Web Analytics Made Easy - Statcounter

زلزله غرب استان تهران باعث زایمان زودرس یک مادر باردار در ورامین شداما مسئولان بیمارستان شهید مفتح ورامین به علت نبود امکانات از پذیرش اوخوداری کردند.

به گز ارش خبرگزاری صداوسیما ، به گفته مسئولان فوریت های پزشکی ورامین این مادر باردار به علت ترس شدید از وقوع زلزله دچار پارگی کیسه آب شد که برای مادر و نوزاد بسیار خطرناک بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کادر پزشکی بیمارستان شهید مفتح ورامین به بهانه واهی از پذیرش این مادر مضطرب خودداری کرد و خانواده او را ترغیب به رفتن بیمارستان های تهران کرد.

به گفته این منبع موثق : طبق آخرین اطلاعات با گذشته بیش از دو ساعت از وخامت حال مادر و نوزاد هنوز به بیمارستان تهران نرسیده و نوزاد نیز تا کنون به دنیا نیامده است.

منبع: تابناک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۷۳۴۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نجات «سحر» در جدال با سیلاب

  سلیم گهرام‌زهی، دهیار جوان ۳۳ساله روستای مزن زمین است‌ که به دل خطر زد تاجان دختربچه را ازمرگ نجات دهد.روز حادثه سحر درخانه بود که کف پایش دراثر برخورد با خرده‌شیشه‌های شکسته لیوان برید و خونریزی‌کرد. او مبتلا به بیماری تالاسمی بود وباوجود این‌که اهل خانه سعی‌کردند بااستفاده ازپارچه‌ خونریزی رامتوقف‌ کننداماخون بند نیامد. آن‌طور که ‌گهرام‌زهی به جام‌جم توضیح می‌دهد، روستای آنها خانه بهداشت و درمانگاه ندارد و با بند نیامدن خونریزی پای دختربچه، یکی از اقوام او که در درمانگاه و به صورت تجربی بخیه زدن را از پزشکان یاد گرفته بود به سلیم‌گفت به اورژانس روستای علی‌آباد برود و باند استریل، سرم شست‌وشو و بی‌حس‌کننده بیاورد تا پای دختربچه را بخیه بزند.به گفته او، اگر خونریزی ادامه پیدا می‌کرد، ممکن بود دختربچه جان خود را از دست بدهد.گهرام‌زهی همراه یکی از دایی‌های سحر به روستای علی‌آباد رفتند و از اورژانس این روستا اقلام پزشکی را گرفتند. زمان بازگشت به روستا اما شرایط بحرانی بود. رودخانه سرباز به‌شدت طغیان‌کرده و سیلابی شده بود: «موقع برگشت و به خاطر پیاده‌روی چندساعته حسابی خسته بودیم.ساعت ۵ بعدازظهر بود و برگشت‌مان چند ساعت زمان می‌برد. نباید زمان را از دست می‌دادیم و جان دختربچه در خطر بود. درحالی‌که بسته لوازم پزشکی دستم بود با دو نفر از اقوام تصمیم‌ گرفتیم دست همدیگر را بگیریم و از رودخانه رد شویم. کمی جلوتر رفتیم اما آن دو نفر ترسیدند. آن لحظه به تنها چیزی که فکر می‌کردم، نجات جان سحر بود. چون خودم هم یک دختربچه حدودا دوساله دارم. رودخانه بیش از۷-۶ هفت متر عمق داشت و خطرناک بود. به همراهانم ‌گفتم من می‌روم، هرچه باداباد. بسته لوازم پزشکی را بالای سرم‌ گرفتم و وارد آب شدم. امواج رودخانه قوی بود. سعی‌کردم تعادلم را در آب حفظ ‌کنم اما جریان سیلاب اجازه نمی‌داد. هرچه تلاش می‌کردم پایم را به کف رودخانه برسانم، نمی‌شد و اصلا انگار کفی وجود نداشت. آب به‌شدت عمیق بود.۱۰دقیقه وحدود۳۰۰ متر در رودخانه با امواج آب درگیر بودم تا جایی‌که ۳-۲ سه بار به طور کامل زیر آب رفتم و چیزی به غرق‌شدنم نمانده بود. لوازم پزشکی خیس شده بود اما باید همان را به روستا می‌رساندم. بعد از مدتی خودم را به قسمت کم‌عمق رودخانه رساندم تا کمی استراحت‌ کنم. به‌شدت خسته بودم و به تجدید قوا نیازداشتم.چند دقیقه داخل آب استراحت ‌کردم ووقتی خستگی‌ام کمی رفع شد،دوباره شنا کردم ومسیر بی‌خطر برای خروج از رودخانه را پیدا کردم.» بعد از بازگشت به روستا، گهرام‌زهی وسایل پزشکی را برای بخیه زدن به دست فامیلش رساند:«باند و گاز استریل خیس شده و قابل استفاده نبود وبرای همین از مدرسه ونانوایی باند تمیز پیداکردیم.چون الکل نداشتیم،بعد از شست‌وشوی ابزار پزشکی با سرم شست‌وشو با کمک هم ۱۳بخیه به پای سحرزدیم. بعدازسه روز اورا به بیمارستان ایرانشهر بردیم و در بیمارستان ‌گفتند بخیه‌ها خوب زده شده است اما چون خطر عفونت وجودداشت، پزشک بخیه‌هایی که زده بودیم را بازکرد و پس از ضدعفونی کردن، محل زخم را دوباره بخیه زد. با این‌که کارم خطرناک بود اما پشیمان نیستم و خوشحالم‌که آن دو نفر وارد رودخانه نشدند، چون ممکن بود جان‌شان به خطر بیفتدوسیلاب آنها را ببرد.» گهرام‌زهی از نبود امکانات درمانی در روستای‌شان گله‌مند است و می‌گوید چون درمانگاه وحتی خانه بهداشت هم نداریم، اگرکسی بیمارشود یا مادر باردارداشته باشیم، همه امیدمان به خداست و چیزی نداریم که دل‌مان به آن خوش باشد  

دیگر خبرها

  • مشکل شیرخشک‌های یارانه‌ای تا یک ماه آینده برطرف می‌شود
  • «طرح نفس» جان ۱۴ نوزاد کرمانشاهی را نجات داد
  • رفع مشکلات مدیریت بحران کرمانشاه در گرو ۴ همت اعتبار
  • جایابی بیمارستان مادر و کودک خراسان شمالی اشتباه است
  • فیلم | کلنگ بیمارستان مادر و کودک بجنورد بر زمین خورد
  • تقدیر از مجریان برگزاری انتخابات در فیروزکوه
  • (ویدئو) نوزاد فلسطینی متولد شده از مادر جان‌باخته درگذشت
  • نجات «سحر» در جدال با سیلاب
  • تبلیغات داوطلبان مرحله دوم انتخابات؛ یک هفته تا رأی‌گیری
  • جزئیات جدید درباره دور دورم انتخابات مجلس /انتخابات در این حوزه ها، الکترونیکی نیست