Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - دبيرکل جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي گفت: 9 دي توسط مردمي که با هم اختلاف سليقه هم داشتند به وجود آمد و ناامني را به امنيت تبديل کرد.
خبرگزاري مهر، گروه سياست، فاطمه کرماني: اندک فهم سياسي از عملکرد و گفتار برخي جريانات سياسي و نيز نگاهي گذرا به کارنامه چهره هاي نزديک به جرياني که در سال 88 علم ضديت با جمهوريت نظام را برداشتند، به خوبي نشان مي دهد فتنه گران همچنان بر سر موضع غلط خود ايستاده و حاميان آنها نيز هر از چندگاهي به بهانه هاي مختلف در پي زنده نگه داشتن فتنه گري خود و تولد دوباره آن هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


فتنه عليه راي ملت، شروع ماجراجويي معاندان انقلاب اسلامي بود. به بهانه تقلب، هجمه اي گسترده عليه يک حضور همگاني را رقم زدند و چون خود را در گردابي بي پايان ديدند آنقدر دست و پا زدند که سرنوشتشان با جريان هاي ضد اسلام و ضد دين پيوند خورد. گذر زمان در هفته ها و ماههاي بعد از انتخابات خرداد 1388، بيش از قبل نشان داد که اين جماعت نه به دنبال بازخواني آرا، نه به دنبال اجراي قانون و نه به دنبال احقاق حق مردم بودند بلکه از زمان پيروزي انقلاب اسلامي سالهاي سال خواب آشوب و فتنه گري در ايران را در سر پرورانده بودند. خوابي که اگرچه براي چهره جمهوري اسلامي ايران در داخل و خارج هزينه هاي گزافي به دنبال داشت اما با حضور آگاهانه مردم در 9 دي آن سال به کابوسي هميشگي براي دشمنان تبديل شد.
در آستانه سالروز حماسه 9 دي با پرويز سروري دبير کل جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي، نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي و عضو سابق شوراي اسلامي شهر تهران که در جريان فتنه 88 براي بازگرداند فتنه گران از مسير نادرستي که در پيش گرفته بودند بارها با آنها ملاقات کرد، به گفتگو نشسته ايم تا با مروري تاريخي بار ديگري خيانتي را که به بهانه تقلب عليه ملت و کشور روا داشتند، بازخواني کنيم.
در ادامه مشروح اين گفتگو از نظرتان مي گذرد.
مقام معظم رهبري بعد از اتفاقات سال 88 بارها در سخنراني هاي متعدد فرمودند که در حوادث پس از انتخابات، کشور را به لبه پرتگاه بردند. 9 دي اما روزي بود که کشور از قرار گرفتن در لبه پرتگاه نجات پيدا کرد. بفرماييد شرايط سال 88 در کشور چگونه بود که کشور به تعبير رهبري لبه پرتگاه قرار گرفت؟
شرايط انتخابات در سال 88 و فتنه فراگيري که در کشور به وجود آمد، شرايط سختي بود. از اين منظر که يک فرصت طلايي و تاريخي را به يک تهديد سنگين ساختارشکنانه و براندازانه تبديل کردند. بالاخره هر انقلابي با هر سالي که از عمرش مي گذرد، ريزش هايي دارد که گاهي اين ريزش ها بر رويش ها غلبه مي کند. مي توان گفت از عطش، شور و حمايت هاي گسترده اي که آن انقلاب در زمان به وجود آمدن داشته، فاصله مي گيرد. اما اين يک رويداد استثنايي و کم نظير بود که يک انقلاب بعد از 30 سال با يک رکورد حداکثري در انتخابات 88 مواجه شد. يک رکورد بي نظير که مردم مشارکت 40 ميليوني را رقم زدند. اين مشارکت بالاي رقم هاي استاندارد بود که مي توانست به عنوان يک آورده بزرگ براي انقلاب اسلامي مطرح شود.
کشور ما رسيده بود به يک مرحله از بالندگي و استفاده از چنين موقعيتي براي عبور از گلوگاه هاي سختي که با آن مواجه بوديم. جامعه جهاني بعد از اين رکورد جهاني نسبت به انقلاب اسلامي عقبگرد جدي داشت. حتي آمريکائي ها در ابتداي امر پيام مثبت صادرکردند و پيام مشارکت مردم را دريافت کردند.
پس اين مشارکت حداکثري مقدمه اي شد تا کشور را به آشوب و اغتشاش بکشانند؟ يعني از قبل برنامه اي وجود نداشت؟
سيستم هاي سلطه چندوجهي هستند و براي هر شرايطي برنامه اي دارند؛ اينطور نيست که تمام تخم مرغ هايشان را در يک سبد بگذارند. قطعاً برنامه داشتند و ترديدي در اين مسئله نداريم. همانطور که امروز اظهارات مختلف يک به يک بروز مي کند. سابقه کار در نظام سلطه اين است که هر وقت شرايط، شرايط ديگري مي شود، تلاش مي کنند خود را با آن شرايط تطبيق داده و کمترين هزينه را پرداخت کنند تا بتوانند به فوريت از تهديد براي خود فرصت ايجاد کنند.
ما قبل از انتخابات يک نوع رفتار دوگانه از آنها شاهد بوديم. وزير خارجه وقت کشورمان بعد از مدتها که به خاطر مسئله هسته اي با مقامات کشورمان ديدار نکرده بودند، مورد استقبال و ميزباني کاخ اليزه قرار گرفت و با وزير خارجه ما در سطح رئيس جمهور برخورد کردند. اين نشان مي داد برآورد آنها اين است که احتمال چنين رخدادي را مي دادند و زمينه ها را براي بروز چنين اغتشاشاتي فراهم کرده بودند تا اگر فضا به اين سمت رفت بتوانند با شرايط هماهنگ شده و تمام داشته هايشان پنبه نشود.
بعد از اينکه انتخابات پرشور 88 برگزار شد، در ابتداي امر از اتحاديه اروپا و مقامات آمريکائي به خاطر حضور حداکثري مردم شاهد دريافت پيام هاي مثبت بوديم اما بعد از فرآيندهايي که طي شد و اين فرآيند تبديل به يک روند فرسايشي در انقلاب شد، دولت هاي اروپايي و آمريکايي را اميدوار کرد به اينکه مي توانند پروژه اصلي خود را در کشور اجرايي کنند.
به همين دليل ما شاهد رفتار دوگانه از سوي بيگانگان بوديم، يعني از قبل از انتخابات تا اعلام خبر حضور پرشور مردم در انتخابات يک نوع رفتار از سوي اروپا و آمريکا را شاهد بوديم و بعد از انتخابات که متاسفانه همانهايي که وظيفه داشتند آرامش را در کشور براي نظام اسلامي تئوريزه کنند فضا را به سمتي بردند که از آن پس شاهد رفتار ديگري از سوي آمريکا و اروپا شديم.
9 دي روزي بود که معترضين در کنار نيروهاي انقلاب قرار گرفته و وحدت و انسجام ملي را به نمايش گذاشتند. کساني که تا روز قبل در تظاهرات شرکت کرده و عليه انتخابات شعار دادند، آمدند و کنار نيروهاي مدافع نتيجه انتخابات قرار گرفتند.
اينها رفتار ساختارشکنانه اي را پيش گرفتند تا مقدمه اي شد تا کشورهاي بيگانه پروژه اصلي خود را در دستور کار قرار داده و پيام ها و رفتارهاي متفاوتي را از سوي آنها دريافت کرديم.
شرايط کشور، شرايط ويژه اي بود. تحريم هاي سختي بر کشور حاکم شده بود و در چنين شرايطي شاهد بوديم رفتاري براي اولين بار در کشور رقم مي خورد چرا که هميشه اپوزوسيون تلاش مي کرد که اگر ارتباطي با قدرت هاي خارجي دارد، آن را پنهان نگهدارد و از آن سو کشورهاي مخالف جمهوري اسلامي ايران نيز تلاش مي کردند حمايت هاي خود را به صورت شفاف و صريح بروز ندهند. اما بعد از انتخابات 88 اين اتفاقات رخ داد که اپوزوسيون به علاوه جرياناتي که خود را از نظام مي دانستند اما در اين ماجرا دچار اشتباه محاسباتي شده اند دست در دست اپوزوسيون خارجي و قدرت هاي بيگانه داده اند. در واقع يک طيف متضادي را در سبد معارضين نظام در آن دوران داشتيم. از منافقين تا سلطنت طلب ها، صهيونيست ها، آمريکائي ها، سفارتهاي خارجي و برخي جريانات افراطي اصلاح طلب. حتي آرام آرام ديديم برخي جريانات خوش خيم اصلاح طلب نيز به آنها گرايش پيدا کردند چون اميدوار شدند به اينکه قرار است در کشور اتفاقاتي رخ دهد.
در حقيقت تمام ظرفيت هاي داخلي و خارجي بسيج شد تا نظام با يک واگرايي جدي مواجه شود و يک رفتار ساختارشکنانه به نتيجه برسد. فکر مي کنم تئوري که دشمن داشت تا بتواند در داخل کشور براي اولين بار مردم را در مقابل مردم قرار داده و تزاحم داخلي به وجود بياورد، و در نهايت يک جريان داخلي به وجود آورده و از اين آشفتگي تئوري ناامن سازي منطقه را از کانون امنيت ساز يعني ايران شروع کند، به همين دليل وقتي در ايران شکست خوردند به سراغ نوک پيکان مقاومت يعني سوريه رفتند و ديديد که چه اتفاقاتي در آنجا رقم زدند.
9 دي از اين رو شکوهمند است که تحليل رهبر معظم انقلاب تجلي پيدا کرد. آقا مي فرمودند حتي درباره نيروهاي انقلابي يک اشتباهي صورت گرفته است. همه کساني که اعتراض دارند را نبايد ضد انقلاب و به عنوان افراد ساختارشکن خواند. برخي واقعاً احساس مي کنند اتفاقي افتاده است. بايد آنها را اغنا کرد و صف ضد انقلاب را از صف معترضين جدا کنيم.
9 دي روزي بود که معترضين در کنار نيروهاي انقلاب قرار گرفته و وحدت و انسجام ملي را به نمايش گذاشتند. کساني که تا چندي قبل در تظاهرات شرکت کرده و عليه انتخابات شعار دادند، آمدند و کنار مردم مدافع نتيجه انتخابات قرار گرفتند.
اگر در اين اتفاق ناگوار رهبر انقلاب اجازه مي دادند که اين مسئله دامنه اش به دودستگي بين مردم تبديل شود، شرايط غيرقابل جبران مي شد.
يعني چه اگر رهبري اجازه مي دادند که دودستگي بين مردم ايجاد شود؟

يعني اگر از سوي رهبري اين پيام به جامعه داده مي شد که بايد با همه معترضين به يک شکل و اندازه برخورد شود، يک جنگ داخلي شکل مي گرفت اما رهبر انقلاب دائم فرمودند اينها مردم ما هستند. اينها پاره تن ملت ما هستند. اعتراض دارند که بايد به اعتراض آنها جواب داد و آنها را اغنا کرد. نمي توان به طور خشن و دفعي با آنها برخورد کرد.
در ماجراي کهريزک رهبري فرمودند نيروي انتظامي براي من محترم است و مي دانم که آنها کار بزرگي انجام مي دهند چون امنيت را در کشور برقرار مي کنند اما در ماجراي کهريزک کساني که خاطي بودند نبايد مبرا باشند؛ به همين خاطر ايشان کميته بررسي ماجراي کهريزک را تشکيل دادند و احکام متعددي براي خاطيان از جمله اعدام و زندان هاي طويل المدت صادر شد. تقريباً براي تمام مامورين در ماجراي کهريزک حکم صادر شد. شما در کدام نظام مي توانيد چنين نوع برخوردي را شاهد باشيد. در آمريکا جلوي دوربين ها کتک مي زنند، مي کشند و مردم را مورد ازار قرار مي دهند اما سرانجام پليس تبرئه مي شود. با اين استدلال که اقتدار پليس نبايد شکسته شود. اما در انتخابات 88 ما ديديم که نظام جمهوري اسلامي ايران به نوع ديگري رفتار و عمل مي کند.
رهبري انقلاب از ابتدا تاکيد داشتند که نبايد رفتارهاي تند با مردم صورت گيرد. بايد اعتراض مردم هرچند که نابجا باشد، با منطق و اغناسازي مواجه باشد.
رهبري مدام به ما تذکر مي دادند که صف معترضين را از کساني که مسلحانه بين مردم معارض هستند جدا کنيد. به نظرم شاه بيت 9 دي اين بود که تحليل رهبري سرانجام به نتيجه رسيد و موجب شد يک انسجام ملي صورت گيرد.
من در مجلس رئيس کميته بررسي حوادث 88 بودم، از اين حيث جلساتي را با آقايان موسوي، کروبي و خاتمي و هاشمي و برخي مراجع تقليد داشتم. نکات جالبي در اين جلسات و نشست ها وجود داشت که نشان مي داد يک اتفاق خطرناکي در کشور در حال شکل گيري بود که با مديريت هوشمندانه رهبري و بصيرت مردم اين موضوع مديريت شد تا در نهايت 9 دي به وجود آمد که تبديل نشد به تظاهرات مدافعان انتخابات بلکه تظاهراتي شکل گرفت براي دفاع از انقلاب. کساني که معترض هم بودند در 9 دي نشان دادند که با اصل انقلاب مشکلي ندارند.
9 دي نشان داد يک کشور در اين سطح سنگين درگيري داشته و مي تواند موضوع را با کمترين خسارات به ويژه خسارات ويژه جمع کرده و وحدت و انسجام ملي را به نمايش بگذارد.
به مسئله کهريزک اشاره کرديد و اينکه در ماجراي کهريزک احکام سنگيني از جمله حبس هاي طولاني مدت و حتي اعدام صادر شد. فکر مي کنيد اين مواجهه نظام توانست اعتماد مردم را جلب کند؟
من فکر مي کنم يکي از عناصر مهم و مفيد براي مردم همين ماجرا بود. مردم متوجه شدند که برخورد با يک فرد مسئول در نيروي انتظامي صورت گرفته، همين نيروي انتظامي مسئول برقراري امنيت در کشور است. اين مهم بود که مردم احساس کردند نظام به دنبال رفتار يک سويه نيست، بلکه به دنبال آن است که مردم بر مسير قانوني حرکت کنند. اگر هم مقاومتي در اين موضوع صورت گرفت، به اين خاطر بود که يک بمب ناامني در کشور را در جريانات سياسي نهادينه نکنيم تا در هر انتخاباتي هر کس به نتيجه انتخابات معترض بود، طرفداران خود را به خيابان بکشد، اگر اينگونه مي شد، در هر انتخاباتي بايد شاهد اغتشاشات و اردوکشي خياباني مي شديم.
ببينيد ما در انتخابات شوراي شهر 96 معترض بوديم. هنوز هم معترضيم و معتقديم حتماً تقلب شده است، ولي از مسير قانوني اعتراض خود را پيگيري کرديم. يا در انتخابات اول آقاي روحاني واقعاً زمينه يک واگرايي ملي وجود داشت اما وقتي به فرآيندهاي قانوني تمکين شود، حتي اگر اين فرآيندهاي قانوني هم درست انجام نشود، همه چيز قانوني پيش مي رود. وقتي الگور با بوش به رقابت انتخاباتي مي پردازد و با اختلاف کم اعتراض به نتيجه انتخابات به دادگاه فرستاده مي شود، تصميم مي گيرند بوش با وجود اينکه آراء الگور بالاتر بود، برنده انتخابات رئيس جمهور شود. الگور پيام داده و تبريک مي گويد آن وقت ما که مسلمان هستيم چرا بايد اينگونه رفتارها را از خود نشان دهيم؟ اينگونه باشد سنگ روي سنگ نمي ماند.
احکامي که براي مقصران کهريزک صادر شد يکي از عناصر مهم و مفيد براي جلب اعتماد مردم بود. مردم متوجه شدند که برخورد با يک فرد مسئول در نيروي انتظامي صورت گرفته، همين نيروي انتظامي مسئول برقراري امنيت در کشور است. اين مهم بود که مردم احساس کردند نظام به دنبال رفتار يک سويه نيست، بلکه به دنبال آن است که مردم بر مسير قانوني حرکت کنند.
يا در چارچوب نظام انتخابات برگزار کرديم که بايد فرآيندهاي نظارتي و کنترلي آن را تمکين کنيم يا اينکه قبول نداريم پس در اين صورت نبايد در انتخابات شرکت کنيم. اين شدني نيست که از طريق فرآيندهاي قانوني وارد انتخابات شويم اما شمارش و نتيجه آراء را از سوي مراکز قانوني نپذيريم. حتي از ناظرين در انتخابات که مسئول برگزاري هستند هم قبول نکرده و فرآيند خياباني را براي اعتراضات خود پيش بگيريم.
مقاومت در برابر توقعات غيرقانوني برخي در سال 88 و برخورد عادلانه باعث شد که مردم به اين جمع بندي برسند که روند اغتشاشات در سال 88 به ضرر کشور و مردم است و بايد با يک حرکت مردمي اين وضعيت جمع شود. شايد مي توانستيم با قدرت سلاح، پليس و سپاه مسئله را جمع کنيم اما نمي توانستيم پاسخگوي دل مردم باشيم. اين خود مردم بودند که در 9 دي وارد شده و امنيت را به وجود آوردند. اين از نکات برجسته 9 دي است که بايد به آن توجه شود.
9 دي توسط مردمي که با هم اختلاف سليقه هم داشتند به وجود آمد. 9 دي توسط احزاب و گروه ها و جريانات سياسي مختلف در کشور به وجود آمد و با يک فرآيند مردمي ناامني به امنيت تبديل شد.
انتخابات يک رقابت سياسي است؛ ما قبل از سال 88 هم رقابت انتخاباتي داشتيم و پس از آن هم چندين انتخابات برگزار کرديم. چرا رقابت انتخاباتي سال 88 را از حالت رقابت خارج کردند؟ آيا قصدشان تسويه حساب شخصي بود؟ يا کساني که دامن به اين اغتشاشات زده اند به دنبال تسويه حساب با نظام بودند؟
در انتخابات يک رکورد سه گانه زديم. انتخابات هميشه سه ويژگي دارد. رقابت، شفافيت و مشارکت که ما در سال 88 در هر 3 شاخصه رکورد زديم. هم مشارکت در بالاترين سطح بود هم رقابت و هم شفافيت. انتخابات را برگزار کرديم و شاخصه هاي آن را در بالاترين سطح به نمايش درآورديم. اين دستاورد بزرگي براي نظام بود که متاسفانه ديده نشد. به نظر من نوعي غرور و تکبر به وجود آمد که افراد احساس مي کردند نسبت به رقباي خود بالاتر هستند و اين تکبر و غرور باعث شد توهمي براي برخي کانديداها به وجود آمده و خود را پيروز انتخابات بدانند.
نکته ديگري که امروز آرام آرام و با اعتراف خود افراد روشن مي شود، دادن اطلاعات غلط به يک کانديدا بود که او را مجاب مي کرد پيروز انتخابات است و نکته ديگر اينکه متاسفانه يک نگاه جامع در کل کشور وجود نداشت. کانديد يک نقطه را مي ديد و چون در آن نقطه صاحب برتري شده بود، اين پيروزي را به کل کشور تعميم داده بود. مشاوران کانديدا بايد به آنها مي گفتند که فضاي تهران با نقاط ديگر کشور متفاوت است.
اگر موسوي در سال 88 نتيجه انتخابات را قبول کرده و در يک فرآيند منطقي حرکت مي کرد، مي توانست براي انتخابات بعدي موجي را که با خود همراه کرده بود را افزايش داده و پيروز انتخابات بعدي باشد ضمن اينکه اين همه هزينه براي کشور ايجاد نمي کرد.
امروز مشاورين آقاي موسوي در حضور خود وي اعتراف مي کنند و مي گويند ما مي دانستيم که تهران با روستاها و شهرستان ها متفاوت است، اما آن زمان اين اطلاعات را به او نمي دادند و مي گفتند شما جلوتر هستيد. همين باعث شد که توهمي در موسوي به وجود آيد.
متاسفانه ما رقابت سياسي را با سياست زدگي قاطي کرده ايم. عوامل تعيين کننده يک بازي و رقابت سياسي اين است که هم برد قاعده و قانوني دارد و هم شکست.
وقتي در ژاپن حزب حاکم شکست خورد، رهبر حزب شکست خورده در برابر افکار عمومي حاضر شده و مي گويد ما شکست خورديم و من بد عمل کردم. آسيب شناسي مي کنيم تا مشکلات برطرف شود. اين يعني يک رهبر حزب قاعده سياسي را بلد است اما احزاب ما چون واقعا حزب نيستند و تنها بنگاه انتخاباتي هستند و فقط در فرآيند انتخابات بروز مي کنند، فرايند از کف تا سقف آموزش هاي سياسي را دريافت نمي کنند عادت کرده اند فقط به پيروزي فکر کنند ولي احزاب کارآمد، احزابي هستند که هم به پيروزي و هم به شکست فکر مي کنند.
ما هميشه يک طرف بازي سياسي را بازي مي کنيم و نتيجه اين مي شود که وقتي شکست مي خوريم تصور مي کنيم دنيا تمام شده است.
اگر موسوي در سال 88 نتيجه انتخابات را قبول کرده و در يک فرآيند منطقي حرکت مي کرد، مي توانست براي انتخابات بعدي موجي را که با خود همراه کرده بود، افزايش دهد و پيروز انتخابات بعدي باشد ضمن اينکه اينهمه هزينه براي کشور ايجاد نمي کرد.
اگر موسوي نتيجه انتخابات 88 را قبول مي کرد و به قانون تمکين مي کرد، آيا 4 سال بعد رياست جمهوري او از سوي نظام پذيرفته مي شد؟ اين شبهه اي است که مطرح مي کنند و مي گويند از اساس موسوي پذيرفته نمي شد.

کساني که چنين ادعايي مطرح مي کنند هيچ بينه و استدلالي براي حرف خود ندارند، نظام مگر رياست جمهوري آقاي روحاني را نپذيرفت؟ اينها گرفتار توهمات سياسي هستند، چون بلوغ يافته نيستند و حرف دلشان را به عنوان تحليل منطقي بيان مي کنند.
اولاً آقاي موسوي در پيشينه اصلاح طلبي نبود، دوماً نخست وزير دوران حيات مبارک حضرت امام (ره) بود، سوماً نخست وزير دوران دفاع مقدس بود يعني در انتخابات 88 هم بسياري از نيروهاي اصولگرا موسوي را به عنوان يک چهره ارزشي تلقي مي کردند. به همين خاطر آن زمان جرياني را در حمايت از موسوي به راه انداختند به نام حاميان اصولگراي موسوي. چون مي دانستند آقاي موسوي در بين اصولگرايان هم پايگاه دارد؛ اين پايگاه را خاتمي نداشت.
اگر خاتمي پاي کار مي آمد يک دوقطبي سنگين سياسي شکل مي گرفت اما در مورد موسوي فضا متفاوت بود. چون بين نيروهاي انقلابي هم پايگاه داشت. حتي اگر مثل آقاي رئيسي مي گفت که من به نتيجه انتخابات اعتراض دارم، تقلب شده اما به قانون تمکين مي کنم و نتيجه را مي پذيرم 4 سال بعد رئيس جمهور مي شد.
تا شب قبل از انتخابات، نظام با آقاي موسوي مشکل نداشت. شايد نيروهاي انقلابي وي را به عنوان گزينه اول خود نمي دانستند اما به هر حال او را در چارچوب نيروهاي ارزشي مي دانستند. فرآيند حوادث پس از انتخابات به گونه اي پيش رفت که آرام آرام نسبت به او موضع گيري شد. خود موسوي هم با مواضعي که اتخاذ کرد، چهره اي را که قبل از انتخابات داشت، دگرگون کرد.
از شامگاه انتخابات که موسوي اعلام کرد که من برنده انتخابات هستم و هرآنچه غير از اين باشد را نمي پذيرم فضا را عليه خودش تغيير داد. اگر يک حزب بالغ سياسي وجود داشت و افراد از هيجانات جلوگيري مي کردند تا منطق سياسي حاکم شود، اين هزينه هاي سنگين به کشور وارد نمي شد. اين نابالغ بودن جريانات سياسي در کشور ما را نشان مي دهد. اينها يک شکلي از جريانات سياسي دارند و به آموزه هاي سياسي معتقد هستند نتيجه اين مي شود که خيلي زود همه چيز صفر و صدي مي شود. در حالي که در امور سياسي بايد صفر تا صد در نظر گرفته شود.
پس به اعتقاد شما نبود بلوغ سياسي در امثال آقاي موسوي، فضاي کشور را به سمت فتنه 88 برد؟
مشاوران وي فضا را اينگونه فراهم کردند و او را وارد فضاي توهم کردند. اين توهم که من پيروز انتخابات هستم متأسفانه توسط جرياناتي که نمي خواستند شکست را بپذيرند با محوريت موسوي، فرآيند خود را پيش بردند. من در جلسه اي که قبل از نمازجمعه مقام معظم رهبري، با آقاي خاتمي داشتم و اسناد آن هم هست، از وي شنيدم که گفت من به آقاي موسوي زنگ زدم و گفتم من با اين مرد (رهبري) 8 سال کار کردم، روحيات او را مي شناسم. يک نامه خطاب به رهبري بنويسيد آقاي کروبي هم آن را امضاء کند. به دست رهبري برسانيد و بگوييد که ما به نتيجه انتخابات اعتراض داريم. من به شما قول مي دهم که رهبري کميته اي تشکيل خواهد داد که در اين کميته افراد با نظرات مختلف سياسي حضور خواهند داشت تا به اعتراض شما رسيدگي کنند؛ هر نتيجه اي که از اين کميته بيرون بيايد، مورد تأييد خواهد بود.
موسوي ميگفت اگر همه کساني که از ما حمايت مي کنند بگويند تقلب نشده من موسوي مي گويم تقلب شده است و سر حرفم هستم.
آقاي خاتمي گفت که من به موسوي گفته ام که اگر تا روز جمعه اين کار را کردي که هيچ، اگرنه آقا نماز جمعه را بخوانند ديگر کار از کار مي گذرد.
ما خودمان که با آقاي موسوي هم جلساتي داشته ايم تا او را متقاعد کنيم دست از لشگرکشي بردارد از وي شنيديم که مي گفت اگر همه کساني که از ما حمايت مي کنند بگويند تقلب نشده، من موسوي مي گويم تقلب شده است و سر حرفم هستم. مي گفتيم ما نماينده مجلس هستيم مي توانيم تمام مستندات شما را بگيريم و قسم بخوريم اگر اثبات شود تقلبي صورت گرفته پشت سر شما باشيم، فقط شما مستندات را به ما بده اما آقاي موسوي حتي يک سند به ما ارائه نداد. آقاي کروبي هم به ما سندي نداد.
داستان آقاي کروبي که البته متفاوت است چون با داستان هاي کهريزک هم قاطي شد. ما حتي با خانواده هاي افرادي که حتي از بازداشت آزاد شده بودند هم صحبت کرديم و مستندات آن را براي آقاي کروبي برديم و گفتيم قبول داريد که اين کار صورت نگرفته است، اين مستندات ماست مي گفت نه، هنوز دو سه مورد ديگر باقي مانده است. مي گفتيم همين مقدار شکايت و اعتراضي که به نتيجه رسيده و مستندات آن را براي شما آورده ايم اعلام کن، مصاحبه اي با يکي از رسانه ها انجام بده و اين را بگو تا ما گزارشات بعدي را پيگيري کنيم اما قبول نمي کرد. اين معلوم بود که قصد ديگري وجود داشت. نمي خواستند حقيقت آشکار شود.
متأسفانه به دليل عدم بلوغ سياسي در کشور اقدامي شد که فرصت طلايي براي دشمنان ايجاد شد تا يک تهديد بزرگ و خسارت بار براي کشور رقم بخورد. اما 9 دي اين ويژگي را داشت که دوباره ملت را کنار هم قرار داد.
پس خصوصيات شخصيتي موسوي هم در اتفاقات پيش آمده در سال 88 هم نقش داشت؟
در يکي از جلساتي که با آقاي ناطق نوري در انتخابات 88 داشتيم، آقاي ناطق گفت من روز شنبه بعد از انتخابات، ساعت 8 صبح به موسوي زنگ زدم و گفتم شما مي دانيد که من به شما رأي دادم و براي شما تبليغ کردم، من وزير کشور و رئيس شوراي امنيت کشور بودم پس امنيت را به خوبي مي فهمم. به شما مي گويم اقدام شما از ساعت 8 ديشب تا به امروز بوي خون مي دهد. اين رفتارها مردم را به جان هم مي اندازد و خونريزي خواهد شد، اين کار را نکنيد اگر هم اعتراضي داريد از مراجع قانوني پيگيري کنيد. من يک ساعت با موسوي صحبت کردم و توصيه کردم اما نپذيرفت.
انتقاد جدي که به آقاي خاتمي وجود دارد اين است که نقشي که مي توانست در جلوگيري از خونريزي، ناامني و اتلاف سرمايه هاي ملي داشته باشد را به کار نگرفت، اين يک گناه نابخشودني است. البته آقاي خاتمي همچنان در جلسات محفلي مي گويد که تقلب نشده اما حاضر نيست مصاحبه کرده و يا در يک جلسه علني، اين موضوع را مطرح کند.
چقدر به اينها گفتيم که در يکي از رسانه ها، مصاحبه کنيد و مردم را به آرامش دعوت کنيد اما نپذيرفتند. به آقاي خاتمي هم گفتيم اما نپذيرفت چون نگران از دست دادن طرفداران خود بودند. خود خاتمي مي گفت من دراين کشور انتخابات برگزار کرده ام امکان ندارد در فرآيند انتخاباتي ما تقلب شود، تخلفات ممکن است اما تقلب شدني نيست. رهبري هم از آقاي خاتمي چنين انتظاري داشت که وقتي در اين کشور رئيس جمهور بوده است و مي داند، بايد علني اعلام کند که تقلب شدني نيست نه اينکه در جلسات محفلي بگويد.
اينها کاري کردند که اعتماد مردم لطمه خورد. انتقاد جدي که به آقاي خاتمي وجود دارد اين است که نقشي که مي توانست در جلوگيري از خونريزي، ناامني و اتلاف سرمايه هاي ملي داشته باشد را به کار نگرفت، اين يک گناه نابخشودني است. البته آقاي خاتمي همچنان در جلسات محفلي مي گويد که تقلب نشده اما حاضر نيست مصاحبه کرده و يا در يک جلسه علني، اين موضوع را مطرح کند.
خاتمي به اعتقاد من با در نظر گرفتن ملاحظات سياسي وارد ماجراهاي سال 88 شده اما موسوي واقعا يک شخصيت اصلاح طلب نبود. روحيات متفاوتي از آقاي خاتمي داشت. موسوي انتظار نداشت بعد از دوران نخست وزيري خود در انتخاباتي شرکت کند که کسي بتواند با او هم آوردي کند، اين توقع در او وجود داشت که در هر انتخاباتي شرکت کند، به راحتي مي تواند زمام کشور را به دست بگيرد. برايش غيرباور بود که در انتخاباتي شکست بخورد. خاتمي مطالبي را مي دانست اما هرگز نگفت و با سياست و ملاحظات سياسي گام برداشت اما دچار توهمات و احساسات بود.
کروبي چطور؟

کروبي هم دچار توهم بود. البته کروبي اعتقاد نداشته رأي آورده ولي مي گفت رأي من را نشمردند. به اين فکر نمي کرد که انتخابات در سال 88 کاملا دوقطبي شد. کساني که کروبي را قبول داشتند چون مي دانستند که او برنده انتخابات نيست به فرد نزديکتر به کروبي که موسوي بود، رأي دادند.
کروبي نمي توانست اين شکل گيري فضاي دوقطبي را بپذيرد. تمام شخصيت هاي اصلاح طلب پاي کار موسوي آمدند چون مي دانستند کروبي رأي نمي آورد و به خاطر اينکه احمدي نژاد راي نياورد به موسوي راي دادند و از او حمايت کردند. کروبي دچار اشتباه محاسباتي شد و به دليل روحيات خاصي که داشت مورد سوءاستفاده قرار گرفت. شايد بتوان گفت صادق تر از همه بين خاتمي و موسوي، کروبي بود.
مشکل کروبي اين بود که از رهبري فاصله گرفت والا نبايد با شاخص هايي که داشت در اين گرداب گرفتار مي شد. الان هم برخي نزديکان آنها هستند که مانع برگشت کروبي مي شوند. بعضي از دوستان نزديک آقاي کروبي هستند که با ما هم دوست هستند. مي گويند همين الان هم وقتي از آقاي کروبي سوال مي کنيم که اگر بخواهي کسي را پيشنهاد بدهي براي رهبري و ولايت فقيه، چه کسي را پيشنهاد مي دهي؟ مي گويد مقام معظم رهبري.
همين دوستان مشترک ما حتي به اسم مي گويند که چه کساني اجازه نمي دهند که کروبي به دامن نظام برگردد و البته اينها کساني هستند که روي آقاي کروبي نفوذ فراواني هم دارند.
چرا نظام در نهايت بعد از اتفاقات سال 88 تصميم به حصر سران فتنه گرفت؟ اصلاح طلبان مي گويند بايد دادگاه موسوي و کروبي تشکيل شود و اين را به عنوان برگه برنده خود مطرح مي کنند که اتفاقا جريان انقلابي هم معتقد به برگزاري دادگاه است که اگر دادگاه برگزار شود شايد شرايط متفاوت تر از اين باشد.
مهم در کشور، امنيت است، امنيت مهمترين حق مردم و مهمترين وظيفه مسئولين نظام است. در حادثه تلخ زمان اميرالمومنين(ع) اتفاقاتي مي افتد و افرادي سردمدار اين جريانات هستند که در جامعه شاخص هستند اما اميرالمومنين(ع) با آنها مدارا مي کند چون امام حق عمومي را بر حق فردي ترجيح مي دهد. مي داند که اين موضوعات مي تواند با ناامني در کشور دامن بزند و خسارات بالايي بر جامعه مردم وارد کند.
در کشور ما هم مشابه اين اتفاق رخ داده است. ببينيد هيچ نظامي به اندازه نظام ما صبر و تحمل ندارد. در سال 88 در کشور اتفاقي را رقم زدند و در حالي که يک سال و نيم از آن گذشته بود هنوز افراد موثر در اين اتفاقات تحريک اجتماعي مي کردند. ناامني را دامن مي زدند. آن زمان من نماينده مجلس بودم کسبه خيابان ولي عصر به مجلس مي آمدند و واعتراض مي کردند که تا کي اين وضعيت اينگونه خواهد بود؟! کار و کاسبي ما از بين رفته. هر روز در خيابانها درگيري است و مجبوريم در مغازه هايمان را ببنديم. شما مسئول امنيت جامعه هستيد زندگي ما مختل شده، چک هاي ما برگشت خورد و کاسبي ما از بين رفته است. اتفاقا اينها کساني بودند که در انتخابات هم به موسوي و کروبي رأي داده بودند.
کساني که حرف از محاکمه سران فتنه مي زنند به محاکمه اعتقادي ندارند بلکه براي تحريک اجتماعي اين را مي گويند چون اگر شرايط به محاکمه منجر شود نتايج خوبي حاصل نخواهد شد.حتما تنش هاي داخلي را بدنبال خواهد داشت که هيچ سودي براي هيچ کس نخواهد داشت.اينهايي که به اصطلاح در حصر هستند از امکانات خوبي برخوردارند. مگر اين حصر است؟! در کجاي دنيا داريم که اين گونه در حصر باشند؟ هر کجا که دلشان بخواهد سفر مي کنند و با هر کسي که بخواهند ملاقات مي کنند.
نظام تصميم گرفت فرايندي را پيش بگيرد که هم منجر به امنيت و هم منجر به پايداري اين امنيت شود. شايد با يک برخورد تند نظامي و امنيتي مي شد قضيه را جمع کرد اما آسيبي که در درازمدت به جامعه زده مي شد قابل جبران نبود. ماجراي اغتشاشات را آنقدر کشدار کردند و جامعه را ملتهب نگه داشتند تا به ظاهر، به مسئله بيداري اسلامي پيوند بخورد. در آن زمان دوباره بيانيه دادند و سطح نظام را تا سطح کشورهايي که مظهر ظلم و استبداد بودند تنزل دادند.
به مردم توصيه کردند که فرايند ناامني دوباره ادامه پيدا کند. در نهايت کار غيرقانوني صورت نگرفت و در فرايند کاملا قانونمند، شوراي عالي امنيت ملي تشکيل جلسه داد و مصوب کرد. اين مصوبه را خود شوراي عالي امنيت ملي دوباره مي تواند نقض کند. شوراي عالي امنيت ملي هم فقط دولت يا دستگاههاي نظامي و امنيتي نيستند بلکه طيف عظيمي از دستگاههاي نظارتي، امنيتي و اجرايي هستند که تصميم مي گيرند که چگونه امنيت پايدار در کشور برقرار باشد.
به نظر من کساني که حرف از محاکمه سران فتنه مي زنند به محاکمه اعتقادي ندارند بلکه براي تحريک اجتماعي اين را مي گويند چون اگر شرايط به محاکمه منجر شود نتايج خوبي حاصل نخواهد شد.حتما تنش هاي داخلي را بدنبال خواهد داشت که هيچ سودي براي هيچ کس نخواهد داشت.
در حال حاضر اينهايي که به اصطلاح در حصر هستند از امکانات خوبي برخوردارند. مگر اين حصر است؟! در کجاي دنيا داريم که اينگونه در حصر باشند؟ هر کجا که دلشان بخواهد سفر مي کنند و با هر کسي که بخواهند ملاقات مي کنند. نظام اسلامي تحمل بسياري را به خرج داده و تلاش کرد اينها برگردند.
شرايط در حال حاضر آرام است و امنيت در کشور حاکم شده. نمي توان پذيرفت که دوباره به بهانه هاي مختلف اينها دست به تحريک مردم زده و معاندين نظام را دلخوش کنند. آنهايي که دنبال تنش و ناامني در کشور هستند امروز اين بازي ها را در مي آورد. اينها اعتقادي به محاکمه ندارند. مي خواهند از مسئله حصر استفاده ابزاري کنند. به همين خاطر هر از چندگاهي در جامعه تحرکاتي انجام داده تا مردم را تحريک کنند.
ادامه اين روند به نظر شما به مصلحت است؟
در اين باره شوراي عالي امنيت ملي تصميم مي گيرد. اما مسئله اين است که مشخص شود کسي که زماني تنش آفريني کرده و امروز در حصر است دوباره نخواهد تنش آفريني کند. بايد ابراز پشيماني کند. اين همه خسارت در کشور به بار آوردند، کساني که محصور هستند خيلي موثر هستند در اينکه حصر از بين برود اما برخي جريانات سياسي همسو با محصورين نمي خواهند حصر از بين برود چون از آن سود مي برند. ديدگاه رسانه هاي اصلاح طلب ديدگاه برداشتن حصر نيست. راديکاله کردن فضا آن هم هر زمان که شرايط به سمت انبساط و گشايش پيش مي رود نشان نمي دهد که اينها مي خواهند حصر برداشته شود. خودشان علاقه اي به رفع حصر ندارند.
جريانات اصلاح طلب امروز مي گويند آقاي احمدي نژاد يک سر ماجراهاي 88 است و امروز هم مواضع تندي اتخاذ مي کند. پس بايد او هم حصر شود نظرتان در اين باره چيست؟
مهم قانون و مجموعه اي است که تصميمات قانوني در کشور اتخاذ مي کنند. نمي توان بر اساس تشخيص يا تحليل يک گروه يا يک جريان، کشور را اداره کرد.
به هر حال در حال حاضر با آقاي احمدي نژاد بيشترين برخورد صورت گرفته است. رحيمي در زندان است، بقايي در حال محاکمه است، مشايي احضار شده و اين نشان مي دهد که برخورد صورت مي گيرد اما اين دور از انصاف است که گفته شود سهم احمدي نژاد در ماجراهاي 88 با موسوي و کروبي برابر است اگرچه به احمدي نژاد انتقادات بسياري داريم. اين منصفانه نيست که سهم دهي کرده و سهم احمدي نژاد را با آن دو نفر ديگر برابر کنيم. آقاي احمدي نژاد در سال 88 رأي آورد. اين دو نفر رأي نياورند و بازي را بر هم زدند. البته انتقاداتي وجود دارد. ما هم قبول داريم که نبايد همايش ميدان ولي عصر (عج) برگزار مي شد اما در مجموع سهم احمدي نژاد با آن دو نفر ديگر برابر نيست. اينها جنگ خياباني راه انداختند و نظام را متهم کردند.

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۳۱۹۳۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

موسوی سومین طلایی مازندران در پیکار‌های انتخابی ووشو جام جهانی

در وزن ۷۵- کیلوگرم ساندای مردان، سهیل موسوی ملی‌پوش آملی که ابتدا برابر رقیبش مراکش پیروز شده بود، امروز در نیمه نهایی حریفی از ترکیه را مغلوب کرد و راهی دیدار نهایی شد.

او در فینال با ارائه یک نمایش دلچسب مقابل ووشوکاری از چین، کشور میزبان به برتری دست یافت و مقتدرانه بر سکوی قهرمانی ایستاد.

پیش از این نیز ووشوکاران مازندرانی، معین تقوی در وزن ۹۰- کیلوگرم و صدیقه دریایی در وزن ۶۵- کیلوگرم، در مسابقات انتخابی جام‌جهانی ووشو چین به مدال طلا دست یافتند.

رقابت‌های انتخابی جام‌جهانی ووشو ۲۰۲۴ از صبح روز پنجم اردیبهشت ماه با حضور بیش از ۳۰۰ شرکت‌کننده از ۳۸ کشور جهان به میزبانی شهر جیانگ‌یئن در کشور چین آغاز شد.

باشگاه خبرنگاران جوان مازندران ساری

دیگر خبرها

  • هروی: حاکمیت باید در انتخابات ۱۴۰۴ اندکی نرمش نشان دهد /برای حل مشکلات اقتصادی، درهای کشور برای تعامل با بیرون باز شود
  • برپایی نمایشگاه خوداتکایی دانش‌آموزان کردستان در سنندج
  • مشارکت بیشتر در انتخابات، هزینه‌های امنیتی را کاهش می‌دهد
  • پیام تسلیت حجت الاسلام سید موسی موسوی در پی درگذشت ماموستا فخری
  • امام جمعه اهواز به مسئولان: تنها تا مهر و آبان ماه جاری برای کار کردن وقت دارید
  • میز خدمت ادارات و خدمت‌رسانی به مردم تداوم داشته باشد
  • روستای نظرلو در شهرستان شبستر به شهر تبدیل شد
  • تسریع در تکمیل جاده پلدختر - خرم‌آباد مطالبه مردم است
  • جنایات رژیم صهیونیستی به مساله اول رسانه‌های جهانی تبدیل شده است
  • موسوی سومین طلایی مازندران در پیکار‌های انتخابی ووشو جام جهانی