آیا اشتیاق به حضور در زیارت اربعین از روان ناخودآگاه و خود سرکوبشده ما نشأت میگیرد؟
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۲۰۷۶۳
به گزارش خبرنگار ایلنا، حسین سلیمی (استاد و رئیس دانشگاه علامه طباطبائی) در مقالهای تحت عنوان «زیارت اربعین پدیده نوین اجتماعی» که روزهای سوم و چهارم آبانماه سال جاری در دومین همایش بینالمللی اربعین در کربلا ارائه شد، به این پرسش پاسخ داده است که قوانین و تئوریهای جاری روانشناختی چگونه میتوانند پدیدهای معنوی همچون اربعین را توضیح دهند؟
مشروح کامل این مقاله را در ذیل میخوانید:
حسبنا الله نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
اربعین نه فقط یک موضوع مقدس و برآمده از اندیشههای دینی است بلکه به دنبال خودش یک پدیده نوین اجتماعی را هم به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دانشگاه علامه به عنوان یک دانشگاه علوم انسانی و اجتماعی نه فقط به دلیل اعتقادات و نه فقط به دلیل جذبه حماسه حسینی، بلکه به دلیل مواجهه با یک پدیده مهم اجتماعی و بشری که در قالبهای تحلیل سنتی نمیگنجد وارد موضوع اربعین شده است. راهپیمائی اربعین که با این عظمت در حال برگزاری است تقربا در تاریخ بیسابقه است و چند سالی است که تکرار میشود. به عنوان محققین و پژوهشگران حوزه علوم انسانی و اجتماعی برای ما مهم است که چنین پدیده سترگی چگونه شکل گرفته است؟ به عنوان مثال، در عرصه بینالملل، دانشمندان همه چیز را در روابط بین دولتها منحصر میکنند. دولتها براساس منافع ملی تفاهمهایی میکنند که مبنای روابط بینالملل را تشکیل میدهد. پدیده اربعین با اینکه بینالمللی است ولی در آن قالبها و چارچوبهای کلاسیک فهم روابط بینالملل نمیگنجد.
مثلا در حوزه فهم انسانشناختی، بسیاری از تئوریهای انسانشناختی رایج نظریاتی هستند که انسان را به عنوان یک موجود عقلایی سوداگر معرفی میکنند. اصلا عقلانیت یعنی سوداگری و محاسبه سود و زیان! فهم چنین پدیدهای (راهپیمائی اربعین) اصلا در این قالب نمیگنجد. کدام سود؟ کدام زیان؟ کدام منفعت مالی؟ کدام استفاده؟ حتی ممکن است جان فرد به خطر بیافتد. خیلیها سلامتی خود را به خطر میاندازند. فقط افراد عامی هم در این راهپیمائی عظیم شرکت نمیکنند؛ افرادی با مقامات بالای علمی، فرهنگی و هنری (که خیلی هم سابقه زیست معنوی نداشتند) در این مراسم شرکت میکنند. کدام سود و زیان عقلایی آنها را به این وادی کشانده است؟
در علوم اجتماعی با جریانهایی مواجه هستیم که بسیاری از پدیدههای تاریخی را پدیده موضعی میدانند؛ یک اتفاقی در تاریخ افتاده و تمام شده! حتی تلاش میکنند نگاهشان به حادثه عظیم عاشوراء یک نگاه موضعی باشد. ولی نمیتوان پدیده اربعین در این قالب (موضعی) قابل فهم نیست. کدام موضع چنین جذابیتی دارد که انسانها را بدینگونه به سمت خود بکشد؟ از اینرو ما نه فقط به عنوان کسانی که امام حسین(ع) را قله انسانیت و دیانت میدانند بلکه به عنوان اهل دانش، به این پدیده مینگریم. چه اتفاقی در سدهی بیستویکم افتاده که چنین پدیدهای به وجود آمده؟ و نکته جالب اینکه این پدیده جزو شعائر واجب مثل حج نیست.
حج یک امر واجب است که هر مسلمان مستطیعی باید انجام دهد و از تقدس بسیار بالایی برخوردار بوده و مورد قبول همه است؛ ولی اربعین جزو آنها هم نیست. و این عظیمترین اجتماع بشری با تمام مخاطرات، صدمات جسمانی، و با یک شور و اشتیاق وصفناپذیر اتفاق میافتد. قوانین و تئوریهای جاری روانشناختی چگونه میتوانند چنین پدیدهای را توضیح دهند؟ آیا این موضوع از روان ناخودآگاه و خود سرکوبشده ما نشأت میگیرد؟ قابل توضیح نیست. بنابراین با یک پدیده جدید مواجه هستیم که شاید فهم عمیق آن نه تنها در عرصههای اعتقادی بلکه در مادی دانشی خودمان هم مساعدت نماید. کمک بکند که ما به گونه دیگری از فهم اجتماعی نائل شویم و بتوانیم این فهم خودمان را به عرصه جهانی ارائه کنیم. به این دلیل این موضوع برای ما به عنوان دانشگاه تخصصی علوم انسانی و اجتماعی حائز اهمیت و جذابیت است؛ چون نه فقط ما را در شناخت نقطه اوج اعتقاداتمان مدد میرساند بلکه شاید سرنخهایی به ما بدهد که نوع فهم نوین ما را از پدیدههای جدید اجتماعی در سده بیستویک دگرگون کند. بدینترتیب همایش اربعین میتواند زمینهساز فعالیتهای متعددی گردد.
سفارش اول/ همایش با این ابعاد و اهمیت فقط جای خواندن مقاله نیست بلکه شایسته است که چنین همایشی به محل گفتگو و تضارب آراء تبدیل شود؛ اتفاقا در این گفتگوهاست که اندیشههای جدید شکل میگیرد. شاید بتوان ادعا کرد که تاریخ مصرف این پنلبندی و نشستن و گوش دادن صرف گذشته است چون مقالات نوشته شده و در اختیار همگان قرار میگیرد. شایسته است خلاصههای علمی و خلاقانه ارائه گردد و حاضران و اندیشمندان در آن زمینهبه بحث و گفتگو بپردازند تا امکان تضارب آراء فراهم گردد (البته باید مشکل زبان حل شود) و اندیشههای جدید شکل بگیرد اندیشههایی که پیش از آن امکان ورود به ذهن ما را نمییافتند.
سفارش دوم/ شایسته است چکیده مقالات به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی منتشر شده و به دانشگاههای معتبر دنیا ارسال گردد تا اندکی از این سانسور خبری راهپیمائی اربعین کاسته شود و دانشمندان جهان بتوانند به راحتی به این خلاصه مقالات دسترسی پیدا کنند.
سفارش سوم/ شایسته است پروژههای تجربی و پیمایش در ابعاد مختلف برای بررسی وجوه متعدد پدیده پیادهروی اربعین تعریف گردد و البته به یک نظرسنجی ساده بسنده نشود چون بیش از ۵۴ ملیت در این همایش انسانی با افکار، عقاید و سنتهای گوناگون حضور دارند و اگر بتوانیم این پدیده شگرف را مورد ارزیابی عمیق و همه جانبه قرار دهیم مسلما به نتایج و نظریههای جدیدی در حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی خواهیم رسید. چنین پروژهای ازچند بعد میتواند شکل بگیرد: یکی فهم ماهیت اربعین از منظر کسانی که در این راهپیمائی شرکت میکنند، دیگری فهم ماهیت عاشورا از منظر این افراد و سومی رسیدن به روش تحلیل محتوا از این طریق.
منبع: ایلنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۲۰۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.
به گزارش ایسنا، سردار سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت نوشت:« یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که میتوان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینهسازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون کرد. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمیماند بلکه حیطههای پر اهمیت دیگری را نیز در بر میگیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزونتری هستند. نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی کند.
چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین میتوان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بیهیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفتهساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق میشود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جزو آن را فرو نگذارد و برای بیشینهسازی آنها پیوسته بکوشد. سرانجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیبهای مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.
ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را میتوان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر میگذارند. اما، تردیدی نمیتوان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجستهتر است. چون همانگونه که می دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل میگیرد، «شخصیت» فرا میبالد، «منش» نضج مییابد، «نگرش به خویشتن» پایهریزی می شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیدهها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده میشود.
حال این پرسش در برابر ما عرض اندام میکند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فروشدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان انبوهی شاخص و ملاک را برای « خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص های زیر اهمیت بیشتری دارند:
۱.سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری میرساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف میکند.
۲.پیروی از الگوی گفتوگوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانوادهای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده میشود. چه، اینگونه خانوادهها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار میگیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان میشوند.
۳.افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانوادهها پیوسته دانایی خود را افزایش میدهند و اندیشه خود را زیبا و غنی میسازند. آنان همچنین میکوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیباییهای بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.
۴.فضیلتمند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده میشود. به همین سبب اینگونه خانوادهها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.
۴.برخورداری از روابط و پیوندهای اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختیها و رنج های ناگزیر زندگی حفاظت میکند. یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن.
خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.»
انتهای پیام