اگر لاریجانیها خوب نیستند، ۵ سال پیش هم خوب نبودند/وقتی مرتضوی روزنامهها را محدود میکرد، احمدینژاد طرفدار آزادی نبود؟!/اگر اصلاحطلبان بستنشینی میکردند، اصولگرایان گوش فلک را کَر میکردند
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۷۵۰۷۸۰
عضو هیات رییسه فراکسیون امید مجلس با تاکید بر اینکه عضویت در مجمع تشخیص برای هیچکس مصونیت قضایی نمیآورد، به بستنشینی احمدینژاد به بهانه دفاع از آزادی اشاره کرد و گفت: آن زمان که سعید مرتضوی برای محدود کردن روزنامهها نیمهشب به منزل ما زنگ میزد، آقای احمدینژاد طرفدار آزادی نبود. واقعاً چه اتفاقی افتاده که آزادیخواهی احمدینژاد گل کرده است؟! آفتابنیوز : مصطفی کواکبیان با اشاره به بستنشینی اخیر حمید بقایی در حرم شاهعبدالعظیم و انتقاد شدید احمدینژاد از روسای قوای قضاییه و مقننه اعلام کرد: به هر حال برادران لاریجانی که امروز وارد عرصه نشدهاند؛ آنها ۵ سال پیش و قبل از آن هم حضور داشتند؛ چرا احمدینژاد آن زمان نسبت به عملکرد دستگاه قضایی ساکت بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چرا احمدینژاد زمانی که مرتضوی نیمهشب روزنامهها را محدود میکرد، طرفدار آزادی نبود؟
به گزارش آفتاب نیوز، وی افزود: آن زمان که سعید مرتضوی برای محدود کردن روزنامهها نیمهشب به منزل ما زنگ میزد، آقای احمدینژاد طرفدار آزادی نبود. واقعاً چه اتفاقی افتاده که آزادیخواهی احمدینژاد گل کرده است؟!
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پاسخ به پرسشی درباره انگیزه احمدینژاد از گرایش ناگهانی به سمت آزادیخواهی گفت: به نظر میرسد احمدینژاد صرفاً بهدنبال این است که موردتوجه قرار گرفته و به اصطلاح از تب و تاب نیافتد و بگوید که همچنان در صحنه است.
پیگیری بیانضباطیهای مالی دولت احمدینژاد از زمان مجلس هشتم
وی گفت: در مجلس هشتم نیز بارها از طریق تذکر، نطق و دیگر شیوههای نظارتی مجلس خواستار رسیدگی به بیانضباطیهای مالی دولت احمدینژاد بودیم و همان زمان نیز تقاضای تحقیق و تفحص داشتیم.
احمدینژاد یک ریال هم به خانه نبرده اما میلیاردتومان را خلاف قانون جابهجا کرده است
نماینده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با اشاره به برخی اظهارنظرهای احمدینژاد درباره دولت نهم و دهم اعلام کرد: احمدینژاد همواره میگوید که حتی یک ریال از بیتالمال را نخورده است. اتفاقاً راست هم میگوید. این اموال را به خانهاش نبرده اما میلیاردها تومان پول را برخلاف قانون جابهجا کرده است و فارغ از میزان و مبلغ این اموال، اینکه اقدامات وی برخلاف قانون صورت گرفته، مهم است.
عضو هیات رییسه فراکسیون امید مجلس دهم تاکید کرد: امیدواریم احمدینژاد احساس نکند که مردم فراموشکار هستند. مردم بهخوبی میدانند که بسیاری از مشکلات امروز کشور ناشی از همین ندانمکاریهای دولت نهم و دهم بوده و این مشکلات بخشی در اثر تحریمهای بینالمللی صورت گرفته و بخشی نیز در اثر نابهسامانیها و بیانضباطیهای مالی آن دولت.
کواکبیان تصریح کرد: به نظر میرسد احمدینژاد بهدنبال موجسواری است و ملت را نیز فراموشکار تلقی میکند؛ اما مردم فراموش نمیکنند.
اگر لاریجانیها خوب نیستند، ۵ سال پیش هم خوب نبودند
وی افزود: اگر لاریجانیها خوب نیستند، ۵ سال پیش هم خوب نبودند و اوج همکاری آنها با آقای احمدینژاد و بهصورت متقابل بوده است و معلوم نیست که چرا بهزعم احمدینژاد به یکباره مشکلدار شدهاند!
وی در واکنش به اینکه رابطه احمدینژاد با برادران لاریجانی از زمان استیضاح وزیر کار دولت دهم که بهعنوان «یکشنبه سیاه پارلمان» معروف شد، نامساعد بوده است، گفت: تاکیدم بر این است که اگر احمدینژاد معتقد است برخورد قوه قضاییه با مسائل برخوردی سیاسی است، آیا پیش از این و در زمان دولت نهم و دهم این اعتقاد را نداشت؟!
عضویت در مجمع تشخیص برای هیچکس مصونیت قضایی نمیآورد
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در پاسخ به پرسشی درمورد علت عدم برخورد قضایی با آنچه به زعم ناظران «اقدامی ساختارشکنانه احمدینژاد» عنوان شد، گفت: اتفاقاً در این رابطه با یکی از دوستان صحبت میکردم که میگفت علت عدم برخورد این است که به هر حال آقای احمدینژاد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. اما مگر عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام برای اعضاء مصونیت قضایی به همراه میآورد.
علت تساهل و تسامح قوه قضاییه با احمدینژاد را نمیدانم
وی افزود: واقعیت این است که اسناد مستدل بسیاری در رابطه با تخلفات عدیده مالی احمدینژاد و اطرافیانش وجود دارد و شخصاً نمیدانم علت تساهل و تسامح قوه قضاییه با احمدینژاد چیست!
اگر اصلاحطلبان بستنشینی میکردند، اصولگرایان گوش فلک را کَر میکردند
نماینده اصلاحطلب مردم تهران در پاسخ به این سوال که باتوجه به تاکید همیشگی جریان اصلاحات بر حفظ آزادیهای شهروندی و مشروع دانستن حق انتقاد از مسئولان، آیا «بستنشینی» اقدامی مغایر با قانون بوده و تخلف محسوب میشود، اعلام کرد: مسئله این است که اگر همین اقدام ازسوی اصلاحطلبان انجام میشد، برخی از اصولگرایان گوش فلک را کَر میکردند که اصلاحطلبان دست به ساختارشکنی زده و به تاسی از دوران مشروطیت که نظام قاجار سر کار بود و منتقدان در حرم شاهعبدالعظیم بست مینشستند، این کار را انجام میدهند.
وی ادامه داد: به هر حال سکوت اصولگرایان نسبت به این اقدامات احمدینژاد قابلتامل است و گویا به این دلیل که دل خوشی از دولت فعلی ندارند، نسبت به تمام مسائلی که خودشان هم میدانند، اقدامات نادرست است، سکوت میکنند.
احمدینژاد بهدنبال حفظ خود در عرصه است و مردم را فراموشکار تصور کرده
کواکبیان در پایان در جمعبندی سخنانش تصریح کرد: به نظر میرسد هدف احمدینژاد از این اقدامات، حفظ خود در عرصه و موجسواری رسانهای است اما مشکل اینجاست که مردم را فراموشکار تصور کرده و نمیداند که مردم فراموشکار نیستند.
منبع: آفتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۷۵۰۷۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.