیر و حرکت آنها صورتبندی و جهتگیری خاصی پیدا میکند. بنابراین در میان نظم اجتماعی و عقلانیت رابطهی طولی برقرار است؛ به این معنی که: نظم میوه عقلانیت، و منطق نظم، همان عقلانیت است. سخن از نظم اجتماعی، سخن از عقلانیت است. لسان دین از چنین منطقی با منطق عدالت تعبیر میکند. عدالت معیار سنجش رفتارهای مطلوب از نامطلوب است. بهعبارت دیگر، عدالت قاعده نظامبخش کنشهاست. «اعدلوا هو اقرب للتقوی». نتیجه این است که در لسان دین، نظم اجتماعی، عقلانیت و عدالت سه ضلع یک مثلث(دین) را نشان میدهند که هر کدام ظرفیتی برای نظریهپردازی و تحقق نظام توحیدی را در خود نهفته دارند.
رابطه عدالت، آزادی و نظم اجتماعیآزادی اگرچه یکی از مباحث مهم بشر در طول تاریخ بوده است، اما امروزه بهعنوان آرمانِ بخش قابلتوجهی از انسانها، جایگاه محوری در مباحث فلسفه سیاسی و اجتماعی برای خود باز کرده است و از همین منظر به مفهومی همتراز با عدالت و چه بسا مهمتر از آن تبدیل شده است. بنابراین، سخن از رابطه عدالت و آزادی ناظر به مساله روز است و الا در آموزههای دینی آزادی از آنچنان وزنی برخوردار نیست که در عرض عدالت قرار گرفته و توجیهی برای مقایسه آن با عدالت وجود داشته باشد. بنظر میرسد از منظر دین، تحقق آزادی با تحقق عدالت گره خورده است. آزادی هم بهمعنای امکان و فرصت شکوفایی استعدادهای بشر و هم بهمعنای عدم مانع (فقدان اجبار و سلطه خارجی) در پرتو عدالت میسر میگردد. استوارت میل میگوید تنها آزادی که شایستگی این نام را دارد این است که هر کس به شیوه خاص خودش مصلحت خویش را دنبال کند به شرطی که به مصالح دیگران آسیب نرساند. آزادی فردی غایت زندگی سیاسی است و باید از آزادی اندیشه دفاع کرد؛ زیرا ذهن آدمی مهمترین عامل دگرگونی و تکامل جامعه است. امثال لاک آنچه را که آزادانه بهعنوان توافق میان هم نوعان صورت میگیرد عادلانه میدانند.
به نظر لاک، کمال انسانها در جامعه مدنی میسر میگردد. این نگاه در مقابل دیدگاهی قرار می گیرد که آزادی را ه در تبعیت از اغراض و امیال شخصی بلکه در تبعیت از اراده اخلاقی جامعه قابل تحقق می دانند. و بنظر جان رالز، عدالت از درون آزادی سر بر میآورد. اما نگاه اسلامی که آزادی را در رهایی از آمریت دنیایی و تمنیات دورنی معنا میکند، آزادی مساوی حریت است. اگر مصادیق عدالت را شریعت تعیین کند، آزادی باید بهمعنای فقدان مانع(تمنیات درونی یا سلطه بیرونی) برای عمل براساس شریعت است. علاوه بر این که اگر آزادی مثبت را امکان کمال یابی انسان تلقی کنیم، چیزی جز شریعت این امکان را در اختیار بشر قرار نمیدهد. نتیجه این است که اگر چه در سطح فلسفی و انتزاعی عدالت و آزادی دارای مفاهیمی مستقل باشند، لکن در سطح مصداقی تمایزی میان آن دو وجود نخواهد داشت چرا که هر دو ذیل شریعت الهی قرار میگیرند. غایت مشترک عدالت و آزادی هم از منظر اسلام تعارض میان این دو را برطرف میسازد. از نظر کارکردی، «آزادی قدرت حرکت و عدالت ساختار حرکت را فراهم میکند» که محصولشان شکلگیری نظم اجتماعی مطلوب از نظر اسلام است. هم آزادی و هم عدالت از مقومات نظم اجتماعی بهشمار میروند.
رابطه سلامت و امنیت اجتماعیسلامت از آن دسته مفاهیمی است که به تناسب سیر تطورات تاریخی؛ برداشتهای گوناگونی از آن صورت گرفته است. در اولین برداشت که با اطلاعات بسیار ابتدایی انسان همراه بوده است، مفهوم سلامت با امور ماوراء و پس از آن در تناظر با بعد جسمانی انسان، ساخت معنایی پیدا کرده است. زمانیکه انسانهای نخستین، طبیعت انسان را ترکیب چهار عنصر خون، سودا، صفرا و بلغم تلقی میکرد، تعادل این عناصر را به منزله سلامتی میپنداشت و بر همین اساس نیز سلامتی و یا بیماری افراد را ارزیابی مینمود.
با پیشرفت دانش بشری و افزایش آگاهیهای انسان، ابعاد دیگری به مقوله سلامت اضافه گردید و علاوه بر تندرستی جسمانی، فقدان عوارض روانی و اجتماعی نیز شاخص سلامت به حساب آمد و در نتیجه، دلالتهای مفهومی آن گسترش بیشتری یافت. در این برداشت، سلامت فراتر از یک امر جسمی روانی، صبغه اجتماعی به خود میگیرد و نگاه فرهنگی به این موضوع، تأثیر بسزایی در نحوهی شاخصسازی و ارزیابی آن بر جای میگذارد. بهعنوان نمونه، اینکه فلان مسأله اساساً بیماری تلقی میشود یا نه، و یا اینکه نحوهی مواجهه با بیماری و تعامل با یک بیمار چگونه باید باشد، کاملاً خاستگاههای فرهنگی اجتماعی دارد. مطابق چنین برداشتی، آنچه بیشتر اهمیت پیدا میکند اجتماعیشدن موضوع سلامت است. چنین ویژگیای باعث میشود تا این موضوع بهعنوان یک موضوع بینارشتهای مورد مطالعه قرار گیرد و به تبع آن، زمینه ارتباط سلامت با موضوعات مهم دیگری از جمله «امنیت» فراهم گردد.
با توجه به اینکه در متون دینی، دو مفهوم مذکور، در موارد پر شماری یکجا بهکار رفته و دلالتهای معناشناختی آنها بسیار به هم نزدیک است، ضروری است با بررسی نسبت مفهومی دو واژه «امنیت» و «سلامت»، عوامل ایجاد و تقویت آنها در جامعه، مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور باید گفت که تلقی از امنیت، همانند سلامت، با زمینههای اجتماعی آن همراه است. همانگونه که سلامت در یک تطور کاملاً تاریخی، توسعه معنایی یافته است، امنیت نیز این قاعده مستثنی نیست.
این مفهوم در تحلیلهای اولیه بهمعنای فقدان تهدید در نظر گرفته میشد آنهم تهدیداتی که ماهیت عینی و فیزیکی داشتند؛ مثلاً نبود دشمنی که زندگی فردی و یا اجتماعی انسان را بهمخاطره اندازد، بهمثابه امنیت تلقی میشد. در این برداشت که نگاهها کاملاً انضمامی و سلبی بود، امنیت بیشتر یک مقوله نظامی سیاسی بهحساب میآمد. اما با گسترش روز افزون تهدیدات فراروی جوامع انسانی و تغییر ماهیت آنها از حالت صرفاً مادّی به مسائل ذهنی، روانی و اجتماعی؛ امنیت نیز همانند سلامت ساخت اجتماعی پیدا نموده و بیشتر با نگاه ایجابی، تحلیل و ارزیابی میشود. در این رویکرد جدید، «امنیت اجتماعیشده» مطرح است. موضوع مهمی که افزون بر فقدان تهدید، اطمینان لازم برای تحصیل و پاسداری از منافع را نیز برای وجود امنیت ضروری میداند و بههمین خاطر این مقوله را با موضوع «هویت» مرتبط میسازد. بهدنبال این ارتباط، امنیت به جنبههایی از زندگی مرتبط میشود که هویت گروهی افراد را سامان میبخشد. یعنی حوزهای از حیات اجتماع که فرد خود را به ضمیر «ما» متعلق و منتسب میداند و در برابر آن احساس تعهد و تکلیف میکند، مثل «ما مسلمانان». حال هر عامل و پدیدهای که باعث اختلال در احساس تعلق و پیوستگی اعضای گروه گردد، در واقع هویت گروه را بهمخاطره انداخته و تهدیدی برای امنیت اجتماع محسوب میشود.
حال با آگاهی نسبی از دلالتهای معنایی مفاهیم امنیت و سلامت، نوبت آن فرا میرسد که ارتباط ایندو با یکدیگر توضیح داده میشود. این توضیح میتواند در دو سطح مفهومی و مصداقی انجام پذیرد. بهلحاظ مفهومی، همانگونه که اشاره شد، این دو، به فقدان تهدید ذهنی یا عینی معنا میشود. بهلحاظ مصداقی نیز آنچه موجب ناامنی یا بیماری میشود، میتواند مخل سلامت و یا امنیت نیز بهشمار آید، زیرا وقتی هر دو مفهوم را بهعنوان یک مفهوم اجتماعیشده در نظر میگیریم، این ملازمه و همراهی گریزناپذیر خواهد بود. امری که پیش از این مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته و واژههای «سلامت» و «امنیت» در معانی نزدیک بههم بهکار رفتهاند. بهعنوان مثال وقتی میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها» انگیزه اساسی بر آن است که افراد از طریق اهدای سلام، نبود تهدید و خطر را تضمین نمایند. علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، پس از آنکه واژههای «سلام» و «سلامت» را به یک معنا بهکار میگیرند، میگویند: «واژههای"سلام" و "أمن" معنای نزدیکی بههم دارند، تنها فرقی که بین این دو ماده لغوی است این است که سلام بهمعنای خود امنیت با قطعنظر از متعلق آن است، ولی کلمه" امنیت" به معنای سلامتی و امنیت از فلان خطر است»
علاوه برآیهی فوق، در آیه «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنینَ» و نیز احادیثی نظیری «نِعمَتانِ مَجهُولَتان: اَلصِحَۀ وَ الاَمان»، امینت و سلامت بهصورت همنشین بهکار رفتهاند. این همنشینی متضمن دلالتهایی است که با ارجاع به آیات «فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ * الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ» و «الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئکَ لهَمُ الْأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ» قابل فهم است. مطابق این آیات، آنچه موجبات سلامت و امنیت را بهصورت همزمان فراهم میآورد، ایمان به وحدانیت خالق هستی و عبودیت و بندگی در برابر اوست. این ادعا را صاحب تفسیر نمونه، به این ترتیب تأیید میکند: «امنیت و آرامش روحی تنها موقعی بهدست میآید که در جوامع انسانی دو اصل حکومت کند، ایمان و عدالت اجتماعی، اگر پایههای ایمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنین جامعهای وجود نخواهد داشت.»
همچنین در تفسیر آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ مکانیسم تأثیر ایمان بر سلامت و امنیت اینگونه توضیح میدهند که ایمان موج تقویت عواطف انسانی و سلامت روانی در جامعه میگردد. بهدنبال این اثر، تکافل اجتماعی و احساس تعاون و تعاضد در جامعه فراگیر و به تبع آن اختلافات طبقاتی و انباشت ثروت نامشروع از بین میرود. پرواضح است که با وقوع این اتفاق اضطراب و دلهره که زمینهساز آشفتگیهای روانی است، از میان عاملان اجتماعی رخت بر میبندد و بهخاطر رفتارهای ایمانی، جامعه سالم و ایمن میگردد. امری که در آیه «الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» نیز مورد توجه قرار گرفته و ایمان بهعنوان عامل مشترک ایجاد اطمینان(امنیت) و آرامش(سلامت) معرفی گردیده است.
بنابراین، مفاهیم امنیت و سلامت، افزون بر آنکه در معانی نسبتاً مشترکی بهکار میروند و بهلحاظ مصداقی نیز میتوان این اشتراکات را مشاهده نمود، تحتتأثیر عامل مشترکی نیز محقق میشوند. این عامل که در آموزههای قرآنی از آن با عنوان ایمان نامبرده شده است، میتواند زمینهساز نزول برکات الهی گردد. برکاتی که هم سلامت را در بر میگیرد و هم امنیت را: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُون»
در توضیح معنای «برکات» گفته شده است: «هر چیز کثیری از قبیل امنیت، آسایش، سلامتی، مال و اولاد است که غالبا انسان به فقد آنها مورد آزمایش قرار میگیرد» مطابق این معنا، به هر میزانی که ایمان در جامعه فراگیر شود، بههمان میزان نیز امنیت و سلامت در جامعه استقرار مییابد. بنابراین، میتوان گفت که دو مفهوم مورد بحث، علاوه بر آنکه کاربردهای معنایی مشترکی در آیات قرآن کریم دارند، تحتتأثیر عوامل مشترکی نیز ایجاد میشوند.
بخش قبلی این یادداشت را اینجا بخوانید!
پی نوشتها:
بیانات در دیدار کارگزاران نظام؛ 1 بهمن 1371
«وَ اللَّهُ لَا یحُبُّ الْفَسَادَ» (بقره: 205)
مقام معظم رهبری، یانات در دیدار مسئولان و فعالان محیط زیست، منابع طبیعی و فضای سبز
. لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا
وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی وَأْتُواْ الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا
جونز، گرت؛ ماکحاآباد، ص 16.
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ الْمُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ قَالَ وَ هُمُ الْمُخَنَّثُونَ وَ اللَّاتِی یَنْکِحْنَ بَعْضُهُنَّ بَعْضاً( الکافی، ج5، ص550، باب من أمکن من نفسه، ح4)
پارسانیا، حمید، از عقل قدسی تا عقل ابزاری، ص7
بشیریه، حسین، دولت عقل، ص22
پیروزمند، بحث در معنای آزادی و ارتباط آن با عدالت در اسلام
. نور، 27
. ترجمه المیزان، ج5، ص47
. حجر، 46.
. شرح احادیث کافی، ج2، ص254؛ و نیز ر.ک: قَالَ الصادق (ع) خَمْسُ خِصَالٍ مَنْ فَقَدَ وَاحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ یَزَلْ نَاقِصَ الْعَیْشِ زَائِلَ الْعَقْلِ مَشْغُولَ الْقَلْبِ فَأَوَّلُهَا صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ الثَّانِیَةُ الْأَمْنُ ...(وسائل الشیعه، ج20، ص 52)
. قریش، 3 و 4
. انعام، 82.
. ترجمه المیزان، ج20، ص630 و 631
. تفسیر نمونه، ج5، ص321
. بقره، 277
. تفسیر نمونه، ج2، ص: 372
. رعد، 28
. اعراف، 96
. طباطبایی، ج8، ص: 254
منبع: مهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۷۵۲۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اشتراکپذیری بیش از ۱۰۰۰۰ مشترک جدید گاز در مناطق شهری و روستایی ایلام
مدیر بهرهبرداری شرکت گاز استان ایلام از اشتراکپذیری ۱۰۲۳۶ مشترک جدید در طول سال ۱۴۰۲ در مناطق شهری و روستایی ایلام خبر داد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از ایلام و به نقل از روابط عمومی شرکت گاز استان ایلام، مجتبی بهادری امروز _چهارشنبه پنجم اردیبهشت_ در جمع خبرنگاران از اشتراکپذیری ۱۰۲۳۶ مشترک جدید در طول سال ۱۴۰۲ در مناطق شهری و روستایی ایلام خبر داد و اظهار کرد: از این تعداد ۴۲۰۸ مورد در ایلام، ۲۰۵ مورد در چوار، ۵۲۴ مورد در ایوان، ۴۳۰ مورد در دره شهر، ۵۶۵ مورد در آبدانان، ۸۴۵ مورد در دهلران، ۲۲۲ مورد در صالح آباد، ۱۱۳ مورد در آسمان آباد، ۶۶۴ مورد در ملکشاهی، ۳۰۷ مورد در مهران، ۳۲۸ مورد در بدره، ۶۵ مورد در زرنه، ۴۷۴ مورد در لومار، ۴۹۷ مورد در موسیان، ۵۰۲ مورد در توحید، ۲۱۶ مورد در پهله و ۷۱ مورد در میمه بوده است.
وی افزود: در مجموع تعداد مشترکین گاز در مناطق شهری و روستایی استان به ۲۱۵۴۶۵ مشترک رسیده است.
مدیر بهرهبرداری شرکت گاز استان ایلام با اشاره به اینکه شرکت گاز استان ایلام حرکت رو به رشد و پرشتابی در توسعه گازرسانی به اقصی نقاط استان دنبال کرده است، افزود: هم اکنون ۱۰۰ درصد مناطق شهری و بیش از ۹۹ درصد جمعیت روستایی ایلام از نعمت گاز طبیعی برخوردار هستند و این استان در ردیف استانهای سبز کشور قرار گرفته است.
بهادری با بیان اینکه نقش بیبدیل گاز در سبد انرژی گامی مؤثر در راستای عمل به مسئولیتهای اجتماعی است، گفت: جایگزینی گاز طبیعی بهعنوان یکی از اهداف استراتژیک این شرکت علاوه بر حفظ محیط زیست، در ایجاد رفاه عمومی، برقراری عدالت اجتماعی، پیشران توسعه اقتصادی و جلوگیری از مهاجرت و اشتغال پایدار در روستاها تأثیر بهسزایی دارد.
وی گفت: این شرکت در راستای مسئولیت اجتماعی و کمک به اقشار نیازمند جامعه در مجموع تعداد ۳۸۵ مورد گازکشی داخلی ساختمان افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی در طول سال گذشته به صورت رایگان انجام داده است.