منتجب نیا: اصلاحطلبان باید اشتباهاتشان را قبول کنند
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۴۹۸۴۱۰
قائممقام حزب اعتماد ملی گفت: اصلاحطلبها نیاز به اصلاح دارند؛ چراکه هم جایگاهشان در جامعه پیچیده است و مردم به آنها چشم دوختهاند و هم خودشان مدعی اصلاح هستند.
به گزارش صدای ایران رسول منتجبنیا در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به چرایی ناامیدی مردم از عملکرد دولت، اظهار کرد: هر پدیدهای به صورت اتفاقی به وجود نمیآید و علت و عواملی دارد، امید و ناامیدی هم تصادفی نیست و سلسله عواملی دستبهدست هم داده و در انسان امید یا ناامیدی ایجاد میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی با آن هویتی که داشت و صداقت، پاکی، ایثار، فداکاری، انسانیت و کرامت انسانی در آن تجلی پیدا کرده بود، موجب امید به آینده بود.
منتجبنیا با بیان اینکه «یکی از هنرهای امام(ره) ایجاد امید و افزایش خودباوری در مردم بود»، یادآور شد: امام(ره) در سخنرانیهایشان بارها میگفتند که «ما میتوانیم» و «ما چنین میکنیم». در بهبوهه پیروزی انقلاب، امام به مردم و حتی نیروهای مسلح اعتماد به نفس و امید داد و به آنها میگفت که من میخواهم شما را آزاد کنم، به شما عزت بدهم و این عزت و کرامت و اعتماد به نفس و خودباوری را به مردم بازگرداند و حس اعتماد به نفسی را در که رژیم ستمشاهی در مردم کشته بود را احیا کرد و همین باعث انجام کارهای بزرگی پس از انقلاب شد.
وی با تأکید بر اینکه «تا زمانی که امید و اعتماد از ناحیه مسئولان به مردم تزریق میشد و مردم صداقت و امانتداری را در مسئولان مشاهده میکردند، امید مردم روزبهروز بیشتر میشد»، تصریح کرد: امام(ره) صادقانه با مردم حرف زد و گفت بریزد در خیابانها و انقلاب کنید، همچنین هنگامی که صدام به کشور حمله کرد، گفت یک دیوانه سنگی پرتاب کرده و به جبههها بروید. این صداقت امام با مردم است و مردم آن را لمس میکردند.
قائممقام حزب اعتماد ملی افزود: امام تا یک هفته پیش از اعلام پایان جنگ گفته بود که جنگ باید ادامه داشته باشد و هرگونه تردید در ادامه جنگ مخالفت با رسولالله است، اما هنگامی که به این جمعبندی رسید که نمی توان جنگ را ادامه داد با صداقت و شهامت حرفش را پس گرفت و گفت جنگ باید متوقف شود.
وی با اشاره به اینکه «در این شرایط و تا هنگامی که مسئولان اینگونه رفتار میکردند، مردم امید و اعتماد داشتند و کشور علیرغم همه توطئهها به پیش میرفت»، خاطرنشان کرد: متأسفانه رفتهرفته این صداقتها جای خود را به فریب و دروغ داد، امانتداری جای خود را به حیفومیل و زندگیهای ظاهرانه و انقلابی جای خود را به زندگی اشرافی داد. مشکل اینجاست که متأسفانه بسیاری از آنهایی که مسئولیت را پس از انقلاب بر عهده گرفتند فریب دنیا و زندگی دنیوی را خوردند؛ عدهای زندگی اشرافی را برگزیدند و برخی به سراغ حیفومیل و خیانت در امانت و اختلاس رفتند.
منتجبنیا با بیان اینکه «بدون تردید کشور نیاز به اصلاح دارد»، عنوان کرد: ما نباید دنبال انقلاب دیگری باشیم؛ انقلاب کارساز نیست. برای حرکت شتابان در آینده ما نیاز به اصلاحات داریم، اما اصلاحات خود یکسری مفهوم و یکسری مصدایق دارد. اصلاحات این است که افراد ناسالم را برداریم و افراد قوی بگذاریم و جلوی فساد و سوءمدیریت را بگیریم.
وی تأکید کرد: این جریان چیزی نیست که قابل انکار باشد. هیچکس نمیتواند منکر ضرورت اصلاح در جامعه باشد، چراکه اگر در جامعه اصلاح انجام ندهیم یا باید جامعه درجا بزند و توقف کند و ما از شرایطی که وجود دارد راضی باشیم و یا باید سیر قهقهرایی بزنیم و داشتههای خود را از نیز دست بدهیم.
قائممقام حزب اعتماد ملی با اشاره به اینکه «تنها راه، راه اصلاحات است، اما مشکل کار اصلاحطلبان هستند»، گفت: مشکل کار مدیریت پس از انقلاب اصلاحطلبان و اصولگرایان هستند. لذا آنهایی که مدعی اصلاحات هستند، سزاوارتر هستند که خودشان را اصلاح کنند. من معتقدم اصلاحطلبها نیاز به اصلاح دارند، چراکه هم جایگاهشان در جامعه پیچیده است و مردم به آنها چشم دوختهاند و هم خودشان مدعی اصلاح هستند.
وی ادامه داد: اصولگراها میگویند ما تابع اصولی هستیم و این شرایط را قبول دارم، اما اصلاحطلبها میگویند ما میخواهیم شرایط را تغییر دهیم. کسی که درونش تحول ایجاد نشده چگونه میتواند تحول ایجاد کند. مشکل کار ما این است که متأسفانه در درون اصلاحطلبها روحیه اصلاحطلبی ضعیف شده است و به عبارتی بسیاری از اصلاحطلبها از اصلاحات فاصله گرفتند.
منتجبنیا با بیان اینکه «با شعار نمیشود اصلاحات انجام داد»، تصریح کرد: ما به یمن انقلاب و به همت ملت یک موقعیتی در جامعه پیدا کردیم، اما نتوانستیم از این موقعیت به نفع انقلاب استفاده کنیم و جریان و خودمان را حفظ کنیم. خیلیها لرزیدیم-هم اصلاحطلبها و هم اصولگرایان و هم نیروهای انقلابی- و فجایعی که اتفاق میافتد، مانند مسائل اقتصادی، توسط افرادی است که آلوده شدند.
وی خاطرنشان کرد: جریان اصلاحات یک جریان زلال، شفاف، انسانی و الهی است که ریشه در تاریخ انبیاء و عقلانیت دارد. اصلاحطلبها تأکید میکنند نیاز به اصلاح دارند، اما اصلاحات نیاز به اصلاح ندارد. اصلاحطلبها نیاز به اصلاح دارند و باید از خودمان شروع کنیم.
به نقل ازایسنا، قائممقام حزب اعتماد ملی در خصوص تأثیر ناامیدی مردم از اصلاحطلبان در وقوع اعتراضات اخیر در کشور با اشاره به اینکه «مردم حق دارند انتقاد و اعتراض کنند»، گفت: این اشکال هم به حاکمیت و اصلاحطلبها و اصولگراها وارد است و تنها راه حل قضیه این است که اصلاحطلبها بیایند آسیبشناسی واقعی کنند و در مقام اصلاح خودشان برآیند.
وی یادآور شد: مشکل کار ما این است که ما اصلاحات را در مجموعهای خلاصه میکنیم و آن مجموعه هم دچار یکسری بدهبستانهایی است که از کیسه اصلاحات مصرف میشود و مردم اصلاحات را در چهره این افراد میبیند و سرنوشت اصلاحات به این افراد میافتد، لذا اصلاحطلبها در سطوح مختلف باید تجدید نظر کنند و صادقانه بگوید ما اشتباه کردیم. این شهامت باید در اصلاحطلبها باشند و اگر این شهامت را نداشته باشند اصلاحطلب نیستند.
منبع: صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۴۹۸۴۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!