جایگاه قضاوت و سوگیریهای شناختی مورد مسواک و واکسن
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۷۴۹۰۹
چند روز پیش دکترحسن هاشمی صحبتی کرد در مورد ترویج خرافات و ضدعلم و شبه علم به نام دین. در مورد این که انگیزهی او چه بوده، حدسهایم را وارد این متن نمیکنم اما بی حدس هم نیستم. همان زمان با کمی هوش میشد حدس زد احتمالا رییس محترم قوهی قضائیه در این مورد چیزهایی خواهد گفت. در مورد انگیزهی رئیس محترم قوهی قضائیه از اظهار نظر در این مورد هم حدسهایی دارم که برای خودم نگاه میدارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک دادستان موشکاف احتمالا میتواند با احصای مقدمات گفتن این را که «دین میگوید دندان خود را مسواک نزنید و بچههای خود را واکسینه نکنید» جرم تلقی کند، جرمی به بزرگی و جدیت «تبلیغ علیه دین مبین اسلام».
اما از این که بگذریم، هر چند در این بحث است که فراهم آوردن آگاهانهی مقدمات جرم خود جرم است یا نه، اما در این که وظیفهی قوهی قضائیه طبق متن صریح و واضح قانون پیشگیری از وقوع جرم نیز هست، واکسن نزدن کودک و عملا کشتن او جرم است و وظیفهی قوهی قضائیه پیشگیری است و برای چنین پیشگیریای باید بساط آن تشویقگران علمستیز را جمع کرد.
از فضیلتهای روحانیون این است که با زبان عربی و گوشه و کنار آن خوب آشنا اند. از همین رو حدس میزنم که رئیس محترم قوهی قضائیه ضربالمثل «المياه عادت الي مجاريها» را بشناسند، تقریبا شبیه این که «اوضاع رو به راه شد». ضربالمثل عربی میگوید آب که به راه خودش برود اوضاع رو به راه میشود و در فارسی نیز سربالا رفتن آب را خوب نمیدانیم و «رو-به-راه بودن» را خوب میدانیم. عقلانیت از این که برای کارها راه بشناسیم و کارها را به آن راهها هدایت کنیم حمایت میکند و واکسن زدن و بهداشت راهی است معقول، علمی و آزموده برای حفظ جان و سلامت انسانها و نمیتوان تشویق به عدول از آن را کاری معمولی حساب کرد یا در وقوع جرم بی اثر دانست.
کما این که اگر کسی در دل خود بی ایمان باشد مرتکب جرمی نشده، اما اگر به تبلیغ خروج از ایمان مشغول شود قانون و قوهی قضائیه او را مجرم میشمرند. میان داشتن نظر و ابراز آن و باز میان ابراز و تبلیغ آن تفاوت کم نیست.
در علوم شناختی بحثی است به نام سوگیری شناختی. سوگیریهای شناختی گرایشهای ذهن ما در مواجهه با مسالههامان هستند. سوگیریها نوعی عدول از پیچیدگیهای منطقی هستند که گاه به ما کمک میکنند کار را سریعتر و آسانتر پیش ببریم (مثل وقتی که از گماردن آدمی بسیار جوان به کاری بسیار پیچیده و نیازمند تجربه پرهیز میکنیم) و میتواند اتفاقا منجر به خطا در رفتار ما بشود (باز هم مثل وقتی که یک نابغه را از امکانات لازم برای کارش محروم میکنیم با این نگاه که «بیش از حد جوان و کمتجربه» است).
یکی از سوگیریهای شناختی توجه نامتقارن است. گاه به موضوعی بسیار موشکافانه میپردازیم و گاه موضوعی دیگر را بی اعتنا و ساده میگیریم. مثال واضحش این رفتار دانشمندان در پژوهشهاشان است که نتایج تاییدکنندهی نظریه را بی بررسی موشکافانه میپذیرند و نتیجههای مخالف نظریه را با دقت بسیار بررسی میکنند تا ببینند مبادا خطایی در آزمایش رخ داده باشد.
طبیعتا گفتن این که رئیس محترم قوهی قضائیه دچار سوگیری شناختی است و در جاهایی (مثلا بعضی فعالیتهای رسانهای) در پیشگیری از وقوع جرم نگاهی موشکافتر دارد و در موردی مانند تشویق به پرهیز از واکسیناسیون نگاهی سهلگیرتر، میتواند دور از حزم و حتی انصاف باشد. اما طرح آن به عنوان احتمالی قابل بررسی را میتوان با حسن نیت مصداقی از «انتقاد سازنده» دانست.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۷۴۹۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشاغل بدون آسیب شناختی کدامند؟
ایسنا/خراسان رضوی مشاغلی وجود دارد که افراد با انجام آن، ۴۰ درصد کمتر در معرض آسیب شناختی بعد از ۷۰ سالگی قرار دارند.
تحقیق جدید خطرات زوال شناختی روی ۷۰۰۰ نفر در ۳۰۵ شغل مورد بررسی قرار گرفت.
وقت آن است که در کلاس هنر یا آشپزی ثبتنام، کتاب بازیهای فکری و پازل را باز یا یک بار دیگر سعی کنید به ایتالیایی یا آلمانی تسلط پیدا کنید.
شواهد علمی جدیدی بهدست آمده است که بهنظر میرسد آنچه را که بسیاری گمان میکردند، تأیید میکند؛ اینکه در مغز شما، مانند بسیاری از چیزها، ممکن است «ااگر از آموختههایتان استفاده نکنید به فراموشی سپرده شوند.»
نتایج تحقیق جدید نروژی نشان داد افرادی مجبور بودند از مغز خود در زمینه شغلی زیاد استفاده کنند، ۴۰ درصد کمتر در معرض آسیب شناختی در سنین بالای ۷۰ سال بودند، نسبت به افرادی که شغلشان بیشتر به کارهای روزمره متکی بود.
ترینه هولت ادوین از بیمارستان دانشگاه اسلو، محقق اصلی این تحقیق، در بیانیهای گفت: ما الزامات مشاغل مختلف را بررسی کردیم و دریافتیم که تحریک شناختی در محل کار در مراحل مختلف زندگی در دهههای ۳۰، ۴۰، ۵۰ و ۶۰ سالگی شما، با کاهش خطر ابتلا به اختلالات شناختی خفیف بعد از ۷۰ سالگی مرتبط است.
وی افزود: یافتههای ما ارزش داشتن شغلی را نشان میدهد که به تفکر پیچیدهتر بهعنوان راهی برای حفظ بالقوه حافظه و تفکر در دوران پیری نیاز دارد.
این تحقیق بر اساس مطالعه ۷۰۰۰ نفر در ۳۰۵ شغل انجام شد و محققان مشاغل را در چهار گروه دستهبندی کردند، از مشاغلی که به بیشترین تفکر و خلاقیت نیاز داشتند تا مشاغلی که کمترین نیاز را داشتند. برای مثال معلمان در دسته اول بودند. مشاغل پستچی و نگهبان در گروه چهارم قرار گرفتند.
حتی پس از محاسبه متغیرهایی مانند سن، جنسیت، تحصیلات و درآمد، محققان دریافتند افرادی که در گروه چهارم قرار داشتند ۶۶ درصد بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات شناختی یا زوال عقل بالای ۷۰ سال بودند.
یا برعکس، افرادی که در گروه اول بودند، گروهی که باید همیشه در آن تفکر کرد، ۴۰ درصد کمتر از گروه اول دچار اختلال شناختی شدند.
خوب، بنابراین نمیتوانیم نتیجه بگیریم که انجام جدول کلمات متقاطع یا یادگیری یک ساز موسیقی خطر را تا ۴۰ درصد کاهش میدهد. این حداکثر مزیتی است که در طول دههها بهدست آمده است و در کسانی که مشاغل هیجانی داشتند در مقایسه با کسانی که مشاغل خستهکننده و معمولی داشتند، مشاهده شده است.
تمرین دادن مغز
اما این تحقیق به دادههایی افزود که نشان میدهد تمرین دادن مغز، بهعبارت دیگر، فکر کردن زیاد و انجام کارهایی که شما را از نظر ذهنی به چالش میکشد، بهراستی برای آن مفید است.
این یافته، شاید بهطرز شگفتآوری، موضوعی بحثبرانگیز میان محققان پزشکی باشد. بسیاری از محققان برجسته در این زمینه در هر دو طرف بحث موضع گرفتهاند و یافتن مطالعاتی که شما را به این فکر میاندازد که آیا کل ماجرا دروغ است یا خیر، کار سختی نیست.
یکی از چالشهای عمده تحقیقات در این زمینه بیشتر به امکان تحقق آن بستگی دارد.
به این دلیل که هیچ راهی برای تکرار شرایط آزمایشگاهی در دنیای واقعی وجود ندارد. ما نمیتوانیم یک میلیون جفت از دوقلوهای همسان را جدا کنیم، آنها را در ۲ موسسه پزشکی مختلف برای تمام عمرشان حبس کنیم سپس، برای مثال، فقط یک گروه را برای دههها تحت تربیت مغز و تحریک شناختی قرار دهیم و دریابیم چه اتفاقی میافتد.
بیشتر تحقیقات مجبور بودهاند بر خوداظهاری یا مداخله نظارت شده کوتاهمدت تکیه کنند.
این چیزی است که این تحقیق جدید در نروژ را بهویژه جالب میکند. این تحقیق، مشاغلی را مورد بررسی قرار داد که تعداد زیادی از مردم در طول چندین دهه انجام داده بودند. بنابراین محققان توانستند اثرات تحریک شناختی پایدار و تمرین را در درازمدت بررسی کنند.
این یک آزمایشگاه و کامل نیست، اما شروع بسیار خوبی است.
در همین حال شایانذکر است کسانی در جامعه علمی که نسبت به مزایای تحریک ذهنی بر سلامت مغز مشکوک هستند، اغلب سعی میکنند به سؤالی متفاوت از بقیه پاسخ دهند.
بهطور معمول، محققان پزشکی برای اثبات چیزی انتظارها رو بالا میبرند سپس در دستیابی به آن شکست میخورند. آنان اغلب بهسرعت به این نکته اشاره میکنند که A منجر به B میشود در حالیکه بهراستی ثابت نکردهاند، فقط اینکه، ارتباط آماری قوی بین A و B وجود دارد.
خوب قابل قبول است اما در دنیای واقعی ما با سوالات متفاوتی سروکار داریم. چه احتمالی وجود دارد که این یافته کمککننده باشد و هزینهها و خطرات آن چیست؟
بسیاری از مردم مدتها قبل از اینکه محققان پزشکی بهطور قطعی ثابت کنند که سیگار باعث سرطان ریه میشود، سیگار را ترک کردند. اگر منتظر اثبات این موضوع بودند، بسیاری از آنان همان ابتدا بهدلیل سرطان ریه میمردند.
این امر تحت هیچ شرایطی عملی نیست. زوال عقل، بیماری وحشتناک است، بیماری آلزایمر شایعترین نوع زوال عقل است. هر چیزی که بهطور قابل قبولی ممکن است خطر را کاهش دهد ارزش امتحان کردن را دارد. بهخصوص اگر به اندازه انجام جدول کلمات متقاطع جذاب باشد، یادگیری آلات موسیقی و یادگیری یک زبان جدید آسانتر از ترک سیگار است.
منابع
https://www.marketwatch.com
https://www.morningstar.com
https://finance.yahoo.com
انتهای پیام