Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-01@08:43:27 GMT

تفسیر آیات 61-64سوره نساء

تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۱۵۸۳۲

تفسیر آیات 61-64سوره نساء

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

سوره نساء چهارمین سوره قرآن کریم است و ۱۷۶ آیه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سوره نساء از نظر ترتیب نزول،بعد از سوره ممتحنه قرار دارد . همانطور که می‌دانیم ترتیب کنونی سوره های قرآن مطابق با ترتیب نزول سوره ها نیست . این سوره در مدینه و پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.

این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف طولانی ترین سوره پس از سوره بقره است و به دلیل اینکه بیشترین مباحث آن درباره احکام زنان گردآوری شده، به سوره نساء نامیده می شود .


فضیلت و خواص سوره نساء

در فضیلت سوره نساء از پیامبر عظیم الشأن اسلام روایت شده است: «هر کس سوره نساء را قرائت کند، مانند آن است که بر همه مؤمنانی که میراثی بر جای گذاشته اند، صدقه داده است و اجری همانند آزاد کردن بنده به او خواهند داد و از شرک به دور بوده و در مشیّت الهی، از کسانی خواهد بود که خداوند از آنها در گذشته است». در کلامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «اگر فردی سوره نساء را روزهای جمعه تلاوت نماید، از فشار قبر در امان خواهد بود.» شیخ طوسی قرائت سوره نساء را بعد از نماز صبح روز جمعه، مستحب دانسته است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا
و چون به ايشان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر [او] بياييد منافقان را مى ‏بينى كه از تو سخت روى برمى‏ تابند (۶۱)

فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا
پس چگونه هنگامى كه به [سزاى] كار و كردار پيشينشان مصيبتى به آنان مى ‏رسد نزد تو مى ‏آيند و به خدا سوگند مى ‏خورند كه ما جز نيكويى و موافقت قصدى نداشتيم (۶۲)

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا
اينان همان كسانند كه خدا مى‏ داند چه در دل دارند پس از آنان روى برتاب و[لى] پندشان ده و با آنها سخنى رسا كه در دلشان [مؤثر] افتد بگوى (۶۳)

تفسير :نتيجه داورى طاغوت

به دنبال نهى شديد از مراجعه به طاغوت ، و داوران جور، كه در آيه سابق آمد، در اين سه آيه نتايج اين گونه داوريها و دستاويزهايى كه منافقان براى توجيه كار خود به آن متشبث مى شدند، مورد بررسى قرار گرفته است .
در آيه نخست مى فرمايد: (اين گونه مسلمان نماها نه تنها براى داورى به سراغ طاغوت مى روند، بلكه هنگامى كه به آنها تذكر داده مى شود كه به سوى حكم خدا بياييد و داورى پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را بپذيريد، مقاومت به خرج داده و از قبول دعوت تو اعراض و امتناع مى ورزند و با اصرار روى اين كار مى ايستند) (و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول راءيت المنافقين يصدون عنك صدودا) در حقيقت قرآن مى گويد: مراجعه آنها به طاغوت يك اشتباه زودگذر نبوده كه با يادآورى اصلاح گردد، بلكه مقاومت و اصرار آنها در اين كار نشان دهنده روح نفاق و ضعف ايمان آنها است ، و الا با دعوت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيدار مى شدند و به اشتباه خود معترف مى گشتند.

و در آيه بعد اين حقيقت را بيان مى كند كه : (همين افراد منافق هنگامى كه در نتيجه اعمالشان گرفتار مصيبتى مى شوند، و در بن بست قرار مى گيرند، به حكم اجبار به سوى تو مى آيند)(فكيف اذا اصابتهم مصيبة بما قدمت ايديهم ثم جاؤ ك ).
و در اين موقع (سوگند ياد مى كنند كه منظور و هدف ما از بردن داورى به نزد ديگران جز نيكى كردن و ايجاد توافق در ميان طرفين دعوى نبوده است ) (يحلفون بالله ان اردنا الا احسانا و توفيقا).در اينجا بايد به دو نكته توجه داشت : نخست اينكه ببينيم منظور از مصيبتى كه دامنگير آنها مى شود چيست ؟ بعيد نيست كه منظور از آن نابسامانيها و بدبختيها و مصيبتهايى باشد، كه بر اثر داورى طاغوت دامنگير آنها مى شود، زيرا جاى ترديد نيست كه اگر بر اثر داورى افراد ناصالح و ستمگر، منفعت آنى عائد يكى از طرفين دعوى شود، چيزى نمى گذرد كه ادامه اين داوريها باعث توسعه ظلم و فساد و هرج و مرج ، و از هم پاشيدن سازمان اجتماع مى گردد، بنابر اين چنين افرادى به زودى نتايج كار خود را خواهند ديد و از كرده خود پشيمان مى شوند.

بعضى از مفسران احتمال داده اند كه منظور از (مصيبت ) همان رسوايى منافقان در ميان جمعيت و يا مصايبى باشد كه به فرمان خدا، دامن آنها را مى گيرد (همانند بلاها و شكستهاى غير منتظره).نكته ديگر اينكه آيا منظور منافقان از كلمه احسان و نيكى كردن ، احسان به طرفين دعوى بوده ، و يا نسبت به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )؟ ممكن است منظورشان هر دو باشد، آنها بهانه هاى مضحكى براى ارجاع داورى به بيگانگان درست كرده بودند، از جمله اينكه مى گفتند آوردن داورى به نزد پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) دون شاءن او است ! زيرا غالبا طرفين دعوى جار و جنجال به راه مى اندازند و اين با مقام پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) سازگار نيست !

به علاوه قضاوت و داورى هميشه به زيان يك طرف تمام مى شود و طبعا دشمن تراش است ، گويا آنها با چنين بهانه هايى مى خواستند خود را تبرئه كنند كه منظور ما خدمت به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و طرفين دعوى بوده است .
و يا اينكه اصولا نظر ما داورى نبوده ، بلكه نظر ما آشتى دادن و ايجاد توفيق و توافق در ميان طرفين نزاع بوده است .
ولى خداوند در آيه سوم نقاب از چهره آنها كنار مى زند و اين گونه تظاهرات دروغين را ابطال مى كند، و مى فرمايد: (اينها كسانى هستند كه خداوند اسرار درون دلهاى آنها را مى داند) (اولئك الذين يعلم الله ما فى قلوبهم ).ولى در عين حال به پيامبر خود دستور مى دهد كه از مجازات آنها صرفنظر كن (فاعرض عنهم ) و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) همواره با منافقان به خاطر اظهار اسلام كردن تا آنجا كه ممكن بود مدارا مى كرد، زيرا ماءمور به ظاهر بود و جز در موارد استثنائى آنها را مجازات نمى كرد، چه اينكه ظاهرا در صفوف مسلمانان بود و ممكن بود مجازات آنها به يك نوع تصفيه حساب شخصى تفسير شود.
سپس دستور مى دهد: (كه آنها را موعظه كن و اندرز ده و با بيانى رسا كه در دل و جان آنها نفوذ كند، و نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد كن ) (و عظهم و قل لهم فى انفسهم قولا بليغا).

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا
و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به توفيق الهى از او اطاعت كنند و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى ‏آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش میکرد قطعا خدا را توبه‏ پذير مهربان مى‏ يافتند (۶۴)

تفسير :
قرآن در آيات گذشته مراجعه به داوران جور را شديدا محكوم نمود، در اين آيه به عنوان تاءكيد اين سخن مى گويد: (پيامبرانى را كه ما مى فرستاديم همه براى اين بوده اند كه به فرمان خدا از آنها اطاعت شود). و هيچ گونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن الله ).

زيرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده اند و هم رئيس حكومت الهى ، بنابر اين مردم موظف بوده اند هم از نظر بيان احكام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پيروى كنند، و تنها به ادعاى ايمان قناعت نكنند.از اين جمله به خوبى استفاده مى شود كه هدف از فرستادن پيامبران ، اطاعت و فرمانبردارى كردن همه مردم بوده است ، حال اگر بعضى از مردم از آزادى خود سوءاستفاده كردند و اطاعت ننمودند، تقصير متوجه خود آنها است ، بنابر اين آيه فوق عقيده جبريون را كه مى گويند بعضى از مردم از آغاز موظف به اطاعت ، و بعضى محكوم به عصيان و مخالفت هستند را نفى مى كند.

ضمنا از تعبير (باذن الله ) استفاده مى شود كه پيامبران الهى هر چه دارند از ناحيه خدا است و به عبارت ديگر وجوب اطاعت آنها بالذات نيست ، بلكه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحيه اوست .سپس در دنباله آيه راه بازگشت را به روى گناهكاران و آنها كه به طاغوت مراجعه كردند، و يا به نحوى از انحاء مرتكب گناهى شدند، گشوده و مى فرمايد: (اگر آنها هنگامى كه به خويش ستم كردند، به سوى تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى نمودند و پيامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى نمود، خدا را توبه پذير و مهربان مى يافتند) (و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤ ك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما).

قابل توجه اينكه قرآن به جاى اينكه بگويد: نافرمانى خدا كردند و مراجعه به داوران جور نمودند مى گويد: (اذ ظلموا انفسهم ) (هنگامى كه به خويش ستم كردند)! اشاره به اينكه فايده اطاعت فرمان خدا و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) متوجه خود شما مى شود، و مخالفت با آن در واقع يك نوع ستم به خويشتن است ، زيرا زندگى مادى شما را به هم مى ريزد و از نظر معنوى مايه عقب گرد شما است .

از اين آيه ضمنا پاسـخ كسانى كه توسل جستن به پيامبر و يا امام را يك نوع شرك مى پندارند، روشن مى شود، زيرا اين آيه صريحا مى گويد: آمدن به سراغ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن ، و وساطت و استغفار او براى گنهكاران مؤ ثر است ، و موجب پذيرش توبه ، و رحمت الهى است .

اگر وساطت و دعا و استغفار و شفاعت خواستن از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) شرك بود چگونه ممكن بود كه قرآن چنين دستورى را به گنهكاران بدهد!

منتها افراد خطاكار بايد نخست خود توبه كنند و از راه خطا برگردند، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز استفاده كنند.بديهى است پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمرزنده گناه نيست ، او تنها مى تواند از خدا طلب آمرزش كند و اين آيه پاسـخ دندان شكنى است به آنها كه اين گونه وساطت را انكارمى كنند (دقت كنيد).

جالب توجه اينكه قرآن نمى گويد: تو براى آنها استغفار كن بلكه مى گويد: (رسول ) براى آنها استغفار كند، اين تعبير گويا اشاره به آن است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از مقام و موقعيتش استفاده كند و براى خطاكاران توبه كننده استغفار نمايد.
اين معنى (تاءثير استغفار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) براى مؤ منان ) در آيات ديگرى از قرآن نيز آمده است مانند آيه 19 سوره محمد و آيه 5 سوره منافقون و آيه 114 سوره توبه كه درباره استغفار ابراهيم نسبت به پدرش (عمويش ) اشاره مى كند، و آيات ديگرى كه نهى از استغفار براى مشركان مى كند و مفهومش اين است كه استغفار براى مؤ منان بى مانع است ، و نيز از بعضى از آيات استفاده مى شود كه فرشتگان براى جمعى از مؤ منان خطاكار در پيشگاه خداوند استغفار مى كنند (سوره غافر آيه 7 و سوره شورى آيه 5).

خلاصه اينكه آيات زيادى از قرآن مجيد حكايت از اين معنى مى كند كه پيامبران يا فرشتگان و يا مؤ منان پاكدل مى توانند براى بعضى از خطاكاران استغفار كنند، و استغفار آنها در پيشگاه خدا اثر دارد، اين خود يكى از معانى شفاعت كردن پيامبر و يا فرشتگان و يا مؤ منان پاكدل براى خطاكاران است ، ولى همانطور كه گفتيم چنين شفاعتى نيازمند به وجود زمينه و شايستگى و آمادگى در خود خطاكاران است .

شگفت انگيز اينكه از پاره اى از كلمات بعضى از مفسران استفاده مى شود كه خواسته اند استغفار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را در آيه فوق مربوط به تجاوز به حقوق شخصى خود پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بدانند و بگويند چون نسبت به خود پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ستم كرده بودند، لازم بود رضايت او را بدست آورند تا خداوند از خطاى آنها بگذرد!

ولى روشن است كه ارجاع داورى به غير پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ستمى به شخص پيغمبر نيست بلكه مخالفت با منصب خاص او و يا به عبارت ديگر مخالفت با فرمان

خداست و به فرض كه ستمى بر شخص پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد قرآن روى آن تكيه نكرده است بلكه تكيه قرآن روى اين مطلب است كه آنها برخلاف فرمان خدا رفتار كردند.

به علاوه اگر ما به كسى ستم كنيم رضايت او كافى است چه نيازى به استغفار او در پيشگاه خدا است ؟ و از همه گذشته به فرض كه چنين تفسيرى براى آيه فوق كنيم در مورد آن همه آيات ديگر كه استغفار پيامبران و فرشتگان و مؤ منان را در حق خطاكاران مؤ ثر مى داند چه خواهيم گفت ؟ آيا در مورد آنها نيز پاى حقوق شخصى در ميان بوده است ؟!.

انتهای پیام/

 

منبع: باشگاه خبرنگاران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۱۵۸۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (12 اردیبهشت)

حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل می‌زنم این کار کی کنم

مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

کی بود در زمانه وفا جام می بیار
تا من حکایت جم و کاووس کی کنم

از نامه سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم

کو پیک صبح تا گله‌های شب فراق
با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم

این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

تفسیر :

تحول فکری عمیقی در شما رخ داده و دوران جدیدی از زندگی تان آغاز شده است. بلوغ فکری و عقلی باعث شده یک گام جلوتر گذاشته و درهای تازه ای به روی شما گشوده شود.

از مشاهده دورویی و فریبکاری اطرافیان دچار رنجش می شوید، به زودی خداوند به شما نگاه کرده و خبر مسرت بخشی دریافت خواهید کرد. با ایمان به خدا و عبادت توشه آخرت را پر کنید.

زندگی نامه حافظ

حافظ، شاعر فارسی زبان قرن هشتم هجری بوده که در سال ۷۲۷ هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدر او بهاءالدین محمد نام داشت که در دوران کودکی حافظ، از دنیا رفت. حافظ در دوران نوجوانی شاگرد نانوا بود و به‌همراه مادرش زندگی سختی را سپری می‌کرد. گفته می‌شود او در اوقات فراغت خود به مکتب‌خانه‌ای که نزدیک نانوایی بود می‌رفت و خواندن و نوشتن را از همان جا فراگرفته است. او در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود شرکت می‌کرد و نیز‌زمان برای کسب درآمد به کارهای سخت و طاقت فرسا می‌پرداخت. خانه حافظ در محله شیادان شیراز بود.

این شاعر بزرگ در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی مسلط شد و در دهه بیست زندگی خود به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد. جالب است بدانید که او قرآن را به‌طور کامل حفظ بود و به همین خاطر تخلص حافظ را برای او انتخاب کردند. شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی حدود چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان از قبیل قوام الدين عبدالله، مولانا بهاء الدين عبدالصمد بحرآبادی، مير سيد شريف علامه گرگانی، مولانا شمس الدين عبدالله و قاضی عضدالدين عيجی  شرکت می‌کرد و به همین خاطر به اکثر دانش‌های زمان خود مسلط بود.

حافظ در دوران شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرد و شغل دیوانی را برای خود انتخاب کرد. او علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان دیگری همانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز حضور پیدا کرده بود. حافظ از طریق دیوانی امرار معاش می‌کرد و شاعری شغل اصلی او نبود. جالب است بدانید که بزرگ‌ترین گناه از نظر حافظ، ریاکاری و مردم‌فریبی بود. حافظ در دوران زندگی خود اشعار به‌ویژه غزلیات بسیار زیبا و معنی‌داری سروده است که نیز‌اکنون پس از گذشت قرن‌ها از آن، بوی تازگی داده و خواندنش آرامش‌بخش است. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، قصیده، مثنوی، قطعات و رباعیات می‌شود.

حافظ در دوران جوانی عاشق دختری به نام شاخه نبات شد؛ البته برخی بر این عقیده‌اند که نام همسر حافظ نسرین بود و او این نام را به‌دلیل شیرین زبانی معشوقه‌اش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقه‌اش، ۴۰ شبانه روز را به‌طور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زنده‌داری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو می‌کنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در راه سفر نیمه‌کاره به هند همراه پدرش از دنیا رفت.

در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ است و هر ساله در این روز مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگرانی در سراسر دنیا روی آرامگاهش در شهر شیراز برگزار می‌شود.

 

آثار حافظ

دیوان حافظ شامل ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده است که آن را در در ۵۰ سال از زندگی خود سروده است؛ یعنی به‌طور متوسط در هر سال تنها ۱۰ غزل سروده است؛ زیرا او در لحظاتی خاص به سرودن اشعار خود می‌پرداخت و تمرکز خود را روی خلق آثاری ناب گذاشته بود که شایسته مقام معشوق باشد. این نکته بسیار قابل‌توجه و تامل‌برانگیز بوده و به همین خاطر دیوان او را به یک کتاب خاص و خواندنی تبدیل کرده است. دیوان حافظ بیش از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و زبان‌های دیگر دنیا به چاپ رسیده است. حافظ لقب ماهرترین غزل‌سرای زبان فارسی را نیز با اقتدار از آن خود کرده و تک بیت‌های او بسیار درخشان و تماشایی است.

شاید تعبیر کردن یا قدرت تاویل پذیری را بتوان از مهم‌ترین خصوصیات اشعار حافظ به حساب آورد؛ زیرا هر کس که دیوان حافظ را باز کرده و غزلی از آن می‌خواند، با توجه به شرایط روحی خود برداشت متفاوتی از آن می‌کند؛ به‌گونه‌ای که حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است. در اشعار حافظ، تناسبات هنری به شکلی ظریف و دقیق رعایت شده‌اند و ایهام و ابهام را به جا و درست به کار برده است. در برخی از اشعار حافظ، زبان طنز نیز به کار گرفته شده تا ناگفته‌ها به کمک زبان طنز بیان شود.

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (11 اردیبهشت)

دیگر خبرها

  • احزاب ویژگی‌های حزب‌الله را از آیات و روایات استخراج و به‌ کار بندند
  • شباهتهای جنگ غزه و ائتلاف کفار و مشرکین مکه و یهود مدینه در جنگ احزاب
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (12 اردیبهشت)
  • حرکت دسته عزاداری در روز شهادت امام جعفر صادق (ع) در تهران برگزار می شود
  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • عملیات جدید مقاومت اسلامی لبنان علیه مواضع صهیونیست‌ها
  • حرکت جبهه جهانی انقلاب، مستحکم‌تر و نیرومندتر از پیش
  • تلاوت آیات سوره بقره از سوی گروه تواشیح بین المللی تسنیم
  • کتاب «سقوط اسرائیل» به چاپ ششم رسید
  • اعتراض علیه سیاست‌های ضد اسلامی دولت آلمان در هامبورگ