کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» در خبرگزاری فارس رونمایی شد نیلی: پویش مطالعاتی کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» آغاز میشود/ قوجق: حسنبیگی پیچیده فکر میکند ولی ساده مینویسد
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۹۹۹۲۱۱
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مراسم رونمایی از کتاب «روایتی ساده از ماجرای پیچیده» نوشته ابراهیم حسنبیگی با حضور میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب، سیدصادق رضایی رئیس حوزه هنری کودک و نوجوان ، یوسف قوجق و حسن احمدی همزمان با دهه فجر در خبرگزاری فارس برگزار شد.
* رضایی: در هیچ جای جهان ادبیات کودک و نوجوان را دربست به بخش خصوصی واگذار نمیکنند
سیدصادق رضایی در ابتدای این مراسم ضمن تبریک دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی اظهار داشت: باید یاد تأثیرگذاران در ادبیات کودک و نوجوان پس از پیروزی انقلاب اسلامی را گرامی بداریم، همان بزرگانی که به رشد و بالندگی این ادبیات پس از انقلاب کمک کردند، چهرههایی چون نادر ابراهیم، سلمان هراتی، قیصر امینپور، امیرحسین فردی و فردی که روز وفات وی به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نام نهاده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضایی با بیان اینکه مدیون این بزرگان و شهدا هستیم، به ارتباط ادبیات کودک و نوجوان، پیش و پس از انقلاب به جهت نوع کارکرد اشاره کرد و گفت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آمار به لحاظ کمی و کیفی قابلمقایسه با پیش از انقلاب نیست.
رضایی با بیان اینکه در ادبیات کودک و نوجوان علاوه بر آنکه بسیاری از افرادی که استعداد، امکان نوشتن و مطرح شدن و رسیدن به مقامات بالای فرهنگی داشتند، فرصتی برایشان در پیش از انقلاب فراهم نبود، گفت: پس از انقلاب، خود انقلاب موضوع ادبیات کودک و نوجوان قرار گرفت، اما دین، قرآن و قصههای قرآنی که قبل از انقلاب کمتر وجود داشت، پس از انقلاب موردتوجه قرار گرفت، هرچند در دوره پس از پیروزی نیز حوزههای علمیه ورود میکردند، اما اکثر تیراژها به آثار مذهبی اختصاص داشت.
این مسئول فرهنگی با بیان اینکه پیروزی انقلاب اسلامی موجب ظهور و بروز برخی از حوزههای ادبیات شد که تا پیش از آن اثری در آن تولید نمیشد، گفت: ادبیات روستایی، دفاع مقدس در حوزه کمی و کیفی توسط هنرمندانی که پس از انقلاب ظهور و بروز کردند، مورد توجه قرار گرفت، حتی ادبیات اقوام هم پس از انقلاب فرصت ظهور یافت که آقای حسن بیگی از جمله افرادی است که به این ادبیات توجه داشت.
به گفته وی، حسن بیگی ادبیات بچههای ترکمن، بچه مسلمانهای بلوچ و دیگر اقوام را در کنار برخی دیگر از نویسندگان وارد ادبیات کرد. بنابراین مشاهده میکنید که در سایه پیروزی انقلاب اسلامی بود که بسیار از اقوام اجازه گرفتند جای خود را بیابند.
وی با بیان اینکه الآن ادبیات اقوام به رشد رسیده یا متوقف شده باید مورد کارشناسی قرار گیرد که جای این بحث در این مراسم نیست، گفت: ما باید گونههای مختلف ادبی در بخش کودک و نوجوان را بنگریم، اگر ما گونه ادبی را قبل از انقلاب داشتیم، باید بدانیم سعی وابستگان به رژیم آن بود تنها در این گونههای موجود، زندگی شاهان را در سایه خدا منعکس کنند، چه به شکل تألیف و چه ترجمه و به شدت تمایل داشتند که مردم را متقاعد کنند که عدالت و پیروزی، زیر این سایه حکومت عملی است، اما نکته جالب این است که در ترجمه داستان و شعر حتی روایت و خاطره و تصویرگری پس از انقلاب، آثاری که تولید شد با پیش از آن قابیل مقایسه نیست.
وی افزود: اما نکتهای که مورد تأکید است اینکه کارکرد ادبیات کودک و نوجوان در جامعه ادبی و انسانی چگونه باید باشد، آیا ادبیات برای ادبیات تولید میشود؟ یا نه؟ ادبیات برای این تولید نمیشود که صرفاً مخاطب سرگرم شود، اما بخشی از هدف این مسئله است ولی ما نگاه تربیتی به تولید آثار داریم.
رضایی با بیان اینکه مضمون و محتوای آنچه در فرهنگ تولید میشود گاهی مسئولیت ما را سنگینتر میکند چراکه مادران و پدران خواهان مضمون آثاری تربیتی هستند، گفت: در هیچ جای جهان ادبیات کودک و نوجوان را دربست به بخش خصوصی واگذار نمیکنند؛ هرچند نگاه به اقتصاد، تجارت و برگشت سرمایه وجود دارد، اما اینگونه نیست که به بخش خصوصی واگذار شود.
وی افزود: نگاه ما به ادبیات کودک و نوجوان نگاه اجتماعی نیست بلکه حاکمیتی است، چراکه حتی اگر یک کلمه در یک کتاب اشتباه درج شود، کودکان را اشتباه تلفظ خواهد کرد و با توجه به اینکه خانوادهها فرصت ممیزی برای فرزندان خود ندارند، به مسئولین فرهنگی اعتماد میکنند، از اینرو دستگاههای فرهنگی باید بدون دغدغه مباحث اقتصادی، صرفاً به اصل موضوع یعنی تربیتی بودن آن، داشتن مضمون اسلامی و سبک زندگی توجه داشته باشند.
رضایی با اشاره به کتاب ابراهیم حسنبیگی گفت: حسن بیگی قبل از انقلاب هنرمند بود نه اینکه الآن نباشد، او شاعر و نویسنده بود و هست. او وقتی انقلاب به پیروزی رسید، کمیته فرهنگی را آغاز کرد، در جهاد سازندگی، سپاه، آموزش و پرورش حوزه هنری مشهور شد و در همانجا مجموعه کودک مسلمان ترکمن را شروع کرد، او حتی مدتی رایزن فرهنگی ایران در ترکمنستان بود و انصافاً زمانی که این ضرورت احساس شد کودک و نوجوان در مباحث و اتفاقات منتهی به انقلاب نیاز به اثر هنری در قالب رمان دارد، او با باور مذهبی که داشت دست قلم شد.
وی با اعلام اینکه کتاب روایتی ساده از ماجرای پیچیده به زودی در قفسه کتابخانههای عمومی شهر و کشور قرار میگیرد، گفت: امیدوارم این عنوان بتواند مجموعه حوادث پیرامون پسوپیش از انقلاب را به نوجوانان نشان دهد.
* قوجق: حسنبیگی خیلی پیچیده فکر میکند ولی ساده و همهفهم مینویسد
در ادامه یوسف قوجق دیگر منتقدی بود که در این نشست به ایراد سخن پرداخت و گفت: نسبت کتاب ترجمه با تألیف در جامعه ما خیلی مهم است. متولیان فرهنگی ما باید دقتنظر در این زمینه داشته باشند، چون فرهنگ نیز به مانند صنعت خودروسازی است، همانگونه که ما در صنعت خودروسازی برای اینکه تولید داخلی را پیشرفته کنیم، مقابل واردات را میگیریم در ادبیات هم وزن باید به همین منوال باشد، اما امروز شاهدیم ترجمه از ادبیات کشورهای مختلف به راحتی صورت میگیرد، اما این نکته را تأکید میکنم که من مخالف ترجمه آثار ادبیات سایر کشورها نیستم، اما در مقابل آن باید تولیدات داخلی خود را تقویت کنیم. متولیان باید به این دقتنظر برسند مادامیکه ما واردات کتابهای خارجی را در اولویت داریم، در کنار آن فرهنگشان را نیز وارد میکنیم. سبک زندگیشان را به کودکانمان میآموزیم.
وی افزود: اینها درحالی است که کودک و نوجوان ما باید با فرهنگ بومی خودش آشنا شود و تمامی نهادهای مسئول از حوزه هنری، کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و نهادهای مسئول که در حال کار هستند اصلاً نباید در بند مسائل مالی باشند، بلکه باید نویسندگان این حوزه را تقویت کنند، چون مخاطبان آن نسل آینده نظام را تشکیل میدهند.
قوجق خاطرنشان کرد: اگر واردات ادبی ادامهدار باشد در این صورت است که ادبیات تولید داخل مغفول میماند و در آینده این مسئله مخاطرهآمیز خواهد بود.
وی درباره ابراهیم حسنبیگی در جملاتی اظهار داشت: آقای حسنبیگی اهل سفر است، او از محل تولدش با فرهنگ ترکمن، آداب و رسومش آشنا شد. به تهران، کردستان و... شهرهایی دیگر از کشورمان سفر کرد. این سفرها انسان را پخته میکند، به نظرم لازم است یک نویسنده به سفر برود و همه شهرها و کشورها را ببیند. آشنایی او با سنن ترکمن در نظر من موجب شده است این اثر یا بسیاری از آثار او خواندنیتر باشند.
این نویسنده با بیان اینکه من ترکمن هستم اما ابراهیم حسنبیگی از من ترکمنتر است، گفت: او زبانش را خوب صحبت میکند، آداب و رسوم ترکمنی را خوب میداند. این باعث میشود تجربیات زیستی مناطق مختلف به نویسنده کمک کند تا کارهای عمیقتری بنویسد.
وی با بیان اینکه در تاروپود کتابهای آقای حسنبیگی آداب و رسوم جای خوبی دارند و قصه را زیباتر میکنند، گفت: حسنبیگی خیلی پیچیده فکر میکند ولی ساده و همهفهم مینویسد. در نوشتن مخاطب را در نظر میگیرد درحالیکه پیچیده فکر میکند ولی ساده مینویسد. اهل فرم و بازی با ساختار نیست و در حقیقت به قصه میپردازد. آثار پیرنگ خوبی دارد؛ چراکه ماجراها را ساده بیان میکند.
وی در ادامه افزود: حسنبیگی واقعیات تاریخی روی داده در جامعه ما یعنی انقلاب و جنگ را با خاطرات نوجوانی خود تلفیق کرده و مینویسد. او بهدرستی فوت و فن نویسندگی را میداند و سومین مشخصه او این است که نیاز جامعه را خوب میشناسد. دقیق نگاه میکند و نسبت به اینکه نوجوان امروز چه نیازی دارد حساس است.
قوجق ضمن اشاره به این مطلب که آثاری که با درونمایه انقلاب امروز چاپ میشوند، اغلب با موضوعاتی چون خانههای تیمی، شکنجهها و بازداشت همراه است، گفت: اما آقای حسنبیگی از زاویه دیگر به موضوع انقلاب مینگرد. او در روستاها و شهرها انقلاب را مطرح میکنند. همان محیطی که برای مخاطب امروز جذاب است؛ چراکه انقلاب تنها در تهران روی نداده، او بنمایه داستانی خود را به روستاها میبرد.
وی در پایان گفت: نثر آقای حسنبیگی بسیار خوشخوان و روان است و اصلاً مخاطبگریز نیست و بهراحتی و بدون دستانداز، مخاطب اثرش را میخواند، نثر او در بخشهایی شبیه جلال آلاحمد و در بخشهایی به دولتآبادی نزدیک است.
* موسوی: تمام سختیها با انقلاب تمام شد
سیده صابره موسوی در این نشست با بیان اینکه از چند منظر از این کتاب لذت بردم، گفت: آقای حسنبیگی در این کتاب از نوجوانی صحبت میکند که از ابتدا ظلمی را مشاهده کرده، پلهپله رشد داشته و در نهایت الیاس به جایی میرسد که وارد فعالیت میشود. او حتی مورد شکنجه قرار میگیرد. با این حال که نوجوان است، بزرگتر از یک نوجوان خود را دارای مسئولیت اجتماعی پیدا میکند.
موسوی در ادامه ضمن تأکید بر این مطلب که ناامیدی در دوران سلطه بسیار تزریق میشد، اما در این میان لایه سوم و چهارم شخصیت انسان به لحاظ روانشناسی فداکاری است، اضافه کرد: در قسمتهایی از داستان کتاب، شکنجههای الیاس با جزئیات بیان میشود. خوانش آن برای منی که مخاطب جوان بودم، سخت بود؛ چراکه خواننده با اثر همذاتپنداری میکند و تکتک دردها در مخاطب نفوذ میکند، اما در نهایت هوشمندی نویسنده این است که درحالیکه الیاس شکنجه میشود، مسیر به نحوی به پیروزی انقلاب میرسد. تقارن این موضوع کمک میکند که نسل جوان بداند تمام سختیها با انقلاب خاتمه یافته است.
* احمدی: بسیاری از نویسندگان در موضوع انقلاب کوتاهی کردهاند
احمدی دبیر کارگاه داستان حوزه هنری کودک و نوجوان در این نشست با بیان اینکه من جوانی خودم را با آقای حسنبیگی شروع کردم و خوشحالم با هم بزرگ شدیم، اما متأسفانه ما خیلی کار نکردیم ولی ایشان کارهای مفهومی خوبی انجام داد، گفت: بسیاری از نویسندگان در امر نوشتن کوتاهی کردند، هرچند دیر شده، اما آقای حسنبیگی جزء نویسندگان پرکاری است که آثار خوبی تهیه کرد.
دبیر کارگاه داستان حوزه هنری کودک و نوجوان در ادامه ضمن اشاره به این مطلب که بچههای امروز ما از اتفاقات رژیم شاه، شکنجهها، کمیته مشترک و... اطلاعاتی ندارند، گفت: بسیاری از نوجوانان ما حتی نمیدانند امام چطور، چگونه و چرا مقابل رژیم پهلوی ایستاد و چه شد امروز پس از سی و اندی سال به اینجا رسیدیم، اما خوشحالم کتابهایی از ایندست به دست بچههای ما میرسد، اما این دست کتابها اندک هستند.
این منتقد با بیان اینکه زمان برای نوشتن دیر شده، امیدوارم نسل جوان ما موردحمایت قرار بگیرند، گفت: خوشحالم این کتاب روایتی ساده از ماجرای پیچیده در فضایی چون ترکمنصحرا اتفاق میافتد، این قصه راحت و روان پیش میرود، اتفاقات ساده میافتد ولی داستان پیش میرود. این موجب میشود مخاطب در فاصله کمی کتاب را به پایان ببرد، اما نکتهای در کتاب وجود دارد که فکر میکنم تا انتها دنبال نمیشود، این است که رمان با یک عشقی شروع میشود و مخاطب میاندیشد باید تا انتها پیش رود، ولی در داستان به فراموشی سپرده میشود به نظرم این یکی از نقاط ضعفی است که باید در بازنگری موردتوجه قرار گیرد.
* نیلی: باید قلم آقای حسنبیگی را تحسین کنیم/ «شب ناسور» مظلوم واقع شد/ پویش مطالعاتی حول کتاب «روایتی ساده از ماجرایی پیچیده» آغاز میشود
میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی در این مراسم گفت: این تیپ از کارها و تولیدات بیش از گذشته به لحاظ کیفیت در حال تولید است. ما باید قلم آقای حسنبیگی را تحسین کنیم؛ چراکه این اثر از آثار قبلی ایشان جلوتر و خواندنیتر و ملاحظاتش دقیق و عمیقتر است.
مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی با بیان اینکه ما مؤسسات سندی بسیار زیادی داریم، گفت: ما مؤسسات بسیار سندپژوهی در حوزه تاریخ معاصر، انقلاب داریم. هریک اسنادی را گردآوری و دستهبندی کردند و هر روز به مستندات خود افزون میکنند، اما این اسناد چه اندازه در ذهن مخاطبان نوجوان و جوان و افرادی که انقلاب را درک کردند، قرار میگیرد.
وی گفت: امروز شاهدیم که پروژهای وسیع در سطح تطهیر پهلوی در میان نوجوانان و جوانان ما در حال نفوذ است، اما جالب اینکه موضوعی که باعث شد زیبایی کار آقای حسنبیگی دوچندان شود، سندهایی است که از کمیتهای مشترک در کتاب ایشان نمادین شده که بسیار بر مخاطب اثرگذار است.
نیلی ضمن اشاره به کتاب «شب ناسور» که مظلوم واقع شده، گفت: این اثر هم به قلم آقای حسنبیگی جزو آثار برجستهای است که به آن بیتوجهی شده است. این کتاب خوبی است ولی مستندات بهتری در آن روایت میشود. روایات زیباست که توسط نوجوان و جوان و بزرگترها به شرط هنرمندی قلم نویسنده خوانده میشود. من از کتاب لذت بردم. به دوستان حتی همسالان خودم توصیه کردم که کتاب را بخوانند.
وی در پایان سخنان خود با اعلام یک خبر گفت: در مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مؤسسه شیرازه بنا داریم پویش مطالعاتی گسترده حول کتاب روایتی ساده از ماجرایی پیچیده، نوشته آقای حسنبیگی داشته باشیم، شبیه به کاری که در «کتاب و زندگی» در مورد کتابهای دیگر انجام شد. امیدوارم قلم آقای حسنبیگی هر روز روانتر و زیباتر باشد و توفیق خدمت در این مسیر داشته باشد.
* حسنبیگی: حق انقلاب به خوبی ادا نشد/ باید به نسل جوان توضیح داده شود که چرا انقلاب کردیم
در پایان این مراسم ابراهیم حسنبیگی نویسنده کتاب هم در سخنانی گفت: یادم میآید زمانی که به کانون پرورش آمدم، میخواستند پروژه رمان نوجوان امروز را راهاندازی کنند و اولین نفر برای تألیف به من پیشنهاد دادند. از سوی دیگر اولین بار هم در حوزه هنری برای کار نوجوان و انقلاب سراغ من آمدند تا درباره انقلاب بنویسم. تازه از نگارش رمان شب ناسور خارج شده بودم، این رمان مرا بسیار اذیت کرد، چون اغلب در شکنجهها باید خودم را جای یک ساواکی معتقد و شکنجهگر رژیم قرار میدادم و در مقابل هم باید جای یک نوجوان مبارز که مورد شکنجه قرار میگرفت و مینوشتم، لذا حین نوشتن وضعیت روحیام به هم ریخت.
حسنبیگی گفت: این رمان سومین اثرم در مورد انقلاب است اما پس از آنکه رمان «شب ناسور» منتشر شد، برخی دوستان جبهه خودی به من ایراد میگرفتند که چرا اینقدر از انقلاب 57 میگویی؟ چقدر میخواهی بگویی؟ چیزی از آن باقی مانده است؟ از سوی دیگر هم خیلی از ما سؤال میکنند چرا انقلاب کردید، خصوصاً بعد از سال 88، نسل جوان بسیار سؤال میپرسند و حق هم دارند. باید بدانند ما چرا انقلاب کردیم.
وی گفت: حق انقلاب به خوبی ادا نشد؛ چراکه پسازآن به سرعت درگیر جنگ شدیم و انقلاب مغفول ماند. امروز شاهدیم که خیلیها در صدد تطهیر رژیم پهلوی هستند و مشاهده میشود که این موضوع و نفوذ آن در میان عوامالناس بسیار است، اما از سوی دیگر مطالبات انقلابی در بحث اجتماعی جامعه را نیز مشاهده میکنیم که تأمین نشده و فاصله فرهنگی میان نسل انقلاب و امروز بسیار است. باید توضیح داده شود که چرا انقلاب کردیم.
حسنبیگی با بیان این جمله که شب ناسور ادای دین من از انقلاب 57 بود، گفت: من سرسختانه از انقلاب 57 دفاع میکنم. اگر قرار است انقلاب 57 را در ادبیات و سینما برجسته کنیم، باید در تمام ابعاد آن این کار را انجام دهیم.
وی در پایان سخنان خود با بیان اینکه ما در میان خودمان، خارجشده از ریل انقلاب بسیار داریم، گفت: بسیاری از افراد در بهمن 57 پابهپای ما در انقلاب حضور داشتند که امروز از ریل انقلاب خارج شدند، اگر بخواهیم علل خروج این افراد را نشان دهیم باید بگوییم یک بخشی به نفسانیات و یک بخشی به مسائل اجتماعی برمیگردد. شما ببینید امسال از انقلاب در تلویزیون چه دیدید! من این بحث را باز نمیکنم ولی امیدوارم بیش از این دینمان را به انقلاب ادا کنیم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۹۹۹۲۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابهایی که اگر فیلم شوند، پرفروش میشوند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شدهای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، میشناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتابهای متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی میتوان این کتابها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه میخوانیم:
خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی میتواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟
ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوانها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیتها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانمهایی که مشکلات و مسائل زندگی شان تقریباً شبیه آنها است، کمک میکند. کلاً قصه گویی ما ایرانیها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئلهای پیشآمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم میتوانی همان راه را بروی و موفق شوی.
الگویی برای زنان امروز
زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمیداند که دقیقاً از خودش چه میخواهد. دلش میخواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش میخواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش میخواهد یک مانکن باشد ... نمیداند چه میخواهد و به همین دلیل هر دری را میزند تا ببیند کدام یک از این جنبهها میتواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آنها از این جهت که این راه را نشان میدهد و الگویی میشود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.
کیفیت کتابهای منتشر شده در این زمینه چگونه است؟
آن چنان نیست که انتظار میرود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژهها و زندگیهایی که بازتاب داده میشود، کتابها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش میروند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق میکنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقتهایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتابهای این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانوادهها باعث میشود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش میخواهد بنویسد همین منجر میشود به کتابسازی.
حجم کار زیاد است و همه دلشان میخواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کردهاند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همینها دست به دست هم میدهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.
ضربه به ادبیات پایداری و کتابهایی که طعم و نمک ندارند
این کتاب سازیها چه آسیبی میزنند و در مقابل چه کار باید کرد؟
دلم میخواهد به نهادها و ارگانهای مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزهی ادبیات و بحثهای رسانهای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهادها و ارگانها و سازمانهایی خوردیم که دلشان میخواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتابها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتابها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب میزنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتابهای حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رستههای نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیهی نهادها و ارگانها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...
این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بیروح هستند و طعم و نمک ندارند.
نظرتان درباره جایزهها چیست؟
جایزهها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسندههاست اما عملاً جایزهها برای کتابهای سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب مینویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ میکنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!
این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسندههایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمیگیرد.
اعتبار جوایز به آثاری است که بر میگزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشتهاند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح میدهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.
یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگانها هیچ نیازی نیست؟
این حمایتها و احساس تکلیفهای نادرست باعث شده ما با لشکری از آدمها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بیدر و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا میسوزد و احساس میکنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمیشناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر میکنند نویسنده شدهاند. نویسندهای که رمان نخوانده و ادبیات و سبکها و اصلاً جریانات ادبی را نمیشناسد، چطور میتواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟
قلمهایی که نیاز به رشد دارند
این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمیشود. اما این اتفاق دارد میافتد و کرور کرور از این مدل آدمها میآیند و کتاب مینویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح میشوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمیشود. این درد هم دامنگیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسندهها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمانهای خوانده شدهشان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!
طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه میکنند نباید منتظر کتابهای مانا و تأثیر گذار باشیم.
مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتابهای ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتابها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟
این را باید از کارگردانها و سینماگران و تهیه کنندهها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و میتوانند سرمایهشان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلمهایی که ساخته میشود استقبال میکنند.
چه طور میتوان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟
سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمیداند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهمتر است. کتابهای خوب دفاع مقدس کارهای آمادهای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنههای نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتابها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژهها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخشاش شاید بحث همین رسانهها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکردهاند تا گفتوگویی بین نویسنده و فیلمنامهنویس یا تهیهکننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیهکننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفتوگویی بین این دو گروه برقرار نمیشود.
به هر حال برای بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندهها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتابهای دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان میتوانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلمهای خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگهای خلاقانه و با صحنه پردازیهای فکر شده توانستهاند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.
انتهای پیام/