ابوالحسن تنهایی: منطق قرآن استقراست/ دانشآموزان ابتدایی با منطق قیاس بیگانه هستند
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۷۹۵۱۹۹۶
حسین ابوالحسن تنهایی، استاد دانشگاه آزاد تهران مرکز در گفتوگو با خبرگزاری ایکنا؛ درباره کتاب قرآن که برای مقطع اول و دوم دبستان تدریس میشود عنوان کرد: این کتاب چند ایراد دارد؛ یکی اینکه تکنیک ابتدایی در این اثر به کار برده شده است که کودکان از این تکنیک پیشتر هستند و از تکنولوژی روز استفاده میکنند و ارائه کتاب به این شکل آنها را دچار خستگی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به اینکه تصاویر به کار رفته در کتاب، سادهلوحانه و ابتدایی است، افزود: این اثر خارج از حوصله کودکان است. از سویی حجم کتاب زیاد است و در این سن و سال حوصله خواندن آن را ندارند. نکته دیگر درباره این کتاب آن است که میخواهد همه چیز را به صورت ساده و دید سنتی به خدا موکول کند، بدون اینکه تبیینی صورت گیرد.
تنهایی اظهار کرد: کودکان زمان ما به دنبال علتهای به خصوص و روشنی میگردند. اینکه همه چیز را به خدا موکول کنیم، موضوعی است که خارج از درک و فهم کودک است و نیازمند تبیین است. در حالی که در این کتاب به کودکان آموزش داده میشود که هر آنچه ایجاد شده و وجود دارد به خاطر آن است که خدا میخواهد.
وی با اشاره به اینکه با ارائه چنین روندی، کودکان زود خسته میشوند، گفت: دین را این گونه تعلیم نمیدهند. این کتاب از اصول آموزش و پرورش برخوردار نیست. این تصور باید تغییر کند که هر چیزی را به سادگی بگوییم به آن دلیل است که خدا میخواهد. کودکان این موضوع را در سنی میپذیرد و در سن دیگر به آن شک میکنند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: کلمه تعلیم و تربیت طی دوره سی یا چهل ساله مورد استفاده قرار میگیرد بدون آن که به اصول آن عمل شود. جوانان قدیم به نسبت جوانان امروز مذهبیتر هستند. متاسفانه مسئولان ما گوششان بدهکار کارشناسان این حوزه نیست و هر کاری که میخواهند میکنند و معتقد هستند که کارشناسان و متخصصان اشتباه میکنند و متخصصان نیز از فرط تکرار و بیان این مسئله خسته شدهاند.
وی با اشاره به اینکه چنین روندی نتیجه مناسبی در بر نداشته و ندارد، تصریح کرد: با چنین کتابی، نه تنها دین انتقال پیدا نمیکند، بلکه شوق و ذوق نیز در کودک ایجاد نمیشود و به نوعی از دین دلزده میشود. حجم، تکنیک، تصور و تصاویر سادهلوحانه از جمله مشکلات این اثر است. آنان که این کتاب را نوشته و در مدارس عرضه کردهاند، یک پدیده تکراری بی استفاده را ارائه میکنند.
تنهایی ادامه داد: این کتاب، کلیشه تکراری بودن است که شاید نوعی پوچی ایجاد کند، زیرا تبیین علمی ندارد. کودک میتواند از همان ابتدا استدلال داشته باشد. این کتاب بسیار خستهکننده و بیروح است که مشکلی از کودکان حل نمیکند و نه فقط مفید نیست، بلکه مضر هم است.
وی در پاسخ به اینکه پیش گرفتن چنین روندی در گرایش کودکان به دین طی بزرگسالی چه تاثیرگذاری خواهد داشت، گفت: این روند سبب بیگانه شدن کودکان از فرهنگ خود و قرآن کریم میشود. دانشجویانی داشتیم که در مسابقات حفظ قرآن شرکت کرده بودند، ولی همین دانشجویان در سر جلسه امتحان به کمیته انضباطی برده شدند، زیرا تقلب کرده بودند. بر این اساس نمیتوان گفت که چنین آثار تاثیرگذار هستند.
تنهایی با بیان اینکه چنین آثاری به نوعی بازی درآوردن است، اظهار کرد: هزینه بسیاری میشود و سکه بهار آزادی هم به عنوان جایزه به نفرات داده میشود، کلماتی از قرآن هم حفظ میشود، ولی چه تاثیری دارد؟ مگر ابن ملجم قرآن را حفظ نکرده بود؛ آیات قرآن چه تاثیری روی وی گذاشت؟ مگر علمای اموی قرآن را نمیدانستند و به حکم قرآن و علمای خود همچون امیرالمومنین زمان معاویه، سر امام حسین (ع) را نبریدند؟ بر این اساس باید گفت که چنین رویکردی اثر ندارد و این نحوه فعالیت دین را آموزش نمیدهند.
وی گفت: نتیجه چنین فعالیتی آن است که انواع فساد و آسیب در جامعه بسیار میشود؛ آنچه که هم اکنون میبینیم؛ گرایش به دین کم و دینگریزی فراوان شده است. متاسفانه مسئولان تشخیص درستی نمیدهند و دست به تولید چنین آثاری آن هم برای مقاطع اول ابتدایی میکنند.
تنهایی ادامه داد: این اثر توسط کسانی که سن و سال بالایی دارند نوشته میشود و این افراد میخواهند از طریق این کتاب با کودکان 7 ساله حرف بزنند. کودکان دنیای دیگری دارند که مسئولان از این قضیه بیاطلاع هستند و این سن و سال و مقتضیات آن را به درستی درک نمیکنند.
وی برای رفع مشکل این حوزه پیشنهاد کرد: باید متخصصان روانشناسی، علوم تربیتی و افرادی که تکنیک آموزش و پرورش را میدانند، به فعالیت در این باره بپردازند. اسلام به این افراد نیاز دارد. به کارگیری چنین اصولی در کتابهای درسی که اکنون در حال انجام است، اسلام را تخریب میکند و کودکان را از قرآن دلزده خواهد کرد.
تنهایی عنوان کرد: باید متخصصان روانشناسی، علوم تربیتی و جامعهشناسی هیئتی تشکیل دهند. اولین چیزی که کودک باید یاد بگیرد، طبق منطق قرآن، منطق مشاهده است که مسئولان امر اصلاً متوجه این موضوع نیستند. خداوند در قرآن گفته است که «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا». باید کودکان را به مشاهده طبیعی تشویق کرد و به آنچه مخلوق خداوند است توجه نداد، نه آنچه مخلوق ذهن فرتوت و پیر نویسندگان است.
وی تاکید کرد: منطق این کتاب، منطق قیاس است؛ یعنی همه چیز را خدا ساخته است، بدون اینکه برای کودک تبیین علمی کنیم. این روش، علمی و قرآنی هم نیست و کودک چیزی از آن درک نمیکند. در حالی که منطق قرآن استقراست و نه قیاس. مسئولان متوجه چنین روندی نیستند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه منطق قیاس در حد ظرفیت کودکان 7 و 8 ساله نیست، گفت: نباید نسخهها و پاسخهای از پیش آماده شده را به کودکان بدهیم. در تعلیم و تربیت جدید، باید نسخههای حل مسئله به کودکان داده شود؛ یعنی انسان را در موقعیت حل مسئله قرار دهید. این روش، سبب انتقال برخی کلیشههای ذهنی به نسلهای پیشین است. باید سیره انبیا را دید و از آنها درس گرفت.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۹۵۱۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
به گزارش خبرنگار گروه آموزش و دانشگاه خبرگزاری علم و فناوری آنا، بسیاری از دانشآموزان به دلیل عشق به معلم در کلاس حاضر میشوند و حتی یک ضربالمثل قدیمی در این راستا میگوید که «درس معلم گر بود زمزمه محبتی، جمعه به مکتب آورد، طفل گریز پای را». این ضربالمثل نشان میدهد که مهمترین ابزار یک معلم میتواند محبت باشد.
به بهانه روز معلم با یکی از معلمان مریم بیات از شهرستان ملایر در یک مدرسه دورافتاده مصاحبه و گفتوگویی داشتیم.
مشروح گفتوگوی تفصیلی خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا به شرح زیر است؛
آنا: شرح حال خودتان را به مناسب هفته مقام معلم بفرمایید و اینکه چه شد که به شغل معلمی علاقهمند شدید؟
بیات: از دانشگاه که فارغالتحصیل شدم مشوش بودم و هرجایی و لابلای سطرهای هرکتابی دنبال خودم میگشتم، حتی محیط غنی و آدمهای جورواجور دانشگاه نتوانستند کمکم کنند بفهمم جای درست کجاست.
چند شغل مختلف را امتحان کردم؛ من جمله فروش بستههای آموزشی و حتی نسخه پیچی در یک داروخانه شلوغ مرکز شهر، ولی باز هم چیزی کم بود. مطمئن بودم اینجا جای من نیست. بعد روانشناسی را انتخاب کردم و مدرک آن را نیز گرفتم ولی این هم کم بود.
با تشویق پدر و خواهرم که هر دو فرهنگی هستند در دومین آزمون استخدامی آموزش و پرورش شرکت کردم و وارد دنیایی شدم که هر ثانیهش برام ناشناخته بود. آنجا فهمیدم که به مکان درست و خود درست نزدیک میشوم. از بچهها حس خوبی میگرفتم و همین انرژی من را واداشت تا ادامه دهم.
هر روز همه فکرهایم را پشت در کلاس میگذاشتم و با هر سلامی که میشنیدم به آنها نزدیکتر میشدم. هر روز با هرلبخندی شارژ و با گرفتن دستان کوچکشون همراه میشدم. نوشتن هر کلمهای من را به وجد میآورد و وقتی آنها حرفهایم را میفهمیدند در چشمانشان نور را جستجو میکردم هر روز میجنگیدم تا از غفلت دورشان کنم، تا به آنها بفهمانم دنیا خیلی بزرگ و خدا خیلی مهربان است.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیوبه خودم آمدم و دیدم یکسال گذشته است و توانستم در اولین سال تدریسم ۲۷ دانشآموز کلاس اولی را آموزش بدهم، کاری که هنوز هم خیلی از همکاران با تجربهام جرئت انجامش را ندارند. دیدم آنقدر از این وروجکها درسها گرفتم که دیگر آن آدم سابق نیستم. ظاهراً فقط من به دانشآموزانم درس میدادم؛ ولی در حقیقت در مسیری باهم پیش میرفتیم که هر ثانیهاش به یاد موندنی بود.
روزهایی که میبایست با مشکلات خانوادگیشان کنار بیایم، که قبول کنم همه چیز در خانههایشان روی روال نیست، که گاهی مادر تنهایشان گذاشته و گاهی پدر به دام اعتیاد افتاده، باید غصه کفشهای پارهشان را میخوردم و گاهی باید از پریده بودن رنگشان گرسنگیشان را میفهمیدم، گاهی بهجای مادر باید دست محبت به سرشان میکشیدم تا حداقل یک ساعت در کنار من فراموش کنند که فرزند طلاق هستند، یا حتی برای یکی از آنها بند کفش میبستم. روزهایی که باید همه این مشکلات را گوشه ذهنم انباشته میکردم و با هر روشی که از دستم برمیآید به آنها بابا و آزاده را یاد میدادم، جایی که از کمترین وسایل کمک آموزشی خبری نبود.
روزهایی که بیشتر از اینکه به دانشآموزانم کمک کند، به من کمک کردند تا رسالتم را در زندگی یعنی ایستادن وسط نادانیها و جنگیدن علیه تاریکی پیدا کنم. سخت بود، سختتر از هر تغییر دیگری، اما نتیجه دلگرمم میکرد: روی کاغذ کوچکی نوشته بود خانم عزیزم دوستت دارم.
آنا: یک تعریف از تدریس اثزبخش و اثرگذار بفرمایید؟ شرایط و ویژگی های یک تدریس اثربخش به چه صورتی است و بفرمایید که شما در این خصوص برای ترغیب دانش آموزان به درس از چه روشها و راهکارهایی استفاده میکنید؟
ضرورت برنامهریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم
بیات: به نظر بنده تدریس اثربخش تدریسی است که با توجه به استعدادها، ظرفیتها و تفاوتهای فردی دانشآموزان برنامهریزی میشود و چند روز پیش از تدریس باید شرایط آموزش آن مفهوم در دانشآموزان از نظر روحی و ایجاد انتظار رویارویی با یک درس جدید و هم از نظر تامین پیش نیازهای لازم ایجاد شود. بهطور مثال اولین کلمهای که دانشآموز فرا میگیرد «آب» است، پیش از آن حدود یک هفته با داستان، کاردستی، نقاشیهای جذاب و ایفای نقش در کلاس زمینه آموزش آن رو فراهم میکنیم، بعضی دانشآموزان لمسی هستند و با کاردستی درست کردن بهتر ارتباط برقرار میکنند، بعضی از آنها سمعی هستند و داستان گویی برای آنها مفید است، بعضی از آنها هم بصری هستند و با نقاشیهای ساده جذب میشوند. به همین منظور برنامهریزی یک طرح درس حداقل دو روز پیش از تدریس لازم به نظر میرسد.
باید ذهن دانشآموزان برای دریافت مفهوم آماده و ورزیده باشد
به مرور که تجربه کسب میکنیم و با گذشت یک یا دوماه از سال تحصیلی، حیات کلاس را خوب درک کرده و با توجه به حالات مختلف بچهها میتوان موضوعات مختلفی را برای تدریس انتخاب کرد. بهترین زمان برای تدریس هر مفهوم زمانیست که ذهن دانشآموزان برای دریافت آن مفهوم آماده و ورزیده باشد.
آنا: همانطور که به تاثیرگذاری نقش معلم بر تربیت دانشآموزان آگاه هستید، بفرمایید راهکاری کاربردی برای یک تدریس اثربخش چیست؟
بهترین راه همراه شدن با دانشآموز و روحیات است
بیات: به منظور ترغیب دانشآموزان برای تدریس، بهترین راه همراه شدن با دانشآموز و روحیات وی است. اگر دانشآموز برای لحظهای این احساس را داشته باشد که معلم و اهدافش از او جداست، ممکن نیست بتوان کلاس را حتی مدیریت کرد، چه برسد به آن که امور آموزشی و تربیتی محقق شود. همراه شدن با دانشآموزان از طریق مشارکت در تمرینها و بازیهایشان و مشارکت دادن آنها در امور مدیریت کلاس میسر است. بهعنوان مثال میتوان افرادی را بنا به شناخت تواناییهایشان مسئول انضباط کلاس، مسئول بررسی تکالیف دانشآموزان یا مسئول مراقبت از اموال کلاس قرار داد. این امر علاوه به القای حس مفید و با ارزش بودن و افزایش اعتماد به نفس میتواند آنها را به انجام امور درسی علاقمند کند.
دانشآموزان انعطاف آموزگار را درک میکنند و خود را با آن هماهنگ میکنند. بهطور مثال اگر روزی از کوتاهی آنها در انجام تکالیف چشمپوشی کنید مانند یک دوست اشتباهات شما را در خلوت به شخص شما گوشزد خواهد کرد.
در منطقهای که بنده تدریس میکنم بخصوص در دوره اول (پایههای اول دوم و سوم) به شوق آوردن دانشآموزان با هدیههایی به کوچکیِ یک مداد مشکی خیلی رایج است. متاسفانه با دانشآموزانی روبرو هستیم که بعضا سادهترین و ابتداییترین نیازهایشان طرد شده و کلاس و مدرسه را راهی برای ثابت کردن خودشان میدانند. دانشآموزانی که اگر پدرانشان در دام اعتیاد نباشند قطعاً صدها کیلومتر آنطرفتر در دورترین شهرها مشغول به کار هستند.
در این سالها آموختهام با هموار کردن اولین نیازهای کودکانم امنیت، دوست داشته شدن و مفید بودن است. به سادگی میتوانم آنها را در هر امری با خود همراه کنم. کودکان در سنین دبستان بیشترین تاثیر را از آموزگار خود میگیرند و با او همذات پنداری عمیقی دارند.
آنا: توصیه و رهنمودی اگر به معلمان برای تدریس اثربخش دارید، بفرمایید؟
بیات: برای اینکه جایی در دل دانشآموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم میدانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافیست مانند آنها باشید. با خصوصیاتشان همراه شوید، درکشان کنید و برای ضعفهایشان تدبیری بیاندیشید. کافیست کلاس را از روند قابل انتظار آنها خارج کنید.
برای اینکه جایی در دل دانشآموزانتان باز کنید و از آن راه هرطور لازم میدانید خمیر وجودشان را شکل دهید کافیست مانند آنها باشیدامسال با توجه به اینکه در پایه اول خدمت میکنم تصمیم گرفتم هر روز با روحیات کلاسم پیش بروم. اولین لحظات دیدارمان را به احوالپرسی میگذارنیم. سپس کمی با هم حرکات نرمشی انجام میدهیم، فعالیتی که هم مشکل خوابآلودگی آنها را حل میکند و هم برای شروع درس نشاط کافی به آنها تزریق میکند. سپس به کمک چند دانشآموز که مسئول هستند تکالیف روز قبل را بررسی میکنیم و در صورت نیاز یکی از دانشآموزان بخشی از آن را روی تابلو نوشته و توضیح میدهد، این کار آنها را در مدیریت کلاس مشارکت میدهد و وقتی خودشان را بخشی از کلاس بدانند برای بهتر شدن آن قلباً تلاش خواهند کرد.
پس از آن (حدوداً ۱۰ دقیقهی آخر زنگ اول) همه با یکدیگر لقمههای سالمی که از منزل همراه داریم را میل میکنیم. این کار برای دانشآموزانی که اول صبح میلی به خوردن صبحانه ندارند خیلی مفید است؛ مغزشان مواد مغزی لازم را دریافت میکند، صبحانه خوردن را تمرین میکنند و برای ورود به آموزش آماده میشوند. از طرفی با انتخاب لقمههای سالم برای صبحانه، آنها شانس بیشتری برای داشتن یک تغذیه سالم در آینده خواهند داشت.
باید توجه داشت که دانشآموزان در دوره اول ابتدایی در هر بار بیش از ۲۰ تا ۲۵ دقیقه نمیتوانند بر موضوعی تمرکز کنند. لذا با مدیریت زمان و با تلطیف تدریس توسط شعر و بازی و ایفای نقش میتوان تا حد زیادی این توجه را افزایش داد و عمق بخشید.
آنا: نکته پایانی و تکمیلی؟
از تأثیر معلمان بر لوح سفید کودکان نباید غافل شویم
بیات: در پایان از همه همکارانم در جایجای این میهن سرافراز تمنا میکنم از تاثیرشان بر لوح سفید کودکان غافل نباشند. کودکان هر خصلت خوب و بدمان را فرامیگیرند، با هر فریادمان از ما دور میشوند و با هرلبخندی خود را در آغوش خدا حس میکنند. خود را تربیت کنیم و مراقب رفتار خود باشیم و خواهیم دید که آنها به بهترین شکل خود رفتار خواهند کرد.
آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر میشود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاریست که برای تامین معیشت خانوادهش مجبور است دو شیفت کار کنداگر امکان تدریس در مناطق محروم را دارید از آن چشمپوشی نکنید. در بعضی نقاط کشورم دانشآموزان مستعد و خلاقی منتظر حضور شما در کلاس هستند که از سادهترین امکانات و حقشان در خانه و جامعه محرومند، که منتظر رسیدن یک پیامبر مهربانی برای قلب کوچکشان هستند. دانشآموزانی که شاید سالی یکبار به زحمت بتوانند کفش یا لباسی نو بر تن کنند، ولی هنگام تدریس یک گام از شما جلوترند و با جملاتی که ادا میکنند شما را شگفت زده میکنند. فرزندانی که اگر میشد برای هرکدامشان مادر و پدر شویم چه آیندههای درخشانی که رقم نمیزدند!
از مسئولان کشورم بهخصوص وزیر آموزش و پرورش تقاضا دارم دانشآموزان کشورم را بخصوص در مناطق محروم حمایت کنند. حتماً با کمترین هزینهها ولی به شکل اصولی میتوان بسیاری از آنها را از ورطه اعتیاد و بزه دور کرد و به عنوان آخرین خواسته تقاضا دارم به معیشت جامعه معلمان توجه دوباره شود. آموزگاری که با فراغ بال در کلاس حاضر میشود حتما تاثیرگذارتر از آموزگاریست که برای تامین معیشت خانوادهش مجبور است دو شیفت کار کند. نمیتوان از تاثیر روحیات و خلقیات آموزگار بر کلاس درسش غافل شد.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیوانتهای پیام/