به یاد تهرانپژوهی که از میان ما رفت
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۱۶۳۷۸۱
با مرگ دکتر عباس منظرپور در 28 فروردین در 89 سالگی در تهران، یکی جدیترین تهران پژوهان، راوی ناگفته حکایت مردمان فرودست و یکی از مهمترین و کم ادعاترین فرهیختگان نسل قدیم ایران، از میان ما رفت.
هفده سال قبل در سال که نخستین جلد از مجموعه خاطرات و شنیدههای دکتر عباس منظرپور به شکل کتاب و با عنوان «در کوچه و خیابان» منتشر شد، افراد زیادی در بازار نشر ایران با نام او به عنوان یک نویسنده حرفهای، مردم نگار و تهران پژوه آشنایی جدی نداشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیش از آن، نوشتههای او، هر از گاه به شکل یادداشتهای کوتاه در نشریات منتشر میشد، ولی اول اردیبهشت 1380، نخستین جلد از مجموعه 3 جلدی دلنوشتهها و یادماندههای منطرپور درباره تهران و محلات قدیم محل رشد و نمو او، به صورت کتاب منتشر شد. بعدها البته در سال 1384 و 1386، مجموعه منتشر شده 3 جلدی در قالب یک کتاب 540 صفحهای منتشر شد و به دلیل استقبال عمومی، پس از مدت کوتاهی نایاب شد و پس از آن نیز مکرر منتشر شده است.
من با آثار منظرپور تقریبا از همان ابتدای نشر آنها آشنا شده و انس گرفته بودم. ولی آشنایی شخصی و چهره به چهرهام با خود او، خیلی دیرتر، به شکل اتفاقی و از حدود هفت سال قبل در سال 1390 آغاز شد و به سرعت بسیار عمیق و گسترده شد. درست مثل این نوع خاص از نوشتههای منظرپور که خیلی دیر و تازه از 70 سالگی او آغاز شد و به چاپ نخستین جلد از این مجموعه در 72 سالگی نویسنده منجر شد.
منظرپور اگرچه عمری با ادب و فرهنگ و سیاست قرین بود، ولی تا هفتار سالگی عمدتا دندان پزشک خصوصی و پزشک کارمند دولت بود. بازنشستگی، بیماری سخت همسر و خانه نشینی اجباری منظرپور برای مراقبت از همسر، او را به سمت نوشتن درباره عشق گم شده همه زندگیاش، تهران و مردمانش، کشاند.
من از نوجوانی و در طول چهار دهه اخیر با نویسندگان و محققان ارجمند بسیاری حشر و نشر داشتهام. برخی از آنها نزدیک به آثار خود بودهاند و برخی را نیز کمتر و پایینتر از نام و تولیدات قلمیشان یافتهام، ولی منظرپور از آن دست نویسندگانی بود که شخصیتش، عین آثارش، دلنشین و حتی بلکه والاتر بود. تا جایی که فاصله سنی 35 ساله بین نگارنده و منظرپور مانعی برای این دوستی گسترده و عمیق نشد.
این به آن معنا نیست که من با همه سمتگیریهای سیاسی، تاریخی و اجتماعی در نوشتههای منظرپور موافق بودم. با این همه، بر این باورم که آثار منظرپور در مجموع ـ چه به عنوان متن ادبی و اجتماعی و چه به عنوان مواد خام پژوهشهای تاریخی ـ جایگاه ویژه و کمتر شناخته شدهای در تاریخ و ادبیات معاصر ایران دارد.
عباس منظرپور متولد فروردین 1308 در جنوب شهر تهران بود. او تا سن 70 سالگی اگرچه هر از گاهی در نشریات، مقالات و ملاحظاتی را منتشر کرد، ولی تا آن زمان عمدتا به شغل و کسب و کار اصلی خود که دندانپزشکی و کارشناسی وزارت بهداری بوده پرداخته بود و به عنوان نویسنده حرفهای، در این ژانر چندان شناخته شده نبود.
به گفته خودش، نوشتن خاطرات، یادماندهها و شنیدههایش (که او خودش خوش داشت نام پراکندهگوییها را بر آنها بگذارد) را با شروع بیماری سخت همسرش که بعدها مرحوم شد، در دوران مراقبت از او و به پیشنهاد فرزندش آغاز کرده بود. از این جهت و با توجه به حال و هوای نگارش این مجموعه و برخلاف روحیه شاد منظرپور، تعجبی ندارد که ـ دستکم در بخشهای آغازین کتاب او ـ لحن کتاب تا حد زیادی جدی است. هر چند رندی و طنزپردازی ذاتی نویسنده در لابهلای مطالب کتاب و البته نه مستقیم به چشم میخورد.
نویسنده در این کتاب یکصد یادداشت کوتاه شامل خاطرات، یادماندهها و شنیدههای خود از زندگی مردمان عادی جنوب شهر تهران را نوشته و منتشر کرده است. البته پس از این کتاب، نوشتههای او ادامه یافته و در انتظار انتشار به سر میبرند. من که در ماههای اخیر و با محبت و اعتماد آقای منظرپور مجال مطالعه آثار جدیدتر و منتشر نشده او را داشتهام، میتوانم گواهی کنم چه از نظر شکل و چه از نظر محتوا، نوشتههای تازه منظرپور همچنان به پرباری و جذابیت کارهای قبلی او و حتی در برخی موارد بالاتر هستند.
نوشتههای دکتر منظرپور اگرچه یادداشتهایی به ظاهر مجزا و کوتاه هستند، ولی از یک نظم و تسلسل منطقی ولی نامحسوس درباره جزییات حوادث و سیر زندگی و زمانه مردمان جنوب شهر تهران در یکی دو قرن اخیر برخوردار است. از یک نظر شاید بتوان دلنوشتههای منظرپور را به سریالهای تلویزیونی چند قسمتی شبیه دانست که هر قسمت از آنها خط روایی و داستانی مجزا و مستقلی را دارند، ولی در مجموع از زاویه دید راوی خود، یک سیر کلی و عمومیتر را پیش میبرد. با این نگاه، هر یک از نوشتههای کوتاه منظرپور، هم بهطور جداگانه قابل مطالعهاند و هم میتوان آنها در قالب یک مجموعه به هم پیوسته و دنبالهدار دید. منظرپور در این اثر جاودانه خود از افراد، رخدادها، مشاغل و مناطقی از جنوب شهر تهران به تفصیل و دقت یاد میکند، که در کمتر اثر تاریخی و مردم نگاری دیگری به آنها توجه شده است.
برخلاف آثار جاودانه و بی بدیل یازده جلدی استاد فقید جعفر شهری (تهران قدیم و تهران در قرن سیزدهم) و دیگر آثار او که به طور گسترده به مسایل مختلف تاریخی و اجتماعی تهران پرداخته، منطرپور بیشتر توجه و دقت علمی و قلمی خود را متوجه محلات قدیمی و مرکزی تهران قدیم و تحولات آن کرده است.
یکی از ویژگیهای بسیار کم نظیر نوشته های منظرپور، توجه خاص او به اقشاری چون اصناف غذایی، به خصوص صنف کبابی و پهلوانان و لوطیان جنوب شهر تهران بود. این توجه خاص، محصول شغل آباء و اجدادی منظرپور که از متقدمین و پیشگامان طیخ کباب بودند و همچنین ارتباط شخصی و خانوادگی او با ورزشکاران و پهلوانان و عیاران جنوب تهران بود. طرفه آن که نام خانوادگی منظرپور در کودکی و نوجوانی، به حسب شغل خانوادگی پدر، پزنده بود که بعدا به منظرپور تغییر یافت.
چند سال بعد از انتشار در کوچه و خیابان، در سال 1391/ 2012، کتاب کوچک دبیگری در 140 صفحه، به نام "نادره دوران" از منظرپور در خارج از ایران منتشر شد. این کتاب در واقع ادامه حکایتهای در کوچه خیابان بود که بعدا نگاشته نشده و بخشی نیز حکایاتی بود که انتشارش در ایران میسر نشده بود. به گمانم یکی از شاهکارهای این مجموعه کوچک، روایت استادانه تا آن زمان ناگفته و ناشنیده منظرپور از مهوش، خواننده و رقاصه نامدار، مردمی و ناکام دهه 1330 و 1340 تهران است.
هنرمندی که به قول منظرپور: نه صدای خوبی داشت نه رقصیدن درستی بلد بود و نه حتی زیبایی زنانه آن چنانی داشت، ولی محبوب مردم بود و همه دوستش داشتند. یعنی صدای مردم شده بود. درد مردم را می شناخت. وقتی در کاباره می خواند همه با او همصدا می شدند. راه زندگی با مردم را بلد بود. از جنس همانها بود. از زمین و زمان برایش پول می آمد اما هیچ چیز نداشت. همه را بین مردم پخش می کرد و شادیاش را با همه قسمت می کرد."
نکته جالب روایت منظرپور از مهوش این است که با همه یگانگی و بکر بودن این حکایت و بازگویی، منظرپور تنها یک بار در عمر خود مهوش را از نزدیک دیده بود و اغلب روایت او، در واقع تفحص و تحقیق منطرپور بسان یک مردم شناس و تاریخنگار مجرب و حرفه ای بود که در قالب و کلام مردمی و مردم پسند بی ادعا ارایه شده است.
منظرپور در سالهای واپسین عمر خود، به اصرار و تشویق من دست به نگارش یادماندهها و حکایات دوران اشتغال حرفهای او به امور دندان پرشکی و بهداشت پرداخت. او در دیدارهای مکررمان، این یادداشتهای دست نویس را به تدریج به من می داد تا بخوانم و بعضا نظراتم را در مواردی به نویسنده بگویم. نظراتی که بعضا با استقبال منظرپور مواجه میشد و گاه نیز مورد مخالفت او قرار می گرفت. خوشبختانه به تازگی در تهران با عنوان خاطرات یک دندان پرشک منتشر شده است.
در سالهای اخیر دو بار مجال آمد که به طور عمومی و سوای دنیای نشر توجه گسترده تری از کارنامه منظرپور شود. نخست، روز جمعه 31 شهریور 1391/ 21 سپتامبر 2012، به همت انجمن سخن در لندن، مراسم رونمایی از کتاب جدید او، نادره دوران و تجلیل از زندگی و کارنامه دکتر عباس منظرپور در لندن صورت گرفت که آقای سوای خود استاد منظرپور، محمد صفریان و من، سخنرانان اصلی آن نشست بودیم.
دیگر، حضور استاد منظرپور به دعوت و مشارکت فعال من، در مستند نوستالیزی به کارگردانی مهدی افشارنیک بود که به بررسی لایه های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دیزی و آبگوشت در زندگی مردم می پرئاخت. علاوه بر حضور در مقابل دوربین این مستند، منظرپور در یکی از برنامههای نمایش خصوصی این مستند در کتابخانه ملی ایران نیز حضور یافت و سخن گفت.
به گفته خود مرحوم استاد منظرپور، از او چند نوشته و ترجمه منتشر نشده دیگر به جا مانده که امیدوارم در زمانی کوتاه منتشر و وارد بازار نشر شوند.
باور من این است که از بسیاری جهات، جای خالی نوع خاص نگاه ژرف و متفاوت و قلم غیرتقلیدی منظرپور تکرار ناشدنی است و با وجود تعداد کم آثار منتشر شده از او، موقعیت و جایگاه او در ادب و فرهنگ معاصر ایران دست نیافتنی باقی خواهد ماند.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۱۶۳۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه رهبر انقلاب» منتشر میشود
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)» نوشته سیّد مهدی موسوی توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر و در سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود.
علم در نگاه رهبر انقلاب، یکی از محورهای مهمّ تمدّن انسانی است و خود از همین منظر تمدّنی و با رویکرد فلسفی - الهیّاتی به علم و علوم انسانی مینگرند. ایشان در بیانات و نوشتههای خود افقهای جدیدی را مورد نظر دارند که انسان را وا میدارد تا فراتر از فلسفههای رایج به دیدگاههای ایشان توجّه بیشتری کند.
ایشان به عنوان یک مجتهد و حکیم عالیقدر صاحب سبک خاص در تبیین و تحریر معارف اسلامی و انسانی هستند و در تحلیل امور انسانی از افقهای جدید انسانی و تمدّنی پرده برمیدارند و آن را در موضعگیریهای خود در عرصهی راهبری جامعه و مواجههی تمدّنی با پدیدههای داخلی و خارجی به کار میگیرند.
کتاب مورد اشاره در ۱۱ فصل میکوشد به واکاوی نظریّه رهبر انقلاب در موضوع علوم انسانی اسلامی بپردازد.
کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)» نوشته سیّد مهدی موسوی در ۸۳۲ صفحه و در قطع وزیر و با شمارگان ۲ هزار جلد و با بهای ۴۲۰ هزار به زودی در سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه میشود.
کد خبر 6097066 زینب رازدشت تازکند