انقلاب اسلامی، ایمان همراه با عقلانیت و آزادی اندیشه را مطرح کرد
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۹۷۴۲۹
به گزارش جهان نيوز، وجه اصلی علوم انسانی اسلامی را باید در باور واقعی به آزاداندیشی پیدا کرد. در واقع آزاداندیشی در علوم انسانی اسلامی صرفا شعار نیست بلکه پایه و اساس علوم انسانی اسلامی با آزاداندیشی ریخته شده و همواره از آن دفاع می کند. پیوند آزاداندیشی و علوم انسانی اسلامی قابل کتمان نیست و باید گفت ابتنای علوم انسانی اسلامی بر عقل گرایی و تنفس تام و تمام فلسفه اسلامی در فضای علوم انسانی اسلامی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آیت الله سیدمحمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه درباره این مساله که علوم انسانی اسلامی در جستجوی حقیقت است یا یقین گفت: علوم انسانی اسلامی و اسلام هم به دنبال حقیقت و هم به دنبال یقین است. ارتباط با حقیقت و ارتباط معرفتی و ادراکی با حقیقت را یقین می گویند.
وی افزود: یقین به محض اینکه با حقیقت اصیل و نه پنداری تماس پیدا کند، آن رابطه یقینی خواهد بود. از فرمایشات حضرت علی(ع) است که «یقین به باطل تعلق نمی گیرد.» غیرممکن است انسان به باطل و خلاف واقع یقین داشته باشد، زیرا در این صورت همیشه دچار تزلزل و شک خواهد بود.
قائم مقامی ادامه داد: علوم انسانی اسلامی به دنبال یقین و حقیقت است. اسلام در وهله اول توصیه می کند حقیقت را درک کنید همان طور که هست. یکی از مشهوراتی که متاسفانه در علوم انسانی جدید در عالم غرب پدید آمده که البته مقداری از آن منشأ درستی داشته اما بعدها در آن زیاده روی شده این است که گفته می شود ما به حقیقت و یا به اشیا فی نفسه دسترسی نداریم بلکه همواره ما با تفسیر و برداشت و تصوری از شیء سروکار داریم.
این استاد حوزه اظهار کرد: این مساله که نمی توان به حقیقت اشیاء دست یافت تا حدودی در عالم واقعیت درست است اما قاعده و اصل نیست و این گونه نیست که انسان هرگز نتواند با حقیقت آن طور که هست تماس داشته باشد. آنچه که در علوم انسانی باید بازنگری شود این است که آیا این موضوع قاعده قطعی است؛ این که گفته می شود نمی توان با خدا سروکار داشت و دسترسی به او وجود ندارد و فقط تفسیری از خدا است.
قائم مقامی تصریح کرد: اینکه ما با تفسیری از خدا روبرو هستیم، درست است اما با این توضیح که تفسیرها الزاما متفاوت با آنچه که تفسیر شده می توانند نباشند.
وی که با سایت علوم انسانی طلیعه گفتگو میکرد، با اشاره به تغییرات مختلف در پی وقوع انقلاب اسلامی گفت: اصلی ترین پیام انقلاب اسلامی که در حوزه های فرهنگی و فکری اعلام شد این است که انسان این امکان را دارد که اگر قابلیت داشته باشد دسترسی به خداوند پیدا کند البته به ذات خدا هیچ کس حتی پیامبر(ص) هم نمی تواند دسترسی داشته باشد اما انسان این امکان را دارد آن طور که خدا می خواهد او را ببیند و بشناسد.
این استاد تمام حوزه اضافه کرد: در دین پژوهی غربی بیان می شود که اصلا نمی توان به خدا دسترسی پیدا کرد و فقط تفسیر و برداشت از خدا می توان داشت و حتی بدتر از آن که برداشت ها و تفسیرها همه یکسان است و عارف و عالم و دیگران تفسیر یکسانی دارند. باید بر این موضوع بازنگری شود و ثابت شود که انسان می تواند به حقیقت برسد اما توفیق می خواهد.
وی درباره تفاوت میان علوم انسانی سکولار و علوم انسانی اسلامی گفت: فرق اصلی و اساسی میان این دو علوم نگاه کردن با یک چشم و نگاه کردن با دو چشم است. با علوم انسانی سکولار که محصول تفکر مدرن و غربی است با یک چشم به جهان نگاه می کنیم و نمی توانیم با دو چشم ببینیم و در یک زمان جنبه هایی که به لحاظ ظاهر متضادند ولی در واقع متضاد نیستند را ببینیم. یکی از آموزه های علوم انسانی این است که در برابر پدیده هایی که به لحاظ ظاهر با هم متضادند ولی در واقع از جنس هم هستند مانند عقل و ایمان همراهی به وجود آید.
قائم مقامی تصریح کرد: تفکر غرب زمینه قبلی در دنیای قدیم داشته است و به دلیل نداشتن دو چشم نمی خواست تبعیت از وحی و عالمان وحی و پیامبر و ائمه داشته باشد. عقل و ایمان که ظاهرا با هم متفاوتند در اوج اتحاد هستند و شکل «این همانی» پیدا می کنند.
وی اظهار کرد: در علوم انسانی باید تبیین شود که عده ای فقط عقل گرا و یا فقط ایمان گرا نباشند. این پدیده در دنیای قدیم وجود داشت و بیشتر ایمان گرایی غلبه داشت و عقل مطرح نبود اما در دنیای مدرن عقل گرایی مطرح شد و ایمان گرایی کم شد اما با انقلاب اسلامی، ایمان همراه با عقلانیت و آزادی اندیشه مطرح می شود.
قائم مقامی در پایان گفت: یکی از ویژگی های علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی معمول را می توان آزادی و عدم آزادی مطرح کرد. در علوم انسانی اسلامی عالم و اندیشمند آزاد است و اسیر خرافه و تحجر و مشهورات نیست که اگر مساله ای مشهور شود همه تحت تاثیر آن قرار گیرند. وقتی از همه این مساله ها آزاد شویم آمادگی پیدا می کنیم که حقیقت را آن طور که هست درک کنیم.
منبع:فارس
منبع: جهان نيوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۹۷۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فعال مطرح یهودی: ما به یک مهاجرت دسته جمعی از «صهیونیسم» نیاز داریم
یک نویسنده و فعال یهودی کانادایی تأکید کرد: «صهیونیسم از لحظه ظهور خود نوعی آزادی زشت را به وجود آورده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی مینگرد؛ همانطور که فرعون از افزایش جمعیت بنی اسرائیل میترسید و برای همین دستور کشتن بچههایشان را صادر کرد.»
به گزارش ایسنا، «این عید پاک، ما نه به بت دروغین صهیونیسم نیاز داریم و نه آن را میخواهیم بلکه آزادی از پروژهای را میخواهیم که به نام ما مرتکب نسل کشی میشود.»
این سخنان «نائومی کلاین»، استاد دانشگاه، نویسنده، روزنامهنگار و فعال اجتماعی یهودی کانادایی در جریان فعالیتهای «عید پسح در خیابانها: تسلیح اسرائیل را متوقف کنید» است که در روزنامه گاردین منتشر شده است.
او میگوید: «به موسی و خشم او فکر میکردم که از کوه پایین آمد و بنی اسرائیل را در حال پرستش گوساله طلایی دید. اکوفمینیست درون من همیشه از این داستان ناراحت بوده است: چه خدایی است که به حیوانات حسادت میکند؟! چه خدایی است که میخواهد همه مقدسات زمین را به نام خود ذخیره کند؟! با این حال، من راهی برای درک داستان پیدا کردم. در مورد بتهایی صحبت میکند که ما آنها را تقدیس میکنیم و تبدیل به خدایان دروغین میشوند. این درباره گرایش انسان به پرستش هر آنچه دنیایی و فریبنده است و نگاه به چیزهای کوچک و بی ارزش و مادی به جای بزرگ و متعالی است. آنچه میخواهم امشب در این عید پاک انقلابی و تاریخی در خیابانها به شما بگویم این است که بسیاری از مردم ما یک بار دیگر خدای دروغین را میپرستند و از آن خوشحال و سرمست و با آن نجس شدهاند. این خدای دروغین، صهیونیسم است که عمیقترین داستانهای کتاب مقدس ما در مورد عدالت و آزادی از بردگی مانند خود داستان عید پسح را میگیرد و آنها را به سلاحهای وحشیانه استعماری سرقت زمین تبدیل میکند و از آنها به عنوان نقشه راه برای پاکسازی قومی و جنگ نسل کشی استفاده میکند.
صهیونیسم بتی است که جرأت میکند ایده متعالی سرزمین موعود را که استعارهای از آزادی بشر است و با ادیان بسیاری به گوشه و کنار این جهان سفر کرده است، بگیرد و آن را به سند فروشی به یک دولت نظامی قومی تبدیل کند. نسخه رهایی که توسط صهیونیسم سیاسی پیشنهاد شده است، خود یک ایده ناپسند است. این امر از ابتدا مستلزم اخراج دسته جمعی فلسطینیها از خانهها و سرزمینهای اجدادی خود در جریان نکبت بود.
صهیونیسم از لحظه پیدایش، نوعی آزادی زشت ایجاد کرده است که به کودکان فلسطینی نه به عنوان انسان، بلکه به عنوان یک تهدید جمعیتی نگاه میکند، همانطور که فرعون از افزایش جمعیت اسرائیلیها میترسید و برای همین دستور کشتن بچههایشان را صادر کرد.
صهیونیسم ما را به لحظه فاجعه کنونی رسانده است و زمان آن فرا رسیده که به صراحت بگوییم: همیشه ما را به اینجا میرساند. این یک بت دروغین است که بسیاری از مردم ما را به مسیری بسیار غیراخلاقی سوق داده است و اکنون آنها را وادار کرده است که نقض پندهای اصلی را توجیه کنند: نکش. دزدی نکن. طمع نداشته باش.
این یک بت و خدای دروغین است که آزادی یهودیان را با بمبهای خوشهای که کودکان فلسطینی را میکشند و معلول میکنند، برابر میداند. این بتی است که به تمام ارزشهای یهودی خیانت کرده و میکند.
و با عشق ما به عنوان مردم به متون و آموزش، امروز یک بت و خدای دروغین نزد ما میآید تا بمباران تمام دانشگاههای نوار غزه، تخریب مدارس، بایگانیها و چاپخانههای بی شمار و کشتار صدها نفر از دانشگاهیان، روزنامه نگاران و شاعران را توجیه کند. این چیزی است که فلسطینیها آن را به عنوان مکتب کشی میشناسند که به معنای نابودی وسایل آموزش است.
در همین حال، در این شهر، دانشگاهها در حال فراخواندن پلیس نیویورک هستند و خود را در برابر تهدید خطرناکی که دانشجویانشان جرأت میکنند از آنها سؤالات اساسی بپرسند، مصون میکنند؛ سوالاتی مثل: چگونه میتوانید ادعا کنید که اصلا به چیزی یا حتی به ما اعتقاد دارید. درحالی که به این نسل کشی کمک میکنید یا روی آن سرمایه گذاری و با آن همکاری میکنید؟
به بت دروغین صهیونیسم برای مدت طولانی اجازه داده شده است که بدون کنترل رشد کند. پس امشب میگوییم: این بت به همین جا ختم میشود. یهودیت ما نمیتواند یک دولت قومی را در خود جای دهد، زیرا یهودیت ما ماهیت بینالمللی دارد. یهودیت ما نمیتواند توسط تشکیلات نظامی خشمگین آن دولت، محافظت شود، زیرا تمام کاری که این ارتش انجام میدهد کاشت غم و اندوه و درو کردن نفرت است، از جمله علیه ما به عنوان یهودیان.
یهودیت ما توسط افرادی تهدید نمیشود که صدای همبستگی خود را با فلسطین از همه نژادها، قومیتها، طیفها و نسلها بلند میکنند. یهودیت ما یکی از آن صداهاست و میداند که امنیت و رهایی جمعی ما در همراهی با این گروه نهفته است.
ما به بت صهیونیسم نیازی نداریم و آن را نمیخواهیم. ما خواهان رهایی از پروژهای هستیم که به نام ما نسل کشی میکند. رهایی از ایدئولوژی که هیچ برنامهای برای صلح جز تعامل با دولتهای نفتی تئوکراتیک قاتل همسایه و در عین حال فروش تکنیکهای ترور خودکار به جهان ندارد.
ما به دنبال رهایی یهودیت از دولت نژادی هستیم که میخواهد یهودیان دائما احساس ترس کنند، میخواهد فرزندانمان بترسند و میخواهد ما باور کنیم که جهان علیه ماست تا به زیر گنبد آهنین آن فرار کنیم، یا حداقل برای حفظ اسلحه و کمکهای مالی به آن اقدام کنیم. این بت و معبود دروغین است.
موضوع فقط به بنیامین نتانیاهو محدود نمیشود، بلکه شامل دنیایی است که نتانیاهو را خلق کرده است.
ما که هستیم؟ ماهها و ماهها در این خیابانها بودیم، داریم بیرون میرویم. خروج از صهیونیسم.
ما به امثال چاک شومرهای این دنیا نمیگوییم اجازه دهید مردم ما بیرون بروند. بلکه میگوییم ما خارج شدیم. فرزندان شما چه؟ آنها اکنون با ما هستند.»
انتهای پیام