ماه خیلی هم تنها نیست! + عکس
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۰۷۶۵۷۶
هرچند از تنهایی ماه کمتر سخن به میان آمده است. درباره زیباییها و زشتیهای یک شعر یا اثری که به عنوان شعر منتشر میشود، دلایل و سببهایی وجود دارد که بیاشاره به آنها قابل قبول برای مخاطب نیست.
گروه فرهنگ و هنر مشرق - حمیدرضا شکارسری چند سال پس از شاعری کردن، کار نقد و بررسی اشعار شاعران همروزگار خود و بیشتر نقد اشعار شاعران همنسل یا نسلهای یکی- دو دهه قبل و بعد از خود را در دستور کار قرار داد، تا آنجا که در مرز 50 سالگی، دیگر بیشتر به عنوان منتقد مشهور شد تا شاعر، اگرچه تعداد مجموعهشعرهای چاپشدهاش گواه این است که او به اندازه کتابها و نقدهای مطبوعاتیاش، شعر هم سروده است، البته آمار دقیق دست خود او است!
شکارسری، منهای دهه اول شاعریاش که بیشتر در قالبهای کلاسیک شعر میگفت، بعدها شاعری شد که بیشتر به سرودن شعرهای سپید مشتاق است و کمتر شعر سنتی یا کلاسیک میگوید و شاید کمتر از آن، تمایل به سرودن شعرهای نیمایی دارد؛ نوع شعرهایی (شعر نیمایی) که طی 3-2 دهه اخیر، در جامعه شعری نسبت به شعر سپید کمرونق شده و شاعران بسیار کمی تمایل به سرودن آن دارند؛ انگار با آمدن و بویژه جا افتادن شعر سپید، دیگر کهنه شده است؛ در صورتی که این اشتباه محض بوده و ظرفیت و ظرافتهای شعر و شیوه نیمایی بسیار گسترده است به طوری که شعرهای چشمگیر و حتی شاهکارهای بسیاری در این نوع، قابل خلق و آفریده شدن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما درباره مجموعه مدنظر، ابتدا میتوان گفت نام مجموعه مستعمل است؛ اگرچه «ماه» بیشتر انیس «تنهایی»ها بوده، هرچند از تنهایی و تنها بودن ماه کمتر سخن به میان آمده است. درباره زیباییها و زشتیهای یک شعر یا اثری که به عنوان شعر منتشر میشود، دلایل و سببهایی وجود دارد که بیاشاره به آنها (بالطبع به صورت کلیگویی که این فلان است و آن بهمان، پس مثلا در نتیجه این خوب است و آن بد)، قابل قبول برای مخاطب نیست؛ همانگونه که شعر باید از راههای خود برای مخاطب باورپذیر و جذاب باشد، همانگونه که از راه منطق و برهان شعری نیز باید چنین باشد. از اینرو، میگوییم شعر اول مجموعه در حد تخیل و بیانی که دارد، زیباست و هیچ زیبایی دیگری جز این دو وجه از وجوه بسیار و بیشمار شعر را برنمیتابد.
یعنی اینگونه اشعار، با اینگونه ویژگیهای محدود، توانایی هیچگونه تغییر و تحولی را نصیب جهان نکرده و هیچ نگاهی را تازه نمیکند، با اینکه خالی از تخیل نیست و از بیان شاعرانه هم بینصیب نیست. البته اینگونه اشعار و نه الزاما این شعر، از یک منظر شاید قابل دفاع باشد؛ آنجا که بتواند یا میتواند در حد یک تابلوی زیبای نقاشی که کشیده شده و همچون میوهای رسیده، باشد. با این همه، شاید بتوان گفت اینگونه اشعار هیچ فایدهای ندارد و تنها فایدهاش آن است که نگاه ما را به زیبایی میدوزد یا دست بالا اینکه تلاش میکند مخاطبان زیبایی را فراموش نکند:
«در آسمان شب/ اشاره میکند/ زمین به صبح:/ ماه به روی قلهای نشسته است» (ص 7)
در شعر «سال تحویل» که 3 شعر کوتاه است، هیچ ابتکار و ذوقی اعمال نشده، جز اینکه بعضی کلمات خودشان بار معنایی داشتهاند و این امر خود ایجاد تداعی معانی میکند که تازه آن هم مستعمل است؛ مثلا «باران» ما را به یاد «آبسالی» میاندازد، «خوابیدن ساعت» به یاد ناقص شدن «هفتسین» و «باد» ما را به یاد پرپر شدن «خنده» یا مفاهیمی در این حد و حدود. یعنی شاعر روی اشعار کوتاهش هیچ کاری انجام نداده و همهچیز از پیش معلوم است؛ یعنی این منطبق بر زیباییشناسی شعر دیروز است که هرچه ابیات و شعر از کلمات و مفهومش قابل حدس باشد، ارجمندتر به نظر میرسد؛ در صورتی که در شعر امروز هرچه کلمات و مفاهیم غیرقابل حدس و غافلگیرانه باشد، ارجمندتر و مدرنتر است. عجیب اینکه این مهم در اغلب شعرهای نیمایی این دفتر رعایت نمیشود؛ در صورتی که ما با یک شاعر منتقد طرف هستیم:
1- «سال تحویل/ باران میبارد/ آبسالی خواهد شد».
2- «سال تحویل/ ساعتم خوابید/ هفتسین ناقص شد».
3- «سال تحویل/ باد میآمد/ خندهام را میبُرد».
وزن عروضی اغلب سبب میشود فعل و فاعل و مصدر و اسم و چه و چه و چه در ابیات جابهجا شوند؛ امری که بالطبع باید گفتار و نوشتار را دچار افت و کاستی و حتی الکن کند اما شاعران بزرگ ما اغلب از این کاستی، برجستگی ساختهاند و از این فرود، فراز؛ آنگونه که از اوزان متنافر، به خوشآهنگترین و بهترین اشعار رسیدهاند! شاعران بزرگ دیروز ما از جابهجایی ناگزیر فعل و فاعل و مصدر و اسم و ... به گونهای بهره بردهاند که شعر را به لحاظ موسیقایی و بلاغت و فصاحت، به درجه بالاتر و شیواتری رساندهاند. این در صورتی است که شکارسری در شعرهای نیمایی خود- با اینکه نسبت به شعر و قالبهای کلاسیک آزادتر است- نتوانسته از این جابهجایی فعل و فاعل و... بهره ببرد و به صورت معمول، بسیاری از کارهایش را در این دفتر دچار افت و نارسایی کرده است؛ مثلا «هیچکس» در شعر ذیل که بهتر بود در ابتدای سطر میآمد اما وزن به شاعر این اجازه را نداد و او نیز ابتکاری خرج نکرد:
«آسمان این دیار را/ بیستاره هیچکس ندیده است» (ص14)
از بس بیان افت پیدا کرده که حتی معنای ساده و معمولی این سطر به وضوح نشان داده نمیشود، اگرچه طبیعی است ما میفهمیم که شاعر چه میگوید.
در جای دیگر با «نیافریدهاند» نیز یکی از شعرها شروع میشود و بعد با تعابیر و تصویری زیبا، «نیافریدهاند» دوباره تکرار میشود اما این تکرارهای زیبا در سطر، در پایان نهتنها جمع نمیشود تا شعر را دچار فرم کند، بلکه انگار در صفحه 18 از چند سطر پراکنده تشکیل شده است؛ سطرهای مستقل که توان استقلال بخشیدن به شعر را ندارند؛ هرچند واژه «مرگ»- که پایان هر چیز را رقم میزند- در پایان شعر، در پی انسجام بخشیدن به شعر میآید و نیتش به نوعی برآورده میشود اما شعر دچار انسجامی که از نوع و جنس خود شعر است، نمیشود، چرا که به هر جای این شعر سطرهایی میتوان افزود که با «نیافریدهاند» شروع میشود. با این همه، انصاف نیست اگر نگوییم 3-2 سطر آخر شعر صفحه 18 زیبا و جاافتاده است؛ آنقدر که اگر همه سطرهای شعرهای این دفتر چنین بودند، فصاحت و بلاغت و شیوایی شعرهای این دفتر و بالطبع، تا حد زیادی برجستگی آنها تضمین میشد:
«و مرگ را نیافریدهاند/ مگر در انتهای جستوجوی زرد ما/ که تا کنار سبز تو نمیرسد/ و زرد میشود»
و باز با این همه، شعر صفحه 26 در عین سادگی، دچار خوشفرمترین و خوشساختترین شعرهاست. هرچند ظاهرا نیت شاعر این است که شعرهایش مدرن و خوشفرم و ساخت باشد و جزئینگر اما بیشتر از آنطرف بام میافتد؛ تا آنجا که گاه شعرها به جای اینکه از خود شاعر فراتر روند، به یک جُک و لطیفه- آن هم بیمزه- تبدیل میشوند:
«سهم من از آسمان/ موقع عبور دستهای پرنده/ ... فضلهایست که.../ باز هم غنیمتی است» (ص 32).
اگرچه سادگی شعر صفحه 33: «با این همه همسایهها/ چه تنهاست/ ماه!» یک فراروی و فراتر رفتن از خود شاعر را نوید میدهد یا شعر صفحه 36: «برف/ صبح زود/ بر پیادهرو/ شعر نانوشتهایست».
به هر حال از شکارسری شاعر و منتقد بیش از این انتظار میرفت؛ هرچند او را بیشتر در شعرهای سپیدش باید پیدا کرد، چرا که اگر شعر را مدتی در قالبی یا شیوهای خاص رها کنی، او نیز تو را در آن زمینه رها خواهد کرد که کار نیکو کردن از پُر کردن است. در پایان، یکی از بهترین، خوشفرمترین و خوشساختترین شعرهای این دفتر را میخوانیم:
«با مرگ تو/ به مردن نه/ باید به زندگی/ ایمان بیاوریم/ وقتی که میتوان/ با چند شعر خوب/ در اوج یادها ماند/ و جاودانه ماند/تو/ با آفتاب شعر/ در چشم/ با کوه شعر/ در مُشت/ با شط شعر/ بر لب.../ با مرگ تو/ باید به مرگ/ بیاعتقاد باشم/ باید به زندگی/ ایمان بیاورم».
*روزنامه وطن امروز
ارسال به تلگراممنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۰۷۶۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۷ نقطه از گلستان میزبان برنامههای دویست و نود و یکمین سالروز تولد مختومقلی فراغی است
به گزارش جام جم آنلاین از گرگان الهام متین گفت: از ۱۱ تا ۲۷ اردیبهشتماه سال جاری در ۱۷ شهرستان و منطقه استان گلستان، ویژه دویست و نود و یکمین سالروز تولد مختومقلی فراغی، شاعر و عارف شهیر ایرانی ترکمن برنامههای متعدد و متنوعی پیشبینی و برنامهریزیشده و در طبق یک جدول زمانی مشخص اجرا خواهند شد.
وی افزود: این برنامهها با شعار «مختومقلی فراغی؛ همبستگی اجتماعی و هویت ایرانی اسلامی» و با تشکیل محفل شعر و سخنرانی با محوریت این شاعر شهیر در عصر ۱۱ اردیبهشتماه در مجتمع فرهنگی و هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بندرگز آغاز میشود.
متین ادامه داد: برنامههایی نیز به میزبانی مجتمعهای فرهنگی ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی به ترتیب در شهرستانهای کردکوی، بندر ترکمن، علیآباد، آققلا و گنبدکاووس از تاریخ ۱۲ تا ۲۵ اردیبهشتماه با محوریت این شاعر ایرانی ترکمن برپا میشوند.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان، گفت: همچنین در تالار فخرالدین اسعد گرگانی، کتابخانه امام محمد غزالی، شهر تاتارعلیا، شهر فراغی، روستای گرکز، روستای قزلجه آق امام، شهر ینقاق، روستای حاجی قوشان، دانشگاه گنبد نیز برنامههایی اجرا خواهند شد.
الهام متین، با اشاره به اینکه در تاریخ ۲۷ اردیبهشتماه، برنامه متمرکزی در آق تقای مزار مختومقلی برپا میشود و پایانبخش مجموعه برنامههای نکوداشت است، درباره محتوای برنامهها، گفت: نشستهای آموزشی تبیینی، سخنرانی و شعرخوانی موضوعی و اجرای موسیقی سنتی با محتوای اشعار مختومقلی فراغی و نیز نمایش و سرود و تجلیل از مختومقلی شناسان ازجمله برنامههای پیشبینیشده است.
وی با اشاره به برپایی جلسات متعدد استانی و شهرستانی و ملی برای توجه ویژه به مختومقلی فراغی شاعر و عارف شهیر ایرانی ترکمن، گفت: مکاتبات اداری به انجمن مفاخر کشور بهمنظور ثبت تاریخ ولادت مختومقلی در تقویم ملی انجامشده است. همچنین مکاتباتی با بنیاد مفاخر ایران انجامشده و به دنبال آن هستیم که مختومقلی فراغی بهعنوان ۲۷۴ مین چهره فاخر ایران اسلامی به ثبت برسد.
الهام متین ضمن دعوت از فرهیختگان و اهالی فرهنگ و شعر و ادب و عموم مردم به حضور و بهرهمندی از برنامهها، افزود: همچنین در گستره ملی در مهرماه سال جاری نیز برنامهای پیشبینیشده است که متعاقباً جزئیات آن اعلام خواهد شد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گلستان در بخش پایانی سخنانش با تأکید بر اینکه برپایی چنین رویدادهایی نیازمند بازتاب رسانهای ویژه و گسترده است، گفت: امیدوارم با طراحی سایت و سامانهای برای تجمیع تمامی رویدادها و برنامهها و اقداماتی که در سالیان گذشته تا به امروز انجامشده بتوانیم آرشیوی منسجم و قابل بهرهبرداری آیندگان تهیه کنیم.
وی ادامه داد: همچنین تا به امروز و به گواه برخی از صاحبنظران حدود ۴۰ عنوان کتاب درباره این شاعر شهیر قلمی و منتشر شده و لازم است در فضایی اینچنینی با رعایت حقوق مؤلفین و ناشرانش تجمیع شده تا به سهولت در اختیار همگان قرار بگیرد.