حسین شریعتمداری: خروج ما از برجام عربدههای ترامپ را به التماس تبدیل میکند /«برجام» یکی از اصلیترین موانع گشایش اقتصادی است / برجام غیر از خسارت محض، کدام دستاورد قابل اشارهای را برای کشور به ارمغان آورده است؟! / خروج از برجام برای آمریکا یک فاجعه و ب
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۰۰۴۰۲
مازندمجلس: به گزارش نامه نیوز حسین شریعتمداری ، مدیر مسئول روزنامه کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان تبدیل عربده ترامپ به التماس با خروج ما از برجام نوشت:
١- حمایت از کالای ایرانی، اگر همراه با پیوستهای آن که رهبر معظم انقلاب به برخی از آنها اشاره داشتند، صورت پذیرد به یقین میتواند بسیاری از مشکلات اقتصادی پیشروی را از میان بردارد، پیوستهایی نظیر بهرهگیری از ظرفیتهای دست نخورده داخلی، مقابله جدی با واردات بیرویه کالا، مبارزه با قاچاق کالا از مرزها تا مراکز فروش- و نه فقط در مرزها- تغییر ساختار سازمان استاندارد از یک« ناظر خنثی و بیطرف» به یک سازمان سختگیر در پیشگیری از تولید کالای بنجل و بیکیفیت، خروج دستگاه قضایی از کمتحرکی در برخورد با مفاسد اقتصادی و آغاز مبارزه سخت با رشوهخواریهای کلان، برداشتن موانع پر پیچ و خم اداری از پیشپای کارآفرینان و تولیدکنندگان، کاهش سود سپرده بانکی و هدایت نقدینگی بیش از یک تریلیون و چهارصد هزار میلیارد تومانی به سمت تولید، باید گفت که بسیاری از بانکها با این نقدینگی کلان به کار فاجعهآفرین بنگاهداری مشغولند و همه روزه بر تعداد بانکها و شعبههای جدید آنها نیز اضافه میشود! گفتنی است که بر اساس آمار بانک جهانی، سرانه شعب بانکی در ایران از کشورهایی نظیر آلمان، انگلیس، نروژ، اتریش و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بدیهی است که اگر این پیوستها و دهها پیوست ضروری دیگر عملیاتی نشود، شعار گرهگشای حمایت از کالای ایرانی که قرار است نتیجه و برآیند این پیوستها باشد، بر زمین میماند، اما در این میان عامل دیگری نیز در میدان حضور دارد که میتواند و تاکنون نیز توانسته است در مقابل گشایش اقتصادی نقش بازدارنده و تخریبکننده داشته باشد. بخوانید! ٢- شاید در نگاه اول، این برداشت تعجبآور تلقی شود که «برجام» یکی از اصلیترین موانع گشایش اقتصادی است ولی شواهد فراوانی را میتوان آدرس داد که نشان میدهند موضوع برجام بر خلاف ظاهر آن، هستهای نیست بلکه این معاهده با هدف فلج اقتصادی جمهوری اسلامی ایران تهیه و به مردم و نظام تحمیل شده است و مادام که برجام به عنوان یک اهرم- بخوانید جنگافزار اقتصادی- در اختیار حریف است، گشایش اقتصادی با دشواریهای فراوان روبرو خواهد بود. از این روی برای عبور از مشکلات اقتصادی و تحقق شعاری که رهبر معظم انقلاب با هوشمندی بر تابلوی سال ١٣٩٧ نوشتهاند، باید این جنگافزار خطرساز را از دست دشمن خارج کرد. و اکنون که آمریکا بر عهد خود باقی نمانده و بارها این معاهده را نقض کرده است، مناسبترین زمان و بهترین فرصت برای خروج از برجام و پایان دادن به فاجعه خسارتآفرینی است که از این رهگذر به ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم تحمیل شده است. برجام برای آمریکا یک سند طلایی است که آمریکاییها حتی احتمال تن دادن ایران به این سند فاجعهبار را در خواب هم نمیدیدند، این سند برخلاف ادعاهای اغراقآمیز برخی از دولتمردان، برای کشورمان غیر از خسارت و فاجعه، تقریبا هیچ دستاوردی نداشته است، بنابراین محال است که آمریکاییها از برجام خارج شوند و امتیازات فراوانی را که مفت و مجانی به دست آوردهاند، از دست بدهند.کاش رئیسجمهور محترم و برخی دیگر از دستاندرکاران توافق هستهای بهجای آنهمه تعریف و تمجید اغراقآمیز از برجام، در چند کلمه توضیح میدادند در مقابل امتیازات نقدی که سخاوتمندانه! به حریف دادهاند، غیر از یک مشت وعده نسیه چه گرفتهاند؟! و برجام غیر از خسارت محض، کدام دستاورد قابل اشارهای را برای کشور به ارمغان آورده است؟! اگر دستاوردی سراغ دارند! بسمالله، بفرمایند معرفی کنند! و چنانچه حاصل هزینه کردن امکانات و ظرفیتهای 4 ساله کشور، «تقریبا- و یا تحقیقا هیچ» بوده است که چنین است، چه اصراری دارند که کماکان روی همان ریل حرکت کنند؟! شاید کسی انتظار عذرخواهی آنان از ملت را نداشته باشد ولی تغییر مسیر و بازگشت از راه خطا و خسارتباری که تاکنون پیمودهاند نه تنها انتظار منطقی مردم، بلکه حق قانونی آنهاست.3- تهدید پی در پی ترامپ به خروج از برجام لاف گزافی است که برای کسب امتیازات بیشتر مطرح میکند وگرنه این دیوانهنما به خوبی میداند در مقابل امتیازات نقد فراوانی که گرفتهاند، نه فقط هیچ امتیازی ندادهاند بلکه به جای لغو تحریمها که هدف اصلی مذاکرات هستهای بود و انجام ندادهاند، دهها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی افزودهاند! و مزید بر آن، هر از چند گاه نیز ماجرای تازهای پیش میکشند و امتیاز جدیدی مطالبه میکنند.در این خصوص گفتنی است مکانیزم ماشه (SNAPBACK) که آمریکاییها با تردستی در برجام گنجاندهاند و به عنوان پاشنه آشیل علیه ایران اسلامی کارسازی کردهاند تنها به مواد 36 و 37 برجام که موضوع آن «حل و فصل اختلافات» است منحصر نمیشود، بلکه دوستان تیم هستهای کشورمان قانونی را پذیرفتهاند -INARA- که به موجب آن باید «تعلیق تحریمها» هر چهار ماه از سوی رئیسجمهور آمریکا تمدید شود و در غیر اینصورت تحریمهای تعلیق شده قابل بازگشت خواهد بود! ممکن است دوستان ما بگویند که قانون«اینارا» مصوبه کنگره آمریکاست و به برجام ربطی ندارد! که باید گفت موضوع این قانون، تحریمهای ایران است و تیم هستهای کشورمان میتوانست و بایستی لغو این قانون را به عنوان یکی از شروط توافق هستهای مطالبه میکرد که متاسفانه نکرده است!آمریکا علاوه بر امتیازات طلایی که از برجام به دست آورده است، از قانون جنگلی اینارا نیز برای فشار اقتصادی بر ایران بهره فراوانی گرفته و میگیرد. چگونه؟! بخوانید!4- ترامپ، تقریبا از یک یا دو ماه قبل از سررسید چهار ماهه تهدید میکند اگر ایران شرایطی را که او خواستار آن است نپذیرد از تمدید تعلیقها خودداری خواهد کرد! درپی آن؛الف- بازار ارز به هم میریزد و قیمت دلار با این احتمال که ترامپ تعلیق تحریمها را تمدید نکند به صورت جهشی بالا میرود و بعد از تمدید تعلیقها- که همواره با توجه به نفع فراوان برجام برای آمریکا تمدید شده و میشود- قیمت دلار به هماناندازه که افزایش یافته بود کاهش نمییابد و از آنجا که متاسفانه قیمت دلار به یک شاخص اصلی قیمت کالا و خدمات تبدیل شده است، هر از چهار ماه شاهد یک موج گرانی و نارضایتی مردمی هستیم.ب- از آنجا که ادامه تعلیق تحریمها به تصمیم هر از چهار ماه ترامپ بستگی دارد، بدیهی است هیچ سرمایهگذار خارجی حاضر نخواهد بود که ریسک ناشی از احتمال تمدید نشدن تعلیقها را بپذیرد. ج- مقامات اروپایی در نقش «پلیس خوب»! به صحنه میآیند و به مسئولان کشورمان توصیه میکنند برای حفظ برجام به شرایط مورد نظر آمریکا تن بدهند، از جمله آنکه فعالیت موشکی خود را متوقف کنند! ( یعنی به لقمه راحتی برای بلعیده شدن از سوی مثلث غربی و عبری و عربی تبدیل شویم)! و یا از حمایت جبهه مقاومت دست بکشیم (یعنی به تروریستهای تکفیری اجازه حضور در ایران و قتلعام مردممان را بدهیم)! و مضحک آنکه اتحادیه اروپا اعلام میکند برای راضی کردن ترامپ به حفظ برجام، دست به تحریم ایران میزند تا شرایط ترامپ را بپذیرد!د- لیبرالهای داخلی که شماری از آنها ننگ وطنفروشی در فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 را بر پیشانی دارند در برخی از روزنامههای زنجیرهای تقصیر خروج احتمالی آمریکا از برجام را به حساب صنایع موشکی ایران و حمایت کشورمان از جبهه مقاومت مینویسند! و به روی نامبارک خود هم نمیآورند که اگر موشکهای ایران و حمایت از مقاومت نبود باید پوتین داعش را واکس میزدند!5- و کوتاه سخن آنکه؛ وقتی برجام برای ما یک فاجعه و برای آمریکا یک سند طلایی است، کدام عقل سلیمی باور میکند که ترامپ قصد خروج از برجام را داشته باشد؟! از این روی و با توجه به شواهد مستند و غیر قابل تردیدی که به آن اشاره شد و امروزه مورد اعتراف بسیاری از دولتمردان نیز هست، به آسانی میتوان نتیجه گرفت که خروج از برجام برای آمریکا یک فاجعه و برای ما یک فرصت طلایی خواهد بود و یکی از موانع اصلی پیشروی تحقق شعار سال و پیوستهای آن را از میان برمی دارد. خروج ما از برجام عربدههای ترامپ را به التماس تبدیل میکند.
منبع: مازند مجلس
کلیدواژه: برجام اقتصادی ترامپ آمریکا هسته ای تمدید می کند امتیازات کشورمان فاجعه تبدیل حمایت طلایی تحریم ها قانون فراوانی موانع گشایش تعلیق موضوع آمریکایی ها عنوان اسلامی تحریم های مقاومت دلار تعلیق ها بخوانید دارند احتمال مقابل آورده خسارت بسیاری کالای التماس بازگشت نداده اند قانونی تهدید انتظار توافق دستاوردی نداشته بدهند رئیس جمهور روزنامه ارمغان بپذیرد اصلی ترین شرایط موشکی عربده های متاسفانه اینارا مطالبه تقریبا دوستان اشاره ای دستاورد تحریم ایرانی پیوست ها بیشتر ده ها نتیجه شریعتمداری تا کنون گفتنی بانک ها تغییر مرزها تولید بانکی نقدینگی ظرفیت های شواهد فراوان جنگ افزار انقلاب پیوست های اغراق آمیز اشاره تحمیل می توان پیش روی مشکلات معاهده می تواند مبارزه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mazandmajles.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مازند مجلس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۰۰۴۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست