Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-07@02:43:56 GMT

قصه تلخ سربازهاي ناکام

تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۶۹۴۳۴

قصه تلخ سربازهاي ناکام

خبرگزاري آريا - «او حدود 3همان شب، اقدام مي‌کند. معلوم بود که تصميم خودش را گرفته و مثل اين‌که چيزهايي به بقيه بچه‌ها هم گفته بود؛ اول فشنگ مشقي را درمي‌آورد و با فشنگ اصلي خشاب را پر مي‌کند و بعد هم شليک.»
به گزارش سرويس حوادث جام نيـوز، رئيس اداره سرمايه انساني سرباز ستاد کل نيروهاي مسلح گفت‌: وضع سربازان اصلا نگران‌کننده نيست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


درست بعد از تعطيلات سه‌روزه عاشوراي 96، از «محمدحسين» عکسي با لبخندي درشت باقي ماند که با چهره‌اي شاد و لبخندي ثابت از رفقايش مي‌خواست حلالش کنند. او سربازي خوزستاني بود که با خانواده‌اش در کرج زندگي مي‌کرد و در هشتمين ماه خدمتش نه‌تنها دوران سربازي که زندگي خود را با شليکي به پايان رساند. محمدحسين، آرام بود هرچند گاهي از مشکلات شخصي‌اش براي دوستان نزديک‌اش مي‌گفت تا اين‌که يک اتفاق به ناگاه او را براي هميشه به زير خاک برد.
روايت هم‌خدمتي‌هايش از زندگي سربازي بيست‌و‌چندساله متفاوت است اما شب واقعه را همه يک شکل تعريف مي‌کنند: «او حدود 3همان شب، اقدام مي‌کند. معلوم بود که تصميم خودش را گرفته و مثل اين‌که چيزهايي به بقيه بچه‌ها هم گفته بود؛ اول فشنگ مشقي را درمي‌آورد و با فشنگ اصلي خشاب را پر مي‌کند و بعد هم شليک.» مرگ اميرحسين هيچ‌گاه تبديل به خبر نشد اما در ماه‌هاي گذشته اخبار زيادي از حوادث پادگان‌ها و سربازاني که پيش از خودزني، افراد را ديگري را هم هدف قرار مي‌دهند، منتشر شده است؛ سربازاني که از رفتن‌شان غمي ماندگار براي خانواده مي‌ماند و تصويري هولناک براي هم‌خدمتي‌ها.
راويان مرگ
«رحمت» و «مصطفي»، حالا و در‌سال سوم دوران سربازي خود، نگاهي به روزهاي رفته دارند. روايتي از زندگي خود و اين‌که چه شد دوراني دوساله براي آنها به‌سال سوم و چهارم کشيده شد، از اقدام به خودکشي و روزهاي غبارآلود پيش‌رو.
رحمت حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد: «18فروردين 93 عازم سربازي شدم و آموزشي را هرجور که بود تمام کردم. بعد رفتم تهران و تا برج 7 آن‌جا خدمت کردم که يک نامه باعث شد کل زندگي من از اين رو به آن رو شود. حساب کن سر يک نامه که يک ستوان دوم دست من داد و پشت کامپيوتر تايپ کردم و دست امير دادم. امير گفت اين چه نامه‌اي است؟ و من گفتم ستوان دو... امير شروع کرد به فحش دادن و بقيه روزها هم زخم‌زبان‌ها ادامه داشت تا جايي که مجبور شدم کيس کامپيوتر را به صورت‌اش بزنم، دماغ‌اش خورد شد، دندانش شکست و صورت‌اش 8 بخيه. بعد من رفتم زندان و ديه هم 11‌ميليون شد که با‌هزار بدبختي 7‌ميليون آن را دادم و بقيه‌اش را هم زنداني کشيدم.
8ماه زنداني، جريمه اين کارم شد. زندگي من از اين لحظه جوري شد که پايم به زندان باز شد. يواش‌يواش حس فرار به ذهنم رسيد و دو ماه بعد از زندان، زماني که مرخصي رفتم، ديگر برنگشتم. جوري شد که نه جايي در خدمت داشتم و نه در خانه.» او اما درنهايت به پادگان برمي‌گردد تا ماه‌هاي باقي‌مانده را به‌پايان برساند: «تا موقعي که پادگان خوب است همه‌چيز قابل‌تحمل است اما زماني که فشارها زياد مي‌شود ديگر همه‌چي سياه مي‌شود. خيلي‌ها قصد جدي خودکشي ندارند و مي‌خواهند يک ترسي ايجاد کنند، اما من نه. شرايطي که درخدمت داشتم فضاي خودکشي را ايجاد مي‌کرد تا اين‌که آن روز جمعه رسيد؛ زماني بود که خانواده و پادگان از من زده شده بودند. لحظه‌اي که تصميم را مي‌گيري حس خاصي دارد و من حس سرباربودن داشتم؛ احساس مي‌کردم تنها اتفاقي که باعث مي‌شود همچنان چرخ دنيا بچرخد مرگ من است.
طناب را از قبل آماده داشتم و رفتم سمت چهارپايه بزرگ کنار انبار و واقعا مصمم بودم. لحظات آخر هيچ فکري درباره خودم نداشتم و فقط به پدر و مادرم فکر مي‌کردم. فقط مي‌خواستم يک‌جوري سريع قضيه را تمام کنم. سرظهر، روزجمعه، هيچ‌کس پادگان نبود و نمي‌دانم از کجا مصطفي (دوست صميمي و هم‌شهري‌ام) رسيد، اگر خواست خدا بود چرا هنوز اين حس من را رها نمي‌کند؟» داستان روزهاي گذشته بر رحمت مفصل است، روزهايي که هيچ‌کدام مشابه هم نبودند اما همه زندگي او را دشوارتر مي‌کردند. او حالا منتظر يک امضا است تا دوران پر فراز و نشيب خدمتش را پايان دهد: «همه‌ اينها به دليل يک نامه و دعوا بودکه من مقصر نبودم و همچنان ضربه‌اش را مي‌خورم تا لحظه‌اي که تمام کنم اين زندگي را، کاري که بالاخره يک روز مي‌کنم. زندان رفتم و سابقه‌دار شدم، هيچ اعتباري نه پيش خودم و نه خانواده و فاميل ندارم. هيچ راهي براي ادامه زندگي من نيست. اگر اين سال‌ها اسلحه دست من بود خيلي پيش مرده بودم. خدمت من را دوايي کرد و خانواده‌ام را هم ازم گرفت. ديگري چيزي براي من نمانده است.
از همه بدتر اين‌که ديگر وجود و اعتباري براي من نمانده است و احساس اضافه‌بودن دارم. مي‌گويند يک ماه درست خدمت کن ولي ديگر از حوصله من خارج است، مخ‌ام نمي‌کشد. بالاتر از سياهي که ديگر رنگي نيست. يک روزي از جهنم رها مي‌شوم. کسي مثل من الان چهارسال است که دارد دست‌و‌پا مي‌زند، جواب اين بي‌اعتقادي را چه کسي مي‌دهد؟»
مواد متحرک شده‌ام
مصطفي هم در روزهايي تاريک، خانه را به مقصد پادگاني در حميديه خوزستان ترک کرد، روزهايي که برادرش در انتظار حکم اعدام بود و خواستگاري او از دخترعمويش به دربسته خورده بود. در پادگان اما کسي از سرنوشت او خبر نداشت يا علاقه‌اي به دانستن گذشته او نداشتند. چهارماه او بدون مرخصي و به اميد بخشش برادرش تحمل کرد، گاهي تماسي از پادگان با خانواده و شرايطي که براي او عادي توصيف مي‌شد: «روزي که خواستگاري رفتم نخستين حرفي که دخترعمو به من زد اين بود که تو يک آدم ول و معتادي و خدمت هم نرفتي، با چه رويي آمدي خواستگاري؟» او بعد از چهارماه به مرخصي آمد اما روزهاي پرخبري انتظار او را مي‌کشيدند: «فکر من جاي ديگر بود. بعد از 4ماه اولين مرخصي را که آمدم ديدم رفتار دخترعمو تغيير کرده و رابطه خوبي با من دارد.
فهميدم که حکم اعدام برادرم آمده است. برايش مقداري پول ريختيم که همه‌اش را تنقلات گرفت و بين هم‌بندي‌هايش تقسيم کرد. شب آخر تا صبح نخوابيدم و ساعت 5 رفتيم پشت در زندان. طرف شاکي هم وارد شد و هر چقدر التماس کرديم و قرآن جلويش گرفتيم فايده نداشت. برادرم هميشه تلفني به من مي‌گفت که يک وقت در خدمت فکر بدي به سرت نزند.
بعدش ديگر اميدي به زندگي نداشتم.» زماني که مصطفي به پادگان برگشت ديگر آن آدم روزهاي قبل نبود، کسي نبود که با اميدي به آينده خانواده، هر سختي و رفتار بدي را تحمل کند. آن‌طور که خودش مي‌گويد خشاب خشاب، قرص ترامادول مي‌گرفت تا روزهايش به شب برسند اما خيلي زود خبر به مسئولان پادگان مي‌رسد: «بعد از اين من در خدمت تبديل به يک مرده متحرک شدم؛ هر روز قرص و مواد و... تا اين‌که ديدم ديگر هيچ‌چيزي برايم ارزش ندارد. از مرخصي محروم‌ام کرده بودند. اسلحه به من نمي‌دادند چون دو سه بار سعي کردم با نمايش خودکشي فضا را براي خودم بهتر کنم ولي بار آخر کار از نمايش گذشته بود. هرچه قرص داشتم، خوردم و دراز کشيدم. يک نامه هم توي کمد‌م گذاشتم که از يک مرده متحرک انتظار زندگي نداشته باشيد.
برايم سياه نپوشيد و به مادرم بگوييد که تا آخرين لحظه به‌يادش بودم، بگوييد غم من را نخورد.» زندگي اما اين بار هم براي مصطفي تمام نمي‌شود و بعد از چندساعت و زماني که نوبت به نظافت او رسيد، روي تخت‌اش پيدا شد، معده‌اش را شست‌و‌شو دادند و آن‌طور که خودش مي‌گويد بازگشتي دوباره به زندگي. داستاني که مصطفي از روزهاي خدمت‌اش تعريف مي‌کند مفصل‌تر است اما به‌طور خلاصه، او در اين سال‌ها تبديل به آدم ديگري شده که فقط با مواد روزهايش را مي‌گذراند؛ هرچند که مقصر تمام اين مصايب را پادگان نمي‌داند: «زندگي ما اين طور بود ديگر، اگر برادرم اعدام نمي‌شد من هم مثل همه اين سربازها به شکلي خدمت را تمام مي‌کردم ولي نشد...»
سَرهاي شکوفه‌زده
«برجک نگهباني يک ام‌پي‌تري پلير معروف با آرشيوي از آهنگ‌ها داشت، خودمان خريده بوديم و سليقه‌ها تقريبا مشابه بود. محسن اسلحه و پلير را گرفت و من روانه آسايشگاه شدم، حالش عادي بود، مثل همشه ناخوش. تا پوتين‌هايم را درآوردم و روي تخت دراز کشيدم صداي شليک را شنيدم؛ صداي ژ3 از فاصله خيلي نزديک. همه بيدار شدند و من خيلي سريع خودم را بيرون رساندم. سه تير اول خشاب، گازي يا مشقي بودند و 17 تير بعدي جنگي. محسن اسلحه را مسلح و روي حالت تک‌تير زيرگردن خودش مي‌گذارد.
صحنه‌اي که من ديدم سري بود که مثل يک گل شکوفه زده بود و وز وز هدفون هم هنوز درمي‌آمد.» امين که اين جملات را مي‌گويد دوران آموزشي‌اش را در پادگان خاش و دوره کد را در شمال گذراند و حالا سربازي با 14ماه خدمت در زاهدان است. او مي‌گويد هم‌خدمتي‌اش در آن روز درخواست مرخصي داده بود که با آن موافقت نشد هرچند دليل اصلي خودکشي را اين مسأله نمي‌داند: «محسن مشکلات زيادي داشت و همان روز هم، مرخصي مي‌خواست که با آن موافقت نشد. اکثر سربازهايي که اين فاز را دارند وضع مالي و شرايط خانوادگي درستي ندارند، در پادگان سيگار مي‌کشند و مواد مصرف مي‌کنند، وقتي هم کسي آنها را ببيند و اطلاع دهد مرخصي آن فرد لغو مي‌شود يا زمان نگهباني آنها را بيشتر مي‌کنند که اکثر اقدام به خودکشي‌ها هم در همين زمان نگهباني اتفاق مي‌افتد.»
تصاوير پاک‌نشدني سربازان از نفس‌افتاده
روايت سربازان از مرگ خودخواسته هم‌خدمتي‌هاي خود، يک تصوير مشترک دارد و آن پاک‌نشدن صحنه از ذهن، حتي پس از گذشتن سال‌هاست. بعد از هر حادثه منجر به مرگ در فضاي نظامي پادگان‌ها، چيزي کم مي‌شود و سربازي براي هميشه از بين مي‌رود که صحنه پس از مرگش به راحتي از ذهن دوستان نزديکش پاک نمي‌شود. روز بعد از رفتن هم‌خدمتي‌ها، مانند ديگر روزهاي پادگان است با اين تفاوت که تصويري جلوي چشم سربازان در تمام پادگان ديده مي‌شود. «سال 93 در پادگان .... من قسمت بهداري بودم ولي دو ماه اول هر دو توپخانه بوديم. کامل مي‌شناختمش، روزهاي اول هم يک‌بار هم دعوا کرديم. زيرديپلم بود. آدم بدبختي بود در روستاي خيرآباد زندگي مي‌کرد. آن دو ماه مدام يک جمله را تکرار مي‌کرد که هنوز هم صداي خودش توي گوش من است؛ اسب نفس‌بريده را طاقت تازيانه نيست.
دو ماه بعد، من قسمت بهداري بودم و صداي تير آمد که عادي بود. يک مرتبه سروصدا بالا گرفت و گفتند آمبولانس بيايد؛ توپخانه به بهداري نزديک بود. من همان شب شيفت بودم. با يک بهيار رفتيم ولي امرلله مرده بود، ما سوارش کرديم و رفتيم بيمارستان. يک‌درصد هم فکر نمي‌کردم که اين آدم خودکشي کند؛ عادي بود نه خيلي خوش بود و نه اين‌که توي خودش باشد.» مهدي بعد از گذشت سه‌سال از آن حادثه، خاطره آن شب را با جزييات تعريف مي‌کند و مي‌گويد که هنوز تصوير امرالله درخون درازکشيده را فراموش نکرده است: «آن شب تا صبح خوابم نبرد و براي مراسم تشييع هم رفتيم. مي‌گفتن مشکل خانوادگي داشت. حدود 20‌سال داشت و خيلي هم سيگار مي‌کشيد. تا پايان خدمت هروقت از کنار توپخانه رد مي‌شدم، رد خون امرلله را مي‌ديدم و بعد از خدمت هم گاهي تصويرش جلوي چشمانم مي‌آمد.‌اي کاش هم را نمي‌شناختيم.»
شرايطي که «اصلا نگران‌کننده نيست»
آمار دقيقي از اقدام به خودکشي سربازان ايراني وجود ندارد اما اخبار و حوادث يک‌سال گذشته، افزايش اين موضوع را نشان مي‌دهد هرچند که بيشتر، حوادثي رسانه‌اي مي‌شوند که سرباز نه‌تنها به زندگي خود بلکه به زندگي افراد ديگري هم در پادگان پايان مي‌دهد. با اين همه رئيس اداره سرمايه انساني سرباز ستاد کل نيروهاي مسلح، معتقد است که اين وضع «اصلا نگران‌کننده نيست.» «موسي کمالي» در پاسخ به پرسش «شهروند» درباره راهکارهاي پيش‌رو براي مقابله با وضع پادگان‌ها مي‌گويد: «اين وضع اصلا نگران‌کننده نيست. من نمي‌توانم بگويم چه کساني اين حوادث را به‌وجود آوردند. شما بياييد زندان تا من دليل و اعتراف اين سربازها را به شما نشان بدهم.»
رئيس کميسيون اجتماعي: هيچ طرح و لايحه‌اي درباره سربازي در مجلس وجود ندارد
مجلس شوراي اسلامي پيش از اين و در سال‌هاي گذشته بحث تغيير خدمت وظيفه عمومي را پيگيري کرده ولي تمام بررسي‌ها به چند گزارش مرکز پژوهش‌ها يا نطق و تذکرها خلاصه شده است. رئيس کنوني کميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي که پيش از اين دو در دوره‌هاي پنجم، ششم، هفتم و هشتم نماينده مردم در پارلمان بوده، در گفت‌و‌گو با «شهروند» از لزوم تغيير شرايط کنوني سربازي و همچنين نبود اهتمامي براي توجه به اين معضل سخن مي‌گويد. «سلمان خدادادي» در اين‌باره توضيح مي‌دهد: «خدمت سربازي در همه دنيا در يک نقطه مشترک است و در کل دنيا هيچ کشوري پيدا نمي‌شود که جمعيت جوان آن براي دوران مشموليت آموزش نبيند؛ يعني اين موضوع در همه دنيا مطرح است اما نوع خدمت متفاوت است. ما در مجلس هفتم يک کاري در کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي انجام داديم. آن‌جا بررسي کرديم که در بقيه دنيا خدمت سربازي به چه شکل است.
همه کشورها يک آموزش اوليه دارند که از دو ماه شروع مي‌شود اما در کمتر کشوري مدت سربازي دو‌سال است و تعداد اين کشورها بسيار محدود است؛ کمتر از 12کشور.» رئيس کميسيون اجتماعي مجلس دهم ادامه مي‌دهد: «در همه دنيا آموزش اوليه صورت مي‌گيرد و جوانان آموزش مي‌بينند که اگر حالت فوق‌العاده‌اي رخ دهد از کشور خود دفاع کنند ولي در اين کشورها نبود کارت پايان خدمت مانع از ارايه هيچ خدمات رفاهي و اجتماعي نمي‌شود.»
او با انتقاد از روند کنوني خدمت وظيفه عمومي در ايران مي‌گويد: «کشور ما جزو معدود کشورهايي است که از يک سن مشخص جوانان بايد سمت خدمت بروند و اگر نروند به‌طور کامل از خدمات اجتماعي محروم مي‌شوند. مجلس دو‌سال پيش قانوني تصويب کرد که افراد مشمول، از خدمات اجتماعي و شهروندي محروم نشوند اما اجرا نمي‌شود؛ خدماتي مثل اين‌که گواهينامه بدون پايان‌خدمت قابل دريافت باشد. الان اين جوانان در پادگان احساس تلف کردن عمر خود را مي‌کنند. مشکلات رفاهي پادگان‌ها هم که بسيار زياد است از غذا تا لباس و .. آن هم در بهترين سن جوانان.» با چنين شرايطي، چرا مجلس گامي براي بهبود اين وضع انجام نمي‌دهد؟ خدادادي در پاسخ به اين پرسش مي‌گويد: «از دوره هفتم مجلس اين بحث مطرح است که ما مي‌گوييم کاري براي اين جوانان متعهد داشته باشيم. کشورهايي که ارتش قوي دارند نيروهاي کادر قوي دارند از مشمول به اين شکل استفاده نمي‌شود.
نيروهاي کادر نيروهاي نظامي به حساب مي‌آيند نه سربازاني که نهايتا دو‌سال در پادگان خواهند بود. خودکشي‌ها و حوادث ناخوشايند اين سال‌ها هم از همين شرايط بد خدمت نشات مي‌گيرد بايد به سمت کادرسازي برويم و فردي را استخدام کنيم که 30‌سال آموزش ببيند و خدمت کند. اگر اين اتفاق نيفتد شاهد اين موارد خواهيم بود.» رئيس کميسيون اجتماعي معتقد است که تعداد زيادي از نمايندگان، نظري مشابه او دارند و در بررسي اعطاي گواهينامه بدون کارت‌پايان‌خدمت اين مسأله را نشان دادند اما عزم جدي در خارج از مجلس ديده نمي‌شود: «تا جايي که من اطلاع دارم هيچ طرح، لايحه يا برنامه خاصي براي سامان‌دادن به وضع کنوني سربازي در مجلس دهم وجود ندارد. نگراني دربين نمايندگان وجود دارد ولي روحيه اجرايي در کشور ديده نمي‌شود.»
در هيچ کشور توسعه‌يافته‌اي جوانان اين‌چنين به حال خود رها نمي‌شوند
آنطور که پيش از اين عليرضا عبدالله زاده، مشاور معاون رفاه اجتماعي وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي گفته، در سال‌هاي گذشته تحقيقاتي انجام شده که نشان مي‌دهد دست‌کم 50‌درصد دانشجويان تحصيلات تکميلي در ايران، براي فرار از خدمت روي به ادامه تحصيل آورده‌اند. فارغ از اين تحقيقات، به نظر مي‌آيد دغدغه‌اي به نام سربازي از 17 و 18سالگي ذهن بسياري از جوانان ايراني و خانواده‌هايشان را درگير مي‌کند و هر کسي سعي مي‌کند به شيوه‌اي اين موضوع را براي خود سامان دهد. درباره تلاش‌ها و رفتارهاي عجيب براي دريافت معافيت پزشکي در سال‌هاي گذشته، گزارش‌هاي زيادي نوشته شده اما همچنان نزديک به 2ميليون مشمول در شرايط «فرار از خدمت» به سر مي‌برند؛ جواناني که‌درصد بالايي از آنها، به گفته مشاور معاون رفاه اجتماعي وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي از دهک‌هاي پايين جامعه هستند. چگونه مي‌شود روند کنوني را به لحاظ رواني بهبود بخشيد.
«ناصر قاسم‌زاده»، روانشناس و مدرس دانشگاه مي‌گويد: «دو نکته وجود دارد يکي اين‌که الان سبک تربيتي فرزندان ما؛ چه در کلان‌شهرها و چه در روستاها تغيير کرده است. شرايط رشد و زندگي پيش از اين به سمتي بود که افراد مي‌توانستند به استقلال برسند و وابستگي به اين شيوه وجود نداشت. دربين افرادي که الان وارد دانشگاه‌ها يا پادگان‌ها و پانسيون‌ها مي‌شوند همين معضل قابل مشاهده است. خيلي از اين افراد در همان ماه‌هاي اول با فشار ناشي از تنهايي روبه‌رو مي‌شوند حالا با اين شرايط، وضع سخت پادگان با شرايط خاص خود را اضافه کنيد. اين براي افرادي که سبک زندگي وابسته‌گونه داشته‌اند يک تنش ايجاد مي‌کند و اين مخصوص يک طبقه خاص نيست و در همه خانواده‌ها الان تا اندازه‌اي وجود دارد.» اين روانشناس ادامه مي‌دهد: «با لحاظ کردن اين موارد، به‌نظر مي‌آيد با توجه به نبود آمادگي براي تحمل اين شرايط، بايد روند تربيتي تغيير يابد و اصلاح شود.
دوم اين‌که در همين محيط‌هاي آموزشي روانشناساني وجود داشته باشند که مشاوره‌هاي فردي و گروهي موثر داشته باشند. در کشور ما متاسفانه روانشناسي تبديل به يک امر لوکس شده است و جنبه بازدارندگي و خدمات پيشگيرانه براي بسياري از مردم اتفاق نمي‌افتد. امروزه در بسياري از کشورهاي دنيا، خدمات روانشناسي به مردم در زمان‌هاي مختلف ارايه مي‌شود. براي سربازان بايد يک جاي تنفس گذاشته شود، يکي از اهداف سربازي پخته‌کردن افراد و آماده‌سازي آنها براي ادامه زندگي است.» قاسم‌زاده به آسيب‌هاي اجتماعي ناشي از دوران سربازي هم اشاره مي‌کند: «در کشور ما هميشه يک آمار فرار از خدمت وجود دارد؛ کساني که خدمت مي‌روند و از آن‌جا فرار مي‌کنند، در کنار آن بحث خودکشي وجود دارد و آمار نارضايتي از خدمت هم که بسيار بالا است. تبعيض قائل‌شدن بين سربازان هم در قوانين مختلف وجود دارد. در مر حله اول بايد افراد براي ورود به خدمت آماده شوند و در مرحله دوم بايد غربال‌گري صورت گيرد.
براي بسياري از مشاغل حساس مثل خلباني و... غربال‌گري و آزمون‌هاي سلامت رواني سخت‌گيرانه صورت مي‌گيرد چرا درباره سربازها که بايد اسلحه دست بگيرند چنين کاري صورت نگيرد. در هيچ کشور پيشرويي نمي‌بينيم که جوانان در چنين شرايط سختي به خود رها شوند.» اين روانشناس معتقد است که در کنار بهبود روند کنوني، بايد خدمات روانشناختي وارد پادگان‌ها شود: «در طول دوره آموزشي حتما بايد خدمات روانشناختي وجود داشته باشد.
ما يک جامعه چند ده‌هزارنفري روانشناس بيکار داريم که مي‌شود از اين افراد براي ارايه مشاوره در مقاطع مختلف و بخش‌هاي مختلف جامعه استفاده کرد. يکي از اهداف دولت بايد افزايش سطح رفاه رواني جامعه باشد و نگاه غلط کنوني اصلاح شود. براي همه افراد بايد يک غربال‌گري صورت بگيرد و وقتي غربال‌گري صورت گيرد آن‌جا بايد سطح‌بندي شود. درست نيست که دست همه اسلحه داده شود، دليلي ندارد سربازان اين همه از شهر محل زندگي خود فاصله داشته باشند. در تمام اين مدت هم بايد آموزش و مشاوره به همه سربازان صورت بگيرد.»
روزنامه شهروند

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۶۹۴۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیلم| حل مشکلات اصناف در میز خدمت

دریافت 11 MB

به گزارش قدس خراسان، امیر قربانپور اظهار کرد: در میز خدمت اعضای اتاق اصناف، روسای اتحادیه‌ها و دستگاه‌های مختلف که به اصناف مربوط می‌شود حضور دارند و مشکلات اصناف مطرح می‌شود.

معاون توسعه و برنامه‌ریزی فرماندار مشهد بیان کرد: مدیران دستگاه‌ها سعی می‌کنند توضیحات لازم را به اصناف بدهند یا همین جا موضوع مطرح می‌شود تا راه حل مناسبی پیدا شود و حرکت رو به جلو صنوف مختلف را فراهم کنیم.

دیگر خبرها

  • فیلم| حل مشکلات اصناف در میز خدمت
  • ببینید | فوری؛ ترور محمد بن سلمان ناکام ماند!
  • فروش بره تودلی در تهران قدیم و جنجال در مجلس شورای ملی
  • ۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی
  • لحظه اصابت موشک به پایگاه نظامیان صهیونیست در کرم ابوسالم
  • انتقال ۱۵۰ کیلو شیشه با کامیون ناکام ماند
  • انتقال۱۵۰ کیلو شیشه با کامیون در کرمان ناکام ماند
  • صعود مدافع قهرمانی به فینال لیگ بسکتبال/ مهرام؛ ناکام بزرگ
  • حمله به مامور نیروی انتظامی ناکام ماند
  • ۳ دهه خدمت در مناطق محروم / بازنشستگی که خوشایند نیست