به نام کودکان به کام بزرگسالان / وقتی هنوز برای خنداندن کودکان باید شلوارمان را روی صحنه پایین بکشیم / ابله نشان دادن دشمن، بیشتر توهین به خودمان است
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۲۹۳۷۴۱
در ماه گذشته، اعضای این گروه با حضور در برنامه تلویزیونی فرمول ۱ خبر از اجرای یک نمایش کودک به اسم «چتر سفید» دادند. نمایشی که فقط ۲ نفر از اعضای این گروه در آن بازی میکنند و خبری از محمد مسلمی عضو دیگر این گروه در آن نیست. عدم حضور محمد مسلمی در این نمایش باعث شد تا گمانههایی مبنی بر جدایی اعضای این گروه بعد از بیش از یک دهه فعالیت در کنار هم، زده شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سرویس فرهنگی فردا: گروه «فیتیله» متشکل از محمد مسلمی، حمید گلی و علی فروتن که با عنوان عموهای فیتیلهای شناخته میشوند نزدیک به یک دهه در تلویزیون و در برنامههای کودک فعالیت دارند. همخوانی آهنگهای شاد و اجرای آیتمهای نمایشی کمدی، جایگاه این گروه سه نفره را در یک دهه به عنوان یکی از چند گروه محبوب هنرمندان عرصه کودک تثبیت کرد.
البته اعضای این گروه پیش از تشکیل گروه فیتیله در برنامههای مختلفی حضور داشتند. یکی از برنامههای قدیمی که این گروه در آن نقش آفرینی میکردند «یک تابلو یک حماسه» به کارگردانی رضا فیاضی بود.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
محمد مسلمی، علی فروتن و حمید گلی به مرور توانستند با تشکیل یک گروه سه نفره، سبک جدیدی از اجرای نمایشهای کمدی همراه با موسیقی را در تلویزیون به نمایش بگذارند.
پس از نزدیک به 10 سال، پخش یک آیتم نمایشی با عنوان هتل فیتیلهای در سال ۹۴ که در آن از لهجه آذری استفاده شده بود باعث شد تا واکنشهای منفی زیادی نسبت به این برنامه و اعضای این گروه صورت بگیرد. پخش این برنامه باعث شد تا مدت زیادی فعالیت اعضای این گروه در تلویزیون در برنامه «فیتیله» ممنوع باشد. اگرچه این گروه بعدها با برنامه «بهترین شو» به تلویزیون بازگشتند، اما تولید برنامه فیتیله همچنان متوقف ماند.
در ماه گذشته، اعضای این گروه با حضور در برنامه تلویزیونی فرمول ۱ خبر از اجرای یک نمایش کودک به اسم «چتر سفید» دادند. نمایشی که فقط ۲ نفر از اعضای این گروه در آن بازی میکنند و خبری از محمد مسلمی عضو دیگر این گروه در آن نیست. عدم حضور محمد مسلمی در این نمایش باعث شد تا گمانههایی مبنی بر جدایی اعضای این گروه بعد از بیش از یک دهه فعالیت در کنار هم، زده شود.
نمایش «چتر سفید» که به کارگردانی حمید گلی اجرا میشود و علی فروتن نیز در کنار او نقش آفرینی میکند، به دلیل محبوبیت اعضای این گروه و شناخت مخاطب از آنها با استقبال خوب کودکان و والدینشان مواجه شد. «چتر سفید» البته دارای نکات قابل توجهی است که به نظر میرسد بخشهایی از آن برای مخاطب کودک امروزی نه تنها قابل درک نیست بلکه خالی از ضرر نیز نمیباشد.
«چتر سفید» نمایش بی کلام و موزیکالی است که با روایت دختربچهای که در روستایی مرزی در زمان جنگ زندگی میکند آغاز میشود. روستایی که توسط سربازان دشمن محاصره شده. یک خلبان ایرانی قصد دارد پیام صلح را با هواپیما به کشور طرف جنگ برساند اما با سقوط هواپیمایش در روستا و حضورش در این خانه، سعی میکند از کمک این دو کودک استفاده کند و بتواند از دست سربازان دشمن فرار کند و خودش را به کشور مهاجم (عراق) برساند تا جنگ تمام شود.
«چتر سفید» قرار است برای مخاطب کودک در سال ۹۶ که در مواجهه با فیلمها و انیمیشنهای مختلفی قرار دارد قابل فهم باشد اما متاسفانه اجرای بی کلام آن باعث شده تا در طول نمایش، کودکان بارها با نقاط مبهمی از قصه روبرو شوند و درباره علت رویدادهای نمایش و رفتار بازیگران از والدینشان سوال بپرسند.
مهمترین ضعف نمایش چتر سفید عدم توانایی پاسخ به سوالات مخاطب است. درست است که مخاطب نمایش «چتر سفید» کودک است، اما نویسنده باید حداقل پیامهای موجود در متن را به درستی به مخاطب منتقل کند. متاسفانه هیچ توضیحی درباره جنگ ایران و عراق داده نمیشود. اینکه پیام صلح باید توسط یک خلبان به کشور مقابل برسد و اگر نتواند این پیام را برساند صلح نخواهد شد، تصوری کودکانه و حتی کاریکاتوری از جنگ است. در طول نمایش هیچ دلیلی برای جنگیدن بین دو طرف بیان نمیشود و حتی زندگی کودکانی که ساکن خانه هستند و قرار است مخاطب کودک با آنها همدلی کند اصلا با خطر چندانی مواجه نیست. به نظر میرسد جنگی که در «چتر سفید» مطرح میشود، میتواند هر جنگ دیگری و در هر جای دیگری باشد و این یعنی بی هویت نمایش دادن بخش مهمی از تاریخ کشور به کودکان.
شاید اگر یک گروه دانشجویی چنین محتوایی را در یک نمایش کودک به اجرا میگذاشتند میتوانستیم دلیلی برای آن پیدا کنیم، اما از اعضای گروه «فیتیله» که سالها در رسانه ملی و در برنامههای مناسبتی حضور داشته اند توقع میرود تا لااقل اشارهای به علتهای جنگ ۸ ساله داشته باشند تا به عنوان نکتهای هرچند کوچک در ناخودآگاه مخاطب باقی بماند.
مسئله دیگر مربوط به فضای ترسیم شده از خانه محل اقامت کودکان و طراحی لباس و صحنه است. با توجه به اشارهای که نویسنده نمایش به آیین ساخت مترسک برای طلب باران در روستا دارد، طبیعتا باید این روستا، یکی از روستاهای جنوب بوشهر باشد، اما فضای ترسیم شده در نمایش به هیچ وجه کوچکترین ارتباطی با موقعیت مکانی اش ندارد. اینکه این کودکان اصلا چرا پدر و مادری ندارند خودش محل سوال است، اما در طراحی لباس آنها هیچ عنصری از پوشش محلی ایرانی وجود ندارد. طراحی صحنه، لباس و حتی موسیقی اجرایی یاداور فضای سینمای وسترن است و همین باعث شده تا «چترسفید» هیچ هویت ایرانی نداشته باشد.
متاسفانه بخش زیادی از شوخیهای نمایش مربوط به مخاطب اصلی آن یعنی کودک نیست و برخی از شوخیها حتی برای کودکان زننده است. وقتی میتوان از موقعیت کمیک برای خنداندن استفاده کرد چرا همچنان باید با پایین کشیدن شلوار و تحمل سختیهای ناشی از دستشویی رفتن، سعی کنیم کودکان را بخندانیم؟
موضوع دیگر نیز درباره تصویری است که خالق «چتر سفید» از سربازان دشمن نشان میدهد. علاوه بر اینکه در درام باید نیروی مقابل را قوی و مقتدر نشان دهیم تا نمایش جذابتر باشد، توجه به این نکته در یک اثر جنگی مهم است که هنگامی که دشمن را ابله نمایش دهیم درواقع بیشتر به خودمان توهین خواهیم کرد، زیرا به کودکان این نکته را آموزش میدهیم که ۸ سال بیهوده جنگیده ایم.
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۲۹۳۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
بیشتر بخوانید: موسیقی درمانی شیوهای جدید در درمان بیماران سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
منبع: همشهری
انتهای پیام/
کد خبر: 1228550 برچسبها موسیقی