تعطیلات اجباری اصلاحطلبان برای فراکسیون امید
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۷۲۹۵۵
، «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
روزنامه بهار با اشاره به رأی دادن برخی اعضای فراکسیون امید به غلامی وزیر جدید علوم- با وجود اعلام مخالفت اصلاحطلبان - نوشت: فراکسیون امید در تعطیلات به سر میبرد. الگوی رفتاری این فراکسیون در هنگام رأیگیری برای وزارت علوم محل نقد و ابهام فراوان است. بنابر آنچه برخی اعضای فراکسیون امید درباره تصمیم این فراکسیون درباره تصمیمگیری در خصوص وزیر پیشنهادی علوم مطرح کردهاند شاهدآن بودیم که در این مورد نمایندگان عضو فراکسیون امید به شکل آتش به اختیار عمل کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینکه تصمیم فراکسیونی درباره رأی اعتماد به غلامی تأثیری در انتخاب یا عدم انتخاب او داشت یا خیر در این جا چندان محل بحث نیست و آنچه محل نقد جدی و شایسته ملامت است همین الگوی مدیریتی است که ظاهراً در فراکسیون امید در موضوعات دیگر هم وجود دارد. فلسفه وجود و تشکیل فراکسیونهای مختلف در مجلس ساماندهی دیدگاههای نمایندگان یک گرایش فکری یا سیاسی و... است.
به طوری که هر فراکسیون میبایست پس از مشورت با کارشناسان خبره در هر موضوع و بعد از بررسیهای همه جانبه لازم تصمیمی نهایی را ابلاغ و اعضای فراکسیون نیز بنابر آییننامه هر فراکسیون آن را به اجرا در بیاورند. اینکه سران فراکسیون اصلاحطلبان مجلس در بزنگاه مهمی همچون بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی علوم توان یک تصمیمگیری قاطع را نداشتهاند نشانگر وضع آشفته مدیریتی در فراکسیون امید است.
این اتفاق ناشایست همانند آن است که اعضا در یک حزب سیاسی گردهم جمع شوند اما در موضوعی حساس به نتیجهای نرسند و اعضای حزب هم براساس تشخیص خود عمل کنند. اگر سران فراکسیون امید به واقع توان و یا زمان کافی برای اداره این فراکسیون را ندارند و نمیتوانند در چنین مواقع حساسی اعضا را مجاب به اجرای تصمیمات فراکسیونی کنند، میتوانند این فراکسیون را تعطیل کرده و به استراحت خود در مجلس ادامه دهند. بااین کار حداقل دیگر جامعه انتظار کنش خاصی هم از فراکسیون امید نخواهد داشت و رفتار سیاسیونی که اهل سکوت هستند هم از سوی مردم کاملاً درک خواهد شد!
در همین حال روزنامه آرمان، فراکسیون امید را دارای مدیریت ضعیف خواند و از قول علی تاجرنیا نوشت: پس از جلسه رأی اعتماد مجلس و رویکرد غیر تشکیلاتی فراکسیون امید، انتقادات زیادی به این محصول لیست امید مطرح شد. در این رابطه باید توجه کرد که اطلاق نام فراکسیون به مجموعهای که امروز در مجلس دیده میشود اشتباه است.
هر فراکسیون حداقل باید چهارچوب، اساسنامه و مرامنامه مشخصی داشته باشد و عمدتاً با محوریت احزاب و گروههای سیاسی حرکت کند. فراکسیون امید به جای احزاب، محصول شورای سیاستگذاریای است که خود دستخوش تغییر و تحولات است و انسجام لازم برای کنشهای سیاسی و رفتار برنامه محور را ندارد. عمده نقش این شورا تعیین لیست انتخاباتی است و عملاً هیچ برنامه دیگری برای گروههای سیاسی ندارد و نتیجتاً نباید انتظاری در حد یک فراکسیون منسجم سیاسی از این مجموعه داشته باشیم. فراکسیون امید در این دوره تحت تأثیر تعامل با دولت بود و از نگاه اصلاحطلبانه فاصله گرفت.
همچنین رهبری فراکسیون برعهده چهرههایی است که عمدتاً تجربه کار حزبی و سیاسی ندارند. دکتر محمدرضا عارف به لحاظ شخصیتی انسانی شریف است و نمیتوان از نقشی که در انتخابات ۲۹ داشت چشمپوشی کرد، اما متأسفانه او و بسیاری دیگر از اعضای فراکسیون تجربه فعالیت تشکیلاتی و سازمانی ندارند. در یک تشکیلات حرفهای وقتی بیش از نیمی از اعضای یک مجموعه به تصمیمی رأی میدهند، افراد دیگر هم باید تمکین کرده و آن خواست را انجام دهند.
اما فراکسیون امید نه در مدیریت و نه در بدنه چنین رویکردی را اتخاذ نکرده است. متأسفانه مجموعه چنین عواملی باعث میشود انسجام درونی در این فراکسیون وجودنداشته باشد.
آرمان همچنین تصریح کرد این فراکسیون دچار ناامیدی است.
منبع: اکوفارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۷۲۹۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جوان: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید. آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد. محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور 29 شهریور 1401 یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در 15 دی 1402 «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر 99 بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...» ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟! اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید! شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!
منبع: جوان
انتهای پیام/