Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-07@09:18:54 GMT

ادبيات و فراموشي به روايت «ايشي گورو»

تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۱۷۵۰۵۶

ادبيات و فراموشي به روايت «ايشي گورو»

خبرگزاري آريا - خبرگزاري مهر: داستان جديدترين رمان ايشي‌گورو با عنوان «غول مدفون» که کتابي فانتزي است، در انگليس پس از شاه آرتور و در حالي به وقوع مي‌پيوندد که در دنيايي که در آن جادو و موجودات خيالي وجود دارند، به دليلي مرموز، تمام مردم کشور گذشته خود را فراموش مي‌کنند و بعضي مواقع اتفاق‌هايي که حتي چند ساعت پيش افتاده‌اند را هم به ياد نمي‌آورند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


عده‌اي مي‌خواهند اين مسئله را تغيير بدهند و اين سوال پيش مي‌آيد که آيا براي کل کشور فراموش کردن بهتر است يا به ياد آوردن؟
ايشي‌گورو در گفتگويي از ايده اين رمان و ديدگاه‌هايش درباره امروز و آينده گفت.

مي‌توانيد به ما بگوييد چه حسي درباره جايزه نوبل داريد و احتمالا از تجربيات خود در استکهلم بگوييد؟
خب، بديهي است که دريافت اين جايزه افتخار بزرگي است. جوايز زيادي در دنيا وجود دارند که بعضي‌هاي‌شان جوايز بزرگي هستند و برخي هم فقط چيزهاي تبليغاتي هستند. بنابراين وقتي آدم جايزه‌اي مي‌گيرد، به نظرم به اين فکر مي‌کند که دريافت اين جايزه چه مفهومي در ذهن مردم دارد؟ و به نظرم به همين دليل است که جايزه نوبل شايد بزرگ‌ترين جايزه دنيا محسوب مي‌شود. ايده‌اي است که مردم در سراسر دنيا دارند. حالا در حقيقت هر چه که باشد، مهم اين است که براي مردم نماد چيست. به نظرم نماد چيزي بسيار مهم است، مخصوصا در اين دوران که دنيا تقسيم شده، نامطمئن است و تنش‌هاي بسياري در جهان وجود دارد.
به نظرم نوبل جايزه‌اي حقيقتا بين‌المللي است و روي اين تاکيد مي‌کند که انسان‌ها با هم چه کارهايي مي‌توانند در راستاي جلو بردن تمدن و دانش انجام بدهند. به نظرم براي بيشتر مردم نماد تلاشي مشترک براي انجام دادن کاري مثبت است تا اين که بخواهند به دسته‌هاي مختلف تقسيم شوند، به تلخي با يکديگر بحث کنند و با هم سر منابع و منافع جدل کنند. بنابراين به همين دليل، بسيار براي من ارزش دارد که مي‌توانم به دانشمندان، اقتصاددانان و دکترهايي بپيوندم که مخصوصا در اين لحظه نمادي از اين مسئله براي جهان هستند. به نظرم در وضعيت فعلي دنيا در لحظه‌اي بسيار پرتنش هستيم.
در ميان تمام زمينه‌هاي ديگر که جايزه نوبل به آن‌ها مي‌پردازد، به نظرتان ادبيات ديگر چه کمکي مي‌تواند بکند که انسان‌ها بتوانند پشتش جمع بشوند؟
خب، به نظرم مهم‌ترين چيز درباره ادبيات اين است که روي تجربه انساني و احساسات تاکيد مي‌کند و اين که ما بايد تصميم بگيريم مي‌خواهيم با اطلاعاتي که کشف مي‌کنيم چه کار کنيم. و البته چنين چيزي در قلب جايزه نوبل قرار دارد چون همان طور که تقريبا همه مي‌دانند، آلفرد نوبل اين جايزه را خلق کرد چون ديناميت را ابداع کرده بود و بعد بلافاصله اين سوال پيش آمد که چطور از ديناميت استفاده مي‌کني؟ براي چه چيزي از آن استفاده مي‌کني؟ مي‌تواند به منظور اعمال نابودي وحشتناک يا براي پيشرفت‌هاي بزرگ استفاده شود.
و به اين ترتيب به سرعت اين ايده جايزه نوبل شکل گرفت که مي‌توان از آن براي پيشبرد دانش، اکتشاف‌هاي علمي و غيره استفاده کرد، اما يک بعد بسيار مهم ديگر هم هست که ما بايد تصميم بگيريم چطور مي‌خواهيم از اين اکتشاف‌ها استفاده کنيم.
و به نظرم فقط وقتي مي‌توان اين کار را انجام داد که درکي بين فرهنگ‌هاي مختلف درباره احساسات و تجربيات انساني وجود داشته باشد؛ تجربه کردن تغييرات چه حسي دارد؟ دريافت کردن بزرگترين پيشرفت‌هاي تکنولوژي چه حسي دارد؟ چه حسي دارد وقتي وارد انقلاب صنعتي يا نسل اطلاعات مي‌شويد؟ بنابراين،‌ براي من، ادبيات درباره احساسات انساني، به اشتراک گذاشتن احساسات انساني و اميد براي عبور کردن از موانع و ديوارهايي است که ما خلق کرده ايم.
بنابراين همه‌اش درباره درک کردن نقطه نظر ديگري است تا شايد بتوانيم با هم سازش کنيم و اگر ضروري بود مصالحه کنيم؟
بله، دقيقا. اما فقط درباره درک کردن افرادي نيست که به نظر مي‌رسد ارزش‌هايي متفاوت نسبت به ما داشته باشند، به نظرم اينطور هم کمک مي‌کند که ما بتوانيم خودمان را در کمپ‌هاي خودمان بهتر درک کنيم. چون به نظرم خيلي راحت است که هر يک از ما در کشورها يا حتي در گروه‌هاي کوچک خودمان بسيار پرانرژي بشويم و فکر کنيم که ما بهترين راه انجام دادن کارها را داريم و اين طور مي‌شود که توقف نمي‌کنيم تا خودمان را بررسي کنيم و اين که پيش‌فرض‌هاي ما بر چه اساسي پايه‌گذاري شده‌اند.
بنابراين به نظرم ادبيات به اين دليل هم خيلي مهم است. و اين را هم مي‌گويم که ادبيات لازم نيست خيلي صادق و صريح و سنگين و روشن‌فکرانه باشد. خيلي پيش مي‌آيد چيزي که داريم درباره آن صحبت مي‌کنيم مي‌تواند از طريق طنز يا سرگرمي هم به وقوع بپيوندد. بنابراين من به تمام انواع ديگر داستان‌سرايي از جمله سينما هم باور دارم. تمام انواع هنري ديگر را هم قبول دارم. تلويزيون و تئاتر.
راهي است تا ما بتوانيم احساسات‌مان درباره زندگي کردن در اين دنيا را به اشتراک بگذاريم و به نظرم به ما کمک مي‌کند تا به خودمان نگاه کنيم و خودمان را بررسي کنيم و به ما کمک مي‌کند مردم آن سوي اين موانع را درک کنيم. بنابراين به نظرم بخش بسيار مهمي از تجربه انساني است.

بنابراين از انتخاب شدن پارسال باب ديلن حمايت مي‌کنيد؟
البته! بله. باب ديلن هميشه يکي از قهرمانان من بوده است. به جهتي فکر مي‌کنم او باعث شد من براي نخستين بار به اين علاقه‌مند شوم که بخواهم از کلمات به آن شيوه کنترل‌شده استفاده کنم؛ سيزده سالم بود و نخستين آلبوم‌هاي باب ديلن خودم را شنيدم. يکي از آن خيلي معروف‌هاست و اسمش «جان وسلي هاردينگ»‌ بود. بنابراين وقتي پارسال برنده جايزه نوبل شد من خيلي هيجان‌زده بودم و اميدوارم که جايزه را به خاطر چيزي فراتر از فقط کلماتش دريافت کرده باشد، اميدوارم دليلش گسترده‌تر کردن ايده اين که ادبيات چه چيزي است،‌ باشد. چون به نظرم آثار بسيار مهمي توسط افرادي مثل باب ديلن،‌ لئونارد کوهن،‌ جوني ميچل وخيلي‌هاي ديگر خلق شده است.
يک نوع هنر در چند دهه اخير رشد کرده که به نظر من بسيار مهم است و به نظرم استحقاقش را دارد که کنار ادبيات داستاني،‌ شعر و درام بايستد. يک جنبه اجرايي بسيار بزرگ کنارش دارد، اما بدون شک يک نوع ادبي هم هست. به اين ترتيب،‌ به نظرم به رسميت شناخته شدن ديلن به عنوان برنده جايزه نوبل ادبيات شناخت اهميت اين نوع هنري است که او نمايندگي آن را انجام مي‌دهد. ترانه‌نويسي و اجرا کردن تبديل به چيزي بسيار مهم براي نسل من يا نسل‌هاي جوان‌تر از من شده و به نظرم عالي است که آکادمي سوئدي آن را به رسميت شناخته است.
قبل از اين که سراغ آثار شما برويم، با توجه به اين که هر دو ژاپني هستيم سوالي هست که نمي‌توانم آن را ناديده بگيرم. مي‌توانيد افکارتان در مورد جايزه نوبلي را با ما به اشتراک بگذاريد که به ICAN (کمپين بين‌المللي از بين بردن سلاح‌هاي هسته‌اي) اختصاص داده شده است؟
اين مسئله بسيار من را تحت تاثير قرار داد. به نظرم به رسميت شناختن اين کمپين تصميمي بسيار مهم وصحيح بود. ممکن است بدانيد که من در ناگازاکي به دنيا آمدم و وقتي بمب اتمي رها شد مادرم آنجا بود. بنابراين به نحوي زير سايه خاطره ناگازاکي بزرگ شدم. اما بعد از اين که به غرب آمدم هم در دوران جنگ سرد بزرگ شدم و در چند وهله ماجرا بسيار بسيار پرتنش شد. خودم و خيلي از دوستانم جدي به اين مسئله فکر مي‌کرديم که اگر جنگ هسته‌اي بشود بايد چه کار کنيم. هميشه برايم بسيار عجيب و تا حدي اخطار برانگيز بوده که در پايان جنگ سرد و بعد از سال 1988، همه فرض کردند که سلاح‌هاي هسته‌اي هم همراه با تنش بين شوروي و غرب ناپديد شده‌اند.
اما آن سلاح‌ها مثل هميشه خطرناک هستند و الان در دست افرادي هستند که کمتر کنترل مي‌شوند. و ما در دوراني از وحشت‌هاي عظيم و تروريسم شوکه‌کننده زندگي مي‌کنيم. به نظرم دارد تبديل به موقعيتي بسيار خطرناک مي‌شود.
و مسلما مردم ژاپن آگاهي کاملي نسبت به اين قضيه خواهند داشت، مخصوصا به خاطر اتفاقي که اخيرا در کره شمالي افتاد. به نظرم الان از هميشه مهم‌تر است که ما بيشتر نسبت به سلاح‌هاي هسته‌اي نگران باشيم. به نظرم دادن جايزه نوبل به اين کمپين تصميمي فوق‌العاده بود. به نظرم زنگ بيدارباشي براي کل دنيا بود.
برمي‌گرديم به رمان شما،‌ «غول مدفون». سوال بسيار بنياديني است،‌ اما مي‌توانيد در مورد اين که چرا مي‌نويسيد توضيح بيشتري بدهيد؟ چرا آن نوع شخصيت‌ها را انتخاب مي‌کنيد که با نوعي تحولي انقلابي مواجه هستند يا نوعي سرنوشت که از دست خودشان خارج است؟ چرا اين تم موضوعي به ياد آوردن و فراموش کردن را هم در درجه شخصي و هم در درجه ملي انتخاب کرديد؟ چه چيزي به شما انگيزه انجام اين کار را مي‌دهد؟
به نظرم در اوايل مسير کاري‌ام مي‌خواستم درباره افرادي بنويسم که به زندگي خودشان نگاه مي‌کردند و متوجه مي‌شدند که چيزهايي که بيشتر از همه به آن‌ها افتخار مي‌کردند، بزرگترين دستاوردهاي‌شان، در حقيقت چيزهايي بودند که بايد بيشتر از همه نسبت به آن‌ها شرمسار باشند چون درک نکرده بودند و اين ديد را نداشتند که کار آن‌ها چطور دارد در جامعه بزرگ‌تر مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
به نظرم اين يکي از تم‌هاي موضوعي من بود چون متعلق به نسل بعد از جنگ جهاني دوم هستم و چون پيش‌زمينه ژاپني دارم. اما در عين حال به خاطر تجربه‌هاي بسياري از اروپايي‌ها که تحت هدايت هيتلر جنگيدند و با هيتلر همکاري کردند. به نظرم نسل بزرگ‌تر از من هميشه با اين حس شرمساري يا اين حس جستجو زندگي کرده که «آيا من هم کار اشتباهي انجام دادم؟ آن موقع متوجه نبودم». به نظرم به اين ترتيب اين تمي بسيار طبيعي براي من بود.
همينطور که سنم بالاتر رفت مي‌خواستم همين سوال را نسبت به افرادي که گذشته‌شان را به ياد مي‌آورند اعمال کنم که از خود مي‌پرسند «بهتر است که گذشته‌ام را فراموش کنم؟ يا بايد با آن مواجه شوم؟»
حالا همين سوال را به چند کشور تعميم داده‌ام؛ چطور يک ملت تصميم مي‌گيرد که بهتر است چه چيزي را درباره گذشته تيره‌اش فراموش کند؟ بعضي مواقع يک کشور براي جلو رفتن، براي متحد ماندن، براي جلوگيري از جنگ داخلي يا در مواقعي که خشونت پيش مي‌آيد بايد فراموش کند چون نمي‌تواند از خاطراتش حقيقتا اين را پاک کند که چه اتفاق‌هايي در گذشته افتاده است. بنابراين بعضي مواقع فراموش کردن ضروري است، اما از سوي ديگر، آيا واقعا وقتي به بي‌عدالتي‌هاي بزرگي که به وقوع پيوسته‌اند بي‌توجهي شده است مي‌توان يک جامعه باثبات و دموکراتيک ساخت؟
به نظرم کشورها هم همان سوال‌هايي را دارند که افراد دارند. فراموش کردن در چه زماني بهتر است؟ و در چه زماني آدم بايد به ياد بياورد؟ بنابراين اين تم‌ها از همان ابتدا تا به حال ذهن من را درگير خود کرده‌اند.

به نظرتان ژاپن در فراموش کردن و به ياد آوردن خوب بوده است؟ در توازن آن؟ مي‌دانم فرمول يا جواب مستقيمي وجود ندارد که همه بتوانند آن را قبول کنند، اما آيا يک «غول مدفون»‌ در جامعه ژاپن وجود دارد؟
بله،‌ به نظرم يک غول مدفون در تمام جوامع وجود دارد؛ يا در هر جامعه‌اي که من آن را به خوبي مي‌شناسم. به نظرم غول‌هاي مدفون بزرگي در آن‌ها وجود دارد و در حال حاضر داريم در آمريکا غول مدفون نژاد را مي‌بينيم که دارد کشور را از هم مي‌درد چون مدفون باقي مانده است. بريتانيا،‌ جايي که خودم در آن زندگي مي‌کنم، غول‌هاي مدفون دارد. ژاپن هم مسلما همينطور است و خيلي‌ها آن را متهم به دفن کردن خاطرات جنگ جهاني دوم مي‌کنند.
شايد براي ژاپن راحت‌تر باشد که بخواهد قربانيانش را به رسميت بشناسد چون دو بمباران هسته‌اي داشته است. بنابراين اين مساله تنش‌هايي را بين ژاپن و همسايه‌هايش در آسياي جنوب شرقي و چين به وجود آورده است. اما از سوي ديگر به نظرم اين سوالي بسيار ظريف است چون ژاپن بسيار موفق بوده؛ مثالي درخشان است از اين که چطور يک کشور مي‌تواند از يک جامعه نظامي و فاشيستي به سمت جامعه‌اي مدرن، ليبرال و دموکراتيک حرکت کند.
به نظرم دنياي امروز جاي بسيار نامطمئني است؛ به نظرم اروپا دارد دوران بسيار بي‌ثباتي را پشت سر مي‌گذارد. آيا ژاپن مي‌توانست تمام اين کارها را بدون دور کردن تمام خاطرات تيره خودش در جنگ جهاني دوم و تمام کارهايي که انجام داد، به سرانجام برساند؟شايد نه. به نظرم شايد ساختن يک جامعه خوب، آنطور که ژاپن اين کار را کرده،‌ بعضي مواقع متکي به اين است که آدم به زور بعضي چيزها را فراموش کند،‌ حتي اگر اين طور به نظر برسد که عدالت انجام نشده است.
به نظرم اين سوال براي خيلي از کشورهاي سراسر دنيا کاربرد دارد. ژاپن خيلي چيزها را فراموش کرده، اما با موفقيت توانسته تبديل به يک دموکراسي ليبرال بزرگ در دنيايي آزاد شود و به نظرم اين دستاوردي قابل توجه است

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۱۷۵۰۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پایگاه بخش مجازی نمایشگاه کتاب تهران در دسترس قرار گرفت

به گزارش خبرگزاری مهر، طبق اعلام موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، پایگاه مجازی سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب تهران جهت رفاه حال علاقه‌مندان به کتاب از دوشنبه ۱۷ اردیبهشت در دسترس قرار گرفته است.

به این‌ترتیب کاربران می‌توانند برای ثبت‌نام و جست‌وجوی کتاب‌های مورد علاقه خود و افزودن آنها به صفحه علاقه‌مندی‌های شخصی به سایت مراجعه کنند.

خانه کتاب و ادبیات ایران اعلام کرده «به عموم کاربران توصیه می‌شود جهت بهره‌مندی از نمایشگاه مجازی از همین امروز صفحه علاقه‌مندی‌های شخصی خود را به‌روز کنند و زمان خرید را به روزهای آخر نمایشگاه موکول نکنند.»

کد خبر 6098300 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • تمرکز نشر صاد بر انتشار داستان‌هایی با روایت ایرانی است
  • کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند
  • تجمعات در آمریکا از روی انسانیت و عدالت خواهی است
  • پایگاه بخش مجازی نمایشگاه کتاب تهران در دسترس قرار گرفت
  • محمد علی علومی شاهنامه‌پژوه بمی درگذشت
  • دست‌های پشت پرده در انتخابات به روایت «رشیدی کوچی»
  • مستند «نغمه های فروزان» فیلمی درباره بدیع الزمان فروزانفر
  • پائز در لیگ کره جنوبی یک بازیکن ایرانی دارد!
  • «تله موش» روی صحنه می رود
  • پیشوندها و پسوندها در ادبیات باشگاههای فوتبال ایران