وقتی تازه عروس و جوان 18 ساله در خلوتگاه گیر افتادند! + عکس
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۱۶۰۸۴
رکنا: قضات دادگاه کیفری یک استان تهران تازه عروسی را که با همدستی پسر عموی شوهرش دست به جنایتی هولناک زده بودند در مجموع به سه بار قصاص محکوم کردند.این تازه عروس به یکبار قصاص و پسر عموی شوهرش به دوبار قصاص محکوم شدند.
به گزارش گروه جنایی رکنا، رسیدگی به این پرونده از بیست و سوم آبان ماه سال 94 به دنبال کشته شدن یک زن 78 ساله به نام شمسی و نوه 29 ساله اش به نام محمد در دستور کار ماموران کلانتری 123 نیاوران قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به دنبال اظهارات این مرد فرضیه جنایت از سوی عروس خانواده قوت گرفت. تلاش برای ردیابی شیرین آغاز شده بود که پلیس دریافت این زن همراه پسر عموی 18 ساله شوهرش به نام هومن به محل نامعلومی گریخته اند. در حالی که فرضیه دست داشتن هومن در جنایت خانوادگی قوت گرفته بود شیرین و هومن که به شمال کشور گریخته بودند ردیابی و 14روز وقتی که برای برداشت پول به یکی از شعبه های بانکی در منطقه دارآباد ر فته بودند بازداشت شدند.
شیرین در بازجویی ها گفت:دو هفته بعد از ازدواج با همسرم متوجه بد رفتاری های او شدم. من و محمد با هم تفاهم نداشتیم و مدام درگیر بودیم.بیست و سوم آبان ماه صبح زود به خانه ام برگشتم و با پسر عموی شوهرم تماس گرفتم تا او هم برای میانجگری به خانه مان بیاید. اما حدود ساعت 7 صبح بود که یکباره متوجه شدم شوهرم مقابل در خانه آمده است. من و هومن در را قفل کرده بودیم ولی شوهرم با پیچ گوشتی در را باز کرد. او به محض اینکه من و پسرعمویش را در خانه دید به رویم چاقو کشید. من هم چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به چشم او زدم. همان موقع هومن که برای دفاع از من وارد دعوا شده بود ضربه های متعددی را به شوهرم زد. مادر بزرگ شوهرم که سر و صدا را شنیده بود به طبقه پایین آمد و من از ترسم دستمالی را مقابل دهانش گذاشتم و او را با چند ضربه چاقو کشتم. ولی باور کنید ضربه ای که به شوهرم زدم کشنده نبود.هومن شوهرم را کشت و به همین خاطر هم دستانش در این درگیری به شدت زخمی شد.
متهم 18 ساله اما منکر قتل Murder پسرعمویش شد و گفت: من برای پایان دادن به دعاهای پسرعمویم و همسرش به خانه آنها رفته بودم. اما وقتی محمد و شیرین با هم درگیر شدند من با چاقو یک ضربه به گردن محمد زدم. می خواستم ضربه بعدی را به او بزنم که چاقو از دستم لیز خورد و دستم به شدت آسیب دید. به همین خاطر سایر ضربه ها را شیرین به شوهرش وارد کرد. من در قتل مادربزرگ محمد هم دستی نداشتم. ما بعد از کشته شدن محمد و شمسی بلافاصله به بانک رفتیم و پس از برداشت پول به شمال کشور فرار Escape کردیم.
به دنبال اعتراف های تکان دهنده این زن و مرد و بازسازی صحنه جرم Crime برای شیرین به اتهام مشارکت در دو قتل و برای هومن به اتهام معاونت در قتل محمد و مشارکت در قتل شمسی کیفرخواست صادر شد.آنها هفته گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در جلسه دادگاه اولیای دم برای دو متهم حکم قصاص خواستند.
سپس شیرین در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من از همان دوران عقد با شوهرم اختلاف داشتم. شوهرم ماجرای اختلاف هایمان را با پسرعمویش در میان گذاشته بود به همین خاطرآن روز بعد از یک هفته به خانه برگشتم تا وسایل ضروری ام را بردارم .همان موقع با هومن تماس گرفتم تا به خانه مان بیاید. می خواستم بدانم شوهرم چه حرف هایی درباره اختلاف های ما با هم مطرح کرده است. دقایقی از آمدن هومن نگشذته بود که شوهرم مقابل درآمد و متوجه قفل بودن در شد. او در را با پیچ گوشتی باز کرد و ما با هم درگیر شدیم. همان موقع مادر بزرگ شوهرم هم سر ر سید.هومن و شوهرم با هم گلاویز بودند که من با چاقویک ضربه به کتف و گردن شوهرم زدم.چون او مرد چشم چرانی بود یک ضربه هم به چشم او زدم.
وی ادامه داد: مادربزرگ شوهرم با دیدن این ماجرا فریاد می کشید که یک ضربه هم با چاقو به او زدم.من از خانه خارج شدم تا ماشین را روشن کنم. اما هومن چند دقیقه بعد ازمن از خانه خارج شد. گمان می کنم در این مدت هومن ضربه های بعدی را به شوهرم و مادربزرگ او زده باشد.
سپس هومن که حالا 20 سال دارد روبه روی قضات دادگاه ایستاد. وی گفت: شیرین دروغ می گوید.بعد از قتل ،ما با هم از خانه خارج شدیم و من خودم پشت فرمان ماشین نشستم.شب قبل از این ماجرامن و محمد تا ساعت 3 نیمه شب در قم بودیم. محمد با من درد د لمی کرد و از اختافهایش می گفت.اما همسرش مدام با من تماس می گرفت و می خواست تا صبح زود به خانه اش بروم. من در آن زمان دانشجوی رشتهمهندسی برق بودم. ساعت نزدیک 7 صبح بود که به خانه شیرین رفتم اما ده دقیقه بعد پسر عمویم سر رسید. یکباره شیرین گفت باید شوهرش را بکشم. من مخالفت کردم اما او با چاقو به شوهرش حمله کرد و همه 10 ضربه را خودش به تنهایی به محمد زد.من فقط یک ضربه به گردن پسرعمویم زدم. مادربزرگ محمد را هم شیرین کشت اما حالا دروغگویی می خواهد گناهش را گردن من بی اندازد.
با پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و دیروز هومن را به جرم کشتن Killing پسرعمویش و مشارکت در قتل مادر بزرگ وی به دوبار قصاص و شیرین را به جرم مشارکت در قتل مادر بزرگ همسرش به یکبار قصاص محکوم کرد.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۱۶۰۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انگیزه برای قتل زن مورد علاقه با ۱۹ضربه چاقو در خیابان بالاشهر
رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
روزنامه ایران نوشت: مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.
شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد. اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود.
با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.