Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-06@11:55:54 GMT

جنگ تجاری با جهان

تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۰۹۸۵۷

جنگ تجاری با جهان

تهران- ایرنا- روزنامه شرق در گزارشی، نوشت: پیام توییتری «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری آمریکا درباره افزایش تعرفه بر فولاد و آلومینیوم وارداتی به این کشور یک زلزله در حوزه اقتصاد جهانی بود. این تصمیم او به تبع اقتصاد جهانی و ثبات مالی در این حوزه بین‌المللی را به‌شدت دستخوش نوسان خواهد کرد.

در ادامه این گزارش آمده است: از آنجا که دونالد ترامپ، به‌عنوان یک رهبر معتقد به ارجحیت منافع آمریکایی حتی در تضاد آشکار با قوانین بین‌المللی و سیستم موسوم به «تجارت آزاد» شناخته می‌شود و اینکه حجم بزرگ اقتصاد این کشور تقریبا همه شرکای خارجی و کشورهای قدرتمند جهان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، این تصمیم او به تبع اقتصاد جهانی و ثبات مالی در این حوزه بین‌المللی را به‌شدت دستخوش نوسان خواهد کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



از طرف دیگر از آنجا که فولاد و آلومینیوم وارداتی به آمریکا از قیمت بسیار پایین‌تری نسبت به تولیدات مشابه در این کشور برخوردار است، ضمن اینکه به‌نفع تولید‌کنندگان فولاد و آلومینیوم داخلی است اما با افزایش قیمت این فلزات، صنایع ماشین‌سازی، هواپیماسازی، حوزه ساخت‌وساز مسکن و بسیاری از دیگر عرصه‌ها را که وابستگی زیادی به مواد فلزی در این کشور دارند، دچار بحران افزایش ارزش قیمت تولید و خدمات خواهد کرد.

به همین دلیل در همان روز جمعه با اعلان این تصمیم رئیس‌جمهوری آمریکا، بلافاصله یک سقوط نسبی در بازارهای بورس جهانی اتفاق افتاد و به‌ویژه سهام شرکت‌های فولاد و آلومینیوم اروپایی، کانادایی، ژاپنی، کره‌جنوبی و تا حدود کمتری چینی به‌شدت تا حدود ٣,٧ درصد ارزش خود را از دست دادند. کانادا و اتحادیه اروپا با صادرات بالای ٤٦٠‌میلیون دلاری، کره‌جنوبی بالای ٢٧٠ ‌میلیون دلار، مکزیک حدود ٢٣٠ ‌میلیون دلار، برزیل ٢٠٠ ‌میلیون دلار، ژاپن ١٤٠ ‌میلیون دلار، چین ٩١‌ میلیون دلار، روسیه ٨٠‌ میلیون دلار و ترکیه ٧٨‌ میلیون دلار، صادرات سالانه فولاد و آلومینیوم به آمریکا دارند که در مجموع ‌میلیون‌ها شغل را در این حوزه کلان به خود اختصاص می‌دهند.

با افزایش تعرفه ٢٥درصدی فولاد و ١٠درصدی آلومینیوم وارداتی به آمریکا که در راستای سیاست «ناسیونالیسم اقتصادی» ترامپ دنبال می‌شود، یک تغییر موازنه عامدانه به نفع تولید‌کنندگان آمریکایی و در جهت نقض قوانین تجارت جهانی علیه صادر‌کنندگان خارجی اعمال می‌شود که می‌تواند به یک «جنگ تجاری» در سطح جهانی نیز دامن بزند.

این تصمیم دونالد ترامپ از همان ساعات اولیه اعلان از قاره آمریکا، اروپا و آسیا به‌شدت محکوم شد و نهادهای بین‌المللی در حوزه اقتصاد جهانی نیز با این موج همراه شدند. اتحادیه اروپا اعلام کرد درصورتی‌که تعرفه‌های گمرکی آمریکا بالا برود، اروپا نیز تعرفه‌های گمرکی محصولات آمریکایی را افزایش خواهد داد.

ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا در هامبورگ گفت: اتحادیه اروپا بی‌کار نخواهد نشست تا شرکت‌ها و مشاغل در اروپا تهدید شوند. اما نکته جالب در اینجا بود که رئیس‌جمهوری آمریکا به‌جای اینکه به‌عنوان یک سیاست‌مدار و رهبر قدرتمندترین کشور جهان در صدد کاهش تنش پیش‌آمده باشد، با صراحت بیشتری در حساب توییتری خود اعلان کرد: «انتقاد از وضعیتی که در آن ایالات متحده، چند‌میلیارد دلار در تجارت با تقریبا هر کشوری که کسب‌وکار دارد از دست می‌دهد، جنگ‌های تجاری خوب و پیروزی در آن آسان است». درحالی‌که او در ماهیت همان «تاجر دغل‌باز» وارد عرصه سیاست شده است، چندان تعجب‌آور نیست که هم‌اکنون نیز در نگاه کلان به حوزه اقتصاد «منافع یک‌جانبه» آمریکا را در نقض قواعد پذیرفته‌شده تجارت جهانی دنبال کند.

این سیاست در اتحادیه اروپا خشم رهبران آن را به دنبال داشت و جدا از اظهارات رهبران کشورهای اروپایی، عکس‌العمل نهادهای سیاسی و اقتصادی این اتحادیه را نیز برانگیخت و آنان تهدید به مقابله‌به‌مثل کردند. چنانچه «ژان کلود یونکر» رئیس کمیسیون اروپا روز جمعه وعده داد که در صورت عملی‌شدن اظهارات آقای ترامپ، اتحادیه اروپا پاسخی قاطع به آن می‌دهد و تأکید کرد «ما دست روی دست نخواهیم گذاشت تا صنعت ما بر اثر این اقدامات ناعادلانه متضرر شود و ‌هزاران فرصت شغلی به خطر بیفتد».

همچنین «جاستین ترودو» نخست‌وزیر کانادا هم گفته است: «اطمینان دارد که خواهد توانست از صنایع کشورش در این زمینه دفاع کند». در کنار چین که بزرگ‌ترین رقیب آمریکا تلقی می‌شود و نسبت به این تصمیم واکنش اعتراضی نشان داد، دبیر فدراسیون فولاد و آهن ژاپن هم گفته «این تصمیمات زنجیره‌ای منفی از اقدامات را در پی خواهد داشت که نه‌تنها فولاد و محصولات فلزی بلکه بقیه عرصه‌های اقتصادی و حتی امنیت ملی کشورها را هم متأثر خواهد کرد».

همچنین به موازات ناخشنودی بسیاری از صاحبان صنایع آمریکایی نسبت به تصمیم ترامپ، رئیس صندوق جهانی پول (ای‌ام‌اف) هم گفته تصمیم آمریکا نه‌تنها خارج از این کشور که بر اقتصاد خود ایالات‌ متحده هم تأثیر منفی خواهد گذاشت.

تمام این کنش و واکنش‌ها درباره اعلان تصمیم دونالد ترامپ نسبت به افزایش تعرفه روی فولاد و آلومینیوم وارداتی نشانه‌های واضع یک جنگ تجاری در سطح بین‌الملل خواهد بود که در راستای تغییر سیاست ترجیح «اکونومی» بر «ژئوپلیتیک» در دولت جدید آمریکا است. نکته جالب در این است که خلاف تصور غالب تأثیر منفی این سیاست بیشتر روی متحدان نزدیک آمریکا متمرکز است و چین به‌عنوان رقیب اصلی با توجه به حجم پایین تجارت فلزی با آمریکا چندان تحت‌تأثیر قرار نمی‌گیرد.

اگر طبق قول و تأکید ترامپ این سیاست عملیاتی شود، بدون تردید هم اینکه اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای زیان‌کننده در این مقطع زمانی که ترامپ در بسیاری موارد دیگر نیز در جهت نقض منافع آنان حرکت کرده است، اقدامات تلافی‌جویانه در پیش می‌گیرند که جدا از به اصطلاح بروز جنگ تجاری می‌تواند به حوزه ژئوپلیتیک و گسست‌های تازه بین آمریکا و این کشورهای متحد نیز تسری یابد.

در عرصه داخلی آمریکا هم این موضوع ارتباط مستقیمی با منافع ابرشرکت‌های حامی جمهوری‌خواهان در تقابل با حامیان دموکرات‌ها دارد و به‌ویژه اینکه این تصمیم می‌تواند ضربه بزرگی به صنایع ماشین‌سازی به‌عنوان بزرگ‌ترین حامی دموکرات‌ها بزند. به همین دلیل اگر این تصمیم اجرائی شود، شاخص‌های سهام شرکت‌های آمریکایی نیز تغییرات ملموسی پیدا می‌کند و با توجه به حجم شاغلان در این صنایع نه به‌نفع اقتصاد آمریکا و نه در جهت ایجاد شغل‌های جدید خواهد بود؛ هرچند رهبران آمریکایی همیشه سعی کرده‌اند از سیستم جهانی از جمله تجارت آزاد بیشترین سود را کسب کنند اما هم‌اکنون راهبرد اقتصادی ترامپ در تصویر شعار «اول آمریکا» فقط با فشار به نظام جهانی می‌خواهد در «سود» شریک باشد و «زیان» را به گردن دیگران بیندازد.

این سیاست که در نگاه اول به نظر می‌رسد منافع آمریکا را نمایندگی می‌کند، در تحلیل نهایی مسیری است که برای همیشه می‌تواند هژمونی این کشور را بر نظام بین‌الملل پایان داده و روند قطبی‌گرایی و حتی چندقطبی‌شدن جهان را تسریع کند. این سیاست نه‌تنها هیچ وجهه «ملی» در مفهوم منافع «جمهور مردم» آمریکا ندارد که به‌شدت هم یک سیاست «امپریالیستی» خواهد بود که هیچ قرابتی با «اقتصاد ملی» در موقعیت ترقی‌خواهانه آن نخواهد داشت.

*منبع: روزنامه شرق؛ 1396،12،13
**گروه اطلاع رسانی**2059**2002

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۰۹۸۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست

رئیس‌ سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، جوزپ بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سخنرانی خود در دانشگاه آکسفورد گفت: من تقابل بیشتر و همکاری کمتر در جهان را شاهد هستم. این یک روند رو به رشد در سال‌های گذشته بوده است؛ رویارویی بسیار بیشتر و همکاری بسیار کمتر. من دنیایی را بسیار پراکنده‌تر می‌بینم. من دنیایی را می‌بینم که در آن قوانین رعایت نمی‌شود. من قطبیت بیشتر و چندجانبه گرایی کمتر می‌بینم. من می‌بینم که چگونه وابستگی‌ها تبدیل به سلاح می‌شوند. من شاهد هستم که سیستم بین‌المللی که پس از جنگ سرد به آن عادت کرده بودیم، دیگر وجود ندارد. آمریکا موقعیت هژمونی خود را از دست داده و نظم جهانی چندجانبه پس از ۱۹۴۵ در حال از دست دادن جایگاه خود است.

بورل افزود: من چین را می‌بینم که به جایگاه ابرقدرتی می‌رسد. آنچه چین در ۴۰ سال گذشته انجام داده در تاریخ بشریت بی‌نظیر است. در ۳۰ سال گذشته، سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهان، از ۶ درصد به تقریباً ۲۰ درصد رسیده است، در حالی که ما اروپایی‌ها از ۲۱ درصد به ۱۴ درصد و ایالات متحده از ۲۰ درصد به ۱۵ درصد رسیده است. این یک تغییر چشمگیر در چشم‌انداز اقتصادی است. چین در حال تبدیل شدن به یک رقیب برای ما و ایالات متحده است. نه تنها در تولید کالاهای ارزان، بلکه به عنوان یک قدرت نظامی، در خط مقدم توسعه فناوری و ساخت فناوری‌هایی که آینده ما را شکل خواهند داد. چین «دوستی بدون محدودیت» را آغاز کرده است.

این دیپلمات اروپایی تصریح کرد: من گفتم جهان چند قطبی‌تر است - بله، این درست است. همزمان قدرت‌های میانی، مانند هند، برزیل، عربستان سعودی، آفریقای جنوبی، ترکیه در حال ظهور هستند. آنها در حال تبدیل شدن به بازیگران مهم هستند. چه بریکس باشند و چه غیر بریکس، ویژگی‌های مشترک بسیار کمی دارند، بجز میل به کسب جایگاه بیشتر و صدای قوی‌تر در جهان، و همچنین مزایای بیشتر برای توسعه خود. برای رسیدن به این هدف، آنها استقلال خود را به حداکثر می‌رسانند، تمایلی به جانبداری ندارند، بسته به شرایط یک طرف یا طرف دیگر را محافظت می‌کنند. آنها تمایلی به انتخاب اردو ندارند و ما نباید آنها را به سمت انتخاب اردو سوق دهیم.

بورل افزود: ما اروپایی‌ها می‌خواستیم در همسایگی خود حلقه‌ای از دوستان ایجاد کنیم. به جای آن، آنچه امروز داریم حلقه‌ای از آتش است. حلقه‌ای از آتش که از ساحل به خاورمیانه، قفقاز و اکنون در میدان‌های نبرد اوکراین می‌آید. توماس گومارت، مدیر مؤسسه فرانسوی روابط بین‌الملل، در حال تجزیه و تحلیل نقاط ضعف اقتصاد جهانی است. چند مورد از این نقاط بسیار به ما نزدیک است؛ دریای سرخ برای تجارت، تنگه هرمز برای نفت و گاز و دریای سیاه برای صادرات غلات. آنها در مجاورت ما هستند و در برخی از آنها ما حتی با مأموریت‌های نیروی دریایی اتحادیه اروپا درگیر هستیم، مانند آنچه در دریای سرخ است.

او در ادامه گفت: اکنون دو جنگ داریم، دو جنگ که وقتی به بروکسل آمدم، در کار نبود. دو جنگ وجود دارد که در آن مردم برای سرزمین می‌جنگند. این نشان می‌دهد که جغرافیا بازگشته است. به ما گفته شد که جهانی شدن، جغرافیا را بی‌ربط کرده است، اما نه. بیشتر درگیری‌های ما مربوط به زمین است، سرزمینی که در مورد فلسطین وعده داده شده و در مورد اوکراین سرزمینی در تقاطع دو جهان و این مبارزه برای زمین، خون‌های زیادی را ریخته است.

بورل گفت: در عین حال شاهد شتاب روندهای جهانی هستیم. تغییرات اقلیمی دیگر مشکلی برای آینده نیست. فروپاشی آب و هوا در حال حاضر رخ داده- برای فردا نیست، برای امروز است. تحولات تکنولوژیکی - به ویژه، هوش مصنوعی. اینها تغییراتی را ایجاد می‌کند که ما نمی‌توانیم به طور کامل درک کنیم. جمعیت شناسی نیز به سرعت در حال تغییر است. مهاجرت به ویژه در آفریقا که ۲۵ درصد از مردم جهان در سال ۲۰۵۰ در آن زندگی خواهند کرد. در سال ۲۰۵۰، از هر چهار انسان یک نفر در آفریقا زندگی می‌کند و در عین حال شاهد افزایش نابرابری‌ها، کاهش دموکراسی‌ها و در خطر افتادن آزادی‌ها هستیم. این چیزی است که من می‌بینم. در این چشم‌انداز، نقش اتحادیه اروپا و نقش بریتانیا باید مشخص شود. نمی‌دانم نقش ما کدام خواهد بود. اما مطمئناً این بستگی به پاسخ ما به چالش‌هایی دارد که با آن روبرو هستیم - ما هشدارهایی می‌شنویم مبنی بر اینکه اروپا ممکن است بمیرد، باید چکار کنیم؟

مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیشنهاد کرد: اول، ما نیاز به ارزیابی روشنی از خطرات روسیه داریم - روسیه به عنوان وجودی‌ترین تهدید برای اروپا در نظر گرفته می‌شود. شاید همه اعضای شورای اروپا با آن موافق نباشند، اما اکثریت پشت این ایده هستند. روسیه برای ما یک تهدید وجودی است و ما باید ارزیابی شفافی از این خطر داشته باشیم. دوم، ما باید روی اصول، همکاری و قدرت کار کنیم. ما مدلی ساختیم – مدل اروپایی – بر اساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود – و موفقیت چشمگیری بوده است. ۷۰ سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم که وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانی‌ها آن را «Wandel durch Handel» می‌نامند، همگرایی سیاسی ایجاد می‌کند. این تغییر سیاسی را در روسیه و حتی چین به همراه خواهد داشت. خوب، این اشتباه ثابت شده است. اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با روسیه، وابستگی متقابل صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به ویژه به سوخت‌های فسیلی تبدیل شد و بعداً این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد. امروز پوتین یک تهدید وجودی برای همه ماست. اگر پوتین در اوکراین موفق شود، به همین جا بسنده نخواهد کرد. چشم‌انداز داشتن یک دولت دست نشانده در کی‌یف مانند دولت بلاروس، و نیروهای روسی در مرز لهستان، و کنترل روسیه بر ۴۴ درصد از بازار غلات جهان، چیزی است که اروپایی‌ها باید از آن آگاه باشند. همه بیشتر و بیشتر از آن آگاه می‌شوند. اما من می‌دانم که همه در اتحادیه اروپا این ارزیابی را ندارند. اکنون پوتین کل غرب را به عنوان یک دشمن می‌بیند. او در بسیاری از سخنرانی‌های خود این را به صراحت بیان کرد.

بورل درخصوص شرایط کنونی در غرب آسیا هم گفت: و جنگ دیگر. پاسخ نامناسب اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس خاورمیانه را در بدترین چرخه خشونت در دهه‌های اخیر فرو برد. جیک سالیوان یک هفته قبل از هفتم اکتبر گفته بود که خاورمیانه هرگز اینقدر آرام نبوده است! اما آرام نبود. فقط نگاهی به اتفاقات کرانه باختری بیندازید تا متوجه شوید که اصلاً آرام نبود. حالا دو جنگ داریم. و ما اروپایی‌ها برای آن آماده نیستیم. آنچه اکنون در غزه اتفاق می‌افتد، اروپا را به گونه‌ای به تصویر کشیده است که بسیاری از مردم آن را درک نمی‌کنند. آنها تعامل سریع و قاطعیت ما را در حمایت از اوکراین دیدند و از نحوه برخورد ما با آنچه در فلسطین روی می‌دهد تعجب کردند. فرآیندهای تصمیم‌گیری اتحادیه اروپا چگونه کار می‌کند؛ اتفاق آرا. در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ نفر از یک طرف، ۲ نفر از طرف دیگر رأی دادند و دیگران وقتی زمان تصمیم‌گیری درباره آتش بس فرا رسید، رأی ممتنع دادند. اما اگر ما در یک جا چیزی را «جنایت جنگی» بنامیم، باید زمانی که در هر جای دیگری اتفاق می‌افتد، آن را به همان نام بنامیم. آنچه در ۶ ماه گذشته در غزه رخ داده، وحشت دیگری است.

این دیپلمات اروپایی تاکید کرد: باید به دنبال یک طرح صلح باشم. فکر می‌کنم اعراب باید چشم‌انداز خود را برای حل و فصل سیاسی اوضاع ارائه دهند. من از وزرای امور خارجه کشورهای عربی دعوت کردم که به بروکسل بیایند و پیشنهادات خود را توضیح دهند. ما باید به همه بفهمانیم که راه حل نظامی وجود ندارد. خب، همه می‌گویند که راه‌حل دو کشوری را می‌خواهند. ما ۳۰ سال است که از اسلو این را تکرار می‌کنیم. اما در اسلو، راه حل دو کشوری بخشی از توافق نبود. گفتند «بعداً شاید بتوانیم»، اما در متن نیست. اگر بر این باوریم که راه حل دو دولتی تنها راه حل است، جامعه بین‌المللی باید بسیار بیشتر مشارکت کند و این را نه به عنوان نقطه شروع، بلکه به عنوان نقطه پایان بازی در نظر بگیرد. اگر نابودی یا مهاجرت اجباری فلسطینی‌ها را کنار بگذاریم، راه‌حل چیست؟ وقتی این سوال را از دولت نتانیاهو می‌پرسیم، تنها پاسخی که می‌گیریم این است؛ «ما راه‌حل دو دولتی را نمی‌خواهیم». می‌پرسیم چه می‌خواهید؟ و این همان چیزی است که جامعه بین‌المللی باید بارها و بارها بپرسد تا به دنبال پاسخی باشد که بتواند از یک تراژدی انسانی دیگر جلوگیری کند. در ایرلند شمالی اتفاق افتاد، در اروپا اتفاق افتاد. دشمنان قدیمی امروز همسایگان خوبی هستند و بیشتر از همسایگان خوب، بهترین دوستان هستند. باید امکان پذیر باشد، اما برای این که [این امکان] فراهم شود، زمین باید تقسیم شود. آنها نمی‌توانند با هم زندگی کنند، آنها باید در کنار هم، در صلح و امنیت زندگی کنند، اما هر کدام با خانه، سرزمین، دولت، قلمرو و ظرفیت سیاسی خود. این یکی از مهمترین چیزهایی است که اروپایی‌ها باید حل کنند.

منبع: ایسنا

کد خبر 750686

دیگر خبرها

  • مارکسیسم چه نگاهی به سیاست بین‌الملل دارد؟
  • خیزش دانشگاهیان آمریکایی؛ چالشی برای سیاست‌های دوگانه غرب در قبال حقوق بشر
  • بورل: آمریکا جایگاه مسلط خود را از دست داده است
  • تصمیم بزرگ دیوید بکام؛ مسی و رونالدو در یک تیم!
  • زلزله سیاسی در معتبرترین دانشگاه‌های جهان
  • آمریکا دیگر هژمونی ندارد/ روسیه تهدیدی وجودی برای اروپاست
  • منافع غرب در باقی ماندن اسرائیل است
  • پژوهشگر فلسطینی: اعتراضات دانشجویی، نتانیاهو، بایدن و حتی ترامپ را سردرگم کرده است
  • اذعان بورل به از دست رفتن قدرت آمریکا
  • دیدنی های امروز؛ از روز جهانی آزادی مطبوعات تا سفرهای تبلیغاتی ترامپ