زشت ترین صحنه ای که یک دندانپزشک با آن روبرو شد + فیلم (14+)
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۷۷۷۱۵
رکنا: یک زن که با دهان پر از کرم به دندانپزشک مراجعه کرد، بدترین خاطره پزشکی را برای یک دندانپزشک رقم زد.
حجم ویدیو: 6.17M | مدت زمان ویدیو: 00:00:58 دانلود ویدیوویدئویی که به تازگی منتشر شده است مشمئزکننده ترین صحنه ای را که یک دندانپزشک ممکن است با آن روبرو شود به تصویر می کشد. این ویدئو این دندانپزشک بدشانس را در حال درمان یک زن که دهانش پر از کرم است نشان می دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه مکان دقیق این ویدئو مشخص نیست اما گفته می شود این اتفاق در هندوستان رخ داده است. اگرچه پزشکان همیشه به افراد در خصوص مراقبت و پاکیزه نگهداشتن دندان های خود توصیه اکید دارند اما این نخستین بار نیست که یک دندانپزشک با چنین موردی مواجه می شود.
گفتنی است؛ در مارچ 2015 دانش آموزی با نام آنا کاردوسا که به علت تورم شدید لثه خود به دندانپزشک مراجعه کرده بود، پزشک Doctor هنگام درمان از دهان وی 15 کرم زنده خارج کرد.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۷۷۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مست عشق ؛ علیرضا قربانی
تعداد بازدید : 0 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی کیفیت 480 کیفیت 284
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را
ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم
نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را
ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را
چو من اندر تک جویم چه روم آب چه جویم
چه توان گفت چه گویم صفت این جوی روان را
چو نهادم سر هستی چه کشم بار کهی را
چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را
چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی
خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را
ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی
چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را
جهت گوهر فایق به تک بحر حقایق
چو به سر باید رفتن چه کنم پای دوان را
به سلاح احدی تو ره ما را بزدی تو
همه رختم ستدی تو چه دهم باج ستان را
ز شعاع مه تابان ز خم طره پیچان
دل من شد سبک ای جان بده آن رطل گران را
منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را
منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را
غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن
هم از این خوب طلب کن فرج و امن و امان را
بطلب امن و امان را بگزین گوشه گران را
بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را