آرامآرام آن عادت بیمارگون صبحگاهی فراموشم میشد؛ اینکه آن جادو در چهارگاه، هر چاشتم را تباه کند و داغِ تجدید آن نوار بر دلم بماند که «یک بار، فقط یک بار دیگر این اوج را بخوان، شجریان». صابر محمدی روزنامهنگار
ایران آنلاین / به تصنیفها روی آورده بودم؛ به این گمان که نشاطم دهد آن ضربها.... مولانا هم کمک بود وقتی تهِ آن روی «نوا» از حلق جادو میگفت «رشک برم کاش قبا بودمی» اندوه را اما نه رنگ ماهور به تعویق میانداخت نه طربِ قونیه و نه نشاط تصانیف مرد خراسان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این
اندوه که
هدیه خودش بود در آن پیغام لعنتی؛ آن
تصویر رنگپریده که خندان میگفت میزبان پانزدهساله میهمانی ناخوانده است. برای من اما آن لبخند، هیچ التیامی نبود... پس از آن، هر روز با «سپیده» تلخ بود و با «شب، سکوت، کویر» زهر.
حالا تاریخِ تلخی آن
ویدئو دوساله است، انگار که دویست
ساله باشد. همایون خوانده است که «در ظلمت جانکاه شب، مرغ سحر خوان منی/ در حصر هم آزادهای، تنها تو
ایران منی/ اینجا صدای روشنت در آسمان پیچیده است/ گویی لبانت را خدا روز ازل بوسیده است/ای مرغ حق در سینهات/ با شور خود بیداد کن/ آوازخوان شب شکن/ بار دگر فریاد کن/ ظلم ظالم جور صیاد/ آشیانم داده بر باد/ای خدا ای فلک ای طبیعت/ شام تاریک ما را سحر کن». این را در آوازی یکسره میهنی خوانده است؛ آوازی که شکوه سرودهای وطنی صدسال گذشته را یکجا دارد و به مهمترین نوا و صدایی که ناسیونالیسمی مهربان را فریاد کرده، ارجاع هم داده است... به مرغ سحرِ خسرو آواز. انگار این سطرش را من زمزمه کرده باشم همیشه که تنها تو
ایران منی. من شیفته این قرائتم از این تصنیفِ تازه که ایران، همان محمدرضا شجریان است و البته نشانگانی هم که خود تصنیف پیش روی مینهد چندان به دور از این قرائت نیست؛ برای من، تجسم ایران، همواره با تصور محمدرضا شجریان امکانپذیر بوده است. به هر حال، هر کس پیکرهای میسازد برای وطن ذهنش؛ گوش و چشم و جسمیتی است که یا با آرامگاه کورش تجسم میشود یا با یک گربه لمیده بر خاورمیانه یا با هر نشانهای دیگر؛ برای من امـــــــــــــــــــــا، هر آنچه میتواند به مفهوم وطن جسمیت دهد، در یک لفظ، در یک نام، در یک پرتره و پیکره خلاصه شده است؛ آن آوازخوان شبشکن که مرد صحنههای زندگی من بوده. او هویت خاک است و این خاک، وطن من است.
حالا پس از دو سال، ویدئویی دیگر منتشر شده؛ نه همایون آن را منتشر کرده نه رایان و نه مژگان. نمیدانم خود استاد رضا داده به انتشار یا نه اما چیزی که میدانم این است که تماشای آن، دوباره من را به روزهای تباهیام نزدیک کرده است. به روزهایی که گمانِ بیوطنی، یتیمم میکرد با همان یک آواز چهارگاه، از دل آن
نوار رنگ و رو رفته و کهنه. شجریان نشسته و به فالی که برای شب یلدا گرفته و لابد چون نمیتواند بخواند، از زبان دوستی دیگر گوش میدهد. یکسره آن هیبت، آن خاک، آن مرغ سحر، آن مفهوم پدر، فرومیریزد... دود میشود، مثل هر آنچه سخت است دود میشود و به هوا میرود. آن لرزش لعنتی، آن نفرین لجوج که کاهل کرده این کف دست را برای کوبیدن بر آن دیگری. چرا من این
ویدئو را تماشا کردم، چرا آن را منتشر کردید... این وطنِ مجروح من کی قد راست میکند تا دوباره بخواند... آن اوج را یک بار دیگر بخواند. فقط یک بار، فقط یک بار دیگر آقای شجریان./روزنامه ایران
منبع: ایران آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۶۲۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اینترنشنال، رسانه بی طرف یا رسانه مزدور؟ + فیلم
موضع گیری های رسانه مزدور ایران اینترنشنال همواره نشان داده است که در خلاف جهت منافع و مصالح ملی ایران حرکت کرده و همیشه سعی کرده در داخل ایران ایجاد تنش کند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فیلم و صوت فیلم و صوت