Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - تهران - ايرنا - امام بزرگوارمان از شهيد محمد حسين فهميده اين نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر ياد کردند و بدين گونه نام و ياد او، منشا حماسه‌هاي بزرگ شد و تحول عظيمي در شيوه‌هاي دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ايجاد کرد و راه پيروزي وسرافرازي را يکي پس از ديگري، هموار ساخت.

روز هشتم آبان به عنوان «روز بسيج دانش‌آموزي» و همچنين روز 13 آبان به افتخار شهيد محمد حسين فهميده به عنوان روز دانش‌آموز در ايران نامگذاري شد و سازماني به همين نام زير نظر بسيج مستضعفين تشکيل‌شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


« پخش اعلاميه‌هاي حضرت امام خميني ره در سال‌هاي 1356 و 1357 در سن نوجواني ؛ ديدار رهبر جمهوري اسلامي در زمان بازگشت به ايران درشهر قم ، شرکت در تظاهرات عليه رژيم ستمشاهي در زمستان 1357 و حضور در جنگ تحميلي و ايستادگي بي نظير مقابل دشمن » ازجمله اقدامات شهيد فهميده است.
*** حضور در روزهاي آغازين جنگ تحميلي درخرمشهر
شهيد محمد حسين فهميده درسال 1359 در نخستين روزهاي آغاز جنگ تحميلي همراه نيروي مقاومت بسيج مردمي به جبهه خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهاي نخستين شرکت او در خط مقدم جلوگيري مي‌شد، با تلاش‌ وافر به خط مقدم جبهه در مقابل نيروهاي بعثي در خط مقدم اجازه گرفت.
محمد حسين در ابتداي رزم خود مجروح و به بيمارستان ماهشهر اعزام شد. چند روزي پس از بهبودي با ترخيص از بيمارستان و بازگشت به جبهه بار ديگر با مخالفت فرماندهان با حضورش در خط مقدم روبرو شد، امّا شهيد فهميده بار ديگر با اصرار به خط مقدم رفت و در برابر حمله‌هاي دشمن بعثي براي دومين بار زخمي شد.
شهيد فهميده سر انجام در روز 8 آبان ماه 1359 در منطقه کوت شيخ درآن سوي رود اروند در نزديکي ايستگاه راه آهن خرمشهر با صلابت تمام و ايستادگي مقابل دشمن تا دندان مسلح بعثي ، شربت شيرين شهادت را نوشيد.
*** زندگينامه شهيد محمد حسين فهميده
محمد حسين فهميده، فرزند محمد تقي در سال 1346 در خانواده‌اي مذهبي در محله پامنار شهر قم چشم به جهان گشود.
وي دوران کودکي را همراه ساير فرزندان خانواده و درکنار برادرش داود که وي نيز سه سال بعد از شهادت محمد حسين، به شهادت رسيد با صفا و صميميت و در زير سايه محبت و توجه پدر و مادري مهربان، سپري کرد.
محمد حسين در سال 1352، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدايي را زير نظر يک معلم روحاني طي کرد. سال پنجم ابتدايي و اول و دوم راهنمايي را به دليل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در اين شهر گذراند.
در همين دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وي نيز، مانند ميليون‌ها جوان و نوجوان ديگر کشور، دچار تحولات عظيمي گرديد.
محمد حسين فهميده، نوجواني خوش برخورد، شجاع، فعال، کوشا بود و به مطالعه علاقه زيادي داشت و با وجود اين که به سن تکليف نرسيده بود، نماز مي‌خواند و احترام خاصي براي والدينش قائل بود.
وي شيفته و عاشق امام (ره) بود و با تمام وجود سعي در اجراي فرامين امام داشت. او مي‌گفت: امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسليم او هستم.
هنگام ورود امام (ره) به ايران به دليل بيماري، موفق به زيارت امام نشد، اما پس از بهبودي در اولين فرصت به شهر مقدس قم رفت و موفق به ديدار مراد و مرشد خود شد.
اين دانش آموز رزمنده بسيجي، با ايمان و بينش عميق و استوار خود در جنگ با دشمن پيش قدم و با نيل به شهادت، درس شجاعت، فداکاري و مقاومت را به همه بسيجيان و امت حزب الله آموخت.
*** سخنان امام خميني درباره شهيد فهميده
امام بزرگوارمان از اين نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر ياد فرمودند و گفتند : رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌اي است که با قلب کوچک خود ، که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، خود را زير تانک دشمن انداخت و آن را منهدم و خود نيز شربت شهادت نوشيد.
*** شهيد فهميده در بيانات رهبر انقلاب:
رهبر معظم انقلاب، فرمودند: زنده نگه داشتن ياد حادثه شهادت دانش آموز بسيجي ، شهيد فهميده از اصالت هاي دفاع مقدس مي باشد.
مقام معظم رهبري در ديدار با خانواده شهيد فهميده در رابطه با فداکاري و شجاعت او نيز بيان کردند: بروز چنين حوادثي که از تربيت صحيح واصالت هاي خانوادگي است، صرفا درمحيط هاي اسلامي جلوه گري و نور افشاني مي‌کند.
*** شهيد فهميده از نگاه شهيد آويني
سيد شهيدان اهل قلم، حاج مرتضي آويني، در قسمتي از برنامه روايت فتح با نام شهري در آسمان شهادت محمد حسين فهميده را اين گونه زيبا ترسيم مي‌کند:
خرمشهر، از همان آغاز خونين شهر شده بود. خرمشهر، خونين شهر شده بود. آيا طلعت را جز از منظر اين آفاق مي توان نگريست ؟ آنان درغربت جنگيدند و با مظلوميت به شهادت رسيدند و پيکرهاي شان زير تانک هاي شيطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پيوست . اما راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمي يابند. گردش خون در رگ هاي زندگي شيرين است. اما ريختن آن در پاي محبوب ، شيرين تر. شايستگان آنانند که قلبشان را عشق تا آن جا انباشته است که ترس از مرگ جايي براي ماندن ندارد. شايستگان جاودانند. حکمرانان جزاير سرسبز اقيانوس بي انتهاي نور، که پرتوي از آن همه کهکشان آسمان دوم را روشني بخشيده است.
*** شرکت در واقعه کردستان
فهميده دوازده ساله بود که حوادث کردستان اتفاق افتاد. خود را به کردستان رساند، ولي به دليل کمي سن، برادران کميته او را باز مي‌گردانند و درصدد برمي آيند که در حضور مادرش از او تعهد بگيرند که ديگر از شهرستان کرج خارج نشود.
ولي او رضايت نمي دهد و خطاب به آنان مي‌گويد که خودتان را زحمت ندهيد. اگر امام بگويد، به هر کجا که باشد، آماده رفتن هستم.
در همان روزهاي نخست جنگ تحميلي، محمد حسين تصميم مي‌گيرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثي بجنگد. زمزمه رفتن را در خانواده و بين دوستانش مي‌افکند.
*** رفتن به جبهه يک تکليف الهي است
در يکي از بيمارستان هاي کرج خود را به يکي از دوستانش که بستري بود، مي‌رساند و با او خداحافظي مي کند و از جبهه و جنگ براي او مي گويد و تکليف الهي خود را گوشزد مي کند.
يک روز که به بهانه خريد نان از منزل خارج شده بود، مبلغ 50 تومان را به دوستش مي‌دهد و از او مي‌خواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد و تصميم خود را براي رفتن به خوزستان به او مي‌گويد و از وي مي‌خواهد که تا سه روز به خانواده‌اش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آن‌ها را مطلع کند.
در تهران يکي از پاسداران کميته متوجه تصميم او شده و با وي صحبت و سعي مي‌کند او را از تصميم خويش منصرف نمايد، اما موفق نمي شود. شهيد فهميده که در عزم خود راسخ بود، خود را به شهرهاي جنوب کشور مي رساند و هرچه تلاش مي کند که همراه گروه يا دسته اي که عازم خطوط مقدم جبهه هستند، برود ، موفق نمي شود. تا با گروهي از دانشجويان انقلابي دانشکده افسري برخورد کرده و به نزد فرمانده آنان مي رود واز او مي خواهد که وي را با خود ببرند.
فرمانده امتناع مي کند، اما شهيد فهميده ، آن قدر اصرار مي کند تا فرمانده را متقاعد مي کند که براي يک هفته اورا همراه خود به خرمشهر ببرد. دراين مدت کوتاه هر کاري که پيش مي‌آيد حسين پيشقدم شده و استعداد و قابليت خود را درهمه کارها نشان مي دهد.
*** اولين مجروحيت فهميده
در همين مدت کوتاه حضور در خرمشهر با دوستش به نام محمد رضا شمس، مجروح مي شوند و آن دو را به بيمارستان منتقل مي‌کنند و علي رغم مخالفت فرمانده آن گروه و با حالت مجروحيت، دوباره به خطوط مقدم در خرمشهر برمي‌گردد.
در حين برخورد با فرمانده و پس از ممانعت وي از حضور درخط مقدم، چشمان حسين پراز اشک شده و با ناراحتي به فرمانده مي‌گويد: من به شما ثابت مي‌کنم که مي‌توانم به خط بروم ولياقت آن را دارم.
او براي اثبات لياقت خود يک بار به تنهايي به ميان عراقي ها رفته و لباس و اسلحه‌اي از عراقي ها به دست مي‌آورد و در شکل ظاهري يک عراقي به نيروهاي خودي نزديک مي‌شود، به طوري که رزمندگان مشاهده مي‌کنند که يک عراقي کوچک به طرف آنان مي آيد، مي خواهند به او شليک کنند، که يکي از آنان مي گويد، صبرکنيد با پاي خودش بيايد تا اسيرش کنيم. هنگامي که نزديک مي‌شود، مي‌بينند حسين است که خواسته ثابت کند که مي تواند با دست خالي هم با عراقي ها بجنگد و شهامت ولياقت حضور در خط مقدم را دارد.
مسوول گروه که به توانمندي و توانايي واراده پولادين حسين براي رزم در جبهه اعتماد واطمينان پيدا مي‌کند، به او اجازه ماندن درجبهه را مي‌دهد.
*** رشادت هاي فهميده درمحاصره خرمشهر
از آن پس او به اتفاق دوست شهيدش محمد رضا شمس، در يک سنگر قرار داشتند تا در هجوم عراقي ها به خرمشهر محاصره مي‌شوند.
محمد رضا شمس، دوست و هم سنگر حسين زخمي مي‌شود و حسين با سختي و زحمت زياد او را به پشت خط مي رساند و به سنگر خود برمي‌گردد و مي بيند که تانک‌هاي عراقي به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن ها هستند.
حسين در حالي که تعدادي نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانک ها حرکت مي کند. تيري به پاي او مي‌خورد و از ناحيه پا مجروح مي‌شود. اما زخم گلوله نمي تواند از اراده محکم و عزم پولادين او جلوگيري نمايد.
بدون هيچ دغدغه و ترديدي تصميم خود را عملي مي‌کند واز لا به لاي امواج تير که از هر سو به طرف او مي آمد، خود را به تانک پيشرو مي رساند وآن را منفجر مي‌کند و خود نيز تکه تکه مي شود.
افراد دشمن گمان مي کنند که حمله اي از سوي رزمندگان اسلام صورت گرفته است، جملگي روحيه خود را مي بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار مي‌کنند. در نتيجه، حلقه محاصره شکسته مي شود و نيروهاي کمکي هم مي‌رسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازي مي کنند. *** خبر شهادت حسين فهميده
صداي جمهوري اسلامي ايران با قطع برنامه هاي خود اعلام مي کند که نوجواني سيزده ساله با فداکاري زير تانک عراقي رفته آن را منفجر کرده و خود نيز به شهادت رسيده است .
*** جاودانگي شهيد فهميده
به اين ترتيب محمد حسين و فداکاري و شجاعت او جاودانه شد. بقاياي پيکر شهيد حسين فهميده در بهشت زهرا، قطعه 24، رديف 44، شماره 11، به خاک سپرده مي شود.
اشياي بازمانده از شهيد حسين فهميده در موزه شهدا تهران نگهداري مي‌شود و موزه شهداي دانش‌آموز در خانه پدري حسين فهميده در کرج ساخته شد. پيش‌ازآن هم تصوير حسين فهميده بصورت نقش‌آب روي اسکناس چاپ شد.
يادش گرامي و راهش پر رهرو
اجتمام / 1095 ** 1569
گزارش : رضا رضايي مجد ** انتشار : علي حبيبي
*آگاهي از آخرين اخبار اجتماعي و حوادث ايران و جهان در کانال تلگرام گروه اجتماعي ايرنا:
@irnaej
https://t.me/irnaej
انتهاي پيام /*

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۴۰۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شهدا رفتند تا امروز بزرگترین مستکبران جهان جرئت تعرض به کشور را نداشته باشند

فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت: نیروی انتظامی کشور هر لحظه در معرض شهادت است، زیرا باب شهادت در این نیرو باز است و ممکن است مأموران ما در هر لحظه در انجام مأموریت‌های خود مورد حمله مجرمان و بزهکاران قرار گیرند و جان خود را از دست بدهند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس، سردار عباسعلی محمدیان اظهار کرد: شهدا شمع محفل بشریت هستند و رفتند تا چراغ راهی باشند، برای همه ما شهدا جان خود را تقدیم کردند تا سایه قرآن بر این کشور حاکم باشد، شهدا رفتند تا امروز ما بتوانیم در امنیت کامل باشیم و استقلال داشته باشیم.

فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: شهدا رفتند تا امروز بزرگترین مستکبران جهان نیز جرئت تعرض به کشور ما را نداشته باشند.

محمدیان گفت: نیروی انتظامی کشور هر لحظه در معرض شهادت است، زیرا باب شهادت در این نیرو باز است و ممکن است مأموران ما در هر لحظه در انجام مأموریت‌های خود مورد حمله مجرمان و بزهکاران قرار گیرند و جان خود را از دست بدهند و به شهادت برسند.

وی با اشاره به خاکسپاری پیکر شهید گمنام در ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ گفت: حضور این شهید به روحیه ایثار همکاران ما کمک می‌کند و اعتقاد دارم برکت مجموعه ما خواهد بود.

لازم به ذکر است صبح امروز _ یکشنبه شانزدهم اردیبهشت_ مراسم تشییع شهید گمنام در ستاد فرماندهی انتظامی تهران بزرگ برگزار و پیکر این شهید در محوطه مقر مرکزی پلیس پایتخت به خاک سپرده شد.

کد خبر 750699

دیگر خبرها

  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
  • عیادت از جورج شکور؛ خالقِ سه گانهِ حماسه های ماندگار …
  • شهدا رفتند تا امروز بزرگترین مستکبران جهان جرئت تعرض به کشور را نداشته باشند
  • شهدا برکت مجموعه انتظامی هستند
  • پلیس هر لحظه در معرض شهادت است
  • پیکر شهید «جهانگیر بیات» در ماهدشت تشییع و تدفین شد
  • تشییع و خاکسپاری شهید رنجنوش در دارالمومنین و دارالمجاهدین
  • دیدار با خانواده شهیدی که به دست اسرائیل به شهادت رسید/ عکس
  • تشییع و خاکسپاری پیکر شهید رنجنوش، هم اکنون در همدان
  • تشییع و خاکسپاری پیکر شهید رنجنوش، دقایقی دیگر در همدان