سلامت جنسي دانشآموزان را جدي بگيريم
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۳۹۵۳۸۲
خبرگزاري آريا -
اگر امروز زن و شوهرهايي را ميبينيم که عليرغم عشق و عاطفه کافي نسبت به هم، قدرت برقراري ارتباط صحيح عاطفي و زناشويي ندارند، بايد به زمان کودکي و نوجواني آنها بازگرديم. زماني که نخستين پايههاي تربيت رواني و عاطفي فرد گذاشته ميشود و اگر از همان زمان اين پايهها به درستي گذاشته نشود، ممکن است فاجعه بزرگي در انتظار خانوادهها و جامعهمان باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دكتر كيانوش خليلي، مشاور ، حقايق تكاندهندهاي را مطرح ميكند؛ «ما در بررسيها و نيازسنجيهايي كه داشتيم، از نوجوانان ميپرسيديم كه به چه چيزهايي احتياج داريد و آنها در درجه اول ميگفتند دسترسي به خدمات مشاوره كمهزينه و بيهزينه.همچنين .
در خلال مشاورهها متوجه شديم كه خلأ عمدهاي وجود دارد در زمينه آگاهي اين دانشآموزان نسبت به مسائل جنسي و بهداشت باروري. ما در كمال ناباوري شاهد روابط جنسي تعداد معدودي از دختران در سنين راهنمايي و حاملگيهاي ناخواسته در دوره دبيرستان بوديم؛ دختراني كه وارد راههاي غيرقابل برگشتي شده بودند. ما حتي موارد سقط جنين هم داشتيم و متوجه شديم كه دختران و پسران نوجوان در سنيني كه ما فكرش را نميكنيم، درگير مسائل جنسي ميشوند و نداشتن آگاهي و دانش كافي درباره اين مسائل، اثرات مخرب آنها را تشديد ميكند.
با اين اوصاف آموزش بهداشت بلوغ براي هر دو جنس امري واجب و ضروري به نظر مي رسد و ارائه اطلاعات، لازمه ي زندگي سالم نوجوانان است.
البته جلب موافقت مسئولان مدارس براي برگزاري كلاسهايي تحت عنوان «آموزش بهداشت بلوغ» كار آساني نيست. بسياري از مديران با اين امر مخالفت مي نمايند و با بستن چشم بر واقعيتهاي موجود ،نياز چنين برنامه هاي آموزشي را کتمان مي نمايند.
علت مخالفت بيشتر مخالفان اين است كه بهاشتباه تصور ميكنند آموزش بهداشت جنسي به معني آموزش آميزش جنسي است و ميترسند با مطرحشدن اين مسائل، چشم و گوش دانش آموزان باز شود و به فساد كشيده شوند؛ درحالي كه دكتر خليلي ميگويد اين يك ترس بيهوده است.
در مورد اين موضوع و نقش مشاوران در اين زمينه با دکتر رهنما، روان شناس و عضو هيأت علمي دانشگاه شاهد و پژوهشگر کلينيک سلامت جنسي خانواده گفتگو کرديم...
مشاوران مدارس به چه شکل ميتوانند در امر سلامت جنسي نقش داشته باشند؟ آيا اصلا آنها اين صلاحيت را دارند که وارد حيطه خطير آموزش سلامت جنسي شوند؟
بخشي از وظايف مشاور در مدارس، دادن همين آگاهيها است. يکي از روشهاي موثر نيز همين بحثهاي عمومي و آگاهي بخشي کلي است که قدم اول پيشگيري به حساب ميآيد و بحثي است که همه به آن نياز دارند و البته قبل از زماني که فرد مشکل جنسي پيدا کند. به ويژه اينکه در جامعه ما مسايل جنسي حالت تابو دارد. اين آگاهي بخشي را ميشود در قالب آموزشهاي رسمي و با بهانه قرار دادن مسايلي که حتما بايد آموزش داده شود، مثل ايدز يا بحث اعتياد، مطرح کرد چون مسايل جنسي مسايلي هستند مرتبط با ساير جنبههاي زندگي. ميتواند مشاورههاي فردي باشد يا مشاورههاي گروهي يا آموزشهاي گروهي براي دانشآموزان راهنمايي يا دبيرستان و يا انتشار بروشورهايي که خود مشاور ميتواند در اين زمينه تهيه کرده باشد. البته هر مشاوري در مدرسه به عنوان اينکه مشاور است نميتواند مسايل جنسي را آموزش دهد، ممکن است لازم باشد از مشاور ديگري دعوت شود که آموزشهايي ديده و با مسايل آشناست. اين يک بعد قضيه هست يعني بعد عمومي مساله است که به پيشگيري برميگردد.
از سوم دبستان تا اول راهنمايي، دوره نهفتگي است، يعني به صورت موقت مسايل جنسي براي فرد مشغوليت ايجاد ميکند. در اين دوره آموزشهاي لازم به صورت تدريجي و به شکلي که تابوي آن براي فرد شکسته شود، لابهلاي مسايل اخلاقي بايد آموزش داده شود اما اگر يک دفعه اين آموزش بخواهد هجوم بياورد، ذهن کودک به هم ميريزد
وقتي دانشآموزي در مدرسه دچار مشکلي شده است، مشاور به چه شکل ميتواند کمک کند؟
بله، اين بعد دوم قضيه است که ميتوان آن را جنبه «درمان»، در مقابل پيشگيري، ناميد و بر ميگردد به زماني که مساله شدت پيدا کرده باشد و در اين حالت بايد اقدامات درماني نيز صورت گيرد. برميگردد به زماني که مساله حاد ميشود که به درمان ميرسيم. به عنوان مثال، زماني که نوجوان دچار انحراف اخلاقي شده و يا به ايدز و اعتياد مبتلا شده باشد يا آنجايي که ديگر مشاور بايد اقدامي انجام دهد. معمولاً در اينجا بايد اقدام کلينيکي گستردهتري صورت بگيرد، مشاور بايد فرد را به روان پزشک، روان شناس باليني يا مددکار اجتماعي که ميتواند رابط بين مدرسه و خانواده باشد، معرفي کند که اين مستلزم اين است که مشاور با متخصصان بالادستي خود ارتباط داشته باشد. دانش آموز را ارجاع بدهد و بعد پيگيري کنند چون ممکن است فردي را که معرفي کرده نياز به بستري يا پيگيريهاي عميقتر داشته باشد. ما در اين زمينه هم نياز به برنامهريزيهاي بيشتري داريم.
بعضي معتقدند مطرح کردن اين صحبتها و موضوعات مرتبط با سلامت جنسي، براي بچهها و دانش آموزان مشغوليتهاي ذهني پيش از موعد ايجاد ميکند و در نتيجه نبايد خيلي به بچهها اطلاعات داد. نظر شما چيست؟
ما ميگوييم يک حد ميانه را بايد رعايت کرد. اين نگراني درست است اما به خاطر اين نگراني، ما نميتوانيم اطلاعات اساسي و موردنياز فرزندانمان را به آنها ندهيم چون در اين صورت حس کنجکاوي باعث ميشود که پاسخ آن را از منابع ناسالم و حتي منحرفکننده جستجو کند. ما آن طرف قضيه را هم بايد ببينيم. ضمن اينکه بايد هوشيار باشيم که اگر در اين سن، اطلاعات لازم را به نوجوانان مطابق با جنسيت و سن وي به آنها ندهيم، آنها در زمان بزرگسالي دچار اختلالات روحي و رواني و حتي تربيتي ميشوند و علاوه بر آن، احتمال اينکه بتواند زندگي سالم و موفقي در آينده داشته باشند، کم ميشود اما نکته در اينجاست که بايد مسايل را به تدريج و درجاي خود و به ميزان لازم به بچهها منتقل کنيم و شرط لازم هم اين است که مشاور ارتباط صحيحي با بچهها برقرار کرده باشد تا در موقع لزوم، بتواند به او آموزش هم بدهد و سوالات وي را بهطور مناسب پاسخ دهد.
و اين آموزشها دقيقا از چه سني بايد شروع شود؟
معمولا در روان شناسي ميگوييم وقتي که خود فرد ميآيد سوال ميپرسد، بهترين و مناسبترين سن براي دادن آموزش است. آنجا بايد به صورت درست جواب بدهيم و در کنار پاسخ به سوال، مطالب ديگري که لازم است را نيز به او منتقل کنيم.
چه بايد کرد؟
بايد توجه داشته باشيم که ما از طريق آموزش زمينه را براي تغيير نگرش ايجاد ميکنيم. در واقع آموزش وسيله است و تغيير نگرش ميشود هدف. نگرش مورد نظر ما اين است که افراد بدانند که سلامت جنسي بخشي از بهداشت رواني خود آنهاست. چون تغيير نگرش در سنين بالاتر خيلي مشکل است. نکته دوم اين است که در هر مرحلهاي بايد بخشي از مسايل را آموزش داد تا آموزش يک روند و سير طبيعي پيدا کند ولي اگر يک دفعه اين آموزشها بخواهد هجوم بياورد، فرد مشکل پيدا ميکند. نکته سوم اينکه در آموزش مسايل جنسي قرار نيست که ما فقط به بحث رابطه جنسي بپردازيم. مسايل پيراموني مثل برقراري رابطه يا حريم خصوصي، اين موارد هم بخشي از تربيت جنسي فرد است که در برخي از موارد بايد از سنين پايينتر به آن پرداخته شود.
او معتقد است ما بايد بين آموزش مسائل جنسي و آموزش مسائل جنسيتي فرق بگذاريم؛ «اين آموزشها طيف خيلي گستردهاي است كه از دوران نوجواني شروع ميشود، به جواني و ازدواج ميرسد، پس از بچهدارشدن هم ادامه پيدا ميكند و حتي در سنين پيري و ميانسالي هم آموزشهاي مخصوص اين دوران وجود دارد. نكته مهم اين است كه هريك از اين مراحل سني، آموزشهاي خاصي دارد كه براي آن سن طراحي شده است يعني جاي بعضي آموزشها در پيش دبستاني و دبستان است. از جمله اينکه در اين سن، بچهها بايد به تدريج حريمها را ياد بگيرند و آن وقت است که آموزش ما يک روند طبيعي پيدا ميکند و اينکه اجازه ندهند که هر کسي لمسشان کند. اين موارد را بايد به بچه آموزش داد، در قالبهاي جذاب و متناسب بايد با توجه به سن کودک يا نوجوان به وي آموزش داد؛ مثلا به شيوههايي از قبيل نمايش، داستان، بازيهاي عروسکي با کودک.
در كشورهاي پيشرفته هم همينطور است. مثلا در انگليس، آموزشهاي جنسيتي را از دوران ابتدايي شروع ميكنند. مثلا براي بچهها، گلها را مثال ميزنند كه نر و ماده دارند، بينشان لقاح انجام ميشود و گل تازهاي بهوجود ميآيد. بعد كمكم كه بچهها بزرگتر ميشوند، جانوران را برايشان مثال ميزنند و با افزايش سن، شروع ميكنند به آشناكردن آنها با خودشان؛ يعني متناسب با افزايش سن افراد، آموزشها را گسترش ميدهند نه اينكه از همان اول بيايند مسائل جنسي و آميزشي را برايشان بگويند.»
از سوم دبستان تا اول راهنمايي، دوره نهفتگي است، يعني به صورت موقت مسايل جنسي براي فرد مشغوليت ايجاد ميکند. در اين دوره آموزشهاي لازم به صورت تدريجي و به شکلي که تابوي آن براي فرد شکسته شود، لابهلاي مسايل اخلاقي بايد آموزش داده شود اما اگر يک دفعه اين آموزش بخواهد هجوم بياورد، ذهن کودک به هم ميريزد.ما به دانشآموز راهنمايي مسائل آميزشي را نميگوييم بلكه او را با بدن خودش و ويژگيهاي آن آشنا ميكنيم، درباره بلوغ به او آگاهي داده و راههاي مراقبت از خودش را به او ياد ميدهيم.در آموزش مسايل جنسي قرار نيست که ما فقط به بحث رابطه جنسي بپردازيم، مسايل پيراموني مثل برقراري رابطه يا حريم خصوصي نيز بايد آموزش داده شود.
اين آموزشها بايد نهادينه شوند. اگر غفلت کنيم، مشکلاتي جدي خواهيم داشت. مدارس نقش ويژهاي در اين خصوص دارند چون بين 6 تا 18 سالگي فرزندان ما بهترين سالهاي عمرشان را در مدرسه ميگذرانند. اگر اين فرصت را در مدرسه از دست بدهيم، وقتي که به دانشگاه ميرسند، ديگر ميشود تهديد
تا اين سن، يعني قبل از بلوغ و قبل از رفتن به دبيرستان نيز آگاهي دادن به صورت عمومي و غيرمستقيم انجام ميشود اما وقتي ميرسند به سن دبيرستان و بلوغ، بايد برخي موارد ديگر به صورت مستقيم براي آنها مطرح شود که شامل مواردي مانند آموزش مهارتهاي ارتباطي، مثل مهارت برقراري رابطه با جنس مخالف و راههاي ارضاي صحيح عاطفي و تهديدهاي موجود در اين زمينه ميباشد که ميتواند از آن حالت آگاهي بخشي عمومي فراتر رود.
ما بايد همه کمک کنيم. اگر بخواهيم از آسيبهايي مثل ايدز و يا انحرافات اخلاقي در جامعه خود به دور باشيم يا سازگاري زندگي زناشويي را بالا ببريم، اگر بخواهيم پدران و مادراني داشته باشيم که آنها هم به نوبه خود فرزندان سالمي تربيت کنند و فرزندان سالمي داشته باشند، همه بايد عزم داشته باشند، از والدين، مسوولان مدرسه، دانشگاهيان، صاحبنظران و مسوولان کشوري، همه و همه و اين عزم بايد تداوم داشته باشد، نه اينکه يک دفعه موجي بيايد که برود و باز بعد از مدتي همه فراموش کنند. اين آموزشها بايد نهادينه شوند. اگر غفلت کنيم، مشکلاتي جدي خواهيم داشت. مدارس نقش ويژهاي در اين خصوص دارند چون بين 6 تا 18 سالگي فرزندان ما بهترين سالهاي عمرشان را در مدرسه ميگذرانند. اگر اين فرصت را در مدرسه از دست بدهيم، وقتي که به دانشگاه ميرسند، ديگر ميشود تهديد.
منبع:سلامت ايران/همشهري آنلاين
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۹۵۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سؤالات امتحانات نهایی سخت بوده است؟
محسن زارعی؛ درباره افت تحصیلی دانشآموزان در امتحانات نهایی اظهار کرد: این موضوع نباید به صورت مقطعی بررسی شود، پس از اعلام میانگین نمرات امتحانات نهایی پایه دوازدهم در خرداد ۱۴۰۲ برداشت جامعه این بود که این میانگین بیانگر اُفت تحصیلی است.
وی افزود: آموزش و پرورش تصمیم دارد مبتنی بر شفافیت نمای واقعی آموزش و پرورش را به نمایش بگذارد تا برای جبران کاستیها برنامهریزی شود.
رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت وزارت آموزش وپرورش گفت: نمرات امتحانات نهایی را شفاف اعلام کردیم تا برنامهریزی مناسبی صورت گیرد و معلمان برای ارتقای کیفیت آموزشی تلاش کنند. در موضوع افت تحصیلی دانشآموزان باید عوامل سهیم را در نظر بگیریم که بخشی به انگیزه دانشآموزان و بخشی هم به دورههای آموزشی گذشته مربوط میشود چراکه این موضوع در یک دوره اتفاق نیفتاده است.
زارعی درباره تاثیر دشواری سؤالات امتحانات نهایی بر افت تحصیلی دانشآموزان گفت: در تحلیل آزمونها، شاهد دشواری سؤالات نبودیم. در طراحی سؤالات مبنا توجه به ارزشیابی از یادگیری است به گونهای که دانشآموزان از حفظیات و محفوظات دور باشند بنابراین جمعبندی این نیست که سؤالات امتحانات نهایی سخت بوده، اما قبول دارم که سؤالات مبتنی بر ارزشیابی از یادگیری است.
منبع: خبرگزاری تسنیم