مشروح سخنرانی ظریف در اندیشکده والدای
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۲۹۸۲۳۵
محمد جواد ظریف در کنفرانس بین المللی روسیه و خاورمیانه در اندیشکده والدای مسکو به سخنرانی پرداخت.
متن کامل سخنرانی ظریف بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آقای رییس
جناب آقای وزیر لاوروف
حضار گرامی
اجازه بفرمایید سخنرانی خود را با قدردانی از استاد بیستریتسکی، استاد لوکیانوف و استاد نامکین برای برگزاری این مجمع گفت و گو و دعوت از اینجانب برای شرکت در آن شروع نمایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکم--به رغم شکست سرزمینی داعش و برخی گروه های تروریستی دیگر و همچنین خروج آنها از بخش اعظمی از خاک عراق و سوریه که آنها اشغال کرده بودند، ما معتقدیم در مقابل چالش های دشواری که افراط گرایی برای ما بوجود آورده، هنوز آسیب پذیر هستیم. سرکرده ها و عُمال داعش با سلاح های سهمگین و صدها میلیون دلار پول دزدی متواری شده اند. آنها یا به ریشه های تروریستی و آشوبگری خود بازگشته یا به سلول های خفته خود خزیده اند.
شبکه های آنها تقریبا دست نخورده باقی مانده است و ایدئولوژی نفرت پراکنی آنها هنوز بواسطه همان دلارهای نفتی در حال گسترش است.
جوانه هایی که داعش در منطقه وسیعی از لیبی تا افغانستان، از جمله در شمال افغانستان نزدیک مرز شما و ما کاشته، تماما ماشین مرگ و خشونت است.
آنها با این ظرفیتی که تا این زمان حفظ کرده اند به دنبال محل و زمینه های جدید برای پرورش تروریست می گردند. و ما می بایست دست به دست هم دهیم تا با حل بحران ها و مسایل جاری مان مانع دسترسی آنها به محیط مناسب کشت شویم.
مبارزه با افراط گرایی بدون شک شامل اجزای داخلی هم می شود. کاهش تقاضا برای افراط گرایی نیازمند اشاعه حکمرانی مطلوب، رعایت اصل حاکمیت قانون، ریشه کنی فساد، بازسازی ساختارهای اجتماعی و کاهش فقر و بی عدالتی های اجتماعی است.
همچنین این کار نیازمند اقداماتی است که می تواند مانع از انزوا و محرومیت واقعی یا ادراکی شود. عدم توفیق جدی برخی از کشورها در رسیدگی به نیاز های حداقلی مردم همچون نیاز به احترام و کرامت نیز باعث تضعیف تاثیرگذاری دولت ها شده و فاصله های اجتماعی را تا اندازه ای عریض کرده که فضا برای استفاده افراط گرایان مهیا شده است.
دوم-سوریه همچنان مساله اصلی تمرکز در منطقه غرب آسیا و حتی فراتر از آن است. طی چهار سال گذشته، ایران و روسیه هر دو تاکید داشته اند که بحران سوریه تنها می بایست از طریق سیاسی و توسط خود سوری ها حل شود. تلاش مشترک ما برای بیرون راندن داعش و همکاری میان روسیه، ایران و ترکیه برای کاهش خصومت وشروع فرایند سیاسی در سوچی نشان از اتحاذ راهبردی استوار و روبه جلو دارد.
با این وجود، موج جدیدی از دخالت خارجی در تناقض با حقوق بین الملل مانع اصلی بر سر راه برقراری ثبات در سوریه بوجود آورده و باعث ایجاد تنش ها و حتی اختلافات اجتماعی و قبیله ای دایمی در آن کشور شده است.
ایالات متحده اعلام کرده که حضور نظامی خود در خاک سوریه را ادامه خواهد داد و گروهی شبه نظامی بوجود خواهد آورد. اینها طبق حقوق بین الملل، "تجاوز آشکار" محسوب می شود و دلیل آن نوعی وسواس نادرست به همراه اشتباه محاسباتی و بی بصیرتی است که عواقب محلی، ملی و منطقه ای فراوانی به دنبال خواهد داشت.
چنین اشتباه محاسباتی و بی بصیرتی را به همین صورت در نقض تقریبا روزانه حریم هوایی سوریه و حملات هوایی توسط اسراییل در چند سال گذشته شاهد هستیم که تنها زمانی مورد توجه جهانیان قرار گرفت که ارتش سوریه با هدف قراردادن جنگنده اف-۱۶ توانست افسانه شکست ناپذیری ارتش اسراییل را از بین ببرد.
حمله هفت فوریه آمریکا علیه یک واحد از ارتش سوریه نشان داد که ایالات متحده از یک دستورکار کوته بینانه و عمدتا با نگاهی تاجرمابانه و ژئو-اقتصادی دنباله روی می کند و این هیچ مناسبتی با مبارزه با تروریسم ندارد.
اگر این سیاست خطرناک ادامه پیدا کند، نه تنها افراط گرایی گسترش می یابد بلکه خطر تنش و جنگی آتشین در سوریه جدی تر از همیشه خواهد شد.
همچنین درحالی که ما نگرانی های همسایه های ترکیه ای خود درباره ماجراجویی جدید آمریکا را درک می کنیم، مطمئن هستیم که روشهای مناسب و قانونی هم برای از بین بردن آن نگرانی ها از طریق همکاری با دولت سوریه وجود دارد. عملیات نظامی کنونی به آرمان همگی ما برای برقراری ثبات در سوریه ضربه می زند و همچنین به نفع صلح و ثبات در کل منطقه نیز نمی باشد. مهم است که تمامی طرفین از وضعیت هایی که به طور بالقوه احتمال درگیری های بیشتر را افزایش می دهد، اجتناب کنند.
سوم-اشغال تحریک آمیز بخش هایی از سوریه توسط ایالات متحده به طور مستقیم و از طریق نیروهایی که شتابزده برای جنگ نیابتی بوجود آورده شده اند یک مانع بزرگ بر سر راه دستیابی به بهبود سیاسی و تلاش ها برای بازسازی در آن کشور است که علاوه بر آن، بر روند بازسازی عراق نیز تاثیر ناخوشایندی دارد-تلاش هایی که لازمه برقراری ثبات سیاسی در کل منطقه است. ما بر این باوریم که جامعه بین الملل می بایست علاوه بر کمک به جلوگیری از تلاش سازمان های تروریستی ریشه دار برای سازماندهی دوباره و جذب نیروی تازه نفس و نیز بی اثر کردن ایدئولوژی نفرت پراکنی، توجه کافی به بازسازی تمامی سرزمین های جنگ زده این منطقه مبذول دارد. این توجه البته وظیفه اخلاقی تمامی ماست زیرا همگی به مردم عراق و سوریه که به نمایندگی از مردم کل دنیا در خط مقدم مبارزه با افراط گرایی بودند مدیون هستیم.
چهارم-کمک به حفظ انسجام ملی و تمامیت ارضی سوریه و عراق می بایست اولویت اول اقدامات ما باشد. ناآرامی های قبیله ای در سوریه و عراق همراه با احساسات جدایی طلبانه تهدیدی برای کل منطقه و فرای آن تلقی می شود. این مساله ای است که مقامات ملی و محلی و تمامی کشورهای ذی نفع می بایست با تدبیر از طریق گفت و گو و بر پایه اصل حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و قوانین اساسی کشورها مرتفع نمایند و تلاش کنند تنش قومیتی را به همکاری و همگرایی تبدیل کنند. در همین راستا، لازم است کشورها به مرزهای ملی و نظام ملت-دولت که در سالهای گذشته توسط گروه های تروریستی و ایدئولوژی تکفیری آنها تضعیف شده بودند، احترام بگذارند.
پنجم-موضوع فلسطین که ریشه اش در اشغال است همچنان مساله اول منطقه ما و جهان است. بی عدالتی و جنایاتی که علیه مردم فلسطین در ۷۰ سال گذشته روا شده باعث بوجود آمدن حس عمیق انزجار، خشم و ناتوانی در دنیای اسلام شده است. اقدام رییس جمهور آمریکا در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسراییل در واقع همانند آن بود که ترامپ آنچه را که مالکش نبود به افرادی سپرد که هیچ حقی نسبت به آن ندارند. به همین دلیل، این اقدام هیچ ارزش حقوقی یا سیاسی ندارد و فقط زمینه را برای جذب نیرو توسط افراط گرایان بیش از پیش آماده می کند.
ششم-تجاوز ها و حملات نامتناسب و غیرعادلانه علیه مردم یمن که شروع کنندگان آن تحت تاثیر توهم می پنداشتند ظرف چند هفته می تواند به پیروزی نظامی آنها منجر شود اکنون وارد چهارمین سال خود شده است. این نیز یکی دیگر از ریشه های تنش در منطقه و زمینه دیگر مناسبی برای افراط گرایان است که می بایست هرچه سریعتر برای آن راه حلی پیدا شود. سه سال بمباران بی دلیل مردم یمن نشان داده این یک شکست راهبردی است که هیچ راه حل نظامی ندارد. بنابراین می بایست به دنبال برقراری یک آتش بس فوری و پس از آن ارسال کمک های بشردوستانه و امدادی و سپس گفت و گوهای ملی میان احزاب یمنی برای استقرار یک دولت فراگیر باشیم.
هفتم-- کارزاری را که آمریکا و مشتریان منطقه ای اش با سرزنش ایران برای انتخاب های نامطلوب فراوان خود جهت منحرف ساختن توجهات از مشکلات واقعی به راه انداخته اند قطعا منجر به رفع مشکلات یا جبران اشتباهات پی در پی آنها نخواهد شد.
ما در ایران بر این باوریم که ماندن در بند گذشته و ادامه رویه قدیمی خرید امنیت و ایجاد بلوک ها و اتحادها هیچ سودی ندارد. ما سالهاست بر یافتن راه حلی سیاسی برای بحران سوریه و یمن پافشاری کرده ایم. ما با تمرکز بر همسایگی پرالتهابمان در حاشیه خلیج فارس پیشنهاد تشکیل یک مجمع گفتگوی منطقه ای را جهت برون رفت از ده ها سال جنگ و مناقشه و خلق آینده ای جدید برای منطقه ارائه نموده ایم. ما معتقدیم دو مفهوم بنیادینی که در کنفرانس امنیتی مونیخ بر آنها تأکید کردم در این مسیر ضروری هستند. اولا، همسایگان ایران در خلیج فارس نیز باید مانند ما به این درک برسند که باید تلاش کنیم به یک "منطقه قوی" در خلیج فارس دست یابیم نه به "قوی ترین در خلیج فارس". دوران سلطه منطقه ای و جهانی مدت هاست پایان یافته و گرایش های سلطه جویانه تنها منجر به ناامنی و بی ثباتی بیشترمی شوند.
ثانیا، ما همه باید این توهم که امنیت را می توان از خارج خرید و یا به قیمت ناامنی دیگران به دست آورد کنار بگذاریم. ما باید از مفهوم منسوخ ائتلاف ها و اتحاد ها که بر پایه گزاره ایجاد امنیت از طریق انزوا و ناامنی دیگران بنیان نهاده شده دوری کنیم. همچنین باید به واقعیت نابرابری در قدرت و وسعت و واگرایی منافع نیز بپردازیم. به همین دلیل، نیازمند مفاهیم خلاقانه جدیدی هستیم که هم جامع باشند و هم حاصل جمع آنها غیر صفر باشد. شبکه سازی امنیت منطقه ای راهی به جلو است که به ملت های کوچک و بزرگ امکان می دهد به معماری امنیت منطقه ای که امنیت را برای همگان به ارمغان می آورد کمک کنند. به منظور ورود به این معماری، کشورهای خلیج فارس تنها نیازمند پایبندی به هنجارها و اصول مشترک از قبیل برابری حاکمیتی کشورها، پرهیز از تهدید و استفاده از زور، حل و فصل مسالمت آمیز مناقشات، احترام به تمامیت ارضی، مصونیت مرزها، عدم مداخله در مسائل داخلی کشورها و احترام به حق تعیین سرنوشت کشورها هستند.
ما همچنین تصدیق می کنیم که نیازمند اقداماتی جهت اعتماد سازی در خلیج فارس هستیم؛ اقداماتی که می تواند شامل بازدیدهای نظامی مشترک، اعلام قبلی رزمایشات نظامی، شفاف سازی در تأمین تسلیحات و کاهش هزینه های نظامی باشد و در نهایت به یک پیمان عدم تجاوز منجر شود.
به منظور انجام اموری نظیر ارتقای گردشگری، سرمایه گذاری های مشترک و حتی ایجاد گروه کارگروه های ویژه در زمینه های مختلف از ایمنی هسته ای گرفته تا مدیریت بلایای طبیعی و آلودگی می توانیم از ساده ترین آنها آغاز کنیم.
کشور روسیه با دیدگاه راهبردی هشیارانه و نفوذ رو به گسترشی که در منطقه دارد می تواند نقشی موثر در تحقق این تغییر پارادایم تاریخی در خاور میانه ایفا نماید.
منبع: پارسینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۲۹۸۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود / اعراب منطقه و اسرائیل به همین دلیل با برجام مخالف بودند؛ نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند / خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد / در کاسپین این اشتبا
به گزارش صدای ایران از انتخاب،محمدجواد ظریف میگوید در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه پیشین ایران در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات و در نشست اول آن با عنوان «ژئوپلیتیک خلیجفارس» به سخنرانی پرداخت که مهمترین اظهارات او به نقل از جماران به شرح زیر است:
دنیا گرفتار چالش شناختی است.
خطاهایی که بعضا صورت میگیرد به دلیل شناخت و ادراک نادرست است.
دوستان ما در جنوب خلیج فارس ادراک خود را اصلاح میکنند و ما در اصلاح این ادراک تا حدودی عقب هستیم.
هنوز این تفکر غلط خرید امنیت در این کشورهای عربی وجود دارد البته انها به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با وابستگی به یک قطب برای خود امنیت تامین کنند.
کویت قبل از اینکه به کشتیهای خود پرچم امریکا بزنند پرچم شوروی را نصب کرده بودند
این کشورها این مشکل ادراکی را کماکان دارند که باید امنیت را خرید و نخستین آنها صدام بود. آنها تلاش کردند امنیت را با کمک صدام بخرند.
یکی از رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس شخصا به آقای روحانی گفتند که ما ۷۵ میلیارد دلار به صدام پرداخت کردیم.
زمانی که ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و طارق عزیز گفت تا مذاکره صورت نگیرد، آتش بس صورت نمیگیرد، دبیرکل وقت سازمان ملل به وزیرخارجه وقت دولت ریگان زنگ زد و او به دبیرکل جواب داد که ما در مهرماه که به نیویورک بیاییم با شما در این باره گفتگو خواهیم کرد. میدانید که تاریخ را نمیتوان فراموش کرد.
وقتی این شرایط پیش امد دبیرکل به پادشاه وقت سعودی زنگ زد و ملک فهد در تماس با صدام، او را به پذیرش آتش بس متقاعد کرد. پادشاه وقت به صدام میگوید: «غرور ایرانی را زیر پا نگذار.» عربستان در ان زمان این فهم را داشت که نمیتواند کاملا به صدام اعتماد و تکیه کند، اما در عمل متفاوت هم عمل میکرد.
وقتی سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد، این کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای خرید امنیت به سراغ شوروی و امریکا رفتند.
همین کشورها امروز برای خرید امنیت به سراغ اسراییل رفتند و متوجه نیستند که اسراییل در تاریخ خود از هیچکس حمایت نکرده و حتی به امریکاییها در مذاکرات آزادی گروگانها لگد زده اند. اسراییل در تاریخ تقلبی خود به هیچکس رحم نکرد. این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
زمانی که آرامکو را تیر غیب زد، سعودیها انتظار حمایت از آمریکا داشتند و حالا هم به دنبال خرید امنیت از اسراییل هستند
اشتباه ادراکی دوم ما و اعراب این است که فکر میکنیم امریکا به دنبال گسترش حضور خود در منطقه است، اما امریکا به انتقال حضور و نفوذ به خارج از این منطقه است.
امریکا دیگر قدر قدرت نیست. ما قدرت بزرگ داریم، اما هژمون نداریم. در جهان امروز دیگر قطب نخواهیم داشت، اما یکی از دلایل موافقت آمریکا با برجام، کاستن از حضور خود در منطقه بود. اعراب منطقه و اسراییل به همین دلیل با برجام مخالف بودند که نمیخواستند شاهد کاهش حضور آمریکا در منطقه باشند.
امریکا در حال برون سپاری تامین امنیت به اسراییل است و کشورهای عربی منطقه که به دنبال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند باید بدانند که دیر یا زود قربانی تامین منافع اسراییل خواهند شد
اشتباه ادراکی سوم که به ما هم بازمی گردد این است که اگر با چیزی مخالفت کردیم و، چون خود را مرکز مشروعیت عالم میدانیم اگر به چیزی مشروعیت ندهیم جنبه اجرایی و عملیاتی پیدا نمیکند. در کاسپین این اشتباه را مرتکب شدیم و در مذاکرات شرکت نکردیم و بستر دریا را در غیاب ما تقسیم کردند.
عدم حضور به معنای عدم شکل گیری از ترتیبات امنیتی خلیج فارس نیست بلکه به معنای عدم تامین منافع شما است. مگر جلوی طالبان را توانستیم بگیریم؟ خیر؛ از روند مذاکره حذف شدیم. همین قاعده درباره مسیرهای مواصلاتی هم هست که از این مسیرها دور ماندیم و بعضا حذف هم شدیم.
در دنیای کنونی هم امریکا نمیتواند با وتو در شورای امنیت، مانع از قدرت مقاومت مردم غزه شود. جنگ اسراییل با مردم غزه هفت ماه است که ادامه پیدا کرده، اما جنگ اسراییل با کشورهای عربی شش روزه تغییر کرده است. آمریکا نمیتواند تصمیم گیریها را وتو کند و این را دنیا و مردم و افکار عمومی این را ثابت کرده اند.
دو مبنای بازدارندگی، نصر خدا و قدرت مردم هستند.
مهمترین کاری که میتوانستیم پس از جنگ غزه بکنیم این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه داده و کنش ایران هراسی را نابود کنیم
تصویر ترسناک ساختن از ایران، هدف اسراییل است و ما هم نباید در این تله بیفتیم.
این اشتباه ادراکی ما که خیال میکنیم اگر در روندی شرکت نکنیم شکل نمیگیرد اشتباه است. تصور نکنیم اگر fatf را نپذیرفتیم تنبیه نمیشویم و با تبعات ان روبه رو نمیشویم
دنیای امروز هرروز در حال تغییر است و ما هم هرروز باید فکر خود را نو کرده و تفکر جهان دو قطبی را کنار بگذاریم و واقعیتها را ببینیم
بسیاری از انگارههای ما درباره نظم جهانی و حتی مردم خودمان غلط است
همسایهها برای ما فرصت هستند.
مردم برای ما فرصت هستند نه تهدید. به فرصت، امکان بالندگی بدهیم