مرگ زن جوان زیر کتکهای شوهر بدبین /هوو شاهد قتل بود
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۸۸۱۰۳۲
حوادث رکنا: رسیدگی به پرونده قتل زنی که زیر ضربات مشت شوهر و مقابل چشمان هوویش به قتل رسید، بهدلیل حاضرنبودن اولیایدم در جلسه دادگاه به تعویق افتاد.
این زن جوان زمانی که از خانه پدرش به خانه شوهرش رفت، چون خروجش از خانه را از قبل به شوهرش خبر نداده بود ازسوی او مورد ضربوجرح قرار گرفت و بعد از چند روز جانش را از دست داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس محتویات پرونده، چندی قبل، زن جوانی با مأموران تماس گرفت و گفت هوویش در خانه بدحال شده و وضعیت خوبی ندارد. وقتی پلیس Police به محل رسید، تکنیسینهای اورژانس نیز حضور داشتند، آنها وضعیت لاله را وخیم توصیف کردند و به بیمارستان انتقال دادند. چند روز بعد به مأموران خبر رسید لاله جان خودش را از دست داده است. بهاینترتیب، تحقیقات برای پیداکردن عامل قتل Murder لاله آغاز شد. برادر این زن به مأموران گفت: دو روز قبل از حادثه، خواهرم در خانه پدرم بود، وقتی برگشت دیگر از او خبر نداشتیم تا اینکه روز حادثه Incident هووی خواهرم با من تماس گرفت و گفت لاله حالش خوب نیست. بهمحض اینکه به خانه رسیدم متوجه شدم او زنده نخواهد ماند، بدنش مجروح بود و حال بدی داشت. گفتم اول با پلیس تماس بگیرید؛ میدانستم این کار شوهر لاله است.
این مرد ادامه داد: لاله و شوهرش سالها بود که باهم اختلاف داشتند؛ شوهر لاله همسر دیگری اختیار کرده بود و لاله را خیلی اذیت میکرد، نه او را طلاق میداد و نه رفتار درستی با خواهرم داشت.
مدتی بعد از مرگ لاله، پلیس شوهر و هووی او را بازداشت کرد. آنها که مدتها از دست پلیس فراری بودند، بعد از دستگیری مدعی شدند چون پلیس حرفشان را باور نمیکرد، فرار Escape کردهاند. هووی لاله گفت: من در خانه با شوهرم بودم که لاله آمد، حمید عصبانی شد و فریاد زد که چرا به او نگفته میخواهد از خانه پدرش بیاید، حمید میخواست خودش بهدنبال او برود لاله هم عصبانی شد و دادوبیداد کرد. حمید فکر میکرد یکی از مردان همسایه به لاله نظر دارد بههمیندلیل هم حساس شده بود و میگفت هرجایی که لاله میرود او هم باید باشد. سر همین موضوع باهم درگیر شدند و حمید لاله را کتک زد. بعد هم من از خانه بیرون آمدم و چند روز بعد وقتی دوباره به خانه شوهرم رفتم متوجه شدم لاله بدحال است. وقتی با حمید تماس گرفتم، گفت به برادرش زنگ بزن و او را پیش دکتر ببرید تا من برسم. من همین کار را کردم اما وقتی برادر لاله آمد اول با پلیس تماس گرفت.
حمید نیز در بازجوییها قتل همسر اولش را قبول نکرد و مدعی شد او را خیلی دوست داشت و چون فکر میکرد مرد دیگری به او نظر داشته باهم درگیر شدند. او گفت: من کتکش زدم، چند روز هم حالش خوب نبود. من فکر نمیکردم جانش را از دست بدهد، بههمیندلیل او را دکتر نبردم اما وقتی همسر دومم گفت حالش بد است، چون دور بودم گفتم موضوع را به برادر لاله بگوید و او را به دکتر برسانند تا من خودم بیایم.
با پایان بازجوییها، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. باتوجه به اینکه روز گذشته اولیایدم در جایگاه حاضر نشدند رسیدگی به این پرونده به بعد موکول شد.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۸۸۱۰۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است
به گزارش همشهری آنلاین، زن میانسال که از حدود یک هفته قبل از دخترش اطلاعی نداشت، با دیدن دختر فراری خود در مرکز انتظامی لب به گلایه گشود و با بیان اینکه دیگر از رفتارها و آبروریزیهای دخترم خسته شدهام و میخواهم سرپرستی او را به شوهر سابقم بسپارم، درباره ماجراهای فرار دخترش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: بعد از فوت همسرم با مرد دیگری ازدواج کردم اما با او سازگاری اخلاقی نداشتم به همین دلیل هم از شوهر دومم طلاق گرفتم تا خودم فرزندانم را تربیت کنم ولی با آنکه ۴ نفر از فرزندانم زندگی خوبی دارند، در تربیت آخرین دخترم عاجز ماندهام و او بلاهایی به سرم آورده است که دیگر تاب تحمل آنها را ندارم.
لادن وقتی وارد دبیرستان شد تحت تاثیر رفتارهای ۲ نفر از دوستانش قرار گرفت و آداب معاشرت، گفتار و حتی پوشش او به کلی تغییر کرد به طوری که بدون حجاب بیرون میرفت و لباسهای بسیار زنندهای میپوشید. من هم اگرچه از این رفتارها زجر میکشیدم اما به توصیه دخترانم زیاد سختگیری نمیکردم تا لادن لجبازی نکند و اوضاع بدتر نشود.
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط... فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزانداین ماجرا تا حدی پیش رفت که دیگر نمیتوانستم دخترم را کنترل کنم. او بعد از دیپلم در یک داروخانه مشغول کار شد و به بهانه اضافهکاری تا نیمههای شب به خانه نمیآمد و گاهی نیز تا سپیدهدم در منزل دوستانش به سر میبرد. در همین روزها بود که فهمیدم با پسری آشنا شده است و مدام از طریق فضای مجازی با او ارتباط دارد به گونهای که حتی در مهمانیها هم گوشی تلفن از دستش نمیافتاد.
در این شرایط با آن پسر جوان تماس گرفتم و به او گفتم بیش از ۲ سال است که با لادن ارتباط داری. حالا بیا و تکلیف او را مشخص کن. فرزین هم که فقط برای هوسرانی با دخترم دوست شده بود، وقتی این جملات را شنید، خیلی راحت گفت: من در کیش هستم و هیچ علاقهای هم به دختر شما ندارم، لطفا مزاحم نشوید!
این شکست عاطفی موجب شد دخترم نسنجیده ما را مقصر این شکست عشقی بداند، در حالی که آن پسر فقط با چربزبانی به دنبال هوسرانی بود. بعد از این ماجرا روزی لادن با یک سگ پشمالو وارد خانه شد و ادعا کرد میخواهد آن سگ را در خانه نگهداری کند. این رفتار او موجب شد دخترانم و بستگان نزدیکم با ما قطع رابطه کنند چراکه آنها نمیتوانستند با این فرهنگ زندگی کنند.
من مجبور بودم با رفتارهای دخترم کنار بیایم، اما کار به جایی رسید که پای او به خانه مجردی ۲ نفر از دوستانش باز شد که هیچ قید و بند اخلاقی نداشتند و عامل بدبختی لادن شدند. یکی از همین دوستانش از او خواسته بود عکسهای بسیار زننده و شرمآوری از خودش بگیرد و آنها را در فضای مجازی به اشتراک بگذارد. آنها آنقدر از زیباییهای ظاهری دخترم تعریف و تمجید کرده بودند که او هم تحت تاثیر همین حرفها چنین رفتار زشتی را مرتکب شد و این تصاویر را در فضای مجازی منتشر کرد.
از آن روز به بعد هیچکدام از اطرافیانم به خاطر این رسوایی و آبروریزی به خانه ما نیامدند و از شدت شرم حتی لادن را جزء فامیل خودشان نمیدانستند. اکنون نیز حدود یک هفته است از منزل فرار کرده و من هیچ اطلاعی از او نداشتم تا اینکه از کلانتری تماس گرفتند و من او را در اینجا دیدم.
با توجه به حساسیت این پرونده، مشاورههای روانشناختی توسط کارشناسان اجتماعی در حالی با راهنماییهای سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد) آغاز شد که دختر ۲۰ ساله در جریان عواقب فرار از منزل و سرنوشت دخترانی قرار گرفت که پس از فرار به دام باندهای تبهکاری و فساد افتادهاند و آینده خود را نابود کردهاند.
کد خبر 848595 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم نوجوان خانواده حوادث ایران