Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - همان‌گونه که داعش به عنوان مدعي دولت اسلام به جاي حمله به نظام سلطه و مثلث شوم «عبري غربي وهابي» قلب جهان اسلام و تشيع را نشانه رفته‌، کورش‌پرستان ايراني! نيز به جاي استفاده از ظرفيت غرور ملي عليه نظام سلطه‌، متأسفانه قلب نظام جمهوري اسلامي ايران را نشانه رفته‌اند.
به گزارش گروه ديگر رسانه‌هاي خبرگزاري فارس «سيد‌عبدالله متوليان» در روزنامه «جوان» نوشت:
بي‌ترديد دشمن شناسي از محوري‌‌ترين مباحث در موضوع رفع تهديد‌ها و دفاع از سرزمين‌، ملت و فرهنگ يک کشور به شمار مي‌آيد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چه بسا ملت‌‌هايي که در طول تاريخ در اثر غفلت از مکر و حيله دشمن و فقدان آگاهي و بصيرت لازم سياسي و اجتماعي در شناخت توطئه‌هاي بيگانگان و عدم اتخاذ مواضع به‌موقع و صحيح توسط نخبگان و خواص آن جامعه به سرنوشتي هلاکت‌بار دچار گرديده‌اند.
مقام معظم رهبري حضرت امام خامنه‌اي با تأکيد بر اين اصل مهم که شناخت روش‌هاي دشمني دشمن از شناخت خود دشمن مهم‌تر است مي‌فرمايند‌: «ملت بايد دشمن را بشناسد‌، نقشه دشمن را بداند‌، خود را در مقابل دشمن تجهيز کند.» وابستگي سياسي (وطن‌فروشي) و فکري (خود باختگي و اليناسيون)‌، خطرناک‌‌ترين نوع وابستگي و مايه توسري خوري ملت‌‌ها بوده و بهترين روش مقابله با نظام‌، به وسيله بازي‌خوردگان داخلي است. يکي از مهم‌‌ترين و پر رمز و راز‌‌ترين شيوه‌هاي دشمني نظام سلطه عليه ملت ايران و نظام مقدس اسلامي در حوزه وابستگي سياسي و فکري‌، خلق و پردازش ايده‌هاي ناسيوناليستي (بر بستر باستان‌گرايي) با هدف مقابله با اسلام و فرهنگ اصيل اسلامي و ضديت آشکار با نظام جمهوري اسلامي ايران از طريق ترويج انديشه‌هاي پان‌ايرانيستي و دوقطبي‌سازي خشونت‌طلبانه بين آحاد جامعه بر اساس وقايع ساختگي است. در بين سرويس‌هاي جاسوسي دشمن‌، سهم دستگاه اطلاعاتي روباه پيرِ استعمار انگلستان در خلق موضوعات مجهول و مجعول بيش از سايرين است. بعد از کنترل و بستن پرونده‌ پرخسارت و واگرايانه‌ پان‌ترکيستي تجمع جدايي‌طلبان و براندازان در قلعه بابک کليبر (به بهانه روز بزرگداشت بابک خرمدين) و جمع شدن بساط براندازان با هماهنگي و اقدام دستگاه‌هاي امنيتي‌، اطلاعاتي‌، قضايي‌، انتظامي با همکاري نيروهاي بسيج‌، نظام سلطه با بهره‌گيري از قدرت رسانه‌هاي مکتوب‌، شفاهي‌، صوتي‌، تصويري‌، مجازي و... ‌، هم‌اينک موضوع بزرگداشت کورش را در هفتم آبان‌ماه هر سال‌، دستمايه ساماندهي بازي‌خوردگان‌، ماجراجويان و خودباختگان سياسي و فکري براي مبارزه و ضديت با جمهوري اسلامي قرار داده‌است.
قدمت دروغ بزرگ «روز جهاني کوروش‌» بسيار کوتاه بوده و 10 سال هم نمي‌رسد. يک جست‌وجوي ساده در محيط اينترنت به راحتي پرده از دروغ‌پردازي توليد شده توسط سرويس‌هاي جاسوسي غربي بر مي‌دارد. هر آنچه نئوليبراليسم افراطي درباره کورش به سازمان ملل متحد نسبت داده و مي‌دهد سراسر دروغ و بر بستر احساسات وطن دوستي و علاقه مردم ايران به پيشينه و تاريخ باستان استوار بوده و به‌رغم آنکه سازمان ملل بر اساس تثبيت منافع نظام سلطه تشکيل شده و کاملاً تحت سيطره آنهاست‌، اما هيچ ردپايي از دروغ‌هاي نسبت داده شده به سازمان ملل درباره کورش در هيچ‌کدام از اسناد آن سازمان يافت نمي‌شود.
اولين بار دروغ مذکور بر بستر بهره‌گيري از حس غرور ايرانيان نسبت به پيشينه تاريخي ايران‌باستان توسط سرويس‌هاي جاسوسي در ويکي‌پديا توليد شده و به تدريج و با تکرار و واگويي پرتکرار و هدفمند آن در ساير محيط‌هاي خبري و رسانه‌اي در دنياي مجازي‌، کم کم به يک موضوع مهم براي تجمع براندازان و عناصر خودباخته و غرب‌پرست! ضديت با دين اسلام از طريق تکريم و بزرگداشت جعلي کورش تبديل شد. شايد هر ايراني از شنيدن اين خبر دروغين و جعلي که سازمان ملل روز 29 اکتبر (7 آبان) را روز جهاني کورش نام نهاده‌، خوشحال شده باشد بدون آنکه درباره منشأ‌، صحت و سقم و علل پخش آن تحقيق و بررسي کرده باشد.
خوب است بدانيم «جاش گلونتر» خبرنگار و نويسنده نشريه «نشنال ريويو‌»(National Review) در تاريخ 5 نوامبر سال 2016 در مقاله‌اي با عنوان «خبرهاي خوب ايران‌» 7 آبان را مقدمه سرنگوني ايران دانسته و مدعي شده علت اصلي تجمع مردم در مقبره کورش اعتراض و مخالفت با جمهوري اسلامي است!
سؤال اين است که چرا کساني که در سنوات گذشته در مراسم به اصطلاح «روز جهاني کورش» شرکت کرده‌اند به جاي بزرگداشت کورش‌، به خوش‌رقصي براي غرب و مشخصاً رژيم صهيونيستي پرداخته‌اند؟ چرا حتي يک شعار عليه امريکا‌، انگليس و رژيم صهيونيستي داده نشده‌است؟ چرا به نام بزرگداشت کورش شعارهاي ساختارشکنانه عليه نظام جمهوري اسلامي ايران و عليه اسلام داده شده‌است؟ شباهت عجيب داعش با کورش‌پرستان و باستان‌پرستان ايران قطعاً تصادفي نيست.
همان‌گونه که داعش به عنوان مدعي دولت اسلام به جاي حمله به نظام سلطه و مثلث شوم «عبري غربي وهابي» قلب جهان اسلام و تشيع را نشانه رفته‌، کورش‌پرستان ايراني! نيز به جاي استفاده از ظرفيت غرور ملي عليه نظام سلطه‌، متأسفانه قلب نظام جمهوري اسلامي ايران را نشانه رفته‌اند. جمع‌بندي اين پرونده نيز مانند پرونده قلعه‌بابک بر اين حقايق استوار است:
1 -بزرگداشت روز جهاني کورش! اسم رمز نظام سلطه براي براندازي در ايران است.
2 – دشمن را نبايد دست‌کم گرفت‌، دشمن بيدار است و دائماً در حال برنامه‌ريزي و توطئه‌ است و اين توطئه نيز آخرين آنها نخواهد بود.
3 -به‌رغم تقدير از بيداري دستگاه‌هاي مسئول در حوزه‌هاي امنيتي‌، اطلاعاتي و... بايد اذعان داشت که وقوع چنين توطئه‌هاي گسترده‌اي نتيجه غفلت از برنامه‌هاي دشمن است.
4 -برخورد با اين مسئله مستلزم برنامه‌ريزي دقيق بوده و هرگونه اقدام شتابزده و بي‌برنامه ممکن است در بلند مدت آثار تخريبي و واگرايي با خود همراه داشته باشد.
5 -بايد توجه داشته باشيم که اين حادثه به صورت مجرد و جداي از ساير وقايع و رخدادهاي سياسي و اجتماعي قابل بررسي نبوده و چه بسا که اين واقعه ريشه در بازي‌هاي احزاب و جناح‌هاي سياسي داشته باشد.
6 -در حوزه اقدام نيز هماهنگي دستگاه‌هاي قضايي‌، اطلاعاتي‌، انتظامي‌، امنيتي‌، اجرايي و... موجب ايجاد آرامش در جامعه و خنثي شدن توطئه‌هاي پنهان دشمن خواهد شد.
7- ترديدي نيست که شرکت اکثر شرکت‌کنندگان در اين مراسم ناشي از جهل آنان نسبت به حقايق پنهان اين سناريوي شيطاني و صهيونيستي است و همين مسئله رسالت خطير و حساس رسانه‌‌ها به‌ويژه رسانه ملي را در اطلاع رساني و آگاهي بخشي به آحاد جامعه گوشزد مي‌کند.
8 - بحران‌هاي اجتماعي (مانند سرطان) داراي دوره نهفتگي طولاني و چند ده برابري نسبت به دوران ظهور و بروز هستند و اصل تقدم پيشگيري بر اقدام رسالت دستگاه‌هاي مسئول را در کشف‌، شناسايي‌، برآورد و خنثي‌سازي توطئه‌‌ها قبل از ظهور و بروز دوچندان مي‌کند.
9 -هر يک از وقايع ضدامنيتي (نظير بابک خرمدين و کورش) پس از عبور از دور نهفتگي و ورود به مرحله ظهور حتي در صورت کنترل و خنثي‌سازي صد‌درصدي‌، بي‌شک داراي آثار ضدامنيتي و واگرايانه بلند مدت در بين بخشي از مردم خواهد بودو همين امر رسالت تقدم پيشگيري را به همه نهادهاي مسئول بسيار سنگين نموده و در اين ميان رسالت رسانه‌‌ها خصوصاً رسانه ملي در آگاه‌سازي عمومي و انجام به‌موقع عمليات رواني از همه ارکان نظام سنگين‌تر است.
10 -از آنجا که يکي از اهداف اصلي تمامي تحرکات ضدامنيتي‌، انجام عمليات سنگين رسانه‌اي بر بستر دوقطبي‌سازي جمعيتي و واگرايي مردم از حاکميت استوار است‌، استفاده از ظرفيت‌هاي مردمي نظبر سازمان بسيج و انجام اقدامات هماهنگ همگرايانه بيش از پيش ضروري مي‌نمايد.
انتهاي پيام/ز

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۲۸۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و در رفراندوم سال ۱۳۵۷ نظام جمهوری اسلامی ایران مستقر شد.اولین دستور کار شورای انقلاب و نیروهای انقلابی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان قانون اساسی بود. کسانی که آن روزها مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی را دنبال می‌کردند نام یکی از نمایندگان با توجه به مسائل نویی که در سخنانش ارائه می‌داد، مورد توجه چهره‌های علمی و اندیشه‌ای قرار گرفته بود؛ سید منیرالدین حسینی.

هدف اصلی انقلاب اسلامی در مبارزات ضداستبدادی یا ضداستعماری خلاصه نمی‌شد؛ بلکه شروع یک تحوّل فراگیر برای اداره بهتر جهان ذیل جریان توحیدی نبی مکرم اسلام (ص) بود. اگر انقلاب اسلامی یک حرکت ملی، یا ضد استعماری بود، در مرزهای خود محدود می‌ماند؛ حال آنکه با گذشت قریب به چهار دهه، توانسته است مرزهای خود را در نوردد و آغازی باشد برای حرکت به سمت حاکمیت اسلام بر تمامی ابعاد حیات فردی و اجتماعی بشر در دوران ظهور حضرت بقیه الله (عج) و شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی

تعلق عمیق استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به آرمان‌های حضرت امام خمینی و عدم مسامحه و اهمال در جهاد فرهنگی، باعث شده بود تا آن استاد فقید در این دستاورد بزرگ (تولید منطق موضوع‌شناسی) که ظرفیتی بالاتر از تلاش‌های امروزین جامعه علمی کشور برای تحقق اسلام در رفتار نظام دارد متوقف نشود زیرا با تولید منطق انطباق، مسأله‌ای اساسی‌تری به نام «هماهنگی منطق‌ها» (یا فلسفه منطق‌ها) در مقابل او قرار گرفته بود.

به عبارت دیگر استاد حسینی الهاشمی در مرحله دوم از فعالیت‌های علمی خود، نسبتِ بین «منطق انطباق» (ابزار جلوگیری از خطا در انطباق احکام کلی بر موضوعات برخاسته از تمدن مدرن) و دو منطق موجود در عرصه معارف حوزوی را موضوع دقت‌های بنیادین خود قرار داد: «منطق صوری» که ابزار جلوگیری از خطا در تفکر بود و بکارگیری آن، اعتقادات حقه را نتیجه می‌داد و «منطق فهم از خطابات» که در علم اصول فقه تبلور یافته بود و به عنوان ابزار جلوگیری از خطا و انحراف در فهم بیانات شارع مقدس، استنباط قاعده‌مندِ احکام عملی را میسر می‌ساخت. واضح بود که هر یک از این منطق‌ها بر اساس ضرورت‌های عینیِ متفاوت از یکدیگر تولید شده بودند؛ ابتدا برای مقابله با حمله ملحدین به اعتقادات مسلمین، منطق صوری و فلسفه توسط اندیشمندان مسلمان بکار گرفته شد و در ادامه، علم اصول برای مقابله با قیاس، استحسان و استصلاح و فهم صحیح از بیانات شارع در عصر غیبت تدوین گردید و منطق انطباق نیز برای پیاده‌سازی احکام کلی رساله‌های عملیه در نظام جمهوری اسلامی تولید شده بود.

اما این ضرورت‌های عینی نمی‌توانست یک هماهنگی علمی و انسجام تئوریک به این سه منطق ببخشد و آنها را براساس یک مبنای نظری به وحدت برساند و چنین خلأ قطعاً موجب ناهماهنگی در رفتار و عمل نظام اسلامی می‌شد. از این‌رو، استاد سید منیرالدین حسینی در ابداعی بی‌نظیر به بحث از «فلسفه‌ی منطق» پرداخت و با طی یک سیر پژوهشی طولانی و پیچیده، به نقد و نقضِ «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» (در فرهنگ انتزاعی)، «اصالت ربط» (در فلسفه هگل) و «اصالت تعلق» (در فلسفه حاکم بر علوم کاربردی) همت گماشت و ضعف هر یک از این مبانی در تفسیر از «حرکت» و اصول عام آن (وحدت و کثرت، زمان و مکان، اختیار و آگاهی) و بالتبع ناتوانی آنها در هماهنگ‌سازی منطق‌ها را مدلل ساخت و «فاعلیت» را به عنوان مبنای تحلیل جدید از حرکت و به‌مثابه حد اولیه‌ی حاکم بر منطق‌ها اثبات نمود. لذا بر این اساس، آن فقید سعید در فلسفه چرایی و فلسفه چیستی متوقف نشد بلکه توانست «فلسفه‌ی چگونگی اسلامی» را نیز تأسیس کند و با دستیابی به قدرت تبدیل و بهینه معادلات عینی، زمینه را برای بیمه‌شدن نظام اسلامی در برابر «فلسفه‌ی چگونگی مادی» که به جای اکتفا به مغالطه نظری و از طریق تنظیم شرایط پرورش اجتماعی، بشریت را در برابر مغالطه عینی سهمگینی قرار داده فراهم نماید.

دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی قم از سال ۱۳۵۹ که توسط استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی در پی یافتن ملازمات وعده انقلاب اسلامی نسبت به «اسلام در عمل» بوده است، و در عمری به درازای خود انقلاب اسلامی، سیر توسعه دولت، جامعه و تمدن اسلامی را مورد مطالعه عمیق قرار داده تا برای توفیق هر چه بیشتر انقلاب اسلامی ایران، به دنبال یافتن راهکارهای مؤثر باشد؛ لذا از یک سو می‌توان محور فعالیت فرهنگستان علوم اسلامی قم را یافتن «نرم افزار اداره» دولت و جامعه انقلابی در مسیر جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی اسلامی دانست.

اندیشه بنیادینی که سال‌ها حرکت فرهنگستان را جهت دهی کرده این است که انقلاب شکوهمند اسلامی باید بتواند به عرصه فرهنگ و به ویژه فرهنگ تخصصی و بنیادی صادر شود، یا به تعبیر معهود در ادبیات انقلابی، انقلاب فرهنگی نیز علاوه بر انقلاب سیاسی در محیط تحت قیمومیت جمهوری اسلامی رخ دهد. در این نگاه، اسلامیت نظام و جریان اسلام در عمل، تنها از بُعد فرهنگی جامعه و اجزا و ارکان آن قابل استمرار است؛ وگرنه با دستیابی صرف به قدرت و دولت و اقتدار سیاسی و نظامی، استمرار اسلامیت نظام تضمین نخواهد شد؛ زیرا لایه فرهنگ جامعه می‌تواند همه اقتدارها را به ضد خود تبدیل کند و با اسم اسلام و تو خالی کردن آن از محتوا، ضد اسلام را توسعه دهد. توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران انقلاب اسلامی و حکومت مبتنی بر آن، مدعی توسعه و تعالی براساس آموزه‌های پیامبران - و نه زندگی صوفیانه- است که امروزه قلوب کثیری را نیز در سراسر جهان به آرمان خود امیدوار کرده و در ایجاد انگیزه برای حرکت به سوی جهتی غیر از جهت دنیای مدرن، توفیق زیادی داشته است؛ اما برای تحقق جامعه غیرمادی ای، که چرخ‌های آن، ابزارهای میل به دنیای مادی نباشد، تنها انگیزه‌های سرشار کافی نیست و پیداست که با کلی گویی نیز نمی‌توان از عهده چنین تکلیفی برآمد؛ بلکه باید به الگوهای واضح و مناسب اداره جامعه متعالی و مؤمنانه دست یافت.
سوال اینجاست که در دستیابی به الگوهای اداره جامعه ایمانی، تا چه حد می‌توان از الگوهای توسعه در نظامات مدرن غربی بهره برد؟ در اندیشه استاد سید منیر الدین حسینی در عین آنکه استفاده از الگوی دیگران در حالت اضطرار جایز است، ولی نکته‌ای را نیز نباید فراموش کرد که اگر نزاع ما با دنیا بر سر همین الگوهای زندگی است، باید حرف جدیدی را به جهانیان عرضه کنیم؛ در غیر این صورت حرکت انفعالی در مقابل دشمن، جز تضعیف مواضع نظام اسلامی در درازمدت نتیجه‌ای نخواهد داشت. بی تردید اگر حرکت اثباتی آغاز شود و به نتایجی هم برسد، به سرعت، در میان کسانی که نگاه مثبتی به مدرنیته غربی ندارند، جایگاه خواهد یافت و موازنه قدرت جهانی را به نفع فرهنگ مذهب تغییر خواهد داد.

ما نمی‌توانیم از یک سو قصد طراحی ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را براساس یک آرمان مشخص داشته باشیم و از سوی دیگر معادلات لازم برای چنین امری را از دستگاهی دیگر و با آرمانی متفاوت با مطلوب خود، به عاریت بگیریم. استاد حسینی الهاشمی معتقد بود: امروزه تهاجم بر اصل حیات اجتماعی اسلام مثل دوران مغول نیست که سر هر کوچه‌ای می‌آمدند و با شمشیر و زوبین می‌ایستادند و دستور به کفر می‌دادند؛ بلکه توسط «مدل ها» صورت می‌گیرد. «تهاجم عینی»، به وسیله «تصمیم‌گیری اجتماعی» واقع می‌شود! هر جامعه‌ای، مسئولینی برای تصمیم‌گیری کلّ جامعه دارد که آن‌ها درباره کل مقدورات جامعه، «تصمیم گیری» می‌کنند؛ اما «تصمیم سازی» برای تصمیم گیران به وسیله «مدل ها» انجام می‌شود. دنیای مدرن نیز همین ابزار را برای تهاجم به فرهنگ ادیان برگزیده است که «مدل اقتصادی» یکی از شاخه‌های آن است. البته «مدل» نیز در بالاترین سطح، همان «روش علوم» است؛ لذا به گزاف نیست اگر بگوییم تهاجم اصلی به اسلام از ناحیه علوم پایه صورت می‌گیرد که رکن اصلی روش علوم و مدل‌سازی در دنیای امروز است. استاد حسینی الهاشمی می‌گفت: «آن شش ماهی پس از تصویب قانون اساسی و پیش از اعلام انقلاب فرهنگی که شدیداً در رابطه با اصل موضوع ضرورت ابزارهای تئوریک برای پیاده کردن اسلام در جامعه فکر می‌کردیم، به اینجا رسیدیم که اصلاً تعریف علم نسبت به تعریف سابق آن تغییر کرده است؛ یعنی علم دارای مبنا، منتجه، نظام و سیستم است و تحقیق علمی به صورت فردی انجام نمی‌گیرد. آن موقع خیلی وحشت زده شده بودیم؛ زیرا به هیچ احدی نمی‌شد این حرف را بزنیم تا اینکه امام بحث انقلاب فرهنگی را در اردیبهشت ماه مطرح کردند …؛ ولی متأسفانه نهادها و شخصیت‌های مسئول در آن زمان پس از اعلام انقلاب فرهنگی و تأکید حضرت امام (ره) بر اخذ علوم انسانی دانشگاه‌ها از حوزه علمیه به ضرورت معادله تجربی جدید درباره علوم انسانی واقف نبودند و به ترمیم، از نوع پیرایش و زدودن شاخ و برگ زائد می‌اندیشیدند و هرجا را که مخالف با اسلام بود، می‌زدودند؛ یعنی به عدم مخالفت قطعیه (مخالفت صریح) باور داشتند، نه لزوم احراز موافقت قطعیه (تولید علم ازمبانی تا روش‌ها و روبناها براساس منطق و اندیشه اسلامی)». استاد حسینی الهاشمی در جای دیگر می‌گوید: «تا زمانی که «انقلاب فرهنگی» در جمیع شئون محقق نشود، نمی‌توان از پذیرش پیام «انقلاب سیاسی» خود در سطح جهان، توسط مردم کشورهای دیگر مطمئن بود؛ چون ادعای انقلاب ما همواره ارائه تمدنی نوین که شالوده‌های آن رنگ دیانت دارد بوده و هست و اگر قرار باشد همواره از ابزار فرهنگی خصم، به صورت مطلق یا مشروط بهره جوییم آیا اولاً می‌توان چنین تمدنی را بنا نهاد و ثانیاً بر فرض بناگذاری، آیا می‌توان ادعا کرد که چنین تمدنی از آنِ ماست؟ درحالی که «روش» و «معادله» دیگران را به عاریت گرفته‌ایم!».

با اعلام انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و تعطیلی دانشگاه‌ها تکاپویی جدی در فضای حوزه‌های علمیه و اساتید و دانشجویان انقلابی دانشگاه‌ها آغاز و دیدگاه‌های مختلفی در زمینه نحوه پیگیری این مسئله مطرح شد. این موضوع همچنین مبدأ شکل‌گیری جریان‌های فکری فرهنگی مختلف و نیز تأسیس نهادهایی چون ستاد انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مراکزی آموزشی و پژوهشی همچون دانشگاه امام صادق (ع)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و… شد.

در چنین فضایی بود که مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی با توجه به دغدغه‌های قدیمی‌ای که از دوران مبارزات دوران ستمشاهی نسبت به خطر انحراف و وابستگی علمی و فرهنگی انقلاب، به جریان‌های مختلف غیراسلامی داشت و سپس با حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی «خلأ تئوریک نظام» را در «اداره جامعه براساس اسلام» دریافته بود، مسیری ویژه و بلندمدت را برای پیگیری مسئله انقلاب فرهنگی آغاز نمود.وی به کمک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از تابستان ۱۳۵۹ سمینارها و مجامع علمی را برپا کرد که در نهایت به تأسیس رسمی «دفتر مجامع مقدماتی فرهنگستان علوم اسلامی» با پیام مرحوم علامه طباطبایی (ره) و حضور حضرت آیت الله گلپایگانی منتهی شد که اکنون پس از قریب به سه دهه تلاش مستمر و با وجود فقدان بیانگذار فقید آن به مرور ثمرات آن در حال شکوفایی است. کد خبر 6083769

دیگر خبرها

  • وظیفه «هیئت»، مقابله با جنگ شناختی و عملیات روانی دشمن است
  • مسئولان نظام به بیمه و امنیت شغلی کارگران توجه کنند
  • کادرسازی برای نظام جمهوری اسلامی اولویت حلقه صالحین باشد
  • دشمنان شکست خورده در حال تدارک استراتژی جدید برای ضربه زدن به نظام هستند
  • فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
  • هر جوان فلسطینی به قدر یک لشکر تاثیر دارد
  • امروز مقاومت مقابل نظام سلطه مورد توجه و اقبال جوانان منطقه است
  • امروز مقاومت مقابل نظام سلطه مورد توجه و اقبال همه جوان‌های منطقه است
  • ذلت، تنها دستاورد آمریکا در عملیات پنجه عقاب
  • رئیسی: القائات نظام سلطه از نظر ما مردود است