جهانگری جایگاهش در حاکمیت را حفظ کند
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۳۲۴۲۶
علیصوفی در جهان اقتصاد نوشت:
به هر میزان که به سال ۱۴۰۰ نزدیک میشویم و به هر بهانه و هردلیلی اسحاق جهانگیری بیش از روزگذشته در معرض هجمات مخالفین جریان اصلاحات قرارمیگیرد. چنین تخریبهایی البته به نفع جریان اصلاحات نیست.
زیرا به هر میزان، بهانه به دست مخالفین جریان اصلاحات باشد به همان میزان نمایندگان جریان اصلاحات در دورن حاکمیت با مشکلاتی برای ادامه گفت وگوی خود با حاکمیت مواجه خواهند شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زمین بازی چیده شده برای جهانگیری بهعلت یدک کشی نمایندگی اصلاح طلبان توسط او در درون دولت و حاکمتت مساعد نیست. از یکسو برخی از عناصر اعتدال وتوسعه، تلاش دارند صحنه گردان بازی در دولت دوازدهم باشد. از این رو تلاش میکنند که جهانگیری مانندگذشته و دولت اول روحانی بازیگردان جریانات سیاسی نباشد. زیرا آنها نیز جهانگیری را به مصاحبه خطری برای آینده سیاسی خود قلمداد میکنند.
از این رو با توجه به اینکه روحانی پایگاهی اصلاح طلب دارد، باید جایگاه نماینده اصلاح طلبان در دولت را پاس بدارد اطرافیان آقای روحانی از هماکنون د حال چراغ دادن به جریان رقیب اصلاحات هستند. در نتیجه این انتظار وجود دارد که آقای روحانی جایگاه معاون اول خود را پاس بدارد و از فشار بر جهانگیری حداقل از درون دولت بکاهد.
از سوی دیگر البته جهانگیری به عنوان نماینده اصلاحطلبان با فشارهای زیادی از سوی اصولگرایان مواجه است. و زمانی که چنین برخوردی با آقای جهانگیری در درون دولت صورت میگیرد، اصولگریان و رقبای او نیز بیش از گذشته برای تخریبش می کوشند و برخورد اصولگرایان با جهانگیری تشدید خواهد شد زیرا اصولگرایان جهانگیری را به عنوان رقیب انتخاباتی در نظر دارد و هم اینکه، او را عامل شکست نماینده جریان اصولگرا در انتخابان میدانند.
از این رو اصولگرایان به تخریب و هجمه علیه جهانگیری ادامه خواهند دارد. جهانگیری نیز در این زیمن بازی ابتکار عمل چندانی در اختیار ندارد. اما فراتر از این موارد آقای جهانگیری در نزد اهرمهای اصلی قدرت دارای نفوذ است که تا حدودی این جایگاه به دلیل تخریبها علیه او آسیب دیده است در نتیجه فارغ از مشکلات به وجود آمده، جهانگیری نباید اجازه دهد براثر تخریبهای درون دولت وهجمات اصولگرایان جایگاه او در نزد مقامات عالی به عنوان نماینده جریان اصلاحات مخدوش شود. زیرا او خواسته و ناخواسته خود را به عنوان حلقه اتصال اصلاحطلبان با مقاممعظم رهبری تعیین کرده است.
او باید تلاش کند این پایگاه را از گزند حوادث مصون بدارد. اهمیت این موضوع بالاست و از هر فرصت و موقعیتی باید برای تقویت روابط اصلاح طلبان با مقام معظم رهبری استفاده شود؛ به گونهای که تلاش کردد آسیبهای رابط اصلاح طلبان با مقام معظم رهبری رفع شود. طبعا خوشایند جناح مخالف نیست که فردی در قامت جهانگری نماینده اصلاحطلبان در نزد رهبر انقلاب باشد و آنها خواهند کوشید این جایگاه را تضعیف کند. از این رو آقای جهانگیری برای عدم تخریب خود باید تلاش بیشتری انجام دهد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۳۲۴۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پلورالیسم چه نگاهی به سیاست بینالملل دارد؟
عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - پلورالیسم در مفهوم متعارف، نظریهای جامعهشناختی-سیاسی است که بر پراگندگی قدرت در میان شماری از مجموعهها یا گروههای رقیب تاکید دارد.
پیش از این دربارۀ پلورالیسم و دولت پلورالیستی توضیح دادهایم. اینکه پلورالیسم یا کثرتگرایی چه نگاهی به سیاست بینالملل دارد، موضوع این نوشته است.
مختصرا باید گفت پلورالیسم در حوزۀ سیاست بینالملل، نفوذپذیری دولت را برجسته میکند. چشمانداز پلورالیستی در سیاست بینالملل، بویژه در ایالات متحدۀ آمریکا، در دهههای 1960 و 1970 ظهور یافت و بر شالودۀ ارزشهای لیبرالیستی استوار بود.
جان برتن، پلورالیست انگلیسی، با استفاده از تشبیه میز بیلیارد، محدودیتهای رویکرد دولتمحور به سیاست بینالملل را روشن کرد. بر اساس این تشبیه، رئالیسم به دولتها به مثابه توپهای بیلیارد، یعنی واحدهایی نفوذناپذیر و مستقل، مینگرد که از راه فشار بیرونی بر یکدیگر تاثیر میگذارند.
از این رو رئالیسم در سیاست بینالملل چنین میپندارد که دولتهای دارای حاکمیت، که در نظام پرهرجومرج بینالمللی تعامل دارند، مانند مجموعۀ توپهای بیلیارد روی میز، این طرف و آن طرف برده میشوند و به هم میخورند.
به عقیدۀ پلورالیستها، این تشبیه از این حیث گمراهکننده است که حد نفوذ روزافزون بازیگران بینالمللی، مانند شرکتهای چندملیتی و سازمانهای غیرحکومتی را نادیده میگیرد و نیز نمیتواند وابستگی دولتها، بویژه در مسائل اقتصادی را تشخیص دهد.
بنابراین، چشمانداز پلورالیستی الگویی از ترکیب بازیگران ارائه میدهد که ضمن توجه به حکومتهای ملی، تاکید میکند که طیف گستردهتر صاحبان منافع و گروهها، سیاست بینالمللی را تعیین میکنند.
در تحلیل نهایی، از این دیدگاه، تاکید بر حاکمیت بیرونی، که از نظر رئالیسم محوری است، باید جای خود را به مفهوم میانهروتر خودمختاری بدهد.
توضیح اینکه، حاکمیت درونی یا داخلی در اشاره به توانایی دولت در ملزم کردن همۀ شهروندان، گروهها و نهادهای درون مرزهای سرزمینی به کار میرود ولی حاکمیت بیرونی یا خارجی به جایگاه دولت در نظم بینالمللی و توانمندی عمل آن به صورت واحدی مستقل و خودمختار مربوط است. حاکمیت درونی/داخلی و حاکمیت بیرونی/خارجی، در واقع نامهای دیگری برای "اقتدار" و "استقلال" هستند.
به هر حال در پلورالیسم، تاکید بر حاکمیت بیرونی جای خودش را به مفهوم ملایمتر "خودمختاری" میدهد. یعنی استقلال دولتها در عرصۀ بینالمللی نسبتا کمرنگ میشود ولی کاملا از بین نمیرود.
تعدیل مفهوم حاکمیت بیرونی، این امکان را بوجود میآورد که مجموعههایی مانند شرکت کوکاکولا یا شرکت اپل دقیقا همانند دولتهایی چون دولتهای آلمان و کرۀ جنوبی و برزیل، بازیگرانی بینالمللی تلقی شوند.
در واقع با توجه به تاکید پلورالیسم بر پراکندگی قدرت، همۀ بازیگران حکومتی و غیرحکومتی، در چارچوب کنترلها ومحدودیتهایی قرار دارند و حرکت مستقل نمیتوانند داشته باشند. و این به این معناست که مفهوم "استقلال" در ذیل درک پلورالیستی از سیاست بینالملل، به نحوی متفاوت یا رقیق فهمیده میشود.
یکی از پیامدهای مهم رویکرد پلورالیستی به سیاست بینالملل آن است که این رویکرد معرف دور شدن از "سیاست قدرت" و "بزرگنمایی ملی" است. البته این تحول چندان هم منعکسکنندۀ ایمان ایدهآلیستی به اصول انتزاعی نیست بلکه بیشتر حاکی از درک این نکته است که وقتی قدرت به گستردگی توزیع شده باشد، رقابت نتیجۀ عکس میدهد.
در نتیجه، پلورالیستها میخواهند بگویند که در جهانی با وابستگی فزاینده، سرانجام ثابت خواهد شد که گرایش به همکاری و یکپارچگی، که شاید در اروپا از همه جا آشکارتر است، اجتنابناپذیر است.
در جهان کنونی، راستگرایان افراطی در آمریکا و اروپا به شدت با درک پلورالیستی از سیاست بینالملل مخالفاند. به همین دلیل افرادی نظیر دونالد ترامپ در آمریکا و مارین لوپن در فرانسه و نیز ولادیمیر پوتین در روسیه، هر کدام به نحوی در پی "بزرگنمایی ملی" هستند و از "سیاست قدرت" دفاع میکنند.
نفی "همکاری و یکپارچگی" در گرایش ترامپ به خروج آمریکا از ناتو و تاکیدش بر شعار "اول آمریکا" به خوبی مشهود است. حملۀ روسیه به اوکراین نیز به خوبی اعتقاد پوتین به "سیاست قدرت" را نشان میدهد.
راستگرایان افراطیای چون مارین لوپن و دیگران در سایر کشورهای اروپایی نیز، با ناسیونالیسم پررنگی که دارند، آشکارا مخالف روند جهانیِ وابستگیِ فزایندۀ کشورها و بازیگران بینالمللی به یکدیگرند.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دولت جمعگرا؛ مبنای اقتصاد دستوری