عارف:دینداری اصلاح طلبان و سهم شان در پیروزی انقلاب،از رقیب بیشتر است/ما معتقدیم نباید کسی را از قطار انقلاب پیاده کنیم حتی اگر فرد ابهام داشته باشد/بزرگان اصلاح طلب ، میدان را به تندروهایی دادند که باوری به انقلاب اسلامی ندارند /ریشه نامه کروبی را بگویند
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۶۵۰۰۰۰
مازندمجلس: به گزارش نامه نیوز بخشهایی از این مصاحبه را می خوانید:
طیف های نزدیک به اصلاحات معتقدند که آزادی های اجتماعی در کشور محدود است. اما اگر با نگاه بی طرفانه به موضوع توجه کنیم، می بینیم وقتی بحث آزادی های اجتماعی می شود، طیف های اصلاح طلب یا منتسب به اصلاحات، توجهی به دغدغه ها و دامنه اعتقادات مذهبی و شرعی طیف های مخالف خود ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درباره جریان اصلاح طلب یک نقد اصلی این است که بزرگان این جریان، میدان را به تندروهایی دادند که باوری به انقلاب اسلامی ندارند و اصلاح طلب واقعی نبوده و نیستند و خود را اصلاح طلب جا زدند. طبعا وقتی در داخل جریان اصلاحات با این طیف ها مرزبندی نشود، نظام ناچار می شود تصمیم هایی بگیرد که دامنه آن تصمیم ممکن است به بقیه جریان هم بخورد. اما اگر خود جریان اصلی و اصیل اصلاح طلب بر بستر انقلاب با تندروها مرزبندی می کرد، گرفتار این آسیب هم نبودیم. چرا این اتفاق افتاد؟اگر بپذیریم در کشور دو جریان اصیل اصلاحات و اصولگرا وجود دارد، در هر دو جریان طیف گسترده افراد هستند. مگر دراصولگرایان همه یکی هستند؟ آیا پایداری ها با موتلفه و جمنا یکی هستند؟اما در اصولگرایان تندروها بحث ضد نظام و براندازی ندارند؛ در حالی که برخی اصلاح طلبان به خارج کشور رفتند و آن جا علیه اصل نظام فعالیت می کنند. براندازی که در حرف نیست. مگر اصولگرایان به خارج کشور نرفتند؟ این را جریانی نکنید. هرچند اگر فرد فعال سیاسی [به خارج] برود ، قابل توجیه نیست اما گاهی آن قدر تحت فشار است که به خارج کشور می رود. من اصلا برانداز را نه در جریان اصلاحات می دانم و نه اصولگرا.یعنی معتقدید کسی که برانداز است نمی تواند هیچ کدام از این دو عنوان اصولگرا یا اصلاح طلب را داشته باشد و اگر کسی دنبال براندازی باشد عملا از این دو جریان خارج شده است؟ بله . این دوجریان را در چارچوب نظام و خانواده انقلاب و البته با وجود اختلاف نظر ها و دیدگاه ها می دانم.ولی چرا این مرزبندی از سوی اصلاح طلبان به صورت واضح اعمال نمی شود؟ببینید ما خط کشی نداریم که خط بکشیم. آن طرف تریبون دارد و نهادهای حاکمیتی و قدرت در اختیار رقیب است. همین صداوسیما را ببینید واقعا برخوردش با دو جریان یکسان است؟ کوچک ترین مسئله ما را در بوق و کرنا می کند و به حساب کل جریان اصلاحات می گذارد اما در طرف مقابل که مشکلی ایجاد می شود بلافاصله با یک پسوند و پیشوند حل می کنند چون امکانات و تریبون ها دست این هاست.به نظر شما آیا یک اصلاح طلب واقعی می تواند هم با براندازان نظام و محکومان امنیتی عکس یادگاری بگیرد و هم به دنبال اصلاح اشکالات (که واقعا هم وجود دارند) در چارچوب نظام باشد؟اولا هیچ یک از اصلاح طلبان شناسنامه دار به اتهام براندازی محاکمه نشده اند.ثانیا برخی اصلاح طلبان ریشه دار متاسفانه بعد از حوادث ۸۸ با اتهامات نظیر اقدام علیه امنیت ملی محاکمه شده اند که به هرحال برای افکار عمومی نحوه محاکمه آن ها با علامت های سوالی همراه است .ولی حتی فرض کنید یک فردی محکوم هم شده آیا این فرد باید زندگی اش پایان یابد؟ بالاخره محکومیت اش تمام شده است چرا یک فرد باید رابطه دوستی خود را قطع کند؟بحث این هست که آن محکوم هنوز روی مواضع خود باقی مانده و قوه قضاییه آن را براندازی دانسته است.بگذارید درباره مسئله 88 صحبت کنیم. من بارها گفته ام باید بحث 88 در یک محیط علمی به صورت جدی، ریشه و عوامل اش در قبل و حین حادثه باز بشود. چرا این کار را نمی کنند؟ باید اجازه دهیم در محیط نخبگانی کشور کل مسائل 88 نه با هدف مچ گیری که با هدف تکرار نشدن آسیب شناسی شود. این که تریبون در اختیار یک گروهی باشد و هر مقدار می خواهد رقیب را تخریب کند درست نیست. برنامه های چندماه اخیر صداوسیما را ببینید. واقعا اخلاقی بود؟ نتیجه اش این می شود که آقای کروبی هم آن نامه را می نویسد. بعد به او حمله می کنند در حالی که ریشه نامه را بیان نمی کنند. چه ضرورتی داشت بعد از حوادث دی ماه امسال صداوسیما این برنامه ها را پخش کند؟
منبع: مازند مجلس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mazandmajles.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مازند مجلس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۶۵۰۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
روزنامه اصولگرای جوان در مطلبی به انتقاد از مهدی نصیری پرداخت و او را مهره تاج زاده دانست.
این روزنامه نوشت: مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد.
اصلاح طلبان چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، اما حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.
دیروز غلامحسین کرباسچی گفته: «من اصلاً ایشان [نصیری]را آدم متعادلی نمیدانم که بخواهد طرح و رویکردی بدهد. ایشان یک زمانی شاگرد آقای شریعتمداری در کیهان بود، آنقدر فحاشی و ناسزا به همه اصلاحطلبان و شخصیتهای محترم از جمله مرحوم آقای هاشمی، آقای خاتمی و همین آقای تاجزاده و امثال آقای تاجزاده کرد و حالا آدم باید چه روحیه و رویی داشته باشد که حالا با این حد از افراط یکمرتبه این طرف صفحه بیاید.
آقای نصیری یک آدم افراطی است که نه آن طرف حرفهایش درست بود و نه این طرف حرف صحیحی زده که بخواهد نمایندگی کسی از اصلاحطلبان را برعهده داشته باشد. در آن طرف هم، اگر مخالفان نظام سوابق ایشان را بررسی کنند، میفهمند که ایشان آدم متعادلی نیست.»
صرفنظر از اشتباهی که کرباسچی درباره نسبت نصیری با مدیرمسئول فعلی کیهان داشته است، و نشان از عادت توسل به مزخرفات در مواقع لزوم است، این همه واهمه از ثبت نصیری در جایگاه یک اصلاحطلب جای تأمل دارد.
محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر وقت خاتمی نیز دو روز قبل عین همین عبارات را برای نصیری بهکار برده و نوشته بود: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است.
نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزیسیونیاش مورد قبول اپوزیسیونی قرار میگیرد که چهل سال است در تلاش براندازی هستند و نیازی به تازه وارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است.»
اکنون پرسشهای مهمی پیش روی ماست. چطور ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ یعنی درست در ابتدای ماجرای مهسا، روزنامه اعتماد با «مهدی نصیری، روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه میکند و او را شخصیت و فرصت مناسبی برای ریختن بنزین روی آتش آن ماجرا تشخیص میدهد، اما الان اصلاحطلبان تجمیع شدهاند که بگویند «نصیری خلوچل است و افراطی و نامتعادل»؟!
چگونه است که روزنامه شرق در ۱۵ دی ۱۴۰۲ «گفتوگویی تاریخی با مهدی نصیری روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی» انجام میدهد و او را تبلیغ و مانند یک قهرمان معرفی میکند، اما حالا شده است افراطی نامتعادل؟!
چرا شبکه رسانهای «هممیهن» متعلق به همین آقای کرباسچی تریبون سخنان نصیری با رسانههای مختلف شده بود و حتی هرچیزی را که نصیری در کانال تلگرامی خودش منتشر میکرد، بازتاب میداد، آنهم در مذمت اصولگرایان (مهدی نصیری: آقایان اصولگرا تحویل بگیرید! زلنسکی، قهرمان بود نه «دلقک» / تیترهای آمادهتان برای پیروزی پوتین، خاک میخورد/ دیپلماسی ما هم به دام افتاد)، اما حالا شده نامتعادل ناسزاگو به خاتمی و هاشمی؟!
مگر عباس عبدی سرمقالهنویس و مشاور هممیهن و اعتماد از مواضع مثبت و حمایتی این دو روزنامه از نصیری بیخبر بوده است که حالا تقصیر نصیری را به گردن اصولگرایان میاندازد و میگوید: «مشکل نصیری این است که احتمال کمی وجود دارد که افکار عمومی با گزارههای اعلامشده ایشان همدلی کنند.»! یعنی تا پیش از این که شما تریبون او بودید، با ایشان همدلی وجود داشت؟!
اینکه روزنامه سازندگی از قول محمد عطریانفر در مهر ۹۹ بنویسد: «مطالبی که اخیراً از زبان استاد مهدی نصیری چهره سنتگرای نواندیش مطرح شده این است که...»، ولی روز گذشته بعد از سخنان کانادا تیتر و عکس تمامصفحه خود را به نصیری اختصاص و «توهم اتحاد» را به او نسبت بدهد، عجیب و غیرمعمول نیست؟!
اگر نصیری اکنون از کانادا شعار اتحاد «تاجزاده با شاهزاده» را میدهد آیا به این علت نیست که تاجزاده در مرخصی به اصلاحطلبان گفته بود «باید مواضع نصیری و امثال او را به شکل وسیع بازتاب بدهیم»؟! و اگر ندای براندازی میدهد آیا مانند بهزاد نبوی که چندی پیش در گفتوگویی با اشاره به آشوب پاییزی گفته بود «استنباط من این است که برخی اصلاحطلبان در یک سال گذشته نتیجه گرفتند که کار نظام تمام است و میخواستند سرشان بیکلاه نماند»، براندازی را از باطن اصلاحطلبان نیاموخته است؟!
اشتباه نصیری آنجاست که نبوی در گفتگو با «آگاهینو» «برخی مجموعههای اصلاحطلب» را متهم به داشتن «مرضبچگانه» و «لوچبودن» کرد تا ضمیر براندازانه اصلاحطلبان را نشان دهد، اما نصیری بهجای درسگرفتن از این سخن، همان لوچی و مرض بچگانه را سرلوحه قرار داده است!
این همه ریاکاری و فریب البته از اردوگاه اصلاحطلبان عجیب نیست، اما ظاهرسازی جواب نمیدهد. نصیری عین اصلاحطلبان است، بلکه خود اصلاحطلبان است. باطن ظهوریافته شماست. همان حرفهای پشتصحنه را که از او میپسندیدید، به تریبون کانادا آورده است. تنها درسی را که از شما نیاموخته همین است که نباید این قدر صریح بود. این را هم آرام آرام میآموزد و نیازی نبود که یک مهره سفارششده تاجزاده را به این زودی بسوزانید!
شما اکنون ترسیدهاید و یک بهیک به صحنه میآیید و نصیری را تکفیر میکنید. اما مگر میشود سابقه خود را در «استاد نواندیش و متفکر دینی و روزنامهنگار برجسته» خواندن او به این آسانی پاک کنید؟! پس اگر تکفیر میکنید خودتان را تکفیر میکنید که نصیری باطن ظهوریافته شماست.
سرنوشت نصیری عبرتی است برای کسانی که به امیدی و طمعی از سابقه خود میبرند و به اردوگاه اصلاحطلبی میزنند. نمیدانند که آنجا اگر خبری از عهد و وفا بود، سرنوشتی چنین مغموم پیدا نمیکردند که از آن دولت و حمایتها به جایی برسند که اکنون حرف مشترکشان نداشتن پایگاه اجتماعی باشد! و یک نصیری بهتعبیر آنان نامتعادل و متوهم چنین آبی در خوابگه مورچگان اصلاحات بریزد!