سولانا از اتحادیه اروپا خواست «فورا» فلسطین را به رسمیت بشناسد
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۶۶۴۳۱
صراط:خاویر سولانا مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ضمن انتقاد شدید درباره اقدام «یکجانبه» آمریکا درباره شناسایی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، درباره عملی نشدن «سناریوی آرمانی دولت ترامپ» درباره تلآویو و ریاض سخن گفت.
به گزارش فارس، در ادامه واکنشها به تصمیم غیرقانونی و یکجانبه دولت آمریکا درباره به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان پایتخ رژیم صهیوینستی، مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا یادداشتی با این عنوان منتشر کرده است: «اتحادیه اروپا باید دولت فلسطین را به رسمیت بشناسد».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خلاصه یادداشت خاویر سولانا در «پراجکت سیندیکیت» ادامه آمده است:
«یک بار دیگر دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا رویکردی یکجانبه در سیاست خارجی اتخاذ کرده و این بار، اورشلیم (بیتالمقدس) را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. ترامپ یک بار دیگر واقعیات خاورمیانه را به غلط تفسیر کرده است.با توجه به اینکه این اقدام میتواند سبب وخامت شدید اوضاع در منطقه شود، واجب است که اتحادیه اروپا قدم جلو بگذارد.
سیاست خاورمیانهای دولت ترامپ روی تجدید ائتلاف و اتحاد بین آمریکا و عربستان سعودی استوار است. همه روسای جمهور آمریکا از زمان "جان اف کندی" اولین سفر خارجی خودشان در مقام رئیسجمهوری را به مکزیک، کانادا یا اروپا اختصاص دادند اما ترامپ مستقیما به ریاض رفت تا در اجلاسی یا حضور 54 کشور با اکثریت مسلمان حضور یابد و در آنجا سخنرانی آتشینی در بدگویی و بهتان زدن به ایران انجام دهد؛ کشوری که او مدعی است جامعه بینالمللی باید از آن دوری کند.
ترامپ پس از عربستان سعودی به اسرائیل رفت و آنجا هم لفاظی ضد ایرانی خود را تکرار کرد. عربستان سعودی و اسرائیل روابط دیپلماتیک ندارند اما هر دو متحدان آمریکا هستند و دشمنی مشترکی با ایران دارند.
"محمد بن سلمان" ولیعهد جدید عربستان سعودی به ایجاد روابط حسنه بین سعودی-اسرائیل کمک کرده است؛ کسی که به دنبال برنامه نوسازی داخلی و خارجی است.
ترامپ به طور واضحی درصدد استفاده از شرایط جاری برای محقق کردن یک کودتای دیپلماتیک است اما این تصمیمش درباره اورشلیم (بیتالمقدس)، سعودیها را با این معما مواجه کرده است: دفاع از فلسطین اولویت بالاتری دارد یا عادی سازی روابط با اسرائیل به عنوان ابزاری جهت کنترل و مهار ایران؟
اما همانطوری که "مارتین ایندیک" نماینده ویژه اسبق آمریکا در مذاکرات فلسطین-اسرائیل گفته، آمریکاییها "میتوانند هر چه میخواهند برای محدود کردن آسیب (ناشی از تصمیم اخیر ترامپ درباره قدس) تلاش کنند اما توفیق نخواهند یافت چرا که موضوع اورشلیم (بیتالمقدس) موضوعی شدیدا حساس است".
این واقعیت در شعلهور شدن تظاهرات در سراسر خاورمیانه بلافاصله پس از اعلامیه ترامپ خود را نشان داد.
این موضوع خود را در نشست اضطراری سازمان همکاری اسلامی در استانبول هم نشان داد جایی که اعضا با تأکید مجدد بر "محوریت و مرکزیت موضوع فلسطین و قدس شریف در امت اسلامی"، اقدامات ترامپ را شدیدا محکوم کردند.
یک واقعیت ساده آن است که عربستان سعودی نمیتواند خود را از قضیه فلسطین دور نگه دارد و اجازه بدهد کشورهای دیگر از قبیل ترکیه یا حتی ایران این بَنِر (فلسطین) را حمل کند. چنین اقدامی در واقع شبیه به اشتباه تاکتیکی عربستان سعودی در قطع روابط با قطر است. همچنین برای سعودیها این موضوع که ناگهان از طرحی که به شدت متفاوت از طرح صلح عربی (ارائه شده توسط عربستان سعودی در سال 2002) حمایت کنند، سخت خواهد بود؛ طرحی که امسال مورد تایید اتحادیه عرب قرار گرفت.
در نتیجه سناریوی رویایی ترامپ درباره همراهی و در یک صف قرار گرفتن عربستان سعودی با اسرائیل برای فشار آوردن به فلسطینیان جهت صلح با اسرائیل، قرار نیست عملی شود.
اول اینکه، عربستان سعودی در موضعی نیست که ادعاهای عربی درباره اورشلیم (قدس) را برچیند. دوم، آنکه استراتژیای که به فلسطینیان درباره سرنوشتشان و سرنوشت اورشلیم (قدس) هیچ حرفی برای گفتن نمیدهد، هرگز موفقیتآمیز نخواهد بود. سوم هم اینکه، دولت ترامپ پر از افراد تاجر و بازرگان است و نه افراد سیاسی و سیاتستمدار و خود "جارد کوشنر" داماد او هم اخیرا به این موضوع اشاره کرد، اما موضوع اورشلیم (قدس) و کلا منازعه اسرائیلی-فلسطینی بزرگتر از آن است که با آنها مانند یک معامله تجاری رفتار شود.
اگرچه ترامپ راه حل دو دولتی را رد نکرده است؛ راهکاری که مورد تایید سازمان ملل هم هست اما او شاید آخرین میخ را بر تابوت این راهکار زده باشد. تنها راه برای نجات آن یا حتی بازگرداندن اسرائیلیها و فلسطینیان به میز مذاکره، آن است که در یک زمین بازی هموارتر حرکت شود. اینجا است که اتحادیه اروپا باید نقش رهبری را برعهده بگیرد و با به رسمیت شناختن فوری دولت فلسطین که بسیار ضروری است، این پیام را (درباره نقش رهبری اتحادیه اروپا در موضوع فلسطین و مذاکرات سازش) منتقل کند. بیش از 70 عضو سازمان ملل پیش از این فلسطین را به رسمیت شناختهاند.»
سولانا در پایان از «طرح صلح عربی» حمایت کرده و نوشته است که «هر روز که میگذرد، نقطه بی بازگشت در حال نزدیکتر شدن به ما است.»
منبع: صراط نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۶۶۴۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزینههای آمریکا در برابر بلندپروازیهای اتمی عربستان
عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، هزینهای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت میکرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودیها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هستهای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه به تهدیدهایی که در منطقه حس میکند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامههای هستهای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خطمشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودیها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.
اما اگر آمریکا از برنامه غنیسازی هستهای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاهطلبیهای هستهای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای از سوی سعودیها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
نمونههای گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هستهای غیرنظامی کشورها میتواند راهی برای توسعه سلاحهای هستهای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوریهای با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیتهای غنیسازی، میتواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهانکاری، قابلیتهای هستهای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هستهای نهفته میتواند بهعنوان ابزاری برای چانهزنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.
تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی میتواند عربستان سعودی را به دستیابی به تسلیحات هستهای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً میتواند رقابتهای منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی میماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفتوگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. بهویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هستهای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنیسازی است.
با اینحال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هستهای، بهجای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبینرفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای این کشور و ازدسترفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تأمینکنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان میتواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنیسازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموشکردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تأخیر را تحمل کند.
بهعنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانیمدت غنیسازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنیسازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده بهجای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسمهای خاموشکردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را بهعنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این میتواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاهطلبیهای هستهای آن خواهد بود.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر ازدستدادن هرگونه نفوذ بر تواناییهای هستهای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
انتهای پیام/