Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-04-26@09:36:49 GMT

متن ادبي در مورد روز کتاب و کتابخواني

تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۱۹۰۵۹

متن ادبي در مورد روز کتاب و کتابخواني

خبرگزاري آريا -

مطلب کتاب و کتابخواني
اهالي کتاب، هيچ وقت در حوالي«روش»ها، قدم نمي زنند! روش مطالعه، روش يادداشت برداري، روش خلاصه نويسي و ... نمي خواهم حرف هاي حرفه اي را تکرار کنم؛ اما بايد کمي هم به فن «تحقيق» حق داد و گرنه به راه باطل رفته ايم.
باور کنيد، دست آدمي که «روشمند» نيست، به هيچ جا، بند نيست و فقط روش تحقيق است که آدم را «صاحب نظر» مي کند؛ صاحب يک انديشه نقاد و ديدگاه عميق، مثل دريا!
من مطمئن هستم که آشنايي با روش ها، بالاخره - يک روز - کار خودش را مي کند؛ آن گاه تمام دانشگاه هاي ما دانشمند مي شوند و روشنفکر نماها، ديگر به دنبال «ارتجاع»، خودشان را خسته نخواهند کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



روز کتاب و کتابخواني
کتاب، مقبول­ترين و نزديک­ترين چيز به طبع آدميان است که نه فراموش مي­شود و نه تغيير مي­يابد. نگاه به کتاب، لذت تو را فزوني مي­دهد و ميل تو را در فراگيري دانش، شديدتر مي­سازد. زبان تو را گوياتر، سخنان و بيان تو را فصيح­تر، جان تو را مسرورتر و سينه تو را فراخ­تر مي­کند و براي تو در ديدگاه عامه مردم، مقام و بزرگي و نزد بزرگان و مسئولان، دوستي و احترام به ارمغان مي­آورد. از مطالعه کتابي در مدتي کوتاه و در عرض يک ماه، مطالبي مي­توان آموخت که درطول يک عمر، از زبان و دهان مردم نمي­توان شنيد.
کتاب، هم نشيني است که تو را خسته و ملول نمي­سازد، دوستي­ است که تو را فريب نمي­دهد، رفيقي است که به تو آزار نمي­رساند، بلندنظر و جوانمردي است که تو را گرفتار يکنواختي و روزمرگي نمي­سازد و همسايه­اي است که در کار تو تأخير روا نمي­دارد.
کجاست مونسي مانند کتاب که نخوابد، مگر به همراه تو و سخن نگويد، مگر هنگامي که تو خواسته باشي؟ در کجاي جهان امين­تر از کتاب و رازدارتر از آن مي يابي که رازهاي تو را نگاه دارد و نگهبان منافع تو باشد؟ کجاست اندرزدهنده­اي که تو را به نشاط آورد و بازدارنده­اي که تو را شيفته خود سازد؟گويا هميشه و همه جا رسم بر اين بوده که هرکس کتابي امانت گرفت، پس ندهد يا بال و پر شکسته به آشيان بازش آرد. حال صاحبان کتاب که محبوب خود را با اين سر و وضع بازمي يابند، نگفته پيداست.

متن ادبي در مورد روز کتاب و کتابخواني
خط و خال دوست را به تو نمايانده اند و با لحني فصيح مي­گويند: اقرء؛ بخوان کتاب جمال ما را! بخوان ديوان پررمز و راز آفرينش ما را! بخوان به نام آن که لب هاي تو را از خون بسته گل سرخ آفريد!
خداوند، زيبايي را به انسان آموخت. خداوند در بزم ماهرويان دو عالم، چيزهايي در گوش انسان زمزمه کرد. يک روز انسان، در سحري ازلي بيدار شد و از خداوند، وقت ملاقات گرفت.
خداوند، نويسنده«نون و القلم» است، خداوند شعر را آفريد تا کتاب آفرينش را ترجمه کند.
هر نويسنده­اي فرشته­اي است که روزي معرفت آدميان را نازل مي­کند.
من مي­گويم: خوانندگان، بازماندگان سلسله جبال آوازند.
يک کتاب را درنظر بگيريد، مشرق کتاب، مد «بسم الله» است. سراسر کتاب، زير تابش اشراق بسم الله قرار دارد. مشرق، «بسم الله الرحمن الرحيم» است.

مطلب کتاب و کتابخواني
به همه کتاب ها نبايد به يک چشم نگاه کرد! برخي کتاب ها، به هر رنگي در مي آيند، تا آدم را رنگ کنند و هر چيزي که رنگ الهي نداشته باشد، زود رنگ مي بازد.
به بعضي کتاب ها اصلا نبايد نگاه کرد حتي اگر مصور باشند. بعضي کتاب ها آدم را بازي مي دهند؛ اين کتاب ها معمولا آدم را راضي نمي کنند. آدم بايد خودش قاضي باشد.
بعضي کتاب ها يک «دام» هستند و برخي ديگر«صد دام». کتاب هاي گمراه کننده، مثل غذاهاي مسموم هستند؛ با اين تفاوت که غذاهاي مسموم، فقط با «جسم» آدمي سر و کار دارند، اما کتاب هاي گمراه کننده، «روح» را فاسد مي کند.

جمله هاي زيبا در مورد کتاب و کتابخواني
«کتاب ها دو جورند: کتاب­هايي که وقتي با آنها محشوري، تنهايي و کتاب­هايي که وقتي تنهايي، با آنها محشوري».
«کدام محروم ترند؟ کسي که کتاب خوب دارد، ولي وقت ندارد يا آن که وقت دارد، ولي کتاب خوبي در دست ندارد؟».
«وقتي کتاب­هاي خوب را بد تبليغ کنند، مثل اين است که کسي با صداي خرناس، ديگران را به استراحت دعوت کند».
«کتاب، عسل است... لطفاً مواظب زنبورهاي تقلبي باشيد».
«کتاب خوب، عسل طبيعي است، احوال ذائقه شما چطور است؟».
«پيش از آنکه کتاب هاي بد، ما را به آتش بکشند، خوب است ما با آب معرفت بشوييمشان».
«اگر با خواندن يک کتاب خوب، به هيچ يک از اهدافتان نرسيديد، لطفا اهدافتان را تغيير دهيد».
«دفن کتاب فاسد و مرده، وظيفه خواننده اي است که مي­خواهد سالم و زنده بماند».‍
«کتابي که حرفي براي گفتن داشته باشد، حرف ندارد».
«ناداني بد است، ولي از آن بدتر، بدداني است که از بدخواني مي­آيد».
«کتاب بد، کتابي است که در جواني پير شده و کتاب خوب، کتابي است که هرچه مي­گذرد، جوان­تر مي­شود».
«کتاب بد، تو را خسته مي­کند، ولي کتاب خوب را تو خسته مي­کني، از بس مکرر مي­خواني».
«فرق جامعه غربي و اسلامي در اين است که آنجا اثر«من» مطرح است و اينجا «اثر» من».
«به نظر يک ناشر پول دوست، هر کتابي که «سودآور» نباشد، «سوز آور» است».
«خواننده زيرک کسي است که قبل از خواندن يک کتاب شيطاني، بتواند دست ناشر و نويسنده را بخواند».
«اگر واقعاً کتاب خواني، يک برگ از کتاب وجود خودت را بخوان!».
گردآوري:بخش سرگرمي بيتوته

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۱۹۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر

عصر ایران؛ مریم طرزی - امروز 23 آوریل روز جهانی کتاب است. به این بهانه برای دوستداران کتاب و علاقه مندان به حوزه های ادبیات، فلسفه و نقد ادبی که می خواهند کتاب هایی خوب با ترجمه هایی خوب بخوانند پنج عنوان کتاب را معرفی می شود.   درآمدی بر فلسفه و ادبیات نوشته اوله مارتین اسکیلئوس ترجمه محمد نبوی   پیشنهادی ویژه به علاقمندان دو حوزه فلسفه و ادبیات "درآمدی بر فلسفه و ادبیات» بررسی روشن و فشرده‌ای است در باب روش بررسی فلسفی مسائلِ مهمِ ناظر بر سرشت و ارزش ادبیات، تعریف ادبیات، جایگاه مؤلف، نیت مؤلف، رابطه‌ی فرم آثار فلسفی و رابطه‌ی آن با محتوا، و مسائل مربوط به خوانش و تفسیر آثار ادبی و منابع اقتدار آن.   نویسنده نشان می‌دهد که چگونه فلسفه و ادبیات در رابطه‌ای دوسویه، آن‌هم نه در مقام دو حوزه‌ی مجزا بلکه چونان حوزه‌هایی درهم‌تنیده، یکدیگر را بارور می‌کنند، چگونه فرم‌های ادبی محملی برای شرح و بسط مسائل فلسفی قرار می‌گیرند، و چگونه فرم‌های فلسفی گوناگون از ابزارهای نوعاً ادبی بهره می‌گیرند تا خوانندگان را اقناع کنند. و از خلال این مباحث این پرسش را مطرح می‌کند که اساساً تمایز میان فلسفه و ادبیات چقدر موجه یا سودمند است   در مقاله‌ی افزوده به آغاز کتاب نیز علاوه بر مرورِ کلی مباحث این حوزه از دید دو تن از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان، از چیزی سخن می‌رود که کم‌تر مورد توجه قرار می‌گیرد: لذت ادبیات.    سرگذشت رباعیات: درنگی بر رباعیات خیام ترجمه‌ٔ ادوارد فیتزجرالد مجموعه‌ مقالاتی از نویسندگانِ مختلف دربارهٔ جایگاه رباعیات خیام در ادبیات انگلیسی ترجمه و تدوینِ مصطفی حسینی   «رباعیّات» عمر خیام (۱۸۵۹) ترجمه‌ی ادوارد فیتزجرالد احتمالاً محبوب‌ترین کتاب شعری است که تاکنون به زبان انگلیسی منتشر شده است. اشعاری در باب تردید و تشکیک مذهبی سروده‌ی منجم‌ـ‌شاعر کلاسیک پارسی که با سنت‌های روزگارش عمیقاً سر ناسازگاری داشت.   ترجمه‌ی فیتزجرالد در همان سال انتشارِ «در باب منشاء انواع» چارلز داروین به روشنای نشر رسید، و این دو کتاب در کنار هم فضای فکری بریتانیای اواخر عصر ویکتوریا را آینگی می‌کنند. از آن پس، بخش اعظم این اثر، در سنجش با حجم اندک‌اش، بیش از هر اثر دیگری ازجمله کتاب مقدس و آثار شکسپیر وارد زبان رایج روز شده است.   فیتزجرالد می‌پنداشت که در شعر خیام رفیقی شفیق یافته است، و رباعیاتِ او انگلیسیِ دوره‌ی پیشارافائلی را با پارسی به‌درستی و به‌طرز باشکوهی تلفیق می‌کند. این منظومه ترجمانِ روزی، از بام تا شام، در زندگی فرد متفننِ شکاک پرشوری است به نظمی تلخ‌ـ‌شیرین، و آکنده از آرزو، تحسّر، و دانشی که «انگشت نگارنده می‌نویسد و چون نوشت حرکت کرده پیش می‌رود و تو با همه‌ی تقدس و زیرکیِ خویش نمی‌توانی آن را افسون کنی که حتا نیم‌سطر را حذف کند و همه‌ی اشک‌های تو نیز یک کلمه از آن را فرو نخواهد شست». دیک دیویس     مرا به صندلی الکتریکی بسپار مجموعه داستان های کوتاه آمریکایی گردآوری و ترجمه محمد حیاتی   داستان‌های این مجموعه، مدرن و پست‌مدرن، ایده‌ی «رویای آمریکایی» را نقد می‌کنند و به ریشخند می‌گیرند.   رویایی که بعد از رکود بزرگ، مک‌کارتی، ویتنام، اردوکشی نظامی به عراق و افغانستان، ظهور بوش و ترامپ، هر بار به شکلی فرومی‌ریخت و وارونه می‌شد. ویرانی رویای آمریکای را در درام، داستان کوتاه و رمان مدرن و پست‌مدرن آمریکا به‌وضوح می‌توان دید. شعار و الگویی سیاسی/فرهنگی که دم از آزادی و رفاه و یکپارچگی می‌زند هر آینه با رخدادهایی چون قتل کندی، ریگانیسم و برج‌های دوقلو از هم می‌پاشد و با نوعی زیباشناسی منفی و ضداستعلایی در ادبیات منعکس می‌شود. فروپاشی بنیان‌های خانواده، فراگیر شدن افسردگی و بیماری‌های روانی، مسائل سرخپوستان و سیاهان، مسئله‌ی اعدام و موضوعات دیگر همه در این ادبیات متجلی می‌شوند.   داستان‌هایی از الوین بروکس وایت، مکینلی کنتور، جروم وایدمن، برنارد مالامود، جان بارت، وودی اَلن، کلاید اجرتون، تیم اُبراین، لین تیلمن، آیوی گودمن، جُرج ساندرز، الیسِن برنِت، دیوید فاستر والاس، شرمن الکسی، جاناتان نولان را در این مجموعه خواهید خواند       نشانه‌های روشنفکران ادوارد سعید ترجمه‌ی محمد افتخاری   پیشنهادی برای علاقمندان به آرا وتفکرات ادوارد سعید روشن‌فکر موجودی‌ست تبعیدی، حاشیه‌نشین، ذوق‌ورز و پدیدآورنده‌ی زبانی که می‌کوشد حقیقت را در برابر قدرت بیان کند... موجودی غیرخودی و آدمی که نمی‌تواند هم‌رنگ جماعت باشد  گفتارهای مؤثر و درخشان ادوارد سعید در این کتاب در واقع بازسازی چهره و شخصیت مستقل و سازش‌ناپذیر روشن‌فکران و چگونگی رویارویی آن‌ها در برابر وسوسه‌های قدرت، ثروت، حرفه‌ای‌گری، و تخصصی‌شدن است.   کارکرد نقد تری ایگلتون ترجمه‌ی مریم طرزی   یشنهادی برای علاقمندان به نقد ادبی شاید بهترین توصیف برای انگیزه‌ی نهفته در پس نگارش این کتاب تصورِ آن لحظه‌ای باشد که منتقدی پشت میزش نشسته و می‌خواهد به بررسی مضمون یا نویسنده‌ای بپردازد که ناگهان چند پرسش برآشوبنده گریبان‌اش را می‌گیرد: مقصود از این بررسی چیست؟ مخاطب آن کیست، بر چه کسی می‌خواهد تأثیر بگذارد، و در که نفوذ کند؟ جامعه در کل چه نقش‌هایی برای چنین کنش انتقادی‌ای قائل است؟   منتقد در صورتی می‌تواند بااطمینان بنویسد که خودِ نهادِ نقد امری بی‌مسئله پنداشته شود. وقتی این نهاد به‌جد زیر سؤال باشد، هر کنش انتقادی دشوار و نامطمئن می‌شود. این‌که چنین کنش‌هایی ظاهراً با همان اطمینان مرسوم ادامه دارند، بی‌تردید نشانه‌ی این است که بحرانِ نهادِ نقد یا به‌اندازه‌ی کافی مطرح نشده یا عملاً نشنیده گرفته شده است.   بحث این کتاب آن است که نقد، امروزه، فاقد نقش‌های اجتماعی اساسی خویش است... این‌که همیشه چنین نبوده است، این‌که حتا امروز نیازی نیست چنین باشد، نکته‌ای است که می‌کوشم آن را با طرح تاریخچه‌ای بسیار گزینشی از نهاد نقد در انگلستان، از اوایل قرن هجدهم به بعد، نشان دهم.   کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • شهرداری میانه از پیشگامان ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی است
  • نمایشگاه کتاب و ظرفیت «گردشگری ادبی»
  • نمایشگاه کتاب تهران «گردشگری ادبی» را ترویج می‌کند/ تهران می‌تواند «شهر خلاق ادبی» شود
  • رشد ۳ برابری فعالیت‌های فرهنگی در کردستان
  • کتاب‌های کارآفرینان که باید قبل از تأسیس استارت‌آپ بخوانند
  • انتشار کتابی متفاوت درباره آلبرکامو
  • مسئولین استان نسبت به کتابخانه‌ها متفاوت عمل کنند
  • چالشی به نام سرانه مطالعه در ایلام/ کتاب همچنان مغفول است
  • نحوه مدیریت و رویکرد کتابخانه‌های عمومی استان زنجان متحول شده است
  • معرفی سرگذشت رباعیات خیام و 4 کتاب دیگر