کاظم جلالی: احمدینژاد و مشایی میخواستند به سمت اصلاحطلبان بروند،اما راهشان ندادند
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۱۰۰۳۶
روزنامه اعتماد با کاظم جلالی نماینده مجلس و رییس فراکسیون مستقلین مصاحبه ای انجام داده است.
بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
درباره نقش آقاي احمدينژاد در اعتراضات سخناني مطرح شد و حداقل شاهد بوديم كه ايشان چندان در جريان اعتراضها سعي در ايجاد آرامش نداشتند و پيش و پس ازآن نيز شاهد نامهنگاريها و اقدامات عجيبي از سوي وي هستيم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
(با خنده) چه بگويم؟!
تحليل شما به عنوان يك فرد مستقل چيست؟ ايشان يك نامه مينويسد و تلويحا ميگويد كل كشور را تعطيل كنيد. اينكه درخواست بركناري رييس قوه قضاييه را مطرح كرده و همزمان ميگويد انتخابات زودهنگام مجلس و دولت برگزار شود. هدف و انگيزه سياسي طرح اين مسائل چه ميتواند باشد؟
واقعا نميدانم چه بگويم. (سكوت) ما آقاي احمدينژاد را از سال ٨٤ ميشناختيم و همان زمان اعلام موضع كرديم، حال بقيه به آنچه ما آن زمان ميگفتيم، رسيدهاند. نميدانم. ما در اين موقعيت بهدنبال سرزنش افراد نيستيم. اما كاش آسيبشناسي شود كه چه اتفاقي ميافتد كه چنين افرادي در كشور رشد يافته و به اينجا ميرسند.
چرا با احمدينژاد برخوردي نميشود؟
اينكه چرا با او برخورد نميشود، حقيقتا اطلاع ندارم.
آقاي باهنر اخيرا از عزمي براي برخورد صحبت كرده بود.
بنده هم فرمايشات ايشان را ديدم اما واقعا خبر ندارم كه آيا قرار است برخورد شود يا خير. برخي هم ميگويند خود احمدينژاد نيز دوست دارد با وي برخورد شود. يعني بدش نميآيد كه مورد برخورد قرار گيرد.
هدفش چيست؟ چرا بدش نميآيد مورد برخورد قرار گيرد؟
شما اگر به روند فعاليت احمدينژاد نگاه كنيد، در دوره اول رياستجمهوري و در دور دوم متفاوت است. بعد سكوتي را پشت سر گذاشت و سپس سعي كرد با بالارفتن از نردبام نظام مسووليت بگيرد. اين استراتژي احمدينژاد بود اما يكباره اين نردبام شكست. يعني مقام معظم رهبري ايشان را خواستند و گفتند كه صلاح نيست در انتخابات شركت كنيد. شوراي نگهبان بر همين اساس يا مسائل ديگر ايشان را رد كرد. درنتيجه به اين جمعبندي رسيدند كه با ساختار فعلي قدرت نميتوانند از نردبام نظام و قدرت بالا بروند. بنابر اين بايد بهسراغ جايگزين بروند. جايگزين در گام نخست نزديك شدن به اصلاحطلبان بود. به نظرم در نامهاي كه مشايي به آقاي خاتمي نوشت، خط مشي جديد را نشان داد. من اين نامه را ٨-٧ بار خواندم و همان زمان هم براي برخي دوستانم، تحليل كردم. گفتم اين مانيفست جديد و مانيفست تغيير است و يعني حركت به سمت اصلاحطلبان. البته اصلاحطلبان هوشياري نشان داده و راه ندادند. درنتيجه ميداني براي احمدينژاد باز نشد و اين جريان احساس كرد بايد به سراغ كف جامعه برود و بهسراغ نارضايتيها برود و نارضايتيهاي جامعه را نمايندگي كند. به نظرم حرفي كه آقاي عباس عبدي مطرح كرد، دور از ذهن نيست كه اينها تصوراتي نيز درباره آينده نظام داشته و دارند و ميخواهند جايگاه و آيندهشان را در تحليلي كه ميكنند، به نوعي تثبيت كنند. همه اين رفتارهاي اخير احمدينژاد را ميتوان در اين راستا تحليل كرد.
تحليل جريان احمدينژاد درباره آينده سياسي نظام و جايگاه خودشان در آن چيست؟
به نظرم تحليلشان غلط است. مسير، مسير غلطي است. به اين دليل كه همه ما بايد بدانيم كه اگر من، به عنوان كاظم جلالي داراي نام و نشان اندكي هستم، رهاورد همين نظام جمهوري اسلامي است و از همين ساختار قدرت بالا آمدهام. مطلب دوم اينكه اگر به اين ساختار قدرت ايرادي داريم، بايد بدانيم كه اين خانه خودمان است و بايد در چارچوبهاي نظام و قانون اساسي اصلاحات لازم را انجام دهيم. نكته سوم هم اينكه كشور دچار مخاطرات و مشكلات بسياري است و همه بايد كمك كنيم. امروز هر كسي با هر تفكري بايد بداند در موضوع اقتصاد و اشتغال، براي حل مشكلات معيشتي و بيكاري بايد به دولت كمك كند. دولت وسط ميدان است. فرقي هم ندارد و در گذشته نيز بايد به دولتها كمك ميكرديم. اينكه بياييم، فرياد بزنيم و كارهايي كه در زمان مسووليتمان قادر به حل بخشهايي از آن بوديم را به گردن ديگران بيندازيم و نوعي ديگر جلوه دهيم، رفتاري صادقانه نيست. مردم ايران هم رفتار صادقانه را برميتابند. البته ممكن است تحت هيجانات سياسي در مقطعي، احساساتي شده و نوع ديگري رفتار كنند اما اين احساسات تمام ميشود. شما سيل هيجانات را از سال ٨٤ تا به امروز ببينيد كه از كجا به كجا رفت.
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۱۰۰۳۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!