Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-09@02:03:15 GMT

یادگاری های باارزش پسرک روستایی

تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۷۷۷۶۹

یادگاری های باارزش پسرک روستایی

بخشش زندگی واژه‌ای است که هیچگاه قدیمی نمی‌شود. هر روز جلوه تازه‌ای از ایثار و گذشت در گوشه‌ای از خاک ایران نمایان می‌شود تا به همه نشان دهد هنوز هم کسانی هستند که در فراق از دست دادن عزیزشان به انسان‌هایی فکر می‌کنند که برای ادامه زندگی نیاز به عضو حیاتی دارند. سحر اسدی

ایران آنلاین / روایت فداکاری این انسان‌ها هیچگاه تکراری نمی‌شود و آنها به معنای واقعی مهربانی را معنا می‌کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داستان اهدای عضو بیماران مرگ مغزی چند سالی است که در رسانه‌ها تکرار می‌شود و هربار نام یک انسان فداکار در دفتر انسانیت به ثبت می‌رسد. این بار در روستایی دور افتاده در استان محروم کهگیلویه و بویراحمد پدری فداکار اعضای بدن تنها پسر 7 ساله‌اش را به بیماران نیازمند اهدا کرد. آرش واحدی‌زاده که تنها 50 روز طعم شیرین نشستن پشت نیمکت کلاس درس را چشیده بود در اثر سانحه برق گرفتگی مرگ مغزی شد و با رضایت پدر و مادر اعضای بدن این کودک به 5 بیمار نیازمند اهدا شد.

اردشیر واحدی‌زاده که این روزها با افتخار از تنها پسرش یاد می‌کند از لحظات سختی که برای اهدای عضو بدن پسرش بر او گذشت این‌گونه می‌گوید: در روستای تولخسرو از توابع شهرستان اکبرآباد یاسوج زندگی می‌کنیم. من هم مثل خیلی از مردان این روستا شغل ثابتی ندارم و کارگری می‌کنم. با نان کارگری زندگی را اداره می‌کنم و روزهای سختی را پشت سر گذاشته‌ایم. 9 سال قبل خدا یک دختر به ما داد و او امروز در کلاس سوم ابتدایی درس می‌خواند. دو سال بعد آرش به دنیا آمد. با آمدن آرش زندگی‌مان شیرین‌تر شد. همه امیدم این بود که با موفقیت در تحصیل می‌تواند برای خودش انسان موفقی باشد. از همان کودکی بسیار بخشنده بود و سعی می‌کرد به من و مادرش کمک کند. با زندگی کارگری روزگار را به سختی سپری می‌کردیم. مدتی قبل که برق به روستای ما آمد به دلیل هزینه بالای کنتور نتوانستیم برق بگیریم. چندبار به اداره برق مراجعه کردم ولی آنها به ما برق ندادند. شب‌های تاریک بچه‌ها نمی‌توانستند درس بخوانند و این موضوع خیلی ناراحت کننده بود. برای اینکه روشنایی را به خانه مان بیاورم از طریق سیم سیار از خانه همسایه برق می‌گرفتیم و همیشه مراقب بودم که بچه‌ها به طرف سیم برق نروند.

این پدر ادامه داد: امسال با وجود آنکه آرش هنوز به سن 7 سالگی نرسیده بود اما به خاطر هوش بالایی که داشت او را در کلاس اول دبستان ثبت‌نام کردیم. علاقه زیادی به درس و مدرسه داشت و صبح زود با شوق رفتن به مدرسه از خانه بیرون می‌رفت. روز حادثه با سیم سیاری که از پشت بام عبور داده بودم برق را به خانه آوردم. قسمتی از سیم برق لخت بود و به دختر و پسرم گفته بودم که مراقب سیم برق باشند. آن روز بعد از تعطیل شدن مدرسه آرش با شوق زیاد به خانه آمد و بدون اطلاع من و مادرش به پشت بام رفت. چند ساعتی از او بی‌خبر بودیم و تصور می‌کردیم بیرون از خانه مشغول بازی کردن است. چند ساعت بعد برادرزاده‌ام درحالی که از ترس زبانش بند آمده بود مرا صدا زد و گفت آرش در پشت بام بیهوش افتاده است. بسرعت خودم را به آنجا رساندم. با دیدن سیم برق متوجه حادثه شدم. آرش نفس نمی‌کشید. او را در آغوش گرفتم و با موتور به بیمارستان امام سجاد یاسوج منتقل کردیم. در آنجا با کمک دستگاه، تنفس آرش بازگشت اما پزشکان می‌گفتند آسیب زیادی به مغز پسرم وارد شده است. آرش 12 روز در آی سی یو بستری بود و در این مدت من و مادرش جز دعا کردن کاری نمی‌توانستیم انجام بدهیم. وضعیت آرش تغییری نکرد تا اینکه پزشکان به ما گفتند او مرگ مغزی شده و هرگز به زندگی بازنخواهد گشت.

شنیدن این خبر برای من و مادرش خیلی تلخ بود. وقتی پیشنهاد اهدای اعضای بدن آرش را دادند ابتدا قبول نکردیم زیرا نمی‌خواستیم مرگ او را باور کنیم. اما مدتی بعد وقتی دکتر عباسی به ما گفت که اعضای بدن آرش می‌تواند چند کودک دیگر را به زندگی بازگرداند تصمیم گرفتیم 5 عضو حیاتی بدن پسرمان را به کودکان بیمار نیازمند اهدا کنیم. وداع آخر برای ما بسیار تلخ بود اما با رفتن آرش 5 کودک دیگر از درد و رنج نجات پیدا کردند و چراغ خانه آنها دوباره روشن شد. دوست داریم در آینده با این 5 کودک که بخشی از وجود تنها پسرمان را به یادگار دارند دیدار کنیم تا خاطرات آرش برای من و مادرش دوباره زنده شود./ روزنامه ایران 
 

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۷۷۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قتل دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق می‌خواست مستقل زندگی کند

دخترم طلاق گرفته بود و می‌گفت که می‌خواهد مستقل زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی، اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد.

به گزارش صدای ایران،روزنامه ایران نوشت: مردی که اعتراف کرده دختر جوانش را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، گفت که به‌شدت پشیمان است.

آذر سال گذشته مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از قتل دختر ۲۱ ساله‌اش خبر داد. وی به مأموران گفت: دخترم را با دستان خودم کشتم و حالا می‌خواهم تسلیم شوم.

وقتی مأموران پلیس به محل حادثه که خانه‌ای حوالی میدان خراسان بود رفتند، با ورود به خانه جسد غرق در خون دختر جوانی به نام شبنم را پیدا کردند که با ضربات متعدد چاقو کشته شده بود. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و متهم بازداشت و به پلیس آگاهی انتقال داده شد.

متهم در تشریح ماجرا به مأموران گفت: یک سال قبل دخترم از همسرش جدا شد و به خانه من برگشت. مدتی با من و مادرش زندگی می‌کرد تا اینکه چند روز پیش از این حادثه دخترم به یکباره ناپدید شد. من و مادرش هر جا فکرش را می‌کردیم دنبالش گشتیم تا اینکه در کمال ناباوری متوجه شدیم دخترمان چند کوچه پایین‌تر از خانه ما آپارتمانی اجاره کرده و تنها زندگی می‌کند. از آنجا که به موضوع مشکوک بودم او را به طور نامحسوس تحت نظر گرفتم و پی بردم که افراد ناشناسی به خانه‌اش رفت و آمد دارند. نمی‌دانستم باید چه کار کنم. بالاخره تصمیم گرفتم به خانه‌اش بروم و با او صحبت کنم تا علت این کار را برایم توضیح دهد.

حدود ساعت ۱۱ صبح به خانه‌اش رفتم. دخترم گفت که می‌خواهد تنها زندگی کند و راحت باشد. خیلی ناراحت شدم و به او گفتم باید به خانه ما برگردی، اما او مقاومت کرد و در مقابلم ایستاد تا جایی که کارمان به بحث و جدل کشید و از عصبانیت به یکباره کنترلم را از دست دادم و با چاقو به جانش افتادم و چند ضربه زدم که روی زمین افتاد. خودم هم آن‌قدر حال بدی داشتم که بی‌اختیار زانوانم سست شد و روی زمین افتادم.

وقتی دخترم را در آن حال دیدم، تمام بدنم می‌لرزید و با خودم می‌گفتم چرا جگرگوشه‌ام را به این روز انداختم. چند ساعتی در آن وضعیت بودم تا اینکه وقتی دیدم دخترم دیگر نفس نمی‌کشد، تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم. باور کنید در یک لحظه آن‌قدر عصبانی شدم که به عواقب کارم فکر نکردم و حالا به شدت پشیمانم.

پس از آن پزشکی قانونی با معاینه جسد در گزارشی علت مرگ را خونریزی داخلی به خاطر پارگی اندام‌های شکم و پهلو با جسم برنده اعلام کرد. با اعتراف صریح متهم و گزارش پزشکی قانونی، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده پس از تکمیل برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در این میان مادر مقتول به‌عنوان ولی دم با حضور در دادسرا عنوان کرد که شکایتی از همسرش ندارد و رضایت بی‌قید و شرط خود را اعلام کرد. به این ترتیب با اعلام رضایت اولیای دم، متهم به زودی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه می‌ایستد.

دیگر خبرها

  • قتل دختر به دست پدر/ دخترم بعد از طلاق می‌خواست مستقل زندگی کند
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می‌خورند اما نمی‌دانند من و خانواده‌ام چقدر سخت تلاش می‌کنیم
  • ببینید | همه حسرت زندگی مرا می خورند اما نمی دانند من و خانواده ام چقدر سخت تلاش می کنیم
  • عکس جالب یادگاری اعضای تیم ملی فوتسال با رهبری
  • عکس یادگاری کودکان عضو جمعیت هلال‌احمر با قالیباف
  • چه کتاب‌هایی را به نوجوانان پیشنهاد بدهیم؟
  • عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
  • بهره مندی بیش از ۱۲ هزار روستایی گلستان از تسهیلات قرض‌الحسنه
  • بازگشت محکوم به مرگ از پای چوبه دار
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد