اتاق عملیات «فتنه اقتصادی» کجاست؟/ چگونگی متوسل شدن«دولت خرپول منطقه»به رجوی و پهلوی متوسل شد
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۵۶۲۱۸۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،روز 16 دی ماه، یک هفته بعد از شروع تجمعات خیابانی منجر به اغتشاش در مشهد، تهران و چند شهر دیگر ایران، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، در نشست خبری خود در مجمع تشخیص، از تشکیل «اتاق فکر» آشوب از چند هفته قبلتر در شهر اربیل در اقلیم کردستان عراق خبر داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
" حادثه آشوبهای اخیر دارای دو سابقه بود، چند ماه پیش در اربیل اتاق عملیاتی تشکیل شد که مسئولیت آن با مایکآندریا رئیس ویژه عملیات سازمان سیا بود که بر روی پرونده ایران کار میکرد؛ همچنین در این اتاق عملیات رئیس دفتر پسر صدام و برادر زن صدام نیز به همراه نمایندهای از عربستان سعودی و نماینده منافقین نیز حضور داشتند؛ بحثهایی نیز در مورد حضور داشتن نماینده امارات هم در این اتاق عملیات مطرح است که ما در حال بررسی آن هستیم.
این اتاق عملیات آنها تاریخ عملیات را اواخر آذرماه در نظر گرفتند که با استفاده از فضای مجازی کارشان را شروع کنند و تا بهمن به زعم خود کار نظام را تمام کنند. اسم پروژه را استراتژی همگرایی نتیجه بخش گذاشتند. این هماهنگیها انجام شد وفکر می کردند در مرحله اول شهرهای ایران را از کنترل نظام خارج می کنند. بعد از آن می خواستند اسلحه وارد کشور کنند که با به جای گذاشتن کشتهها بتوانند تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کنند. از آن طرف هم منافقین وارد کشور شوند و با کمک خواستن از کشورهای اروپایی و دیگر کشورها، امنیت کشور ما را به هم بزنند.
آنها در مرحله اول فکر میکردند شهرهای ایران از کنترل نظام خارج میشود؛ از این رو در مرحله بعد قصد داشتند اسلحه وارد کشور کنند و تعدادی از مردم را به کشتن دهند و سپس امریکا با فشار وارد آوردن به شورای امنیت از این شورا مصوبه حقوق بشری علیه ایران بگیرد و بدین ترتیب تحریمهای جدیدی وضع کنند.در مرحله دوم نیز قصد داشتند منافقین را وارد عمل کنند و سپس اروپاییها را نیز با خود همراه سازند و این کلیت سناریوی اربیل بود.
نقشه کشیدن برای این حادثه از چند سال پیش شروع شد؛ در جلساتی که منافقین ترتیب میدادند و مسئولان امنیتی عربستان سعودی و برخی سلطنتطلبان نیز به این جلسات وصل شده بودند.
تقریباً رد همه کسانی را که از نظام و انقلاب سیلی خوردند در حوادث اخیر مشاهده میکنیم؛ تصور آنها این بود که مردم از نظام خسته شدهاند بنابراین با محوریت سلطنتطلبان و منافقین جلو آمدند و قصد داشتند با سوار شدن بر روی موج نارضایتی مردم به نظام آسیب برسانند؛ آنها همچنین چنین برآورد کرده بودند که اگر هم موفق به براندازی نظام نشوند برای فشار اقتصادی و ضربه زدن به ملت ایران چند تحریم از شورای امنیت علیه ایران اخذ کنند."
هم جایگاه حقوقی آقای رضایی به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت، و هم شخصیت حقیقی ایشان به عنوان یک فرمانده ارشد نظامی و امنیتی، باعث شد که اخبار ارایه شده توسط ایشان در این جلسه به شدت مورد توجه قرار بگیرد. محسن رضایی در همان جلسه درباره دلایل شکست پروژه آشوب هم چنین توضیح داد:
سه روز بعد، در 19 دی ماه، رهبر معظم انقلاب در دیدار با هزاران نفر از مردم قم، در بخشی از بیانات خود به ماهیت جریانات اخیر در کشور پرداختند که بر گزارش ارایه شده از سوی محسن رضایی صحه می گذاشت که همانا ساختار سه ضلعی (سیا و موساد-سعودی-منافقین و سلطنت طلبان) بود. رهبر انقلاب در این باره فرمودند:
"این بار هم ملت ایران با ایستادگی همچون سدی محکم و ملی با قدرت تمام به امریکا و انگلیس و لندن نشینان گفت که نتوانستید و بعد از این هم نخواهید توانست.
قرائن و شواهد اطلاعاتی نشان می دهد که این قضایا سازماندهی شده بوده و در شکل گیری آن، یک مثلث فعال بوده است.
یک رأس این مثلث، امریکا و صهیونیستها بودند که طراحی را انجام دادند و چند ماه برروی این طراحی کار کردند و بنای آنها این بود که حرکت ها از شهرهای کوچک شروع شود تا به مرکز برسد.
رأس دوم این مثلث، یکی از دولتهای خرپول خلیج فارس است که هزینه این نقشه را تأمین کرد و رأس سوم نیز، پادوها بودند که مربوط به سازمان آدمکش منافقین هستند و از ماهها قبل آماده بودند."
در ادامه، با بررسی شواهد، اخبار و تحلیلها به ترسیم سناریوی خبیثانه دشمنان برای ایجاد آشوب ذیل برنامه کلان «فتنه اقتصادی» در ایران، می پردازیم.
اتاق اطلاعات و عملیات سیا در اقلیم
دست کم از سال 2010، گزارش های منتشر شدهای در رسانههای منطقه و بین المللی درباره فعالیت یک پایگاه مخفی سیا در شهر اربیل در شمال عراق وجود داشته است. اما اولین بار، در 11 جولای 2014، روزنامه آمریکایی «میامی هرالد» یک گزارش نسبتا تفصیلی از این پایگاه عملیات مخفی سیا در اربیل منتشر کرد.
طبق این گزارش، «چاک هیگل»، وزیر دفاع وقت آمریکا، در 3 جولای 2014 وجود این پایگاه را در اربیل تایید کرد و گفت که قرار است آمریکا پایگاه مشابهی هم در بغداد ایجاد کند. هیگل گفت:
" ما در اربیل پرسنل میدانی داریم و آن مرکز عملیات مشترک ما ظرفیت مقدماتی عملیات را پیدا کرده است."
به گزارش میامی هرالد، فعالیت سیا در اربیل، حتی زمانی که با فشار نوری المالکی، نخست وزیر وقت عراق، و در پی فرمان اوباما در 2011 بخش عمده نیروهای آمریکایی عراق را ترک کردند، هیچگاه متوقف نشد.
هرالد از قول یک افسر اطلاعاتی اقلیم نوشت که از زمان ساخت این پایگاه در 2010، محل آن روی نقشههای ماهوارهای گوگل محو شده است که این فناوری (محو کردن) نه در اختیار مقامات اقلیم که در اختیار آمریکاییهاست. همین مقام امنیتی اقلیم در ادامه افزود:
" بیشتر «مخابرات» (دستگاه اطلاعاتی) ما مستقیما با سیا و JSOC (ستاد مشترک عملیات ویژه) در تمام طول جنگ عراق کار می کردند و این به خاطر توانایی زبانی و تجربه بالای ما در نبرد توامان با صدام و تروریستهای افراطی است."
او افزود: " نیروهای پیشمرگه ما در کنار کلاه سبزهای آمریکایی (نیروهای عملیات ویژه) در تمام شمال عراق و در جاهایی چون موصل، تل عفر و کرکوک می جنگیدند. چون ما بسیار مورد اعتماد امریکا و حرفهای هستیم."
«میچل پروترو»، نویسنده این گزارش در ادامه می نویسد:
" در جریان بازدید اخیر از این سایت، ساخت و ساز گسترده مسیرهای منشعب از بزرگراه اصلی (اربیل-موصل) به سوی پایگاه کاملا مشهود بود. همچنین یک مجموعه ورودی امنیتی بتون آرمه بر درگاه این سایت ساخته شده که جای ورودی قبلی را که تنها یک مسیر خاکی و یک ایست بازرسی با دو سنگر سیمانی و نگهبانانی با یونیفرم نیروهای پیشمرگه بود، گرفته است."
وابسته نظامی یکی از کشورهای غربی در اقلیم، که به شرط ناشناس بودن حاضر به مصاحبه شد، به روزنامه میامی هرالد گفت:
" اربیل مکان بسیار دوستانهای برای کسب و کار جاسوسی است. بسیاری از محلیها با آمریکاییها همکاری دارند و با اشتیاق از آنها یاد می کنند. با وجود این که این تاسیسات از چند سال قبل در این جا فعالیت می کند، اما کسی توجهی نمی کند، چون کسی مشکلی با قضیه(پایگاه جاسوسی) ندارد."
یک افسر عملیات ویژه آمریکایی هم که با هویت محفوظ با این روزنامه صحبت کرد، درباره مزایای همکاری اطلاعاتی با کردها گفت:
" کار کردن با کردها بسیاری از دشواریهای را که کار کردن با ارتش عراق دارد، حل می کند."
او توضیح داد که چون سپاه پاسداران ایران، به ویژه بعد از تهاجم داعش به موصل و فروپاشی بخشی از ارتش عراق، در بازسازی آن نفوذ زیادی در این ارتش پیدا کرده، کار کردن با آن برای عوامل اطلاعاتی آمریکا و نیروهای عملیات ویژه این کشور مطلوب نیست، "ولی کار کردن با کردها خوب و راحت است، چرا که آنها برای آمریکاییها «قابل اعتماد» هستند."
علاوه بر این، آژانس خبری «روداو» (وابسته به بارزانی) در 11 فوریه 2015 از قول یک مقام امنیتی اقلیم از بازگشایی یک پایگاه هوایی آمریکا در اربیل خبر داد.
«هلگورد حکمت»، سخنگوی نیروهای پیشمرگه خبر داد که آمریکاییها یک پایگاه در نزدیک فرودگاه اربیل برای «عملیات شناسایی» ایجاد کردهاند. او به خبرگزاری آنادولو ترکیه گفت که هواپیماهای مستقر در این پایگاه تنها عملیات شناسایی انجام خواهند داد و هدف هم مقابله با داعش است.
او همچنین اعلام کرد که با تکمیل این پایگاه، همه کشورهایی که عضو ائتلاف آمریکا هستند می توانند از آن برای «مقابله با تروریستهای افراطی» استفاده کنند.
با این حال، «جان کِربی»، سخنگوی پنتاگون در یک نشست خبری، داشتن هر گونه پایگاه هوایی در اربیل را انکار کرد و آن چه را که پایگاه خوانده می شود، تنها شماری تجهیزات امداد و نجات خواند.
این در حالی است که سرویس اطلاعات خارجی اسراییل (موساد) از چند دهه قبل، به واسطه ارتباطات عمیق و گسترده با خاندان بارزانی، در شمال عراق فعال بوده و ایستگاه موساد در اقلیم، یکی از فعالترین مراکز جاسوسی این رژیم در کل منطقه است.
در ژوئن 2004، یکی از برجسته ترین روزنامهنگاران آمریکایی و از اساتید صاحب سبک ژورنالیزم تحقیقاتی، «سیمور هِرش»، در مصاحبه با « آمی گودمن» در برنامه «حالا دموکراسی»، از حضور صدها مامور موساد در اقلیم کردستان خبر داد. به گفته هرش، بر اساس مصاحبه او با برخی مقامات اسراییلی، موساد از همان زمان به دنبال انجام عملیات در مناطق کردنشین ایران و سوریه بوده است.
سیمور هرش، خبرنگار مشهور نشریه نیویورکر
به گفته هرش در این مصاحبه، یک افسر اطلاعاتی اسراییل به او گفت که " این «Realploitik» یا سیاست عملی است و ما(اسراییل) با اتحاد با کردها، چشم و گوش در ایران و سوریه پیدا میکنیم."
و این واژگان «چشم و گوش»، عبارت آشنایی است، چرا که 13 سال بعد از این مصاحبه سیمور هرش، بعد از خوابیدن اغتشاشات در ایران در ژانویه 2018، «یوسی کوهن»، رییس موساد، از داشتن " چشم و گوش و حتی چیزهایی بیشتر از اینها در ایران" خبر داد!
در 19 دی ماه، رییس موساد در جلسهای خصوصی در وزارت اقتصاد رژیم صهیونیستی که خبر آن به روزنامه «یدیعوت آحرونوت» این رژیم درز کرد، گفت:
" آشوبهای اخیر در ایران باعث بیثباتی حکومت این کشور نمیشود و نباید به آن امید داشت... اسرائیل در ایران دارای «گوش، چشم و چیزهایی بیش از اینها است. نباید از تحولات در ایران انتظار زیادی داشته باشیم علیرغم اینکه خوشحال میشویم شاهد انقلابی مهم در آن باشیم."
وی همچنین درباره نگرانی کشورهای عربی از تقویت ایران در منطقه گفت: "نگرانیهایی را از سران سُنّی در منطقه و جاهای دیگر شنیدهایم."
که به احتمال قوی، منظور رییس موساد حرفهایی است که در جلسات مشترک با مقامات اطلاعاتی سعودی در جلسات مشترک شنیده است.
جالب این که هرش در سخنان خود در آن مصاحبه، فاش کرد که موساد عوامل خود را که برای جاسوسی و عملیات به ایران اعزام می کند، در قالب تاجر و بازرگان می فرستد.
اخیرا، روزنامه ترکیهای «تقویم» (Takvim)در گزارشی درباره ناآرامیهای اخیر ایران، به نقل از منابع اطلاعاتی ترکیه نوشت که «مایک دی آندریا» (معروف به «آیت الله مایک») مسوول عملیات مخفی سیا علیه ایران، 900 نفر را در قالب تاجر از کردستان عراق با هدف ایجاد آشوب به ایران فرستاده است. برای آشنایی با «آیت الله مایک» می توانید به این گزارش مشرق در 15 خرداد امسال مراجعه کنید: «آیتالله مایک» کیست و چرا برای رهبری عملیاتهای ضدایرانی سیا انتخاب شد؟»
مایکل دی آندریا، معروف به «آیت الله مایک»، مسوول عملیات مخفی سیا علیه ایران/او ظاهرا برای ازدواج با یک زن مسلمان تغییر آیین داده است
نکتهای که در رابطه با نقش اسراییل در ایجاد اغتشاش در ایران یادآوری آن لازم به نظر می رسد، این است که «یوسی کوهن»، رییس موساد، که از آذرماه 94 به این سمت منصوب شد، با بیش از 3 دهه فعالیت در موساد، به عنوان یک متخصص درجه یک در امور ایران شناخته می شود و اصولا بخش عمده سوابق او در سازمان جاسوسی اسراییل، به ایران و مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی باز می گردد. بخشی از گزارش مشرق به تاریخ 20 آذر 94 (یوسی کوهن؛ از ترور عماد مغنیه و دانشمندان هستهای ایران تا ریاست موساد) به این شرح بود:
یوسی کوهن، رییس موساد
" رسانههای اسراییلی و غربی از او به عنوان «استاد جاسوسی» یا «سرجاسوس» نام میبرند، چرا که در تمام دوران کاری خود، عضوی از موساد بود و همه سلسله مراتب آن را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در نهایت از سال 2011 تا 2013 به عنوان قائم مقام تامیر پاردو، رییس قبلی موساد، برگزیده شد. اما مهمترین بخش فعالیت یوسی کوهن، مدیریت بخش «تسومت»، Tsomet در موساد بود که وظیفه فرماندهی عملیات جاسوسی- اطلاعاتی اسراییل را در سرتاسر دنیا به عهده دارد. ماموریتهایی چون خرابکاری هستهای در ایران، ویروس استاکس نت و ترور دانشمندان هستهای ایران به این بخش تحت مسؤولیت او نسبت داده شده است.
گزارش مطبوعات صهیونیستی حکایت از آن دارد که وی در عملیات تروریستی نظیر ترور فتحی شقاقی رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین در 26 اکتبر 1995 در جزیره مالت و همچنین ترور ناموفق خالد مشعل در سال 1997 در عمان پایتخت اردن دست داشته است.
اما مهمترین عملیات ترور وی در دوران ریاست بر بخش عملیات موساد را میتوان ترور حاج عماد مغنیه، فرمانده مقاومت اسلامی حزب الله لبنان در 12 فوریه 2008 دانست. از دیگر ترورهای کوهن در دوران ریاست بر این دپارتمان که بسیار هم از نظر سرویس موساد مهم و جدی ارزیابی میشد، ترور دانشمندان هستهای ایران است. ترور شهدای هستهای نظیر شهید مسعود علی محمدی (22 دی 1388) ، شهید مجید شهریاری (8 آذر 1389)، شهید داریوش رضایی نژاد ( 1 مرداد 1390) و شهید مصطفی احمدی روشن (21 دی 1390)، همه به دستور مستقیم یوسی کوهن صورت گرفته است."
بدیهی است که کوهن به عنوان کسی که بر عکس سلف خود، تامیر پاردو، «خطر هستهای ایران» را مهمترین معضل امنیتی مبتلابه رژیم صهیونیستی می داند، با کارویژه اصلی مقابله با نفوذ ایران از سوی بنیامین نتانیاهو به این سمت گمارده شد و بدیهی و طبیعی است که طراحی و اجرای آشوب در ایران هم جزو اولویتهای سازمان تحت ریاست او باشد.
انتشار فایل صوتی شنود شده میان پادوی رسانهای محور آمریکایی-اسراییلی-سعودی، یعنی روح الله زم، گرداننده کانال «آمدنیوز»، به عنوان کسی که نقش پررنگی در دامن زدن به آشوب و اغتشاش در فضای مجازی داشت، با افسر اطلاعاتی اسراییل با نام مستعار «آشر»، خود به خوبی گوشهای از فعالیتهای تخریبی موساد بر علیه امنیت ملی ایران را فاش می کند.
«خرپول» به سیم آخر زده است؟
رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیر خود درباره ماهیت اغتشاشات دی ماه، از لفظ «یک دولت خَرپول منطقه» به عنوان حامی مالی پروژه اغتشاش نام بردند که توامان طنز و تحقیر نسبت به دولت جنایتکار و ننگین سعودی در خود داشت.
در 13 اردیبهشت امسال، محمد بن سلمان، ولیعهد این دولت خرپول در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «السعودیه» گفت:
"منطق ایران زمینه سازی برای ظهور مهدی [عج] است که آن هم از طریق سیطره بر جهان اسلام محقق می شود."
او افزود: «هدف اصلی نظام ایران رسیدن به قبلۀ مسلمانان است. ما منتظر نمی مانیم که عربستان میدان جنگ شود، بلکه ایران را میدان جنگ خواهیم کرد."
گفته می شود که موضوع «کشاندن جنگ به داخل ایران»، چیزی است که «اندرو پیک»، افسر اطلاعاتی سابق ارتش آمریکا و مسوول کنونی میز ایران در وزارت خارجه آمریکا که تازگی به این سمت گماشته شده، در دهان بن سلمان گذاشته است. طبق برخی گزارش ها، پیک که صرفا در جهت مواضع ضدایرانی خود و با هدف تهاجمیتر کردن موضع دولت ترامپ در قبال ایران(علی رغم نداشتن هیچ گونه تجریه دیپلماتیک یا سیاسی) به این سمت گماشته شده، دوست مشترک جرد کوشنر(مشاور ارشد و داماد ترامپ) و محمد بن سلمان است.
کمتر از یک ماه بعد، در 17 خرداد، گروهی تروریست مسلح وابسته به داعش، با حمله تقریبا همزمان به مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره) باعث شهادت 17 نفر از هموطنان شدند و در نهایت خود نیز به هلاکت رسیدند. درباره این حمله تروریستی که در نهایت با حمله موشکی جانانه سپاه به مقر تروریستها در دیرالزور در شرق سوریه به طور خاص، و با ریشه کن شدن داعش در عراق و سوریه به طور عام، تاوان آن گرفته شد، برنامههای تلویزیونی زیادی ساخته و مطالب و تحلیلهای زیادی هم در رسانهها منتشر شد.
لیکن مشرق در 22 خرداد 96، در گزارشی با عنوان « کمک اطلاعاتی جلادان «دهه ۶۰» به تروریستهای «دهه ۹۰»/آیا حوادث تهران محصول مشترک «تکفیر» و «نفاق» بود؟»، فرضیه همکاری اطلاعاتی، لجیستیک و تسلیحاتی بین سازمان تروریستی منافقین و داعش را با سرمایهگذاری سعودی و هدایت سیا و موساد مطرح کرد. در آن گزارش، با در نظر گرفتن سه مولفه در عملیات تروریستی عوامل داعش (که همگی از کردهایی بودند که سابقه حضور در اقلیم کردستان عراق را داشتند) این فرض مطرح شد:
" یکی از گمانه های که می توان در این زمینه مطرح کرد، بحث همکاری و مشارکت گروهک منافقین با داعش در دو عملیات تروریستی روز چهارشنبه است. این گمانه را بیشتر بررسی می کنیم.
فرضیه در این تحلیل چنین است: "منافقین و داعش، با چراغ سبز دولت ترامپ و هماهنگی و هدایت عربستان سعودی در جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران هستند."
درباره هماهنگی و همکاری سازمان تروریستی مزدور منافقین با حکومت سعودی در گزارش بعدی به تفصیل بیشتری خواهیم گفت.
حضور «ترکی الفیصل»، رییس پیشین دستگاه اطلاعاتی سعودی در همایش منافقین
در 30 اردیبهشت 96، ترامپ یکشنبه (۳۰ اردیبهشت) در نشستی با حضور سران چند کشور اسلامی در ریاض گفت:
"میخواهم درباره ایران صحبت کنم که مسئول بیثباتی در منطقه بوده است. ایران به تروریستها آموزش میدهد. برای دههها ایران آتش جنگهای فرقهای را شعلهور کرده است. این کشور خواستار نابودی اسرائیل است. ایران خاورمیانه را بیثبات کرده است. در سوریه شاهد آن هستیم. همه باید کمک کنند تا ایران منزوی شود."
این اظهارات رییس جمهور آمریکا، که در پی عقد قرارداد تسلیحاتی ۱۱۰ میلیارد دلاری با ریاض انجام گرفت، از سوی تحلیل گران به عنوان چراغ سبز ترامپ به عربستان برای استفاده از همه ابزارهای ضد ایرانی تفسیر شد.
در 17 خرداد، تنها ساعاتی پیش از انجام عملیات تروریستی عوامل داعش در مجلس شورای اسلامی و مرقد مطهر حضرت امام(ره)، عادل الجبیر، وزیر خارجه سعودی در پاریس گفت:
" ایران باید به خاطر دفاع از القاعده و تروریسم جهانی تنبیه شود، و این کشور اگر میخواهد به «دولتی نرمال» تبدیل شود باید به قوانین بینالمللی احترام بگذارد."
اخیرا کتابی با عنوان «آتش و خشم: کاخ سفید ترامپ»، به قلم «مایکل وُلف»، از قول «استیو بَنِن»، استراتژیست ارشد پیشین ترامپ که با فشار جرد کوشنر (داماد ترامپ) مجبور به استعفاء شد، درباره دیدگاه سعودیها نسبت به ایران آمده است:
"سعودیها در لبه پرتگاه هستند، مصریها در لبه پرتگاه هستند و همه آنها تا حد مرگ از ایران میترسند."
اما نکته بسیار مهمی که باید در این میان به ان اشاره شود، نقش «جرد کوشنر» در تحرکات ضدایرانی ترامپ و به تبع آن، متحدان منطقهای امریکا چون عربستان سعودی است. جرد کوشنر، همان طور که در گزارشهای پیشین مشرق به آن پرداخته شد (با عامل اصلی پروژه انتقال سفارت آمریکا به قدس آشنا شوید/ آیا پای فرقه مرموز در میان است؟)، یک یهودی صهیونیست به شدت خطرناک با افکار فرقهگرایانه است که با حمایت حلقههای قدرت و ثروت در آمریکا به ترامپ نزدیک شد، به دامادی او رسید و اکنون هم خبر می رسد که ترامپ او را برای وزارت خارجه در نظر دارد. کوشنر که روابطی بسیار صمیمی با محمد بن سلمان دارد، اولین سفر خود را به منطقه (به عنوان نماینده ویژه ترامپ در امور سازش اعراب و اسراییل)، در یک روز به بحرین و عربستان انجام داد.
در ۲۰ آگوست سال جاری (۱ شهریور)، خبرگزاری رویترز به نقل از خبرگزاری دولتی عربستان از دیدار جرد کوشنر و ولیعهد عربستان در جده خبر داد. ملاقات داماد دونالد ترامپ و محمد بن سلمان، ظاهرا با محوریت صلح صهیونیست ها و فلسطینی ها انجام شده، ولی بنا بر اخبار موثق، محتوای این جلسه عمدتا بر محور مقابله با نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی بود. جیسون گرینبلات، فرستاده آمریکا در امور خاورمیانه و همچنین دینا پاول، قائم مقام مشاور امنیت ملی آمریکا نیز در این سفر جرد کوشنر را همراهی می کردند.
کوشنر کسی است که طراح اصلی توجه و تمرکز دانلد ترامپ بی تجربه در سیاست و دیپلماسی روی مساله ایران (به عنوان اولویت سیاست خارجی) بوده، به نمایندگی از حلقههای قدرت و ثروت صهیونیست در ایالات متحده، تلاش دارد ایران را مهمترین تهدید امنیت ملی ایالات متحده جلوه دهد. در پازلی که توسط کوشنر و اتاق فکر پشت سر او طراحی شده، در سطوح مختلف تاثیرگذاری، از یک سو بن سلمان و یوسی کوهن نقش دارند و از سوی دیگر مریم رجوی و رضا پهلوی.
درباره نقش ورشکستهترین جریانهای سیاسی ایران، یعنی سلطنت طلبان و فرقه منافقین در نوشتار بعدی بیشتر خواهیم گفت.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
اتاق عملیات «فتنه اقتصادی» در پستوی بارزانیها/ چگونه «دولت خرپول منطقه» به رجوی و پهلوی متوسل شد +تصاویرمنبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۵۶۲۱۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تغییر محاسبات منطقه با قدرت بازدارندگی ایرانی
نظم منطقه پس از قدرت نمایی تهران وارد مرحله جدیدی شده است؛ عملیات پیروزمندانه «وعده صادق» به روشنی نشان داد که موشکهای دوربرد ایران - که روزی توسط همین دشمنان فتوشاپ خوانده میشد - از دیوار آهنین و حریمی که دشمن صهیونیستی و حامیان آن برای امنیت خود ساخته بودند و به آن میبالیدند، عبور کرده و به متحدان صهیونیست نشان داد که این حفاظها که قرار بود منابع آمریکا و بلوک غرب را در منطقه غرب آسیا تامین کند از تارعنکبوت سستتر است.
این اقدام دفاعی کوبنده که با بایکوت خبری رسانههای صهیونیستی مواجه شد، چنان لرزهای را به تن مقامات این رژیم جعلی انداخت که از نگاه رسانهها دور نماند وابعاد مختلف عملیات تنبیهی وعده صادق، هفتهها محل بحث رسانهها بود، بازتاب گستردهای در رسانههای مختلف داشت و هیچ شبکهای اعم از موافق، مخالف و ممتنع از آن رد نشد و هر یک از محافل خبری باتوجه به رویکرد خود به تبیین زوایای پیدا و پنهان این عملیات پرداختند.
نشریه اکونومیست در گزارشی با پرداختن به این موضوع مینویسد: ایران با حمله تلافیجویانه خود به اراضی اشغالی «پیام قاطعی» را به این رژیم ارسال کرده است. البته این نشریه درقسمت دیگری از گزارشهایش، چشمانداز یک جنگ احتمالی تمامعیار میان ایران، رژیم صهیونیستی و آمریکا را «وحشتناک» خوانده و به این موضوع اعتراف میکند که حتی اگر حملات ایران تلفات قابلتوجهی نداشته باشد، اما پیامدهای «عمیقی» خواهد داشت.
اذعان رسانههای غربی به قدرت بازدارندگی تهران
روزنامه دیلیتلگراف چاپ انگلیس هم علاوهبر اینکه حملات ایران را «قدرتمند و ویرانگر» توصیف کرد، هشدار داد که این حمله به «سناریویی وحشتناک درخصوص جنگی تمامعیار میان ایران و اسرائیل دامن میزند، همچنین احتمالا پای آمریکا و انگلیس هم به این جنگ احتمالی کشیده شود.» این روزنامه انگلیسی خاطرنشان کرد که حملات تلافیجویانه ایران بدین معناست که رژیم صهیونیستی و غرب اکنون در موقعیت «نامعلوم و فوقالعاده خطرناکی» قرار دارد. این روزنامه در ادامه گزارش خود با اشاره به توان بازدارندگی ایران، تاکید کرد که «حمله جسورانه و طراحیشده» ایران نشان از بازدارندگی تهران در مقابل تلآویو دارد، اما میتواند جنگی تمامعیار را به دنبال داشته باشد. بنگاه خبررسانی دویچهوله یکی از این رسانهها بود که سعی داشت با جانبداری از صهیونیستها به ارائه این مسأله بپردازد، اما باوجود این نگرش نتوانست نافی قدرت موشکی کشورمان شود.
در بخشی از گزارش این رسانه آمده بود که «ایرانیها موشکهایی با بُرد بسیار طولانی و دقت بسیار خوب دارند. کشورهای زیادی در جهان نیستند که چنین موشکهایی داشته باشند.» گفتگو با یکی از کارشناسان مسائل نظامی اندیشکده مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک درخصوص تحلیل پاسخ نظامی ایران به رژیم صهیونیستی، بخشی دیگری از برنامههای آن بود و این کارشناس نظامی اذعان کرد که ایران توانایی نظامی و دفاعی بالایی دارد، اما مخالفان اصلی او هم کشورهای هستند که رهبران مطلق فناوریهای نظامی در دنیا محسوب میشوند و همچنین عبارتی برای تخفیف قدرت دفاعی ایران که البته یک اعتراف ضمنی در آن نهفته است؛ اینکه ایران، توان دفاعی و نظامی خود را نه در سطوح پایین منطقهای، بلکه با سطوح عالی دفاعی و نظامی در دنیا تنظیم کرده است. روزنامه لسآنجلستایمز از دیگر رسانههایی است که به تاثیرات این اقدام تنبیهی ایران علیه صهیونیستها پرداخته و پیامدهای احتمالی آن را برای بایدن غیرقابل اجتناب دانسته و با نوعی هشدار به رئیسجمهور آمریکا نوشت: «یک درگیری گستردهتر در منطقه، تلاشهای دیپلماتیک با هدف کاهش تنشها و آزادی اسرا را متوقف میکند.
همچنین میتواند حمایتها از جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری برای مردمی که هفت ماه است از جنگ خسته شدهاند را کاهش دهد.» نیک روبرتسون، خبرنگار سیانان هم مثل همکارش در «بیبیسی» از قدرت موشکی ایران غافلگیر و متحیر شده است با اشاره به شدت حملات ایران به رژیم صهیونیستی و وضعیت آسمانهای اراضی اشغالی اذعان کرد: «من تاکنون چنین چیزی را در آسمانهای اینجا ندیده بودم.»
بررسی توان موشکی ایران در رسانههای صهیونیستی
اقدام تنبیهی ایران علیه صهیونیستها از داخل خاک خود در میان رسانههای صهیونیستی نیز بازتاب وسیعی داشت و این رسانهها ضمن بررسی ابعاد این عملیات، توانایی جمهوری اسلامی ایران برای درگیری با صهیونیستها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دادند؛ البته این مسأله پیش از وقوع این عملیات در روزنامه تایمز اسرائیل مطرح شده بود. این رسانه با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران بزرگترین قدرت موشکی در غرب آسیاست به نقل از شبکه ۱۲ رژیم اسرائیل از این مطلب رونمایی کرد که «موشکهای بالستیک شلیکشده از ایران ۱۲ دقیقه طول میکشد تا به اسرائیل برسد، موشکهای کروز دو ساعت طول میکشد و پهپادهایی که از جمهوری اسلامی پرتاب میشود ۹ ساعت طول میکشد تا به هدف خود برسد.» اورشلیمپست دیگر رسانه صهیونیستی هم در تحلیل پاسخ موشکی ایران به سرزمینهای اشغالی به بررسی تواناییهای یکی از موشکهایی پرداخته که با عبور از سپر دفاع ضدموشکی رژیم صهیونیستی کارنامه خوبی از خود بر جای گذاشته است: «این حمله اولین استفاده عملیاتی از موشک بالستیک جدید ایرانی، عماد بود که سال گذشته نیز معرفی شد. نوآوری اصلی این موشک قابل مانور این است که در زمان پرتاب بر روی یک مسیر بالستیک از پیش تعیین شده پرواز نمیکند. با اینحال، میتواند پس از ورود به جو برای فریب سامانههای دفاع موشکی رهگیری و موشکهای رهگیر که برای رهگیری آن پرتاب میشوند، مانور دهد. عماد با بردی در حدود ۱۷۰۰ کیلومتر به ایران اجازه میدهد از عمق خاک خود به اسرائیل موشک پرتاب کند. انرژی آن از سوخت مایع تامین میشود. سر جنگی آن نیز بهطور قابلتوجهی بزرگتر از موشکهای کروز و راکتهای سنگین شلیک شده بهسوی اسرائیل است.»
اقدام تنبیهی ایران در امتداد حملات محور مقاومت
گاردین از دیگر رسانههای غربی است که به تحلیل تواناییهای اقدام نظامی ایران پرداخته است. این رسانه این عملیات را اولین حمله یک کشور خارجی به اسرائیل در طول سه دهه گذشته معرفی میکند. حملهای که البته ایالاتمتحده، بریتانیا، اردن و فرانسه به کمک آمدند تا بتوانند ضربات آن را کاهش دهند. گاردین این حمله را از مصادیق و نشانههای تضعیف بازدارندگی امنیتی و نظامی اسرائیل توصیف کرد. بازدارندگی رو به ضعفی که پیش از این با رویدادهایی مثل طوفانالاقصی در نوار غزه، درگیری با حزبا... لبنان در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی و تلاش برای حملات پهپادی از سوی حوثیهای یمن ضربات متعددی خورده و زیر سؤال رفته بود. در بین رسانههای منطقه و جهان عرب هم شبکه الجزیره از رسانههایی بود که در اوج تنش بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در گزارش مفصلی به تبیین تواناییهای دفاعی ایران بهخصوص در حوزه پدافند هوایی پرداخت. الجزیره با اشاره به اینکه ایران در حوزه نیروی هوایی و جتهای جنگنده دارای ضعف است؛ صریحا به این موضوع هم اشاره کرده که ایران تلاش کرده با توسعه برنامههای موشکی و پهپادی، این ضعف را جبران کند. الجزیره در ادامه تأکید کرده که ایران برای بهبود سامانههای دفاع هوایی خود تمرکز کرده و این کار علاوه بر آن است که برخی پایگاههای هوایی، انبارهای موشکی و تاسیسات هستهای خود را برای محافظت در برابر مهمات سنگرشکن آمریکایی و اسرائیلی در دل کوه و در اعماق زمین احداث کرده است.
نمایش فقدان عمق استراتژیک صهیونیستها در عملیات وعده صادق
ابراز نظر در خصوص جایگاه قدرتمند ایران در مباحث نظامی در گزارشهای دیگر نیز تکرار شده و رسانهها و کارشناسان غربی به توان جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از منافع خود بهصراحت یا تلویحا اشاره کردهاند. اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک از دیگر مراکزی است که به این موضوع پرداخته است. در میان سطور و کلمات گزارش پایگاه اینترنتی این اندیشکده میتوان رشحات معادله جدید منطقه غرب آسیا را یافت که البته این مرتبه توسط ایران در حال وضع شدن است. نوعی نظم منطقهای که این مرتبه ایران معمار آن است.
در بخشهایی از این گزارش آمده است: «حمله بیسابقه ۱۴ آوریل ایران به خاک اسرائیل یک تیر هشدار بود. این نشان میدهد که تهران توانایی بالقوهای برای ایجاد ضربهای به برتری هوایی هولناک اسرائیل علیرغم فقدان نیروی هوایی مدرن دارد.» نویسنده در بخش دیگری از گزارش به دو مسأله دیگر هم اشاره میکند. نخست آنکه عملیات «وعده صادق» که به مداخله کشورهای آمریکا، انگلیس، اردن، فرانسه و چند کشور دیگر برای محافظت از سامانههای دفاعی صهیونیستها منجر شد بهوضوح «فقدان عمق استراتژیک و راهبردی» رژیمصهیونیستی را به نمایش گذاشت؛ مفهومی که هرقدر حداقلی باشد، توانایی یک نظام سیاسی در دفاع از خود را هم کاهش میدهد. دیگر آنکه این حمله که بزرگترین حمله پهپادی و موشکی تاریخ تا این لحظه محسوب میشود «استراتژیستهای دفاعی در آمریکا و اسرائیل را وادار میکند تا محاسبات خود را درباره محدودیتهای تحمل خطر و تواناییهای ایران تغییر داده و درباره آن تجدیدنظر کنند.» این گزارش با این عبارات معنادار به پایان میرسد: «درحالیکه بیشتر بحث درگیری ایران واسرائیل برحملات زمینی نیابتی، عملیات مخفیانه وجنگ سایبری متمرکزشده است، حمله ایران به اسرائیل نشاندهنده تشدید دور جدید و خطرناکی در آسمان است.» اهمیت این اشاره شورای آتلانتیک وقتی معنادارتر میشود که در نظر بیاوریم پیشفرض تحلیلگران و اندیشکدههای نظامی غرب درباره جمهوری اسلامی، ضعف ایران در پوشش امنیت هوایی خود بود. حالا یکی از مهمترین اندیشکدههای غربی به این موضوع اشاره میکند که پاسخ تنبیهی ایران، ساحت درگیریها با صهیونیستها را تغییر داده و از حوزه فضای سایبر و نبردهای اطلاعاتی و درگیریهای روی زمین به آسمان نیز کشانده است.
گزارش واشنگتنپست از توانایی موشکی ایران
رسانههای همراستا با صهیونیستها با گزارشهای مغرضانه تلاش کردند از ابعاد فنی و نظامی این عملیات مشروع دفاعی بکاهند؛ واشنگتنپست ازجمله این مراکز بود که با اتکا بر ادعای صهیونیستها مبنی بر رهگیری ۹۹ درصد شلیکها سعی داشت شکست سامانه دفاعی در مقابل موشکهای ایرانی را لاپوشانی کند، اما نتوانست این حقیقت را انکار کند که زرادخانه موشکهای بالستیک ایران، بزرگترین زرادخانه موشکی در کشورهای غرب آسیاست. بومی بودن توان تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران، توانایی ارتقا و بهبود برخی از سامانهها، افزایش برد و دقت موشکهای ایرانی از نکات مهم گزارش واشنگتنپست بود. این رسانه مطرح آمریکایی این موضوع را هم مورد تأکید قرار داده که عملیات وعده صادق محک خوبی برای ایران بود تا نقاط قوت و ضعف شبکه پدافندی رژیمصهیونیستی را شناسایی کند. شواهد نشان میدهد که طرفهای غربی ازجمله آمریکاییها به توان جمهوری اسلامی در زمینه دفاعی پی برده بودند و به این دلیل بود که بایدن صراحتا اعلام کرد در هیچ عملیاتی علیه ایران شرکت نمیکنیم؛ اما این عملیات نشان داد که ایران در شرایط تحریم نیز از تقویت قدرت بازدارندگی خود عقب ننشسته است مضاف بر اینکه ایران باپایینترین کلاس پهپادی وتعدادمحدودی ازموشکهای میانرده، دست به این اقدام نظامی زدوصهیونیستها درصورت کوچکترین خطا باید منتظر سیلی بهمراتب سختتر باشند که مقدمه نابودی آنها خواهد بود.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی