«روز واقعه» یک استثناء در سینمای ایران بود
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۱۱۵۷۰
«یکی از شاخصههای عمده فیلم «روز واقعه» سناریوی آن است؛ به گونهای که هیچ نوع شعاری درونش نیست. آقای بیضایی فیلمنامه «روز واقعه» را همان گونه که از دلش برآمده بود، به شکل کاملا خالصانه نوشت و همه عوامل فیلم هم آن چیزی را که از دلشان برمیآمد، اجرا میکردند و هیچکس نیازی به اثبات خودش نداشت. درست مثل مجلسهای روضهخوانی بود؛ مجلسهای روضهخوانی در گذشته به شکلی نبود که کسی خود به خود داد و فریاد بکشد و صدای بلندگویش را بلند کند که به همه بفهماند، من عزادار امام حسین(ع) هستم .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، مجله چلچراغ نوشت: «با گذشت دو دهه از ساخت فیلم «روز واقعه»، هنوز هم از این فیلم به عنوان یکی از مهمترین و ماندگارترین آثار درباره واقعه عاشورا در سینمای ایران یاد میشود؛ فیلمی که حتی بازیگرانش هم سرنوشتی مشابه آن را پیدا کردند و ایفای نقش در «روز واقعه» به عنوان یکی از ماندگارترین آثار کارنامهشان ثبت شد. این اتفاق اما برای علیرضا شجاعنوری مصداق بیشتری پیدا کرد و او با همین یک فیلم در سینما و میان مردم ماندگار شد. با علیرضا شجاعنوری درباره دلیل اصلی ماندگاری «روز واقعه» در سینمای ایران، خاطراتش از این فیلم و همچنین مقایسه این فیلم با فیلمهایی که سالها بعد در زمینه سینمای دینی و مذهبی ساخته شدند، صحبت کردیم.
شما از جمله بازیگرانی هستید که مخاطب چهرهتان را بیشتر با فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران و از معدود آثار مذهبی ساخته شده مثل «روز واقعه» و «محمد رسولالله(ص)» به یاد دارد. اتفاقی که شاید برای یک بازیگر به ندرت رخ دهد. چقدر بازی در فیلم «روز واقعه» را حاصل شانس و تقدیر میدانید؟
به نظرم بازی در این نوع نقشها بیشتر با قسمت و تقدیر ارتباط دارد. هر چند خودم تیپهای دیگر را هم دوست دارم بازی کنم اما ضمن اعتقادات و ارادتم به انبیا فکر میکنم نقشهای دیگر را هم میتوانم بازی کنم.
«روز واقعه» نوشته بهرام بیضایی یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است که در زمره آثار مذهبی نیز قرار دارد. اثری که با گذشت زمان، مخاطبان و منتقدان بیشتر متوجه ارزشهای این فیلم شدند. فکر میکنید دلیل اصلی ماندگاری این اثر چه بود؟
با حفظ احترام به تمام کسانی که تاکنون در زمینه ساخت فیلمهای مذهبی فعالیت کردهاند، باید بگویم بزرگترین علت این اتفاق، خلوص نیت عواملش بود. همه عوامل «روز واقعه»، با اخلاص در این فیلم کار کردند و از جان و دل مایه گذاشتند. فکر میکنم به همین خاطر هم این فیلم ماندگار شد.
فکر میکنید اگر این فیلم با شرایط امروز سینمای ایران ساخته میشد، به همان میزان خوب و تاثیرگذار بود؟
شاید اگر امروز ساخته میشد، به لحاظ تکنیکی شرایط دیگری پیدا میکرد و به یک فیلم پرهزینه تبدیل میشد، چون امروز بضاعت سینمای ایران نسبت به زمان ساخت «روز واقعه»، خیلی بیشتر شده است اما این که مثل «روز واقعه» میتوانست به دل بنشیند و خوب و تاثیرگذار باشد، واقعا نمیدانم!
با توجه به این که شما پیش از این فیلم در چند فیلم دیگر هم به ایفای نقش پرداخته بودید، اما گویا سیدمحمد بهشتی زیاد موافق حضور شما در این فیلم نبود. دلیل اصلی مخالفت ایشان نسبت به حضور شما در این فیلم چه بود؟
من آن موقع مسئول بینالملل سینمای ایران بودم و در بحبوحه معرفی سینمای ایران به جهان قرار داشتیم که معرفی عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد، کیانوش عیاری و از همه مهمتر معرفی سینمای ایران از مسئولیتهای مهم من بود. ضمن این که من مسئول بینالملل جشنواره فجر هم بودم و آقای بهشتی نمیخواستند که من از این ماموریتهایم غافل شوم و لطمهای به کارم بخورد.
پیش از بازی در «روز واقعه»،چقدر نسبت به جزئیات زندگینامه امام حسین(ع) و واقعه عاشورا شناخت و آگاهی داشتید؟
شناخت و آگاهی من کمی از اطلاعات عمومی درباره امام حسین(ع) بیشتر بود و طبیعتا چون این فیلم یک کار دلی بود و یک کار پژوهشی – تحقیقاتی نبود، صرفا با دلم در کار حاضر شدم اما در مورد باقی چیزها، همین که به سناریو اکتفا میکردم، کافی بود.
و این شناخت و مطالعه چقدر به شما کمک کرد؟
به دلم خیلی کمک کرد و طبیعتا روی حسم هم تاثیر گذاشت.
خاطره ماندگاری از «روز واقعه» دارید که در ذهنتان ثبت شده باشد؟
خاطرات زیادی هست که قبلا هم تعریف کردهام ولی یکی از مهمترین خاطراتی که از این فیلم یادم مانده است، سکانس توفان در صحراست؛ زمانی که هیچ نوع اسپشیال افکتی و حتی هلیکوپتر هم قدرت ایجاد توفان شن را که در فیلم میبینیم، نداشت، درست لحظه فیلمبرداری، این توفان به شکل کاملا واقعی اتفاق افتاد. یادم است در آن صحنه من قرار بود اسب را بخوابانم و به جسمش پناه ببرم، آن توفان هم درست ناغافل به وجود آمد. خاطره دیگرم هم به دو حادثه مهم فیلم یعنی روز جشن (سکانس ابتدایی) و روز عزا (سکانس پایانی) برمیگردد که این دو سکانس در دو روز پشت سر هم گرفته شد. یادم است هوای روز جشن بسیار آفتابی بود و روز بعدش هم که باید روز عزا را میگرفتیم، هوا خود به خود ابری شد… .
چطور توانستید این دو موقعیت متضاد را دو روز پشت سر هم بگیرید؟
خب این قدر فضاسازی فیلم درست بود و عوامل سازنده از جمله صحنهآرا، طراح لباس، بازیگران و… کارشان را به خوبی و با دقت انجام داده بودند، که همه چیز دست به دست هم داد و احساساتمان هم با کل محیط هارمونیزه شد.
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلم «روز واقعه» عدم شعارزدگی و سطحینگری در محتوا و پرداخت است؛ چیزی که ما امروز کمتر در فیلمهای دینی و مذهبیمان شاهد هستیم و آثار ساخته شده در این زمینه اصرار بر مطرح کردن ظاهری نمادها و نشانههای دینی دارند. فکر میکنید دلیل اصلی شعارزدگی این نوع فیلمها و به کار بردن نمادهای تکراری چیست؟
یکی از شاخصههای عمده فیلم «روز واقعه» سناریوی آن است؛ به گونهای که هیچ نوع شعاری درونش نیست. آقای بیضایی فیلمنامه «روز واقعه» را همان گونه که از دلش برآمده بود، به شکل کاملا خالصانه نوشت و همه عوامل فیلم هم آن چیزی را که از دلشان برمیآمد، اجرا میکردند و هیچکس نیازی به اثبات خودش نداشت. درست مثل مجلسهای روضهخوانی بود؛ مجلسهای روضهخوانی در گذشته به شکلی نبود که کسی خود به خود داد و فریاد بکشد و صدای بلندگویش را بلند کند که به همه بفهماند، من عزادار امام حسین(ع) هستم. آهسته با سرافکنده و در یک گوشهای و با قطره اشکی که شاید از چشمانش میآمد، در خلوت خودش برای امام حسین(ع) عزاداری میکرد. اما الان طوری شده که همه باید اثبات کنند که دارند عزاداری میکنند. شاید به همین خاطر است که فیلمهای دینی مذهبیمان هم شعارزده هستند.
در ابتدای صحبتهایتان به این موضوع اشاره کردید که اگر «روز واقعه» امروز در سینمای ایران ساخته میشد، به لحاظ تکنیکی شرایط دیگری برای آن رقم میخورد. با این حال با گذشت ۲۳ سال از زمان سخت این فیلم و با وجود دسترسی به امکانات فنی، آثار محدود و انگشتشماری در زمینه سینمای دینی و مذهبی ساخته شدهاند. فکر میکنید دلیل اصلی این اتفاق چیست و چرا زمانی که فیلمی مثل «رستاخیز» در این نوع سینما ساخته میشود، جلوی نمایش آن گرفته میشود؟
من خیلی متاسفم که جلوی نمایش فیلم آقای درویش گرفته شد ولی باز هم دلیل اصلی کمبود ساخت این نوع فیلمها را نداشتن متن و فیلمنامه قوی میدانم. متن «روز واقعه» یک متن استثنایی است. ممکن است برخی دوست نداشته باشند و برخی ادعا کنند که ای کاش متن این کار را شخص دیگری غیر از بیضایی نوشته بود اما این متن یکی از شاخصهای اصلی این فیلم است که ماندگار شده است و شاید اگر دوباره متنی مثل آن نوشته شود، باز هم ماندگار شود. ما هیچ متنی نداریم که در آن قامت و اندازه نوشته شده باشد و بخواهد با آن عرض اندام کند لذا فیلمهایی هم که الان دارند ساخته میشوند، هیچکدام نمیتوانند در آن اندازه ابراز وجود کنند.
به نظر میرسد بعد از اتفاقات و حواشی فیلم «رستاخیز»، یک ترس و واهمه و موجی از دلواپسیها در میان فیلمسازان به وجود آمده است. چون برخی دچار این تصور شدهاند که اگر فیلمی در زمینه فیلمهای مذهبی دینی خصوصا درباره امام حسین(ع) بسازند (و تصویر کوتاهی از انبیا نشان دهند)، ممکن است سرنوشتی مشابه «رستاخیز» را پیدا کنند.
هیچکس نمیخواهد خدایناکرده به بزرگان دینی توهین کند. این خواسته هیچکس نیست اما بعضی افراد صرفا دچار یک جور افراطگری میشوند و اصلا اجازه نمیدهند پیامی در زمینه آثار دینی شکل بگیرد. من مخالف توهین هستم اما بعضی وقتها نشان دادن تصویر، اصلا توهین نیست. البته بعضی وقتها هم نشاندهنده توهین است. به نظرم وقتی اتفاقات حالت سیاسی به خود میگیرند، حکمهایمان هم متری میشود. لیلی و مجنون را هم اگر به دادگاه ببرند، قاضی به شکل متری به آنها نگاه میکند. هیچکس نمیآید راجع به عشق آنها صحبت کند! از آن طرف هم وقتی شعارزدگی در یک فیلم اتفاق میافتد، دیگر فرصت هیچگونه نزدیک شدن به سوژه را به دیگران نمیدهند، چون فکر میکنیم امام حسین فقط مال ماست و دیگران به واسطه ما باید امام را بشناسند؛ در صورتی که اصلا این طور نیست.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۱۱۵۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه ؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.
منبع: همشهری آنلاین