شب ها تا صبح بیدار بودم تا اینکه یک مزاحم بی سر و پا پیداکردم / شوهرم کاسه صبرش لبریز شده و !!
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۴۱۵۱۰۶
رکنا: پدرم راضی نبود و جواب رد داد. اما خواستگارم سماجت کرد و بالاخره در سومین جلسه خواستگاری با قبول شرایط سختی که پدرم گذاشت، توانست جواب بله را بگیرد. با ۷۰۰سکه بهار آزادی مهریه و خواستههای جورواجور دیگر پا به خانه شوهر گذاشتم؛ او که مرد زحمتکش و صبوری است. ولی کاری کردم که خودم را از چشمش انداختم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به کلانتری پنجتن رفتم و کارشناس اجتماعی کلانتری مرا به مرکز مشاوره پلیس Police معرفی کرد. اعتراف میکنم اشتباه کردهام و نمیخواهم زندگیام را از دست بدهم. بعد از ازدواج تنهاسرگرمیام برنامههای ماهواره و گوشی تلفن همراهم بود. شبها تا دیروقت پای برنامههای تلویزیون یا درگیر فضای مجازی بودم. او انتظار داشت صبح که میخواهد سر کار برود برایش یک لیوان چای بگذارم و بدرقهاش کنم و ظهر هم با روی خوش به استقبالش بروم. اما من که شبها تا نزدیک صبح بیدار بودم، نمیتوانستم روی پای خودم بایستم و از طرفی روزها هم با خواهر و مادرم قرار میگذاشتم و به اینطرف و آنطرف میرفتم.
او از دست شلختهبازیهایم بهستوه آمده بود. اما چیزی نمیگفت، کمکم صدای خانوادهاش درآمد. به پشتوانه امرونهیهای پدرم در برابرشان ایستادم. بیچاره شوهرم نیز از من حمایت کرد و به آنها اجازه نداد حرفی بزنند. اما کاسه صبرش بالاخره لبریز شد. من در فضای مجازی یک مزاحم بیسروپا پیدا کردم. شوهرم که انگار دنبال بهانهای میگشت تا عقده دلش را باز کند از کارهایم ایراد گرفت. چون نمیخواستم کم بیاورم با او جروبحث کردم. بعد بدون اجازهاش بیرون زدم و به خانه پدرم رفتم. چندهفته گذشت. نهتنها دنبالم نیامد بلکه قفل در را هم عوض کرده است. میگوید بههیچ قیمتی حاضر نیست به این زندگی ادامه بدهد. او جلوی پدرم هم ایستاد و گفت: دخترتان را طلاق میدهم. خانوادهام میگویند شاخش را میشکنند اما من مقصرم و دلم برای او تنگ شده است. برایش زن خوبی نبودم و شخصیتش را خرد کردهام. با این کارها لگد به بختم زدم و میخواهم اشتباهاتم را جبران کنم. امیدوارم مرا ببخشد.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۴۱۵۱۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: «پدرم خودش را نکشت ، میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید»
چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت:«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.» دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» کانال عصر ایران در تلگرام