«سریال سازی» روشی تازه برای بقای «زبان»، «تاریخ» و «فرهنگ»
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۵۲۲۲۷۲
در واقع سریالها مشکل محدودیت زمانی فیلمهای سینمایی را نداشته و کارگردانان آثار سریالی میتوانند ضمن ساعتهای زیادی به ارائه و بیان و عیان کردن عالم ذهنی خود بپردازند و گوشه گوشه ایدههای مورد نظرشان را به مخاطبان، نشان دهند.
چند سالی میشود که صنعت سریال سازی علیرغم وجه اقتصادی و درآمدزاییاش، تبدیل به یکی از مهمترین روشهای بقا و گسترش «زبان» و «فرهنگ» تمدنِ حاکمِ جهان شده است که غرب با ساخت و انتشار جهانی آثار سریالی میکوشد تا به نفوذ و همسازی بیشتر با مردم دنیا دست یابد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«زبان» همواره مهمترین موضوع مورد نظر هر اندیشمندی در حوزه علوم انسانی بوده و البته همچنان نیز است. عدهای حتی پرسش از چیستی «زبان» را پرسش از چیستی «تفکر» دانستهاند و در واقع «زبان»را همان «اندیشیدن» دانستهاند. «زبان» در واقع هویتبخش اقوام مختلف ساکن بر روی کره زمین است، «زبان» به معنایی فصلِ ممیز برای شناخت هر قوم با تاریخ و فرهنگ مختص به خودش است. اقوامی که به نحوی میتوان گفت زبانشان تا این لحظه حفظشان کرده است.
ظهور عقل و زبان مدرن
البته به لطف عقل مدرن و بالاخص ابزار تکنولوژیک جدید قدرت هر قومی به میزان نفوذ زبانش در اقوام دیگر بستگی دارد. یعنی زمانی قدرت یک قوم، ساختار، حاکمیت و جغرافیا زیاد خواهد شد که دیگری نیز هم زبان (یا به معنایی دقیقتر هم فکر) او شود.
به همین دلیل است، کشور بریتانیای کبیر که پدر پیر ایالت متحده آمریکا نیز محسوب میشود با همراهی آمریکا رسما زبان خودش (انگلیسی) را به عنوان زبان اصلی و بینالمللی و زبانی برای ارتباط میان تمام مردم جهان معرفی و مطرح کرد.
نفوذ زبان به هر قومی او را در مسیر اندیشیدن شما قرار میدهد و همین همزبانی همفرهنگی و همسِلًکی را به ارمغان خواهد آورد و این هم زبانی و هم سلکی قدرت صاحب اصلی آن زبان را افزون خواهد کرد.
سریال سازی یکی از روشهای نفوذ در زبان
در دنیای پیش از ظهور عالم جدید (مدرنیته) نهایت نفوذ ممکن به فرهنگ و تاریخ و ساختار کشورها و اقوام دیگر، زبان نوشتار و عرضهی آثار هنری به آنها بود. اما در دوره جدید یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین صورتهای نفود در تاریخ و هویت و زبان هر قوم مواجهه آن قوم با آثار جدید هنری مانند ساخت «سریال» است.
سریال هایی که در سالهای اخیر اقبال زیادی در موردشان صورت گرفته است و جاذبهی بسیاری برای مخاطبینش به همراه آوردهاند.
در واقع سریالها مشکل محدودیت زمانی فیلمهای سینمایی را نداشته و کارگردانان آثار سریالی میتوانند ضمن ساعتهای زیادی به ارائه و بیان و عیان کردن عالم ذهنی خود بپردازند و گوشه گوشه ایدههای مورد نظرشان را به مخاطبان، نشان دهند.
این کار سریال سازها و «حامیان غیر مالی» آنها، به معنای تداوم در ارائه و بیان ساختار ذهنی و همراه کردن مخاطب با خود است. تداومی که مخاطب در آن، احساسی اینهمانی با اجزای سریالها خواهد داشت. اما همراه کردن با خود به چه معنی است؟ چرا سریالها ضمن ساعتهای زیادی مخاطب را به همراه خود میکشانند. آیا صرفا جهت ارائه یک جنس تفریح و یا به دلیل خستگی در کردن از مخاطب است؟
قطعا پاسخ خیر خواهد بود چرا که رفع خستگی مخاطبین نمیتواند صرف هزینههای زیاد برای تولید آثار را توجیه کند.
همراه کردن مخاطب با خود در ضمن سریالها به معنای ارائه معنا و زبان در ضمن ساعات زیادی است. یعنی مخاطبی که در فیلم های سینمایی تنها نهایتا 2 ساعت و نیم از ذهن کارگردان را دنبال میکرد امروز می تواند ساعتها همراه و در رکاب صاحب اثر باشد. در این همراهی مخاطبین با سریالها نوعی استحاله در معانی و زبان در مخاطب صورت خواهد گرفت و پس از چندی مخاطب سریالها نسبتی این همانی و اُنسی با «متن» و «زبان» و به معنایی تفکر صاحبان سریالها خواهند داشت.
همانطور که گفته شد امروزه سریال سازی تبدیل به یکی از مهمترین روشهای بقا و گسترش «زبان» و «فرهنگ» تمدنِ حاکمِ جدید شده است و از همین رو اغلب کشورهای مدعی قدرت در جهان، ضمن پرداخت به فیلمهای سینمایی به ساخت سریال های با قسمتهایی زیاد مشغول شدهاند. اغلب این آثار به زبان انگلیسی است و از عالم فکری انگلیسی زبان به موضوع نگاه میکند. اما در سال گذشته میلادی کشور آلمان با ساخت سریالی غنی از معنا و به زبان آلمانی ورودی جدی به عرصه سریال سازی جهانی داشت و فیلم آلمانی زبان Dark (تاریکی) نمونه ای قوی بر این مدعاست.
این فیلم آلمانی از جمله سریالهایی است که دیگر به زبان جهانی مرسوم (یعنی زبان انگلیسی) مشغول به ارائه مطلب و اندیشه به مخاطبانش نیست، بلکه در پی احیای زبان آلمانی(بخوانید روش تفکر آلمانی) به مخاطب است. این سریال با زبان آلمانی در پی فهم و پرسش پدیده «زمان» است. موضوعی که میتوان گفت همه به نحوی لااقل یکبار به آن مشغول شدهاند و از آن پرسش کردهاند.
می توان به صراحت گفت؛ «تاریکی» سریالی با زبان آلمانی است که با تماشای آن در تمام ثانیههای این اثر فکرتان به چالش کشیده میشود. چالشی برای فهم نسبت افراد و نسبت آنها با زمان که دائما شما را به اندیشیدن مجبور میکند.
«تاریکی» نام سریالی از دل اروپا است که به اجمال می توان قصه این اثر را خلاصه کرد به این که این سریال در پی نمایش این جمله از آلبرت آینیشتین(والبته دیگر فیزیکدانان) است که گفتهاند: «گذشته» و «حال» و «آینده» صرفا توهمی بیش نیست.
این سریال به هیچ عنوان مانند هیچ سریالی که تاکنون دیدهاید نیست که بتوانید و بشود داستانش را به راحتی به دیگران بگویید و همین نکته یکی از مهمترین نکات مهم و جذاب این اثر بشمار میرود. بروید و از تمامی کسانی که این سریال را دیدهاند بپرسید آیا ممکن است قصه این اثر را به راحتی تعریف کنی؟
علارغم اینکه قائل به تعریف کردن هیچ اثر هنری برای دیگری نیستم اما به اجمال و اشاره می گویم، «تاریکی» قصه چندین نفر است که به نحوی در «زمان» سفر کردهاند و به معنایی مشغول بازی با زمان هستند. پسر بچه ای که در سال 2019 ناگهان گم میشود و به سال 1986 برمیگردد و از نو تغییراتی در آینده ایجاد میکند و...
احتمالا شما خودتان بعد از تماشای این اثر به این ادعا خواهید رسید که نمی توان موضوع این اثر را خیلی راحت و در سیری خطی به دیگران تعریف کرد و این تا وجهی مربوط به موضوع انتخاب شده اثر است که آن هم ناشی از ذهن فلسفی آلمانی است. شما در لحضات دیدن این اثر بیش از هر چیز مشغول اندیشیدن هستید دیالوگهای این اثر ارجاعاتی به سخنان فیلسوفان یا فیزیکدانان مطرح تاریخ جهان است.
طرح و نشر این قبیل آثار و از طرفی اقبال خوب مخاطبین جهانی قطعا باید ما را متوجه این کند که این سریال آلمانی به دلیل وجود زبان آلمانی(زبان فلسفه و اندیشه) قطعا جذب خوابی خواهد داشت با آثار انگلیسی زبانی که تاکنون ساخته شدهاند بسیار متفاوت است.
«تاریکی» اثری آلمانی است که ضمن گزینش یک موسیقی حرفهای(البته به زبان انگلیسی که تعمدی است) مخاطب را سردرگم میکند و همین سردرگمی است که مخاطب را به ادامه تماشای اثر میکشاند.
باید گفت این تماشای اثر نیست که مخاطب را جذب میکند بلکه پرسشگری موجود در متن اثر است که مخاطب را به دیدن آن میکشاند.
در نهایت باید از خود و تاریخ و البته زبانمان (فارسی) پرسید آیا امکان تحقق معانی درونی به اشکال نوظهور را دارد یا خیر؟ و آیا ما میتوانیم با زبان(اندیشهمان) مخاطبین جهانی را مسحور معانی ذهنیمان کنیم یا خیر؟
*پژوهشگر و محقق در حوزه فلسفه
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۵۲۲۲۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یادگارهایی از «خلیجفارس» در آستان مبارک رضوی
کمتر شهروند و هموطن ایرانی پیدا میشود که روی نام «خلیجفارس» حساسیت و تعصب ملی نداشته باشد. «خلیجفارس» یا «دریای فارس» یا «بحر فارس» و... از جمله اسامی خاص و ویژهای است که در میان جغرافیدانان، سیاسیون، شرقشناسان و جهانگردان، نسخهشناسان تاریخی، اسناد موزهای و آرشیوی و حتی بسیاری از مردم جهان، نام آشناست. اما آنچه سبب شده به این موضوع بپردازیم، فرارسیدن «دهم اردیبهشت» است که در تقویم تاریخ رسمی کشور به نام «روز ملی خلیجفارس» نامگذاری شده است و یادآور واقعه و حادثه مهمی از دوران مبارزه ملت ایران با دولتها و قدرتهای استکباری و استعماری است. در این روز بود که با شجاعت و دلاوریهای مردان و زنان غیور در منطقه جنوب کشور، عوامل و عمال پرتغالی از تنگه هرمز و خلیجفارس اخراج شدند.
خلیجفارس مظهر و نماد هویت ایرانی است و پیشینهای به قدمت تاریخ دارد. خلیج همیشه فارس، نه تنها یک عرصه آبی و آبراه مهم و حساس، بلکه میراثدار فرهنگ و تمدنی کهن و گنجینه کمیاب و بینظیری از تنوع زیستی است که باید حفظ و احیا شود.
نام «خلیجفارس» در گذر تاریخ و زمان
براساس اسناد تاریخی، بررسی کتب و متون کهن و تاریخی و همچنین بررسی اقوال و نوشتههای جغرافیدانان، شرقشناسان و نسخهشناسان اسناد تاریخی و برخی اظهارات استادان علم جغرافی، «نام خلیجفارس» از کهنترین ادوار تاریخی تا دایرهالمعارفهای کنونی در قرن21 میلادی با تغییر اندکی در رسمالخطهای گوناگون ملل، همچنان باقی مانده است. در دوره هخامنشیان خلیجفارس با نام «سینوس پرسیکوس» و «ماره پرسیکوم» شهرت داشته است. دانشمندان ایرانی از روزگار هخامنشیان این دریا را «درایا پارسا» اسم بردهاند که ترجمه امروزی آن «دریای پارس» میشود. بنابراین این دو نام برای خلیجفارس از همان دوران به همین ترتیب رواج داشته و تا قرن بیستم هم جغرافیدانان و تاریخنویسان جهان اسلام همان نام درایا پارسای عصر هخامنشیان را اقتباس و به عربی به نام «البحرالفارسی» ترجمه کردند. (منبع: پیروز مجتهدزاده در گفتوگو با خبرآنلاین).
قرن بیستم، قرن ظهور مطالعات جدید در حوزه جغرافیاست بهگونهای که «سینوس پرسیکوس» یونان باستان، امروز به زبان انگلیسی با عنوان «پرشین گلف» (Persian Gulf) یا همان خلیجفارس نامبرده میشود و سایر زبانهای غربی همچون فرانسوی ترجمه خلیجفارس را به کار میبرند. از طرفی در تمدن ایرانی اسلامی در قرن بیستم کلمه البحرالفارسی با هدف ایجاد وحدت و یکپارچگی میان نامهای خلیجفارس همچون دیگر زبانها جای خود را به خلیجفارس داد. (ر.ک به همان منبع).
آنچه بر اساس اسناد و مطالعات نسخ قدیمی تاریخی و جغرافیایی جهان مشهود است، این است نام «سینوس پرسیکوس» و «ماره پرسیکوم» مربوط به خلیجفارس بهتدریج به زبانهای کهن و جدید وارد شد و ممالک و مسالکنویسان، مورخان و جغرافیدانان نیز از آن با نامهای «دریای پارس»، «بحر فارس»، «بحر عجم»، «دریای عجم» و درنهایت با عنوان «خلیجفارس» یاد کردهاند.
برخی از آثار مرتبط با نام «خلیجفارس» در این آستان مبارک
سری به سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی میزنیم. مطابق آنچه در سوابق، اسناد، مدارک و آثار موزهای این سازمان وجود داشته و براساس توضیحات مدیران و کارشناسان این سازمان، متوجه میشویم برخی از آثار، اسناد و اشیای موزهای در این آستان مبارک وجود داشته که به نوعی یادگاریهایی هستند که نام و یاد خلیجفارس را در ذهنمان یادآور میشوند.
معاون امور موزهها و گنجینههای فرهنگی این سازمان دراین باره به قدس میگوید: در سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی منابع و آثار نفیس متعددی ازجمله نسخههای خطی، اسناد و مطبوعات و آثار موزهای مرتبط با «خلیجفارس» به زبانهای مختلف وجود دارد.
مهدی قیصری نیک ادامه میدهد: در این منابع از «دریای فارس»، «بحر فارس»، «خلیج عجم» و «خلیجفارس» نام برده شده است. یکی از این آثار و منابع، ترجمه نسخه خطی «المسالک و الممالک» تألیف ابواسحاق ابراهیم بن محمد اصطخری در قرن هفتم قمری یعنی حدود هفتصد و اندی سال پیش است که در گنجینه نسخههای خطی این سازمان نگهداری میشود. اصطخری در این اثر، سراسرِ خلیجفارس و دریای عمان و بخش بزرگی از اقیانوس هند از ساحل شرقی آفریقا، زنگبار تا حدود سراندیب (سیلان) را «دریای پارس» نامیده و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است.
وی اضافه میکند: اسنادی از مکاتبات سیاسی دوره قاجار در مرکز اسناد آستان قدس رضوی موجود است که به وضوح از «خلیجفارس» در آن نام برده شده است. به عنوان مثال، قدیمیترین این اسناد متعلق به سال ۱۲۳۸ قمری و دوره مظفرالدینشاه قاجار است که در آنها نام خلیجفارس به روشنی ذکر شده و به زبانهای فارسی، آلمانی و انگلیسی درج شده است. انعقاد قراردادی میان محمد زکیخان، سردار فارس و سرحددار انگلیس در هندوستان درزمینه همکاریهای متقابل برای برقراری امنیت در بنادر و جزایر واقع در خلیجفارس و توافق بر سر حضور نیروهای انگلیسی در آن حدود که به تاریخ ۱۲۳۸ قمری منعقد شده، برگ دیگری از این اسناد است.
این مقام مسئول بیان میکند: همچنین از دیگر آثار راوی نام «خلیجفارس » در گستره تاریخ ایران میتوان به نقشه اهدایی توماس کلستیل، رئیسجمهور اتریش به رهبرمعظم انقلاب به زبان آلمانی و متعلق به قرن ۱۹ میلادی اشاره کرد که در موزه هدایای رهبر معظم انقلاب در آستان قدس رضوی نگهداری میشود. ضمن اینکه دو کره جغرافیایی ساخت انگلستان مربوط به سال ۱۸۵۰ میلادی یعنی کره جغرافیایی نیوتن و پسرش و کره دیگری مربوط به سال ۱۸۴۵ میلادی که نام خلیجفارس به انگلیسی روی آن درج شده نیز ازجمله آثار موجود در موزههای آستان قدس رضوی است که از نام خلیجفارس در گستره تاریخ روایت میکند.
از «کشتیرانی هلند» تا تلگرافِ «نظامالسلطنه» همه با نام «خلیجفارس»
به غیر ازمواردی که در سخنان معاون امور موزهها و گنجینههای فرهنگی سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی بیان شد، آثار، اسناد و منابع تاریخی دیگری هم در این سازمان وجود دارد که بیارتباط با نام «دریای پارس»، «بحر فارس» و«خلیجفارس» نیستند که به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود.
_ نامه شرکت کشتیرانی هلند به سید جلالالدین تهرانی برای مراجعه و دریافت برگ حواله تحویل کالا به تاریخ ۱۳۳۷ شمسی.
_ سواد عریضه رؤسای ایرانی ساکن کویت به شیخ محمد خالصی در خصوص تعدی عبدالعزیز بن مسعود، حاکم نجد به ایرانیان ساکن کویت و درخواست مذاکره با سردار سپه برای توجه به ایرانیان دور از وطن و تسلط اجانب بر جزایر ایرانی خلیجفارس به تاریخ ۱۳۴۲ قمری.
_ دستور تلگرافی حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی به شوکتالملک برای توقیف کاروان حامل سلاح از مبدأ خلیجفارس به مقصد افغانستان و اعلام نتیجه آن به تاریخ ربیعالاول ۱۳۲۶ قمری.
_ تصویر بریده روزنامه الوطن حاوی یک سند تاریخی از نامه شیخ مبارک الصباح، امیر کویت و تصریح به کلمه «خلیجفارس» به تاریخ جمادیالاول ۱۴۲۷ قمری.
_ جوازنامه صادره توسط دولت انگلیس در خلیجفارس مربوط به حمل مالالتجاره از بندر بوشهر به داخل ایران برای محمد شفیع تاجر کازرونی به تاریخ ۱۳۱۷ قمری.
_ صورت قیمت اجناس و کالاهای تجاری در بازارهای انگلیس و هزینه تحویل آن در بنادر خلیجفارس به تاریخ ۱۳۲۴ قمری.
محمدحسین مروج کاشانی