Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24-کورش کاوسی محقق و استاد دانشگاه نوشت: حرص و ولع بی‌مانند و اشتهای پایان‌ناپذیر در سبقت برای پیشبرد همه انواع توسعه حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه را در چنگال خود گرفته و امیدی به کنترل خودبه‌خودی آن وجود ندارد.

دریاچه ارومیه اکوسیستمی کم‌نظیر، خشکی ـ آبی متشکل از پیکره آبی دریاچه، رودخانه‌های متعدد فصلی و دائمی منتهی به آن و دلتاهای منحصربه‌فرد در هرکدام، جزایر و شبه جزایر کوچک و بزرگ، برکه‌های فصلی و تالاب‌های آب شیرین، لب‌شور و شور است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«شبه‌جزیره اسلامی»  که اکنون به جزیره‌ای در حال نابودی تبدیل‌شده و در آن جاده‌ها و تأسیساتی چند، بدون مطالعه و بررسی در دو دهه اخیر استقراریافته‌اند، تا چندی پیش میزبان زمستانی دره‌های غربی و شمالی مناطق حفاظت‌شده و شکارممنوع سهند بود. پناهگاهی امن که در زمستان با ورود آب به حاشیه شرقی‌اش مسدود می‌شد و به یک جزیره فصلی بدل می‌شد، این منطقه به‌واسطه شرایط «فلوریستیک» از کفایت لازم به‌عنوان منابع غذایی جمعیت‌های مهاجرین فصلی حیات‌وحش برخوردار بود و مهاجرت عمودی حیات‌وحش به شبه‌جزیره را معنی‌دار می‌کرد .

پیکره آبی دریاچه، به‌جز سال‌های اخیر، همواره میزبان انواعی از گونه‌های پرندگان مهاجر بود و یکی از پناهگاه‌های کم‌نظیر جهان برای جمعیت‌های فلامینگو به شمار می‌رفت؛ محیطی امن و سرشار از مواد غذایی برای اقامت و زیستن همه این اجتماعات. رودخانه‌های دائمی که از شمال شرق یعنی دره «آجی» تا شمال غرب در «نازلو» از سه جهت به‌سوی آن جریان داشتند، هرکدام به‌واقع یک اکوسیستم منحصربه‌فرد با «فلور و فون» مجزا، امتزاج نیافته و انحصاری بودند. قبل از توسعه‌های بی‌برنامه سال‌های اخیر، هر چه از تاریخ مطالعه زیست شناسان در آنجا می‌گذشت بر دانش آن‌ها در خصوص اهمیت ین مناطق افزوده می‌شد و چنین استنباط می‌شد که نسل پیشین ما به‌طور حیرت‌انگیزی و با اطلاعات حداقلشان تا چه حد بجا و باکفایت این سرزمین‌ها را انتخاب و آن‌ها را جزئی از مجموعه ارزشمند و پیچیده پارک ملی دریاچه ارومیه دانستند و بر حفاظت آن تأکید کردند.

جزایر بزرگ و کوچک داخل دریاچه ارومیه، عرصه‌های امن با گونه‌های گیاهی و جانوری منحصربه‌فرد و خاص اکوسیستم خود هستند. مناطق مرتعی و جنگل‌های متراکم بادام و پسته وحشی با گونه‌های همراه متنوع و توده‌های تکرار نشدنی در کشور، در سال‌های اخیر به سطح ارزشی، پشتوانه ذخایر ژنتیکی حیات‌وحش برای اقامت، مطالعه بیشتر و رفتار نگاری آن‌ها برای محیط‌ زیست ایران تبدیل شدند و موردتوجه محققین و اندیشمندان جهان قرار گرفت. حاشیه‌های جزر و مدی دریاچه، زیستگاه‌های فصلی پرندگان مهاجر برای تمام فصل‌ها و ماه‌های سال با تنوع خاص آن‌ها را به وجود آورده بودند. برکه‌ها و تالاب‌های حاشیه دریاچه محصول تخلیه و تأمین پایان‌ناپذیر آب‌های زیرزمینی و سطحی روان از بالادست از رودخانه‌ها به سمت دریاچه در بخش جنوبی آن بودند، در تمام طول سال این وظیفه چند هزارساله خود را انجام می‌دادند و رویشگاه‌های منحصربه‌فرد گیاهان کنار آب زی تا آبزی، زیستگاه‌های حاشیه‌ای تا جزایر گیاهی (لویی زارهای درون تالاب‌ها) را خلق کرده‌اند. هنوز هم علیرغم همه آسیب‌های وارد بر تالاب‌ها و برکه‌ها، این بخش‌های کوچک اکوسیستم تالابی جنوب دریاچه ارومیه، نه‌تنها با یکدیگر متفاوت‌اند بلکه در تمام ماه‌های سال به دلیل تفاوت منطقی در کیفیت آب در هر تالاب، فلور و فون ماهانه آن‌ها نیز با یکدیگر متفاوت است و طیف وسیعی از گونه‌های گیاهی «ماکروفیتی» و «پلانکتونی» را در خود نگاه داشته است؛ طبعاً چنین میزبانی طیف گسترده‌ای از گونه‌های جانوری را هم به ضیافت خود می‌آورد و هرگونه صدمه بر آن، می‌تواند زنجیره‌ای از تنوع زیستی تالابی را خدشه دارد نماید.

دریاچه و تالاب‌های مرتبط باهم، مجموعه‌ای باستانی بازمانده از دریای «سامارت» است. میراثی برای همه نسل‌ها که تحمل توسعه و تغییر را ندارد و هرگونه دخالت بشری که سبب ایجاد تغییرات عمده و غیرقابل‌بازگشت در آن شود، فی‌الواقع مردود خواهد بود. گونه‌های گیاهی و جانوری حاشیه دریاچه مشتمل بر گونه‌های منحصربه‌فرد بوده که محصول تکامل حیات گیاهی و جانوری درگذر زمان و طی چند هزار سال است، کلکسیونی شگفت‌انگیز و خیره‌کننده از گونه‌های شور، لب‌شور و شیرین زیست که از اسفند تا آذر هرسال به‌طور متوالی در خلال ماه‌های سال خودنمایی کرده، فصل رویش و زایش خود را سپری نموده و منتظر بهاری تازه می‌مانند و میلیون‌ها پرنده دائمی و مهاجر که حیات، زادآوری و امنیتشان به پایداری تالاب‌ها گره‌خورده را میزبانی می‌کردند.

ایران، طی پنجاه‌تا شصت سالی که از آغاز توسعه‌اش می‌گذرد، علیرغم ادعاهای بی‌حدومرز متخصصینش و برعکس همه کشورهای درحال‌توسعه که امروز حداقل، شعور حفاظت از محیط‌ زیستشان در مسیر پیشرفت قرار دارد، هیچ برنامه‌ای را برای شناخت مدل‌های مجاز توسعه برای سرزمین یا آمایش سرزمینش تدوین نکرده است.

شرایط موجود که با سرعت شگفت‌انگیزی رو به وخامت است، محصول درک نادرست ما از کاربری زمین بوده و مشابه و منطبق بر شرایطی است که در سرزمین‌های رهاشده و سکونتگاه‌های اقوام بدوی انسان حاکم بوده است، این در حالی است که از عمر آموزش آمایش سرزمین در دانشگاه‌های معتبر و مدعی محیط ‌زیست این مرزوبوم حداقل چهار دهه می‌گذرد.

دریاچه ارومیه نیز همچون بسیاری از مناطق طبیعی کشور بارها فشارهای تغییرات طبیعی را تحمل کرده اما عموماً به شرایطی نزدیک به نقطه آغاز بازگشته است، لیکن فشارهای کنونی فراتر از حد تحمل این اکوسیستم بوده و درواقع امر آن را با خطر نابودی و انقراض گونه‌های گیاهی و جانوری مواجهه کرده است. توسعه عجولانه و بی‌برنامه کشاورزی، به‌کارگیری الگوهای نسنجیده و بی آزمون‌وخطا در کشت گونه‌های مزروع، فعالیت‌های بی‌مرز انسانی‌، رشد معادن‌ و به کاربری بی‌حد آب برای صنعت در سرزمینی غیر صنعتی و آمایش نشده، برداشت غیرقانونی از چاه‌ها و آب‌های سطحی‌ در سرزمین‌های ممنوعه و حفاظت‌شده، انحراف جریان‌های آب از مسیرهای طبیعی رودخانه‌ها، احداث بدون مطالعه سازه‌ها،‌ فی‌الواقع زندگی و معیشت ده‌ها هزار انسان در اطراف و حاشیه تالاب‌ها، همچنین رویشگاه‌ها و زیستگاه‌های گونه‌های حیات‌وحش تالابی را به خطر انداخته و دوره‌ای خشک و بی‌برکتی را برای همه آن‌ها رقم‌زده است‌، دوره‌ای متفاوت از همه سوابق تاریخی گذشته این سرزمین که برعکس آنچه تصور می‌شود، بازگشتی نخواهد داشت. حرص و ولع بی‌مانند و اشتهای پایان‌ناپذیر در سبقت برای پیشبرد همه انواع توسعه توسط صاحبان آن‌ها، حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه را در چنگال خود گرفته و امیدی به کنترل خودبه‌خودی آن وجود ندارد.

توسعه بی‌نتیجه باغات و اشغال سرزمین در دره‌های غرب و شمال سهند که باهدف تسخیر طبیعت کماکان ادامه دارد، ساخت‌وسازهای بی‌حدوحصر در دره‌های «اسفنجان» و «کندوان» یعنی مسیر اصلی تردد حیات‌وحش به‌طرف شرق جزیره اسلامی، عبور و مرور فزاینده جاده‌ای در شرق دریاچه و احداث اتوبان‌ها و بزرگراه‌های بدون زیرگذر، فقدان کریدورهای زیستی تردد جانوران و مرگ فزاینده حیات‌وحش، کاهش سطح آب و خارج شدن شبه‌جزیره اسلامی از وضعیت امن گذشته، توسعه جاده‌ای و سایر مدل‌های پیشرفته دیگر همچون گردشگری در غرب شبه‌جزیره که اکنون هیچ کاربردی ندارند، اوج بی‌دانشی ما از آمایش سرزمین و تسخیر نابخردانه طبیعت است که منجر به حبس حیات‌وحش در دره‌ها و دامنه‌های سرد سهند و کاهش و مرگ تدریجی بخش‌های بزرگی از جمعیت آن‌ها شده است.

مهم‌ترین چاره‌اندیشی سازمان‌های حافظ محیط ‌زیست ملی و محلی کشور تنها حمل بی‌خردانه آب به جزایر بود

با بروز تنش‌های آبی و افول آب دریاچه، کاهش تبخیر و نزول سفره‌های آبی موجب خشکی چشمه‌های آب شیرین یعنی منابع آب مصرفی حیات‌وحش در جزایر شد. گستردگی عرصه‌های شور و بروز جریان‌های باد و انتقال ریز گردهای حاوی نمک به‌طرف پایه‌های درختی، آسیب‌های وارده بر آن‌ها را آغاز و در اندک زمانی سریع‌تر ازآنچه بر جنگل‌های استان‌های غربی کشور گذشت، آن‌ها را از پای درآورد و کم‌آبی جان بی‌جان گونه‌های حیات‌وحش را گرفت. در این زمان، مهم‌ترین چاره‌اندیشی سازمان‌های حافظ محیط ‌زیست ملی و محلی کشور تنها حمل بی‌خردانه آب به جزایر بود. جزایر دریاچه نیز هرکدام همچون سایر اجزاء پارک ملی ارومیه اکوسیستم‌های منحصربه‌فرد فردی بودند که زیستگاه‌های انحصاری برای نگهداشت و مطالعه روی گونه‌های جانوری حساس و درخطر تهدید ملی و بین‌المللی به شمار می‌رفتند.

اتصال جزایر به هم، در پی فرونشست آب دریاچه ارومیه همه این ویژگی‌ها را باهم و هرکدام را بیش از دیگری تهدید کرد و در زمان کوتاهی قبل از آنکه سازمان‌های مدعی دفاع از حقوق محیط طبیعی دریاچه متوجه پیامدهای پیش رو شوند، به ورطه نابودی کشاند و از صحنه روزگار محو کرد؛ و هیچ شاهدی برای آن نیامد. سازمان‌های حافظ حقوق محیط ‌زیست منتظر ماندند که گوزن‌های زرد بی‌گناه جزایر، خود برای نجات خویش اقدام کنند و با طی مسیرهای طولانی در میان گل‌ولای و فرود و فرازهای زجرآور در مسیرهای ناشناخته از جزایر به حواشی دریاچه پناه ببرند. در این راه، یکی پس از دیگری طعمه انسان و حیوانات کم‌خطرتری همچون گرگ شدند و درنهایت آخرین مانده آن‌ها درحالی‌که به‌سادگی قابل‌انتقال به پناهگاه‌های حیات‌وحش «سمسکنده» یا «دز» بود، در پاسگاه محیط زیست «رشکان» و در پیش چشم بی‌کفایت سازمان حفاظت محیط زیست جان داد.

تالاب‌ها و دلتاهای آب لب‌شور و شیرین در دهانه رودخانه‌های «آجی،‌ زرینه، سیمینه، گدار و مهاباد» درگذشته مولود امتزاج آب رودخانه‌ها و آب‌شور دریاچه ارومیه بوده که پهنه‌های وسیع و مرتبط باهم را به وجود می‌آورده‌اند. این بخش‌ها متشکل از پهنه‌های دلتایی رودخانه‌های نامبرده و تالاب‌های «قوام شامی»، «قله قشلاق»، «قپی بابا علی»، «کانی برازان»، «قپی غازان»، «گروس»، «قیط و ممیند»، «داشخانه»، «درگه سنگی»، «یادگارلو» و «سولدوز» هستند که اکوسیستم‌های منحصری به شمار می‌رفته و رابطه تنگاتنگی با مردم همه سکونتگاه‌های اطراف دریاچه از غرب بناب و ملکان تا شرق محمدیار نقده داشته‌اند. این مناطق تالابی و دلتایی ضمن داشتن تشابه پایه‌ای در دارایی‌های طبیعی زیستی، تفاوت‌های آشکاری را نمایش می‌دهند که بانی خلق زیستگاه‌های متنوع حیات‌وحش و منحصربه‌فرد در هرکدام از آن‌هاست. این شرایط متفاوت، سبب شده که حفاظت از همه آن‌ها ضروری باشد و هیچ‌کدام نتوانند برای تداوم بقای حیات‌وحش و ارائه خدمات اکوسیستمی به سکونتگاه‌های انسانی اطراف تالاب‌ها و دلتاها، جای دیگری به کار روند و از ارزش حفاظت تالاب‌ها و دلتاهای مجاورشان بکاهند. این زنجیره درهم‌تنیده باوجود همه اجزاء اکوسیستم کاربرد منطقی و اکوسیستمی دارد و در بیان واقعی این‌چنین حساس و آسیب‌پذیر جلوه می‌کند و این تنها یکی از دلایل اصلی قرارگیری این مناطق در بالاترین سطح حفاظت ملی و جهانی بوده است.  

با موفقیت ظاهری کشور در توسعه حوضه‌های آبریز دریاچه ارومیه، اشتهای سیری‌ناپذیر سکونتگاه‌های فرودست برای اشغال عرصه‌های بکر منابع طبیعی به بهانه سیاست ملی توسعه کشاورزی و خودکفایی، صدچندان شد و دشمنی دیرینه مردم با طبیعت و میل به تسخیر آن با عنوان غلط توسعه و آبادانی پس از برچیدن فئودالیته، بالطبع در غیاب دوستی با آن شکل قوی‌تری پیدا کرد و موجب استقبال مردم از توسعه و این مدرنیزاسیون خیالی شد، غافل از آنکه مدرن شدن و شعارهایی مثل تمدن بزرگ در حقیقت به معنی کاربری درست سرزمین برای نسل‌های حاضر، آینده و ارتقای سطح فرهنگ منابع و مصارف است نه اشغال عدوانی، دشمنی و رفتار خصمانه با طبیعت.

در این میانه تغییر الگوی کشت در اطراف دریاچه از انگور، بادام و سایر محصولات باغی کم‌مصرف به کشت‌های باغی پرمصرف، صیفی و گندمیانی ازجمله ذرت، موجب بالا رفتن سریع مصرف منابع آبی گاهی تا چند ده برابر نسبت به گذشته شد. ثبت مجوزهای بی‌مورد احداث و بهره‌برداری از چاه‌های آب در اطراف دریاچه و در مسیرهای زیرزمین منتهی به دلتای رودخانه‌ها و بخش‌های ممنوعه، صدمات بیشتری را بر منابع آبی اطراف دریاچه تحمیل کرد. نزول فاضلاب‌های کشاورزی به تالاب‌ها، دلتاها و جاری شدن سموم و مازاد کودهای مصرف نشده و مغذی کننده آب‌های سطحی و زیرزمینی که اغلب از ته‌مانده‌های انبارهای کشاورزی تأمین می‌شد و تعدادی از آن‌ها، سال‌ها پیش‌تر، از فهرست مصارف کشاورزی جهان خارج بوده‌اند، نسل جدیدی از فشارهای وارده بر سرزمین و آلودگی‌های ناپایدار کننده محیط طبیعی و منابع آب را بر این سرزمین تحمیل کرد.

افزایش نگران‌کننده و تنش‌زای جمعیت انسانی در اطراف دریاچه خارج از ظرفیت و گنجایش واقعی آن در بخش‌هایی که دارای منابع طبیعی محدودی است، فشار بر عرصه‌های طبیعی را فزونی بخشیده است. شیرابه، زباله و فاضلاب به‌ظاهر تصفیه‌شده، حاصل از چند ده برابر شدن جمعیت حوضه مزیدی بر علت شده، ضمن آنکه بسیاری از مناطق جمعیتی فاقد تصفیه‌خانه یا دارای ظرفیت ناکافی و بارها برابر کمتر از توان ورودی حذف شیرابه‌ها برای طی فرایند تصفیه است. در یک سال گذشته، به‌طور باورنکردنی فاضلاب‌های خام و نیمه تصفیه‌شده به بهانه احیای دریاچه ارومیه بدان منتقل‌شده‌اند که یقیناً پیامدهای آن دیر یا زود گریبان مردم بی‌گناه سکونتگاه‌های اطراف آن را خواهد گرفت.

 هنوز داده‌های پایه‌ای قابل‌اعتمادی در خصوص کمیت و کیفیت واقعی آب‌های سطحی و زیرزمینی ورودی به دریاچه و تالاب‌های حاشیه‌ای آن ندارند و هیچ داده‌ای را برای «باتیمتری» (عمق نگاری) تالاب‌ها و دریاچه ارومیه و نیاز آبی جمع‌آوری نکرده اند

مراکز تحقیقاتی دانشگاهی دخیل در برنامه احیای دریاچه ارومیه با داشتن محققین عالی‌رتبه و ادعای سابقه کار طولانی روی دریاچه و شناخت همه‌جانبه آن باعظمت وصف‌ناپذیر بر آن شدند که تحت هر شرایطی و با هر هزینه‌ای بدنه دریاچه ارومیه را برای حفظ شکل ظاهری و نگاه داشت موجود زنده و انحصاری دریاچه به نام «آرتمیای» ارومیه‌ای حفظ کند. این درحالی‌که است که در بخش اعظم از دریاچه که تنها در شمال پل میان‌گذر دیده می‌شود، به دلیل شوری بیش‌ازحد و چندین متر رسوب نمک، این‌گونه تنها به شکل نهفته زیستی یا «سیست» زندگی می‌کند. ضمن آنکه علیرغم تمام تنش‌های آبی وارده به اکوسیستم‌های تالابی جنوب دریاچه، اکنون در بخش‌هایی از تالاب‌های نیمه‌جان جنوبی آرتمیای ارومیه‌ای از جمعیت مناسب و ذخایر خوبی برخوردار است، به‌نحوی‌که در سال‌های اخیر منابع غذایی فلامینگوهای مهاجر را تأمین نموده است.این مراکز تحقیقاتی طی کمتر از دو سال بررسی و بدون داشتن اطلاعات لازم پایه‌ای کمی، کیفی و زیست‌شناختی از دریاچه، تالاب‌ها و رودخانه‌ها، برعکس همه مطالعات مرسوم جهان که سال‌ها مطالعه علمی را بدوش می‌کشد، تنها باهدف رساندن آب به بدنه شمالی دریاچه، برخلاف قوانین و مقررات ملی و بین‌المللی حفاظت تالاب و پارک‌های ملی و بین‌المللی عمل کرده و با احداث کانال‌های وسیع آب بر، موجب انحراف رودخانه‌های جاری و تأمین‌کننده آب تالاب‌ها و دلتاها از مسیر اصلی و طبیعی‌شان شدند، که البته در مقام تملق کارشناسی عملکرد بسیار مناسبی است و صدای آن از طریق چاپلوسان به آنتن‌های جهانی دشمنان دیرینه سرزمین ما نیز رسید.

در این راستا، این توهم ایجاد شد که دریاچه قطعه‌بندی و به‌تدریج احیاء شود. طرح‌های موهومی کنونی در شرایطی شروع به اجرا کرده‌اند که مدیران و کارشناسان تراز اول آن‌ها علیرغم صرف هزینه‌های گزاف، بی‌مورد، بدون مطالعه و پشتوانه علمی دانشگاهی، هنوز داده‌های پایه‌ای قابل‌اعتمادی در خصوص کمیت و کیفیت واقعی آب‌های سطحی و زیرزمینی ورودی به دریاچه و تالاب‌های حاشیه‌ای آن ندارند و هیچ داده‌ای را برای «باتیمتری» (عمق نگاری) تالاب‌ها و دریاچه ارومیه و نیاز آبی جمع‌آوری ننموده‌اند، اطلاعاتی که پایه‌های اصلی و مهم برای چنین قضاوت‌ها و طرح‌ریزی‌های مرتبط با آن‌ها را فراهم می‌کنند و بدون آن‌ها حق قضاوت برای هیچ مرجع دانشگاهی یا تحقیقاتی در هیچ نقطه‌ای از جهان وجود ندارد. 

طرح‌هایی شکل‌گرفته بر روی کاغذ و نه برگرفته از ارزیابی سرزمین که کارنامه آن‌ها وضعیت کنونی زوال و نابودی تالاب‌های کشور در ارومیه، شادگان، بختگان، هورالعظیم، نمک، جازموریان، هامون، گاوخونی، گپی بابا علی، یادگار لو و مرگ صدها رودخانه همچون زاینده‌رود است

طرح‌هایی شکل‌گرفته بر روی کاغذ و نه برگرفته از ارزیابی سرزمین که کارنامه آن‌ها وضعیت کنونی زوال و نابودی تالاب‌های کشور در ارومیه، شادگان، بختگان، هورالعظیم، نمک، جازموریان، هامون، گاوخونی، گپی بابا علی، یادگار لو و مرگ صدها رودخانه همچون زاینده‌رود است. معیشت ده‌ها هزار نفر از ساکنین اطراف رودخانه‌های آجی،‌ زرینه، سیمینه، گدار و مهاباد و تالاب‌های قوام شامی، قره قشلاق، قپی باباعلی، کانی برازان، قپی غازان، گروس، قیط و ممیند، داشخانه، درگه سنگی، یادگار لو و سولدوز و صدها هزار واحد دامی به آورده‌ای این اکوسیستم‌ها وابسته‌اند و حاشیه تالاب‌ها و دلتاهای رودخانه‌ها عرصه‌های مصوب اعیانی آن‌ها به شمار می‌رود. اکنون این سؤال و ابهام بزرگی وجود دارد که کدام مطالعه اقتصادی، اجتماعی، اکوسیستمی و سیاسی آن‌هم در چنین شرایطی در کشور، نادیده گرفتن سهم جمعیت‌های انسانی و حقوق محیط زیستی مناطق تالابی و دلتایی را برای تأمین آب در بدنه بالایی دریاچه و حفظ شکل ظاهری آن و تأمین شرایط پایه برای حفظ زیستگاه تنها یک‌گونه جانوری تائید کرده، گونه‌ای که خود را در سایر مناطق جنوبی دریاچه اکنون احیاء و پایدار نموده است.

در هیچ جای جهان و حتی در کشورهای عقب‌مانده از منظر محیط‌ زیست، هیچ مطالعه‌ای تائید نمی‌کند که می‌توان رودخانه‌های جدا که هرکدام نماینده اختصاصی و انحصاری یک اکوسیستم ویژه‌اند را چنین نابخردانه به هم وصل کرد

با بررسی ساده‌روی تصاویر ماهواره‌ای ده سال گذشته، آشکار می‌گردد که انحراف آب رودخانه‌ها توسط کانال‌های احداث‌شده، دلتاهای رودخانه‌ای و تالاب‌ها را در اندک زمانی تحت تأثیر قرار داده و کشند این سفره‌ها به‌طرف کانال‌های احداث‌شده که هم‌اندازه نقش انتقالی‌شان، نقش زهکش بزرگی را در دشت‌ها ایفاء می‌کنند، چگونه دلتاهای سرسبز و نگین‌های سبز سرشار از منابع غذایی برای اجتماعات انسانی، دام‌ها و حیات‌وحش را عاری از گونه‌های گیاهی نموده و به‌تدریج به عرصه‌های شور و مملو از گونه‌های شور پسند مطلق و سپس عاری از گونه‌های گیاهی مبدل کرده‌اند. برخلاف قوانین و مقررات حفاظت پارک ملی دریاچه ارومیه، احداث کانال‌های طولانی و متصل‌به‌هم در حقیقت شرایط را برای امتزاج رودخانه‌های جاری به‌طرف دریاچه فراهم نموده است، رودخانه‌هایی که هرکدام اکوسیستم‌های انحصاری بودند و بیش از چهار دهه تحت مراقبت سازمان حفاظت محیط زیست قرار داشته‌اند.در هیچ جای جهان و حتی در کشورهای عقب‌مانده از منظر محیط‌زیست، هیچ مطالعه‌ای تائید نمی‌کند که می‌توان رودخانه‌های جدا که هرکدام نماینده اختصاصی و انحصاری یک اکوسیستم ویژه‌اند را چنین نابخردانه به هم وصل نمود.

بررسی تالاب‌های مشابه جهان و هورالعظیم توسط کارشناسان تالاب‌های بین‌المللی قبل از بروز حوادث سال‌های پس از جنگ تحمیلی با کشور متخاصم عراق نشان داد که افول یک‌باره آب در تالاب‌های مزبور منجر به سوختن نی‌زارها و لوئی زارها در آن در پی تخمیر خودبه‌خودی شد که حاصل آن حجم بی‌پایانی از خاکستر ریزوم ها و ذرات کوچک خاک در تالاب بود، پتانسیل پایان‌ناپذیری برای تولید ریز گردهایی با منشأ تالابی که با هر جریانی وارد هوا و سپس تا دوردست و هزاران کیلومتر دورتر حمل شده است. بررسی‌های محلی نشان داده است که از سال 1394 حوادثی مشابه و این بار بعلاوه نمک‌های تالابی در روستاهای جنوب دریاچه (خور خوره، داشخانه، قره داغ، بفروان، فسندوز و ...) رخ‌داده که متأسفانه درحال‌توسعه است. مطالعات بیشتر نشان می‌دهد که تالاب‌های قبی غازان و گروس در حال کسب آمادگی برای طی سریع این روند هستند و آثار ناشی از آن‌ها به‌زودی دامن‌گیر دوردست و سکونتگاه‌های روستایی جنوبی و شهری شرق دریاچه به‌طرف بناب، ملکان و ... خواهد شد.

بررسی‌های آکادمیک اخیر بر روی دریاچه ارومیه و تالاب‌های جنوبی آن حاکی از تغییرات نامحسوس بارش و سایر عوامل اقلیمی است، و البته مطالعات میدانی نیز مؤید آن است. ناموزون بودن ایستگاه‌های اندازه‌گیری مؤلفه‌های هیدرولوژیکی اطراف دریاچه ارومیه، اساساً مانع از اظهارنظر صحیح توسط متخصصین ایرانی است و حتی در صورت طی مسیر و بهره‌جویی از روش‌های درست اندازه‌گیری توسط معدود متخصصین کشور که البته امری است نامطمئن و بدسابقه، امکان جمع‌بندی دقیق داده‌ها و تحلیل‌های واقعی و غیر رادیکال آن‌ها کماکان فراهم نیست.

بدین سبب است که اکنون‌که به دنبال حل بحران‌های محیط زیستی تالاب‌ها، دلتاها، دریاچه و جزایرش نیستیم، مطلوب‌ترین راه انداختن مشکلات بر عهده تغییرات اقلیمی است، این در حالی است که مطالعات تغییرات اقلیمی و آثار ناشی از آن‌ها همچنین اظهارنظر در این خصوص تنها با بررسی‌های طولانی‌مدت و بهره‌مندی از هوشمندی و کارآزمودگی لازم همچنین ابزارهای مدرن امکان‌پذیر است و مستلزم صرف زمان و هزینه کارشناسی کافی برای دست یافتند، روش‌هایی که با سازوکارهای ضعیف و جامانده موجود در کشور آن‌هم در مراکز کنونی تحقیق و بررسی در دریاچه ارومیه سال‌هایی طولانی فاصله‌دارند.

در سال‌های اخیر هیچ سازمان و مجموعه‌ای حاضر به مقایسه مصارف آبی امروز با گذشته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نشده است‌ و این مسئله مهم که به‌سادگی می‌تواند راهگشا باشد کماکان به حاشیه رفته و یا نادیده گرفته‌شده است. همه می‌دانیم چه حوادثی اتفاق افتاده و چه در پیش روی ماست، همه از الگوهای پیشنهادی پرمصرف و روش‌های آبیاری نادرست و متناسب با الگوهای غلط منتخب مطلع هستیم، می‌دانیم که آثار ناشی از مصرف مقادیر فزاینده کود، سموم و جاری شدن زهاب حاصل از آن‌ها به‌طرف تالاب‌ها، آبراهه‌ها و دریاچه ارومیه‌ دیر یا زود دامن‌گیر سلامت اجتماعات انسانی به‌صورت سونامی‌های سرطان و بیماری‌های تنفسی درمان‌ناپذیر خواهد شد، اما کماکان به تسخیر بی‌خردانه منابع طبیعی ادامه می‌دهیم، ما مشکلات سرزمین‌های مشابه را مخصوص همان مناطق می‌دانیم و دولت و عملکرد ناصحیح آن را مذمت می‌کنیم و نقش خرد عقب‌مانده کارشناسان در ارائه برنامه‌های جاعلانه و جهل مظلومانه جوامع محلی در پذیرش بی‌چون‌وچرای الگوهای مهندسی نشده و غلط را کم‌رنگ می‌پنداریم تا وظیفه‌ای متوجهمان نباشد.

آینده نگران‌کننده‌ای برای مناطق اطراف دریاچه ارومیه در پیش رو است، شرایطی به‌مراتب سخت‌تر از شرایط حاکم بر استان‌های خوزستان و ایلام در خلال سال‌های اخیر

اکنون آینده نگران‌کننده‌ای برای مناطق اطراف دریاچه ارومیه در پیش رو است و شرایطی به‌مراتب سخت‌تر از شرایط حاکم بر استان‌های خوزستان و ایلام در خلال سال‌های اخیر، در انتظار استان‌های آذربایجان خواهد بود. به نقل از «میخاییل زهری» (1963) گیاه‌شناس فلسطینی‌، هیچ کشوری به‌اندازه ایران در سده گذشته طبیعت خویش را این‌چنین نیازرده و منابع طبیعی‌اش را این‌گونه به تاراج نبرده است‌، با این نگاه و سابقه تاریخی‌ که سال‌هاست تفکر چیره در سرزمین ماست، ما نیاموخته‌ایم که حق حیات دریاچه ارومیه، تالاب‌ها و دلتاهای جنوبی و معیشت جوامع بی‌گناه انسانی وابسته به آن‌ها را محترم بشماریم.

امروز، طبیعت دریاچه ارومیه همچون شمعی برابر چشمان ما در حال آب شدن است، زجرآورتر و دردناک‌تر از همه آنکه، سرگذشت دریاچه ارومیه ایران به‌عنوان عبرتی بشری در قرن بیست و یکم وارد کتاب‌های درسی خارج از مرزهای کشورمان شده و الگویی برای نشان دادن رفتار کشورهای عقب‌افتاده جهان با طبیعتشان شناخته‌شده است. این اتفاق برای سرزمینی رخ‌داده که فرهیختگانش درزمانی نه‌چندان پیش، اولین پایه‌گذار «کنوانسیون حفاظت از تالاب‌های بین‌المللی جهان» تحت عنوان کنوانسیون تالاب‌های رامسر شدند، اما امروز به‌عنوان سرزمینی بی‌کفایت برای حفظ تالاب‌هایش انگشت نمای شرق و غرب شده است، کشورهایی که جمع کثیری از آن‌ها پرچم‌دار تسخیر منابع طبیعی متعلق به همه بشرند و تنها ردپای آن‌ها در بسیاری از کنوانسیون‌ها و پروتکل‌های بین‌المللی حفاظت از محیط‌زیست یک امضاء است. ما اکنون نیازمند بازآوری تفکر و اندیشه‌های ملی و آیینی نیاکانمان برای حفظ محیط زیست کشورمان هستیم و محتاج آموزش‌های طولانی‌مدت از دبستان تا دانشگاه‌ها، با این امید که تنها درگرو آموزش، در سده‌های آینده در حق باقی‌مانده‌های منابع طبیعی سرزمینمان چنین جفا نکنیم.

منبع: ساعت24

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۴۴۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دمیده شدن دوباره امید در کالبد دریاچه ارومیه/ حال خوش این روزهای نگین فیروزه‌ای آذربایجان

دریاچه ارومیه به عنوان نگین منطقه آذربایجان‌ پس از یک دوره خشکسالی و کاهش وسعت آبی، این روزها جان دوباره‌ای گرفته و امیدها برای احیای بزرگترین دریاچه داخلی ایران را زنده کرده است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از آذربایجان شرقی، دریاچه ارومیه به عنوان بزرگ‌ترین دریاچه داخلی ایران، بزرگ‌ترین دریاچه آب شور در خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آب شور دنیا، روزگاری زیست‌گاه ۲۱۲ گونه پرنده، ۴۱ گونه خزنده، ۲۷ گونه پستاندار، ۲۶ گونه ماهی و هفت گونه دوزیست بود، اما همچون بسیاری از رودخانه‌ها و تالاب‌های کشور در پی تغییرات اقلیمی و برداشت بی‌رویه از حوضه‌های آبریز از وسعت آن کاسته شد.

دریاچه ارومیه در سال ۱۳۴۶ بر اساس مصوبه شماره یک شورای عالی حفاظت محیط زیست کشور، به عنوان منطقه حفاظت شده و طبق مصوبه شماره ۶۳ شورای عالی در سال ۱۳۵۴، به عنوان پارک ملی شناخته شد.

نگین فیروزه‌ای آذربایجان در سال ۱۳۵۶ در زمره مناطق بین‌المللی ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره جهانی به ثبت رسید و سال ۱۳۵۴ با ۱۰۲ جزیره که از سوی سازمان یونسکو ذخیره‌گاه طبیعی جهان شناخته شده بود در کنوانسیون رامسر به‌عنوان یکی از تالاب‌های بین‌المللی به ثبت رسید و مؤسسه بین‌المللی تالاب‌ها آن را به عنوان یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های پرندگان معرفی کرده است.

دریاچه ارومیه جدای از تأثیرات زیست‌محیطی، پیوند عمیق و ناگسستنی با احساسات و علایق مردم منطقه آذربایجان دارد، خواهرخواندگی تبریز و ارومیه را به اثبات می‌رساند و روزهای پرشور این دریاچه، روزهای خوش مردمان منطقه نیز خواهد بود.

طی سال‌های اخیر، خشک شدن دریاچه ارومیه و تلاش‌های ناکام سیاست‌گذاری‌های زیست‌محیطی، بحران خشکسالی نگین آبی آذربایجان را تبدیل به یک تهدید جدی کرده بود تا جایی که خبرهایی از مالچ‌پاشی، استخراج نمک، تیتانیوم و لیتیوم به گوش می‌رسید که پس از مدتی تکذیب شد.

خشک شدن دریاچه شایعه‌های بزرگی با خود به همراه می‌آورد و اندوه خشکسالی دریاچه، به حدی جدی بود که تبدیل به یکی از دغدغه‌های اصلی روزمره مردم شده بود. این نگین آبی که از نظر سطح آب‌های آزاد، بیستمین دریاچه جهان و به لحاظ وسعت و شوری پس از بحرالمیت قرار گرفته است، به شوره‌زاری هشت میلیارد تنی تبدیل شده بود که تهدیدی بزرگ برای زیست‌بوم منطقه بود و به خطر افتادن بهداشت و سلامتی مردم و نابودی کشاورزی را در پی داشت.

دریاچه ارومیه، پرونده‌ای با جنبه‌های حقوقی، اجتماعی، سیاسی و حتی امنیتی است که به‌دلیل مدیریت نادرست، حاشیه‌های زیادی را پشت سر گذاشته و به علت نبود اطلاع‌رسانی و شفافیت، با شایعات، تحلیل‌های نادرست و نقدهای غیرمنصفانه زیادی مواجه بوده است.

اقدامات نرم‌افزاری و سخت‌افزاری دولت، دو جنبه مکمل اقدامات پیشگیرانه خشک‌سالی دریاچه‌ی ارومیه بوده‌اند که چالش‌هایی با خود به همراه داشته‌اند و به نظر می‌رسد که اقدامات نرم‌افزاری در برخورد با مسئله دریاچه ارومیه باید از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.

حوضه آبریز ۵۲ هزار و ۴۷ کیلومتر مربعی دریاچه ارومیه که از ۶۰ رودخانه‌ی فصلی، دائمی و دوره‌ای سیراب می‌شود در استان‌های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان و کشور ترکیه قرار دارد. استان‌های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان به ترتیب باید سالانه یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون مترمکعب، ۳۹۴ میلیون مترمکعب و ۹۵۱ میلیون مترمکعب از حقابه‌ی دریاچه ارومیه را تأمین کنند.

رودخانه‌های زولاچای، نازلوچای، روضه‌چای، شهرچای، باراندوزچای، گدارچای، مهابادچای، سیمینه‌رود، زرینه‌رود، لیلان‌چای، مردق‌چای، صوفی‌چای، قلعه‌چای، آذرشهرچای و آجی‌چای تأمین کننده نیاز دریاچه ارومیه است.

ارزش‌های بوم‌شناختی اهمیت ویژه‌ای به موجودیت دریاچه ارومیه بخشیده و احیای آن چالشی فرامنطقه‌ای است؛ این دریاچه این روزها و پس از یک دوره طولانی خشک‌سالی، همزمان با بارش‌های زمستانه و بهاره جان دوباره گرفته و دلشوره‌های مردم را تا حد زیادی با آغوش گرم آب شورش به پایان رسانده است، اما این پایان ماجرا نیست و احیای دریاچه نیازمند راهکارهای طولانی مدت است.

انسداد چاه‌های غیرمجاز با هدف احیای دریاچه ارومیه

چاه‌های غیرمجاز، تهدید جدی برای آب‌های زیرزمینی تلقی می‌شود و یکی از دلایل اصلی خشک‌سالی در حوضه آبریز دریاچه‌ی ارومیه است. آمار چاه‌های مجاز و غیرمجاز، همواره در هاله‌ای از ابهام به سر می‌برد و تنها راه احیای منابع آب‌های زیرزمینی اعمال مقررات سخت‌گیرانه در حفر و استفاده از این چاه‌ها است.

با توجه به اظهارات دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه‌ی ارومیه، ۷۳ هزار حلقه چاه غیرمجاز و ۴۰ هزار حلقه چاه مجاز در حوضه‌ی آبخیزداری دریاچه ارومیه وجود دارد.

یوسف غفارزاده، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان آذربایجان‌شرقی انسداد چاه‌های غیرمجاز را ضرورت احیای دریاچه ارومیه می‌داند و می‌گوید: در حوزه استحفاظی استان، ۱۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد که تاکنون انسداد ۸۶۵۲ حلقه چاه با هماهنگی دادستانی مرکز استان و نیروی انتظامی اجرایی شده است.

وی با اشاره به مسدودسازی ۹۱۲ حلقه چاه غیرمجاز در سال گذشته، ادامه می‌دهد: تاکنون ۴۶ درصد چاه‌های غیرمجاز حوضه آبریز دریاچه ارومیه با حکم قضائی مسدود شده و لازم است نسبت به مسدودسازی سالانه ۲۰۰۰ حلقه چاه غیرمجاز اقدام شود.

مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان آذربایجان‌شرقی تصریح می‌کند: صرفه‌جویی ۴۰ میلیون مترمکعبی آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه از مهر سال گذشته و بر اساس تصمیم ستاد احیای دریاچه ارومیه بوده که با قطع اضافه برداشت‌های چاه‌های دارای کنتورهای هوشمند عملی شده است.

غفارزاده همکاری سازمان جهاد کشاورزی را در این زمینه ضروری می‌داند و خاطرنشان می‌کند: احیای دریاچه ارومیه نیازمند عملکرد جدی دستگاه‌های اجرایی و نظارتی با هدف مسدودسازی چاه‌های غیرمجاز حوضه آبریز دریاچه ارومیه است.

وی با اشاره نصب کنتورهای هوشمند در چاه‌های مجاز اطراف دریاچه ارومیه، اظهار می‌کند: فرهنگ‌سازی و پرهیز از حفر چاه‌های غیرمجاز چه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و چه در مناطق دیگر با هدف جلوگیری از هدررفت آب‌های زیرزمینی نیازمند یک حرکت اجتماعی است تا ضریب خطر بحران‌های خشک‌سالی در آینده کاهش پیدا کند.

مجتبی ذوالجودی، معاون محیط‌زیست دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز با اشاره به چاه‌های غیرمجاز حوضه آبریز دریاچه ارومیه، تاکید می‌کند: کشاورزی در این منطقه با برداشت غیرمجاز آب از منابع زیرزمینی انجام می‌شود و تعداد زیادی چاه غیرمجاز در این منطقه حفر شده است.

وی با اشاره به اما و اگرهای وجود چاه‌های مجاز، می‌گوید: برداشت آب توسط پمپ و ایجاد کانال برای انتقال آب به زمین‌های کشاورزی در این منطقه انجام و تا حد امکان از این کار ممانعت می‌شود.

خط قرمز تهدید کمربند سبز اطراف دریاچه

یکی دیگر از عوامل کم آب شدن دریاچه ارومیه، توسعه بی رویه بخش کشاورزی است؛ توسعه ۱۴۰ هزار هکتاری باغات استان آذربایجان غربی به جای مدیریت مصرف، روند مصرف آب در باغات استان افزایش داشته است و ۵۷ درصد منابع آبی کشاورزی توسط سه محصول سیب، یونجه و چغندرقند مصرف می‌شود.

مجتبی ذوالجودی، معاون محیط‌زیست دریایی سازمان حفاظت محیط‌زیست با ابراز نگرانی از توسعه کمربند سبز پیرامون دریاچه ارومیه، تاکید می‌کند: با وجود شرایط بسیار بدِ آبی و خشکسالی طی سال‌های اخیر، توسعه کشاورزی در باغاتی که در اطراف دریاچه‌ی ارومیه با بیشترین مصرف آب کمترین بهره‌وری قرار دارند، ادامه داشته است.

وی اضافه می‌کند: وزارتخانه‌های ذی‌ربط از وزارت نیرو و وزارت کشاورزی گرفته تا مردم، باید در این زمینه احساس تکلیف کنند، چراکه شرایط کنونی منجر به احیای دریاچه ارومیه نخواهد شد.

معاون محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به ضرورت طرح رویکرد علمی در خصوص دریاچه ارومیه، اظهار می‌کند: وزارت کشاورزی مکلف شده است تا این موضوعات را دنبال و سند الگوی کشت را برای تمام حوضه‌ها عملیاتی کند. وزارت نیرو نیز باید برای تأمین منابع آبی کشاورزی قانون را مدنظر قرار دهد.

ذوالجودی ادامه می‌دهد: وزارت کشاورزی، اولین وزارتخانه‌ای است که تأثیرات مثبتی در حوضه آبخیزداری دریاچه‌ی ارومیه دارد و با سیاست‌گذاری‌های علمی باید کشاورز را به خودداری از کشت بعضی محصولات یا اجتناب از توسعه کشت تشویق کند.

وی می‌گوید: احیای دریاچه ارومیه به مرور زمان محقق خواهد شد و شرایط همه تالاب‌ها از جمله دریاچه ارومیه تا شش سال دیگر و به مرور بهتر خواهد شد.

وضعیت فعلی، نتیجه دو دهه غفلت است

حداکثر تراز مشاهداتی دریاچه ارومیه به سال ۱۳۷۴ بازمی‌گردد که تراز آب دریاچه از سطح آب‌های آزاد به بیش از یک هزار و ۲۷۸ متر می‌رسید و با مساحت ۵۷۳۰ کیلومترمربعی دریاچه و بر اساس برداشت ماهواره‌ای بیش از ۳۶ میلیارد مترمکعب آب در دریاچه وجود داشت.

حداقل تراز برای بقای دریاچه یک هزار و ۲۷۴ متر از سطح آب‌های آزاد است که برای رسیدن به این تراز به حجمی معادل ۱۴ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب آب نیاز است.

مالک رحمتی، استاندار آذربایجان‌شرقی در خصوص اهمیت احیای دریاچه ارومیه به‌عنوان مسئله‌ای ملی، می‌گوید: نگاه ما برای احیای دریاچه ارومیه، رویکرد و نگاهی ملی است و با تمام توان برای احیای آن تلاش می‌کنیم تا با مشکلات زیست‌محیطی مواجه نشویم.

وی وضعیت کنونی دریاچه ارومیه را نتیجه دو دهه غفلت می‌داند و عنوان می‌کند: احیای دریاچه زمان‌بر خواهد بود و در این راستا افتتاح و بهره‌برداری انتقال آب سد کانی سیب و تکمیل خط انتقال پساب تصفیه‌خانه تبریز که حیات تازه‌ای به دریاچه بخشیده، عملی شده است.

استاندار آذربایجان شرقی با اشاره به لزوم شتاب‌دهی به پروژه‌های در حال اجرا، تاکید می‌کند: تمام امکانات دانشگاه‌های دو استان آذربایجان‌شرقی و آذربایجان‌غربی و دانشکده‌های علمی ملی پای کار است تا با بهره‌مندی از خرد جمعی برای احیای دریاچه ارومیه موفق‌تر عمل کنیم.

رحمتی با تاکید بر مدیریت منابع آبی، اظهار می‌کند: با توجه به لزوم تغییر الگوی کشت، متناسب با اقلیم طبیعی و منابع آبی، کشاورزی سنتی دیگر کارساز نیست و اصلاح الگوی کشت، استفاده از آبیاری‌های نوین، اصلاح بذر و استفاده از دانش و علوم روز در حوضه آبریز دریاچه ارومیه باید مدنظر باشد.

سهم پایدار تبریز در تأمین حقابه دریاچه ارومیه

انتقال پساب تصفیه‌خانه‌ها، راهکاری پایدار برای تأمین حقابه دریاچه ارومیه است و تمرکز بر تصفیه فاضلاب در مصوبات احیای دریاچه ارومیه مورد تأکید بوده است. مطابق طرح ستاد احیای دریاچه ارومیه، ۱۲ تصفیه‌خانه با حجم تولید پساب ۳۰۲ میلیون و ۳۰۰ هزار متر مکعب در احیای دریاچه نقش خواهد داشت.

پساب‌ها یا به صورت مستقیم به دریاچه سرریز می‌شود یا با هدف تعادل‌بخشی و جایگزینی منابع آب زیرزمینی استفاده می‌شود و یا به مصرف صنایع می‌رسد تا جایگزین مصرفی صنایع از رودخانه‌ها باشد و آب رودخانه‌ها به دریاچه منتقل شود.

محمد خانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب آذربایجان شرقی تاکید می‌کند: سالانه ۸۵ میلیون مترمکعب پساب تصفیه‌شده شهر تبریز به سمت دریاچه ارومیه رهاسازی می‌شود.

وی ۹۰ درصد پساب تصفیه شده تبریز را سهم دریاچه ارومیه می‌داند و ادامه می‌دهد: پساب تصفیه شده تبریز سهم بسیار ناچیزی در احیای دریاچه ارومیه دارد.

رهاسازی روزانه ۲۰ میلیون مترمکعب آب به سمت دریاچه ارومیه

محمدصادق معتمدیان، دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه با اشاره به بارش‌های اخیر و رهاسازی‌های آب سدها، می‌گوید: وضعیت دریاچه ارومیه رو به بهبود است.

وی تصریح می‌کند: تراز فعلی دریاچه ارومیه به یک هزار و ۲۷۰ متر و ۳۸ سانتی‌متر رسیده است که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، افزایش هفت سانتی‌متری داشته و این تراز نسبت به آغاز سال آبی جاری (اول مهر ۱۴۰۲) ۵۵ سانتی‌متر بیشتر است.

دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه از افزایش ۳۵۰ کیلومترمربعی وسعت دریاچه نسبت به مدت مشابه سال گذشته خبر می‌دهد و اضافه می‌کند: وسعت دریاچه ارومیه در حال حاضر یک هزار و ۵۰۰ کیلومترمربع است.

معتمدیان خاطرنشان می‌کند: دریاچه ارومیه، یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب دارد که بیش از ۲۵۰ میلیون مترمکعب بیشتر از زمان مشابه سال گذشته است و ورودی آب به دریاچه ارومیه در حال حاضر ۴۱۱ مترمکعب در ثانیه است.

وی در خصوص آغاز رهاسازی آب از سدهای استان آذربایجان‌غربی از آذر سال گذشته، می‌گوید: روزانه حدود ۲۰ میلیون مترمکعب آب به سمت دریاچه رهاسازی می‌شود.

این‌روزها، دریاچه ارومیه به مردم لبخند می‌زند و با رهاسازی آب‌ها و حقابه‌ها، میزبان مردم در آب‌های شور خود شده است و ساکنان شهرهای دور و نزدیک برای دیدنش لحظه‌شماری می‌کنند.

سیاست‌های احیای دریاچه نه به صورت موقت، بلکه باید به عنوان راهکاری مداوم و مستمر دنبال شود تا نمک بر زخم‌های دریاچه نپاشند و ارومیه پناهگاه مردمی باشد که با خشک‌سالی‌اش اندوهگین و با جان‌گرفتنش سرزنده می‌شوند و به ساحلش پناه می‌آورند.

چنانچه سیاست‌های فعلی که منجر به احیای دریاچه شده است، ادامه نداشته باشد، باز هم خشکسالی و دیگر تهدیدات زیست‌محیطی گریبان‌گیر منطقه آذربایجان خواهد بود و زخم‌های بی‌شمار بر تن عریان دریاچه ارومیه خواهد نشست.

کد خبر 743948

دیگر خبرها

  • آب‌گیری دریاچه ارومیه در ایام گرم و کم بارش ادامه پیدا کند
  • دمیده شدن دوباره امید در کالبد دریاچه ارومیه/ حال خوش این روزهای نگین فیروزه‌ای آذربایجان
  • حال خوش این روزهای نگین فیروزه‌ای آذربایجان
  • زریبار؛ بزرگترین دریاچه آب شیرین جهان، پذیرای گردشگران + فیلم
  • آب چه رودخانه‌هایی از کردستان به دریاچه ارومیه سرازیر می‌شود؟
  • تالاب های نقده، فرصتی برای رونق اکوتوریسم
  • رهاسازی ۷۷ میلیون مترمکعب حقابه تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه
  • برگزاری تور رسانه ای بازدید از تالاب های اقماری پارک ملی دریاچه ارومیه
  • رهاسازی حقابه کامل تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه+فیلم
  • رهاسازی حقابه کامل تالاب‌های اقماری دریاچه ارومیه