سیاست منطقه ای بن سلمان با ریاض چه می کند؟
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۰۱۰۲۳
خبرگزاری میزان- عباس السید، تحلیلگر یمنی و یکی از نویسندگان روزنامه رأی الیوم تاکید دارد که اصلاحات در عربستان واقعی نبوده و در حقیقت پوششی برای رسیدن بن سلمان به تخت پادشاهی به شمار می رود. به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان، در حالیکه عربستان این روزها شاهد تحقق اصلاحات اقتصادی و اجتماعی است به نظر میرسد که این اصلاحات بیشتر به پوششی برای تلاش ولیعهد جوان سعودی باهدف رسیدن به تخت پادشاهی انجام میشود که به زودی اعتراض نهادهای وهابی در این کشور را به همراه خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین مصاحبهای را با عباس السید تحلیلگر یمنی روزنامه رأی الیوم در خصوص اصلاحات در عربستان و هدف واقعی محمد بن سلمان از این اصلاحات انجام داده ایم که متن آن در ذیل میآید.
*در حال حاضر عربستان شاهد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در چارچوب چشم انداز ۲۰۳۰ به رهبری محمد بن سلمان، ولی عهد این کشور به ویژه در زمینههای خصوصی سازی و اعطای مجوز رانندگی به زنان و حضور آنها در ورزشگاهها است. با توجه به اهمیت تحقق تحولات سیاسی و اقتصادی همزمان با هم، عربستان تا کجا میتواند اصلاحات اقتصادی و فرهنگی را در این کشور محقق سازد؟
چشم انداز ۲۰۳۰ در عربستان که اصلاحات در این کشور در چارچوب آن صورت میگیرد در واقع یکی از سازو کارهایی است که محمد بن سلمان از آن برای پیروزی بر رقبایش و به دست گرفتن هرم قدرت استفاده میکند؛ بنابراین به نظر میرسد که اصلاحات وی نوعی اقدامات پیشگیرانه برای فراهم کردن شرایط برای رسیدن به تخت پادشاهی به شمار میآید. محمد بن سلمان برای تحقق این هدفش دست به بازداشت شاهزادگان رقیب و صاحبان نفوذ به بهانه مبارزه با فساد میزند چرا که وی الگو و نمونهای در زمینه شفافیت و محافظت از بیت المال به شمار نمیآید.
اقدامات محمد بن سلمان در خصوص مبارزه با فساد فاقد شفافیت بوده در چارچوب باج خواهی و معاملات پشت پرده میگنجد. در غیاب اصلاحات سیاسی به نظر میرسد اصلاحات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که در عربستان اعلام شده تنها اقدامی برای حمایت از آرزوهای شاهزاده جوان برای رسیدن به تخت پادشاهی به شمار میآید.
*برخی معتقدند که اصلاحات صورت گرفته در این کشور در اثر فشارهای خارجی انجام شده و برخی دیگر معتقدند که این اصلاحات در نتیجه نیاز داخلی عربستان محقق شده است نظر شما در این خصوص چیست؟
باقی ماندن نظام سعودی به عنوان هم پیمان سیاسی و اقتصادی نیاز قدرتهای غربی و اسرائیل به شمار میآید؛ بنابراین این قدرتها به حمایت سیاسی و امنیتی خود از این نظام ادامه میدهند. برخی از این اصلاحات محمد بن سلمان به ویژه علیه نهاد دینی وهابی و شاهزادگان خاندان حاکم با حمایت خارجی یعنی آمریکا و اسرائیل و یا بر اساس توصیه آنها صورت گرفت.
این نهاد وهابی طی دههای گذشته تعداد زیادی از تروریستها را تولید کرده به طوریکه تعداد آنها از نیاز عربستان و هم پیمانانش در غرب نیز فراتر رفته است. همپیمانانی که در آموزش دادن شبه نظامیان تروریست تندرو و استفاده از آنها در سراسر جهان مشارکت داشته اند.
به نظر میرسد برخی دیگر از اصلاحات بیشترشبیه مجموعهای از معاملاتی است که نیاز طرفهای مختلف یعنی بن سلمان، خارجیها و ملت عربستان را محقق میکند البته ملت عربستان تنها گروهی است که در این معاملات زیان میکند.
همانطور که بن سلمان از نیاز ملتش سوء استفاده میکند هم پیمانانش نیز از تمایل بی حد و حصر وی برای رسیدن به تخت پادشاهی سوء استفاده میکنند.
*بن سلمان خود را رهبر اسلام میانه رو میداند، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه نیز اخیرا واکنش تندی به این مساله داشته است. نظر شما در خصوص کمکی که اصلاحات در عربستان به تحقق آرزوهای بن سلمان در خصوص جهان اسلام میدهد چیست؟
در واقع چیزی به نام اسلام میانه رو و یا تندرو وجود ندارد. اسلام یک دین واحد است مبانی و اهداف این دین نیز واحد است. اسلام در واقع رحمتی برای جهانیان به شمار میآید. اسلام میانه رو یک اصطلاح سیاسی است که به تازگی در راستای اهداف استعماری برای تقسیم جهان اسلام به قطبها و اردوگاهها براساس مواضع رژیم اسرائیل استفاده میشود.
رقابت ترکیه و عربستان برای رهبری این محور به ایجاد شکافهای بیشتر میان کشورهای اسلامی و حتی همان «میانه روها» میانجامد.
اختلافات و صف بندیها میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که نشان دهنده فروپاشی این شورا است در کنار اختلافات به وجود آمده میان امارات، اردن و تونس و هم چنین عربستان و سودان و حتی سودان و مصر بیانگر این است که نظام کنونی سعودی نمیتواند رهبری هیچ محور یا ائتلاف سیاسی استراتژیک را بر عهده بگیرد.
اصلاحاتی که بن سلمان محقق میکند در راستای تضعیف نقش عربستان در منطقه صورت میگیرد و باعث میشود که موانع بیشتری در مقابل آرزوهای بن سلمان برای رهبری محور کشورهای «مسلمان میانه رو» به وجود آید چرا که این اصلاحات بنیانهای اساسی عربستان را متزلزل میکند.
این بنیانها عبارتند از: نهاد دینی وهابی، خاندان حاکم، درآمدهای نفتی که به عنوان باج به کشورهای خارجی و گروههای داخلی داده میشود و برای تحقق توسعه اقتصادی واقعی استفاده نمیشود. از بین بردن این بنیانها نقش عربستان در منطقه را تضعیف میکند البته اگر نگوییم که ثبات این کشور و وحدت سیاسی و جغرافیایی آن را تهدید میکند.
*ممکن است اصلاحات در عربستان برای جوانان و زنان و برخی گروههای اجتماعی خوشایند باشد، اما میتواند روحانیون و وهابیون در این کشور را برنجاند آیا ممکن است که این اصلاحات به ایجاد شرایط برای بروز تنشهای اجتماعی در کشور بیانجامد؟
ملت عرب در نجد و حجاز منبع قدرت نبوده و یا هیچ تاثیری در قدرت از زمان تاسیس عربستان سعودی نداشته است. ممکن است اصلاحات اجتماعی و فرهنگی برخی از اقشار در جامعه عربستان را از میان جوانان و زنان به سمت خود بکشاند، اما باید توجه داشت که این قشر از جامعه از حقوق اساسی و سیاسی خود محروم هستند به طوریکه نمیتوانند رای دهند یا نظر خود را در خصوص پادشاه یا علیه وی ابراز کنند.
این در حالیست که نهاد دینی وهابی در عربستان یکی از مهمترین ارکانی است که این کشور بر اساس آن تشکیل شده است. ممکن است که وهابیها در عربستان فعلا به دلیل شوک وارده سکوت کرده باشند، اما این سکوت طولانی نخواهد بود.
این مساله در خصوص دیگر گروههای صاحب نفوذ در خاندان حاکم و بیرون از آن نیز صدق میکند.
منبع: مهر
انتهای پیام/ خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۰۱۰۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گزینههای آمریکا در برابر بلندپروازیهای اتمی عربستان
عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم به نقل از میدل ایست نیوز، سال گذشته میلادی(2023)، کمتر از یک ماه پیش از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر همه چیز تغییر کرد، اسرائیل و عربستان سعودی در حال مذاکره برای عادی سازی روابط بودند. پس از دههها روابط سرد، هزینهای که اسرائیل باید برای صلح با عربستان پرداخت میکرد مسلماً بالا بود: علاوه بر تضمینهای امنیتی ایالات متحده آمریکا و حداقل امتیازات نمادین اسرائیل در مورد حاکمیت فلسطین، مذاکرهکنندگان سعودی خواستار دستیابی به فناوری هستهای غیرنظامی بودند.
با ادامه جنگ اسرائیل و مقاومت فلسطین، در حالی که افکار عمومی عرب، از جمله خود سعودیها، از کشتار مردم فلسطین به دست رژیم صهیونیستی خشمگین هستند، حتی اگر مقامات سعودی علاقهمند به گفتوگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل باشند، به احتمال زیاد مذاکره برای صلح پایدار غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که ایالات متحده به چگونگی ارتقای ثبات در خاورمیانه، چه در طول جنگ غزه و چه پس از آن، میاندیشد، موضوع برنامه هستهای عربستان سعودی مسئله مهمی است. اگر واشنگتن امیدوار است که روابط عربستان سعودی را با اسرائیل عادی کند، باید به خواستههای ریاض برای همکاری هستهای غیرنظامی تن بدهد – تحولی که میتواند به طور چشمگیری تصویر امنیت منطقه را تغییر دهد.
اگرچه عربستان سعودی هنوز زیرساخت هستهای قابل توجهی ندارد، اما در حال ساخت یک رآکتور تحقیقاتی هستهای کوچک در حومه ریاض و ساخت موشکهای بالستیک با کمک چین است.
اگر چه عربستان سعودی ممکن است در شرایط کنونی به توسعه هستهای غیرنظامی پایبند باشد، اما با توجه به تهدیدهایی که در منطقه حس میکند، ممکن است وسوسه شود که در آینده به سمت برنامههای هستهای نظامی حرکت کند. ایالات متحده باید برای کاهش این خطر تلاش کند که خطمشی دشواری برای واشنگتن است: چرا که اگر واشنگتن همکاری زیادی با سعودیها نداشته باشد ممکن است حمایت عربستان برای عادیسازی روابط با اسرائیل را از دست بدهد و آمریکا نفوذ خود را به رقبایی مانند چین واگذار کند.
اما اگر آمریکا از برنامه غنیسازی هستهای عربستان سعودی، بدون قید شرط ،حمایت کند آن وقت ریاض میتواند از این فرصت برای توسعه یک برنامه تسلیحات هستهای استفاده کند؛ لذا به نظر می رسد، واشنگتن باید جاهطلبیهای هستهای مسالمت آمیز عربستان سعودی را بپذیرد، اما بر اقدامات قوی و مقررات سختگیرانه برای جلوگیری از اشاعه تسلیحات هستهای از سوی سعودیها و جلوگیری از یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای پافشاری کند.
نمونههای گذشته مانند کره شمالی، و لیبی نشان داد که برنامه هستهای غیرنظامی کشورها میتواند راهی برای توسعه سلاحهای هستهای باشد و این موضوع در مورد عربستان سعودی هم صدق می کند. برخورداری از فناوریهای با کاربرد دوگانه در یک برنامه غیرنظامی، مانند قابلیتهای غنیسازی، میتواند عربستان سعودی را قادر کند تا از طریق انحراف و پنهانکاری، قابلیتهای هستهای خود را به سمت کاربردهای نظامی ارتقا دهد. این قابلیت هستهای نهفته میتواند بهعنوان ابزاری برای چانهزنی یا رفتار خصمانه مورداستفاده قرار گیرد.
تعدادی از عوامل؛ از جمله تمایل به تقویت امنیت ملی، بازدارندگی از دشمنان احتمالی، و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی میتواند عربستان سعودی را به دستیابی به تسلیحات هستهای سوق دهد، اما انگیزه اصلی احتمالاً میتواند رقابتهای منطقه با همسایگان از جمله ایران باشد؛ اما در حال حاضر، به نظر میرسد ایران تصمیم گرفته است که گام بعدی را برندارد و برنامه هستهای خود را به نظامی شدن سوق ندهد.
واشنگتن میتواند نقش تعیینکنندهای در اینکه آیا عربستان سعودی به سلاح هستهای دست یابد یا خیر، ایفا کند، اما یک سؤال اساسی باقی میماند: ایالات متحده آمریکا تا کجا حاضر است از عربستان سعودی محافظت کند؟ آیا ایالات متحده به ریاض ضمانتهای امنیتی قاطعانهای مانند تعهد به قرار دادن عربستان سعودی زیر چتر هستهای خود میدهد؟ آیا آمریکا حاضر است یک اتحاد امنیتی رسمی مشابه آنچه که در اروپا یا شرق آسیا دارد با عربستان امضا کند؟ اگرچه گفتوگوهای مداوم در مورد یک رابطه دفاعی رسمی وجود دارد، اما توافق امنیتی بین ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی هنوز قطعی نیست و با نقطه نهایی فاصله زیادی دارد. بهویژه اینکه احتمال پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری وجود دارد.
فراتر از یک اتحاد امنیتی، آمریکا میتواند ریاض را به امضای «توافقنامه 123» برای همکاری هستهای وادار کند. این قراردادها نام خود را از بخشی از قانون انرژی اتمی آمریکا گرفته است که بر اساس آن امکان دسترسی به فناوری هستهای غیرنظامی آمریکا در ازای تعهد صریح طرف مقابل به خودداری از تولید تسلیحات فراهم میکند. ایالات متحده در خصوص این توافقات به صورت موردی با 47 کشور از جمله برزیل، ژاپن و ترکیه مذاکره کرده است. این توافق نامهها معمولاً یک کشور را ملزم میکند که به پادمان های آژانس بین المللی انرژی اتمی پایبند باشد، سطح غنیسازی را محدود کند و سوخت هستهای مصرف شده را به ایالات متحده بازگرداند تا از بازفرآوری مواد تسلیحاتی جلوگیری کند. شاه بیت طلایی توافقنامه 123 ممنوعیت کامل غنیسازی است.
با اینحال، یکی از موانع چنین توافقی، تمایل ریاض به غنیسازی اورانیوم در داخل برای تولید برق هستهای، بهجای تکیه بر اورانیوم غنی شده در خارج است. اگر ایالات متحده قادر به مذاکره در مورد ممنوعیت کامل غنیسازی نباشد و تمایلی به دادن امتیازات دیگر نداشته باشد، ممکن است عربستان سعودی برای کمک به فناوری هستهای به کشورهای دیگر مانند چین متوسل شود که منجر به ازبینرفتن شفافیت در مورد فعالیتها و تأسیسات هستهای این کشور و ازدسترفتن نفوذ ایالات متحده خواهد شد.
بنابراین، برای جلوگیری از چرخش عربستان به چین، ایالات متحده آمریکا ممکن است نیاز به مصالحه داشته باشد. واشنگتن میتواند پیشنهاد ساخت تأسیسات غنیسازی اورانیوم در عربستان سعودی را بدهد که به ریاض اجازه میدهد تا کنترل بیشتری بر زنجیره تأمین سوخت هستهای خود و کاهش وابستگی آن به تأمینکنندگان خارجی داشته باشد. ایالات متحده همچنان میتواند بر تدابیر محکم برای جلوگیری از توسعه برنامه نظامی عربستان سعودی پافشاری کند. برای مثال، میتواند تقاضا کند که هر تأسیسات غنیسازی، توسط متخصصین آمریکایی اداره شود یا سازوکار خاموشکردن از راه دور را نصب کند. اما واشنگتن باید در مورد چنین مفادی چشمانداز روشنی داشته باشد: این اقدامات مطمئناً خطر گسترش سلاحهای هستهای عربستان را کاهش میدهد، اما آنها را از بین نمیبرد.
ضرورت دارد که آمریکا از همان ابتدا برای محدودکردن توانایی عربستان سعودی برای توسعه برنامه تسلیحات هستهای، تلاش کند. واشنگتن نمیتواند تأخیر را تحمل کند.
بهعنوان جایگزینی برای غنیسازی عربستان، واشنگتن میتواند عرضه مطمئن اورانیوم غنیشده را برای رآکتورهای عربستان تضمین کند و نیاز این کشور به تأسیسات غنیسازی داخلی را از بین ببرد. احتمالات؛ از تعلیق طولانیمدت غنیسازی داخلی عربستان تا فعالیت تأسیسات غنیسازی زیر نظر متخصصین ایالات متحده بهجای پرسنل سعودی، همچنین تا مکانیسمهای خاموشکردن از راه دور در صورت تصاحب احتمالی، متغیر است.
واشنگتن میتواند ممنوعیت غنیسازی را بهعنوان بخشی از همکاری دفاعی دوجانبه شرط کند. این میتواند به شکل یک ممنوعیت رسمی امضا شده توسط ریاض، یا یک سند تکمیلی غیرالزامآور همراه با یک توافق رسمی باشد که حاوی یک ماده اضافی است که در آن عربستان سعودی موافقت میکند زیرساخت چرخه سوخت را ایجاد نکند.
این رویکرد به ریاض اجازه میدهد تا حق فنی غنیسازی را حفظ کند، اما از قبل موافقت میکند که از آن استفاده نکند. با توجه به تهدیدها در منطقه، تقویت توافق امنیتی ایالات متحده و عربستان سعودی همچنان اولویت اصلی عربستان و عاملی برای محدودکردن جاهطلبیهای هستهای آن خواهد بود.
سیاستگذاران آمریکایی باید به همتایان سعودی خود بر مزیتهای فناوری رآکتورهای آمریکایی نسبت به فناوری چین و روسیه تأکید کنند و بر مزایای فنی و پایبندی به استانداردهای ایالات متحده آمریکا برای برنامههای هستهای و تقویت شفافیت، تأکید کنند. آنها همچنین باید از عربستان بخواهند تا به حفظ نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ،که مشخصه آن هنجارها و همکاری است، متعهد باشد. اگر واشنگتن نتواند به ریاض پیشنهادی قانعکننده بدهد، خطر ازدستدادن هرگونه نفوذ بر تواناییهای هستهای عربستان سعودی وجود خواهد داشت.
انتهای پیام/