راهبرد آمریکا در سوریه و عراق چیست؟
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۱۹۳۱۰۱
به اعتقاد کارشناس مسائل بینالملل، بنگورین طرحی را مطرح کرده مبنی بر اینکه اسرائیل باید اطراف کشورهایی که این رژیم را محاصره کردهاند، حلقه محاصره دومی ایجاد کند.
خبرگزاری تسنیم: «علیرضا رضاخواه»، کارشناس مسائل بینالملل، در خصوص اهداف حمایت آمریکاییها در استفاده از نیروهای دموکراتیک سوریه در تسلط بر «رقه»، با اشاره به اینکه واشنگتن به دنبال همکاری با بازیگران پایینتر از سطح ملی است، بیان داشت: تجزیه کردن کشورهای خاورمیانه یکی از چارچوبهای حضور آمریکا در سوریه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با توجه به هدف حمایتهای واشنگتن از نیروهای دموکراتیک سوریه گفت: آمریکاییها در سوریه حضور مییابند و بر جریانهای کردی به عنوان یک اقلیت سیاسی سرمایهگذاری میکنند. اگر دوربین را کمی عقبتر آورده و تصویر بزرگتری را نگاه کنیم، مشاهده میشود که آمریکاییها برنامه بلندمدتی را در خاورمیانه دنبال میکنند. هدف اصلی آنها تجزیه کشورها است.
کارشناس مسائل بینالملل با تأکید بر هدف مشترک آمریکاییها و صهیونیستها در منطقه اشاره داشت: آمریکاییها در سیاست تجزیهطلبی با ترکیه و هیچ کشور دیگری همکاری نمیکنند، بلکه دنبال بازیگران فرو ملی مانند کردها هستند. بحث تجزیه منطقه هدفی است که اسرائیلیها تحت عنوان دکترین بنگورین دنبال میکنند. این دکترین عبارت است از اینکه کشورهای اطراف اسرائیل را تا جای ممکن با کمک اقلیتهای جداییطلب تجزیه کنند و کشورهای دوست اسرائیل از دل آنها دربیاورند.
وی با بیان دکترین بنگورین مطرح کرد: اسرائیل توسط کشورهایی که رابطه خوبی با آنها ندارد، محاصره شده است. بنگورین سالها پیش طرحی را مطرح کرد مبنی بر اینکه اسرائیل باید اطراف کشورهایی که این رژیم را محاصره کردهاند، حلقه محاصره دومی ایجاد کند. این حلقه محاصره از طریق تجزیه کشورها صورت میگیرد. حتی در مصر روی اقلیت قبطی سرمایهگذاری کردهاند.
رضاخواه با اشاره به جداییطلبی اقلیم کردستان عراق تأکید کرد: حمایت اسرائیل از این مسئله مشاهده شد. آمریکاییها نیز حامی جدایی کردستان عراق هستند و صرفاً با زمان همه پرسی موافق نبودند. حضور آمریکا در سوریه در یک پارادایم بزرگتر، تجزیه سوریه و ایجاد کشور جدیدی تحت عنوان کردستان است.
وی با تأکید بر اینکه بحث تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا، فراتر از رویکردهای ایدئولوژیک مرسوم واشنگتن است، اشاره کرد: آمریکاییها در سوریه با کسانی کار میکنند که واقعیت ایدئولوژیک آنها با آمریکاییها همسویی چندانی ندارد. مثلاً پ. ک.ک یک جریان چپگرا است، اما اولویت راهبردی آمریکاییها در خاورمیانه باعث شده تا این مسئله مورد توجه قرار نگیرد. به بیاندیگر میتوان گفت آمریکاییها در غرب آسیا برای پیش برد طرحهای خود روی مرزها و گسلهای قومی و مذهبی سرمایهگذاری کردهاند تا مرزهای ایدئولوژیک.
کارشناس مسائل بینالملل با توجه به استراتژی جدید واشنگتن گفت: چنانچه بخواهیم در یک سطح خردتر رفتار آمریکاییها را در سوریه تحلیل کنیم، میتوان تقابل با قدرتیابی ایران و ممانعت از ایجاد کریدور زمینی مقاومت را دو هدف عمده رفتار نظامی و سیاسی آمریکا در سوریه دانست. لذا آمریکاییها با ایجاد پایگاههای نظامی و قدرت دهی به جریانهای فروملی قومی تحت عنوان استراتژی نیروی سوم تلاش میکنند برای خود همپیمانان جدید منطقهای ایجاد کنند. همپیمانانی که با واقعیتهای جدید ژئوپلتیک غرب آسیا همخوانی بیشتری داشته باشند. استراتژی نیروی سوم را میتوان جدیدترین راهبرد فرماندهی مرکزی آمریکا، سنت کام برای تحولات منطقه دانست.
وی با اشاره به شکستهایی که موجب حمایت آمریکاییها از کردها شد، تأکید کرد: آمریکاییها در استراتژی جدید با توجه به بحران عراق و سوریه تصمیم به ایجاد یک میلیشیای نیمهدولتی و محلی گرفتند. این میلیشیا در عراق در قالب گارد ملی عراق و در سوریه در قالب ارتش آزاد طراحی شد. با این حال هر دو الگو شکست خورده است؛ لذا آمریکاییها تصمیم گرفتند همین رویکرد را با کمی تغییر از طریق حمایت از کردهای سوری دنبال کنند.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۱۹۳۱۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیشنهاد گروگان سابق آمریکایی در خصوص جنگ ایران و اسرائیل
جان لیمبرت، گروگان سابق سفارت آمریکا در تهران در مطلبی با اشاره به سطح تنشها بین ایران و آمریکا بر لزوم گفتگو بین طرفین تاکید کرد و گفت که صحبت با ایران سخت خواهد بود؛ اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد؛ جان لیمبرت، دیپلمات پیشین آمریکایی در مطلبی برای اندیشکده ریسپانسیبل استیت کرفت نوشت، برای چندمین بار، ایالات متحده و ایران به یک جنگ آشکار نزدیک شده اند که هیچ یک از طرفین آن را نمیخواهند. بر اساس این گزارش، اخیرا اسرائیلیها به ساختمانی در محوطه کنسولگری ایران در دمشق حمله کردند که منجر به شهادت هفت مستشار نظامی ایران شد.
در مقابل ایرانیها به این نقض اماکن دیپلماتیک اعتراض کرده و با پرتاب صدها پهپاد و موشک جنگی به سمت اسرائیل به آن پاسخ دادند. در این بین آمریکا با هشدارهای فراوان به رهگیری آنها کمک کرد. اسرائیلیها برای نشان دادن توانایی خود، دست به یک حمله متقابل زدند. به نظر میرسد که این مبادله تا دور بعدی فعلا پایان یافته است.
دیر یا زود، اگر آمریکا و جمهوری اسلامی میخواهند از این درگیری باخت-باخت اجتناب کنند، باید شروع به گفتگو کنند. ۴۵سال اتهام و نکوهش از سمت دو طرف، دستاوردی برایشان به ارمغان نیاورده است. همچنین برای دولتهای متوالی ایالات متحده، ایران همچنان معما است و معما باقی خواهد ماند.
با الهام از تروتسکی میتوان گفت «شما ممکن است کاری با ایران نداشته باشید. اما ایران با شما کار دارد.» برای ایران، آمریکا یک مشغله ذهنی باقی میماند. جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده که بعد از چهل و پنج سال جایگاه خود را حفظ کرده است. حال این پرسش مطرح میشود که چرا باید با جمهوری اسلامی صحبت کنیم، در حالی که اصل سیاست جمهوری اسلامی به قول یکی از مقامات ایرانی «مخالفت با آمریکا» است؟
جان لیمبرت ادامه میدهد: «ما باید صحبت کنیم، زیرا صحبت کردن (و گوش دادن) به دشمن به معنای تامین منافع ملی ما از طریق برقراری ارتباط است. حرف زدن هرگز به معنای تایید یا حمایت نیست.» تا امروز که دو طرف با هم صحبت نکرده اند، چه اتفاقی افتاده است؟ یا به عنوان مثال وقتی نمایندگان جمهوری اسلامی در جلسات از ملاقات حضوری با همتایان آمریکایی خود اجتناب میکنند، چه اتفاقی میافتد؟
هر گاه دو طرف، همسایه ها، اقوام، کشورها به هر دلیلی نتوانند با هم صحبت کنند، هر یک از طرفین برای دیگری به طور همزمان تبدیل به مافوق بشر میشوند که قادر به هر کاری است. در این صورت، یک ایران مافوق بشر میتواند در عرض چند هفته سلاح هستهای بسازد و تحویل دهد، نیروهای محور مقاومت را برای انجام ماموریت هایش در هر جایی تقویت و امپراتوریهای قدرتمند ایرانی دوران یونان و روم را بازسازی کند.
از سوی دیگر، ایالات متحده مافوق بشر نیز میتواند سیاست مداخله در رویدادهای ایران را به شکل دیگری ادامه دهد. در یک سطح، سیاستمداران تهران و واشنگتن به دنبال اجتناب از جنگ ایران و آمریکا هستند. ایران نمیخواهد جنگ بزرگ، اوضاع را در این کشور بههم ریزد و در واشنگتن، هر دو رئیس جمهور دموکرات و جمهوری خواه میدانستند که «جنگ احمقانه دیگر» در خاورمیانه یک بازنده سیاسی به همراه دارد.
در سال ۲۰۱۶، ترامپ در برابر چنین جنگهایی مقاومت کرد و پیام او قدرتمند بود. اگرچه او به طرز احمقانهای توافق هستهای ایران را رها کرد و تهدیدی عجیب برای زدن «۵۲ مکان تاریخی» در ایران مطرح کرد، اما به وضوح شکی برای پرهیز از جنگ نداشت. زمانی که مشاور امنیت ملیاش او را به سمت رویارویی سوق داد، وی را اخراج کرد.
آیا نخست وزیر بنیامین نتانیاهو میخواهد ایالات متحده را وارد جنگ با ایران کند؟ به نظر میرسد که او در پی حفظ خود در قدرت است. جنگها اغلب با بیان اینکه هر دو طرف خواهان صلح هستند، آغاز میشود. اما محاسبات نادرست یا دست کم گرفتن طرف مقابل و اقدامات شخص ثالث میتواند کشوری را به سمتی سوق دهد که خود میداند ویرانگر است. لیمبرت در نهایت تاکید کرد که صحبت با جمهوری اسلامی سخت خواهد بود، اما اگر بتواند هر دو طرف را از مسیر فاجعه دور نگه دارد، ارزش دارد.