نقی گولم زد، هر روز من را کتک می زد
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۱۰۳۴۸۰
خبرگزاری میزان- بعد از مشاهده درگیری و مشاجرات متعدد بین پدر و مادرم و در نهایت جدایی آنها، وقتی داشتم از درون میسوختم، "نقی" را برای جبران همه کمبودهای عاطفی ام انتخاب کردم، اما نمیدانستم.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان،پدرم از خانوادهای ثروتمند و بزرگ بود که بنا به دلایلی در سن ۱۷ سالگی داماد شد و من به عنوان فرزند بزرگش یک سال بعد از عروسی اش با مادرم به دنیا آمدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدرم فردی خوشگذران و اهل رفیق بازی بود، همین ویژگی هایش باعث خشم مادرم و درنهایت درگیریهای شدید زناشویی بین آنها میشد.
از کودکی ام هرچه به خاطر دارم درگیریهای شدید بین پدر و مادرم بود که در نهایت مادر در ۱۳ سالگی ام ترجیح داد مرا به پدرم تحویل داده و خواهر ۵ ساله ام را نزد خود نگهداشته و از پدرم جدا شود.
جدایی پدر و مادرم بدترین خاطره زندگی ام است، مادرم هرچند بدخلق بود، اما برای من فردی دوست داشتنی و منبع عاطفی مطمئنی بود که در آغاز نوجوانی این پایگاه عاطفی را به ناچار از دست دادم.
تنها چند ماه بعد از طلاق پدر و مادرم بود که با "نقی" آشنا و خیلی زود به وی وابسته شدم، در پی ابراز علاقه شدید نقی و در نهایت مخالفت خانوادهها با اینکه در سنی قرار داشتم که در واقع باید به بازی و سرگرمی و شیطنتهای بچه گانه ام میپرداختم، اما خیلی زود وارد زندگی زناشویی شدم.
نقی هرچند نخست به شدت به من ابراز علاقه میکرد، اما تنها کمتر از شش ماه نشان داد که وی نیز مانند پدرم دست بزن داشته و روحیه پرخاشگرانهای دارد.
نقی بعدها مرا روزانه برای ساعتهای طولانی در آپارتمان حبس کرده و خود به محل کارش میرفت، در همه این مدت پدرم نیز از وی حمایت میکرد؛ من از هرگونه ارتباطی با محیط بیرون از خانه منع شده بودم، مدتی با همسرم سر ناسازگاری و درگیری شدید پیدا کردم، اما دوباره زندگی مان را ادامه دادیم.
در ذهنم هر خصوصیتی را که پدرم داشت همسرم نیز داشت، به نظرم آنها دقیقا شبیه همدیگر بودند؛ بعدها من هم برای فرار از تنهایی، از طریق شبکههای مجازی با تعداد زیادی از افرادکه بیشترشان از جنس مخالف بودند آشنا شده و در رفاقت با آنها را باز کردم، ولی در نهایت یک روز پدرم متوجه قضایا شده و مرا تا حد مرگ به باد کتک گرفت و اکنون همسرم نیز از من دلسرد است.
حالا درونم آشوب است که با آن همه تعارض، یعنی پدرم، همسرم و ... با آن همه اشتباهاتم چه باید بکنم؟
نظر کارشناس
استرس بالا، احساس کمبودهای عاطفی، ناسازگاری با اطرافیان، عدم تمرکز بر یک موضوع خاص و بی هدفی و افسردگی در کنار بسیاری از فشارها و اختلالات روانی مثل شخصیت وابسته از ویژگیهای فرزندان طلاق به شمار میآید که در کودکی شاهد درگیریهای مداوم والدین خود بوده اند که در نهایت به طلاق منجر شده است.
فرزندان طلاق در معرض انواع آسیبهای اجتماعی از جمله ارتباط با جنس مخالف و ازدواج زودرس قرار دارند، چنین فرزندانی در پی خلاء عاطفی ناشی از غیبت یک یا هر دو سرپرست در صدد جبران این خلاء با شیوه گزینش همسر و یا عشق زودهنگام در نوجوانی برمی آیند، البته عشقهای چنین افرادی به علت نوعی دیدگاه رادیکالی در خصوص شریک زندگی شان معمولا پایدار نیست.
چنین افرادی معمولا از شرایط موجود، احساس رنج و انزجار کرده و مدام در پی ایجاد شرایطی جدید و، اما مطلوبتر برمی آیند، به ویژه زمانی که احساس کنند مورد بی مهری، بی توجهی و یا محدودیت قرار گرفته اند همانند شخصیت این داستان که در پی اعمال محدودیتهای شدید، از طریق شبکههای مجازی در صدد رفع نیازهای عاطفی خود برآمده است.
در حقیقت زوجهای جوان باید مهارتها و آمادگیهای لازم برای آغاز زندگی مشترک و تعامل با شریک زندگی خود را پیش از ازدواج به دست آورند.
اما متاسفانه ازدواجهای زودهنگام براساس احساسات دوران نوجوانی، فرار از شرایط نامناسب خانوادگی، خارج از چارچوب خردورزی و تنها براساس احساس و یا معیارهایی است که زمینه ساز یک زندگی مشترک پایدار و باثبات نیست و متاسفانه این حوادث در خانوادههای سنتی و طلاق به وفور رخ میدهد که برای جامعه یک معضل و آسیب جدی به شمار میآید.
برهمین اساس متولیان و مدیران جامعه بایستی برای این مهم با توجه به یافتههای جامعه شناسانه اقدام در خور و شایستهای انجام دهند.
قاسم گرجی، کارشناس ارشد روانشناسی مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان مازندران
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۱۰۳۴۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پسر روانی مادر پیرش را کشت و در خانه آتش زد
ساعت ۱۰ شب شنبه ۱۵ اردیبهشت ساکنان ساختمانی در محله وردآورد صدای درگیری و مشاجره مادر و پسر همسایه طبقه سوم را شنیدند. به گزارش خبرآنلاین،دقایقی بعد ناگهان صدای زن همسایه خاموش شد اما استشمام بوی شدید سوختگی که کل ساختمان را پر کرده بود همسایهها را از خانههایشان بیرون کشید. بهدنبال بوی دود و سوختگی، آنها به طبقه سوم رسیدند و دریافتند این بو از خانه مادر و پسر میآید. بلافاصله آنها با آتشنشانی و پلیس تماس گرفتند. وقتی همسایهها پشت در خانه رسیدند پسر جوان فریاد میزد: «بروید! اگر از اینجا دور نشوید خودم را با اسید میسوزانم.» لحظاتی بعد مأموران کلانتری وردآورد و آتشنشانی وارد محل شده و از پسر جوان خواستند تا در را باز کند. اما تهدیدهای او ادامه داشت و فریاد میزد: اگر کسی نزدیک شود خودم را با اسید میسوزانم. از آنجایی که صدایی از زن صاحبخانه به گوش نمیرسید، مأموران احتمال دادند که بلایی سر پیرزن آمده باشد.با این احتمال موضوع به بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت اعلام شد. با حضور تیم جنایی در محل و پس از دقایقی صحبت با پسر جوان، او تسلیم شد و در را باز کرد. با ورود تیم جنایی به محل آنها با جسد پیرزن جلوی در آپارتمان روبهرو شدند که در حال سوختن بود. خانه بهم ریخته و کنار جسد چاقو، پیچ گوشتی و ظرفی افتاده بود که پسر جوان مدعی بود داخل آن اسید است و میخواسته با آن، خودش را بسوزاند. امدادگران آتشنشانی، بلافاصله جسد را خاموش کردند. یکی از همسایهها در تحقیقات میدانی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت گفت: این پسر مشکل روحی و روانی دارد و حتی مدتی هم در مرکز درمانی بستری بود. شب حادثه صدای مشاجره او و مادرش را شنیدم که مادرش میخواست او قرصهایش را بخورد اما وی امتناع میکرد. اعتراف به قتل پسر جوان که وضعیت روحی خوبی نداشت در رابطه با جنایتی که مرتکب شده بود، گفت: مادرم مدام میگفت تو دیوانهای و باید قرصهایت را بخوری. این کلمات مرا تحریک کرد. حس بدی به من دست داده بود و صداهایی میشنیدم که از من میخواست از مادرم انتقام بگیرم. وقتی داخل آشپزخانه بود به سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعلههای آتش تازه متوجه شدم که چهکار کردهام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمیتوانستم بدون مادرم زندگی کنم.
در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده اما متهم تصور میکرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد. کانال عصر ایران در تلگرام