خانههای مجردی اجباری!
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۲۶۹۶۴
با افزایش جمعیت دانشجویی و در مقابل،کاهش کیفیت و بالا رفتن هزینه زندگی درخوابگاهها دانشجویان مجبور هستند به زندگی مجردی روی بیاورند؛ زندگیای که پدیده همخانه شدن را رواج داده است.
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، جامعه دانشجویی کشور با جمعیتی بیش از چهار میلیون نفر به قدری بزرگ است که مشکلات آنها به راحتی قابلدیدن باشد و حتی در صورت حل نشدن آنها، کل کشور را درگیر خود کند؛ شاید یکی از اصلیترین مسائل بااهمیت جامعه دانشجویی، موضوع زندگی آنها و تامین مسکن برای این قشر باشد؛ مولفهای که تا حدودی با ایجاد خوابگاهها در شهرهای مختلف برطرف شده، اما نباید فراموش کرد که بهرغم رشد جمعیت دانشجویی در طول سالهای اخیر و کمبود خوابگاهها و در نتیجه زندگی کردن تعداد زیادی از دانشجویان در یک اتاق، نهتنها نتوانسته مشکل مسکن دانشجویی را حل کند، بلکه خود به معضلی برای دانشجویان و خانوادههای آنها تبدیل شده است، تا جایی که بسیاری از آنها ترجیح میدهند به فکر اجاره مسکن برای خود باشند؛ راهحلی که باعث میشود دانشجویان بتوانند از اتاقهای کوچک و با امکانات محدود خلاص شده و در مقابل منزلی با امکانات زندگی کامل و جمعیت کمتر برای زندگی دست و پا کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جمعیت زیاد دانشجویی و همچنین بالا رفتن تب و تاب گرفتن همخانه از سوی این قشر باعث شد چندی پیش توسط دوستی در یکی از کانالهای تلگرامی عضو شوم؛ کانالی که این روزها نهتنها در تلگرام روی بورس است، بلکه سایر برنامههای اینترنتی مانند دیوار و... نیز به این مهم روی آوردهاند و به گفته اعضای این کانال، هر کدام از کانالهایی که ویژه پیدا کردن همخانهای هستند، خود مزیتها و ویژگیهای خاص خود را دارند و خصوصیات و شرایط اعضایی که عضو آن هستند نیز با یکدیگر متفاوت است. با این حال آنچه در بیشتر کانالهای اینچنینی دیده میشود، جمعیت بالای دانشجویان است؛ دانشجویانی که یا اصلا نتوانستهاند خوابگاه پیدا کنند یا همانطور که عنوان شد، شرایط زندگی خوابگاهی برایشان به حدی سخت شده که ترجیح میدهند سختیهای زندگی مستقل را به جان بخرند؛ یا همخانه کسی شوند یا برای زندگی مستقل دنبال همخانه برای خود بگردند.
مریم. س، دانشجوی ترم چهارم کارشناسیارشد است؛ دانشجویی که به گفته خودش در تمام دوران تحصیلش زمان زیادی را در خوابگاههای مختلف به سر برده، ولی طی سالهای اخیر به دلیل بالا رفتن جمعیت دانشجویان خوابگاهی و در مقابل افزایش اجاره خوابگاه، زندگی کردن در این مکان دیگر نه از لحاظ مالی بهصرفه است و نه از لحاظ کیفیت زندگی. در مقابل نیز به دلیل نداشتن پول کافی برای اجاره تکنفره منزل، ترجیح داده از طریق این کانال تلگرامی همخانه مناسب برای خود پیدا کند؛ همخانهای که هم در هزینههای اجارهبها با او شریک میشود و هم او را از تنهایی بیرون میآورد.
او که خانوادهاش در شهر ایلام زندگی میکنند، نزدیک به دو سال است که پایتختنشین شده و برای اولین بار هم میخواهد با همخانه زندگی کند. مریم درباره این سبک از زندگی میگوید: «قطعا هیچ تصویر روشنی از زندگی به این شیوه ندارم و حتی نمیدانم اصلا میتوانم اینگونه زندگی کنم یا خیر، ولی مساله مهم برایم این است که چون به تنهایی نمیتوانم از پس هزینههای زندگی مجردی بربیایم، ترجیح میدهم با دختر دیگری همخانه شوم.» مریم درباره پیشنهاداتی که در این گروه داشته است، میگوید: «خیلی از خانمهایی که به من پیغام داده بودند، شرایط مدنظرم را هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ اخلاقی داشتهاند یا بهتر بگویم حداقل اینگونه وانمود میکردند، ولی به دلایل مختلف از جمله عدم همخوانی تاریخ مدنظرم برای اجاره خانه تا امروز نتوانستهام در این زمینه به نتیجه برسم و همچنان به دنبال همخانه مناسب میگردم.»
این دانشجوی کارشناسیارشد به نکته قابلتاملی درباره این کانالها اشاره میکند و ادامه میدهد: «یکی از مسائلی که بسیار آزارم داده، پیغامهایی است که از سوی برخی آقایان دریافت میکردم. در حالی که به آنها میگفتم به دنبال همخانه خانم هستم، اما دو نفر از آنها عنوان کردند که قرار نیست مشکلی ایجاد شود و چون نتوانسته بودند برای خود همخانهای پیدا کنند، اصرار به جستوجو برای پیدا کردن خانه با من داشتند؛ موضوعی که نهتنها نمیتوانستم با آن ارتباط برقرار کنم، بلکه برایم عجیب و غریب هم بود.»
این عجیب و غریبی اما برای برخی دیگر از اعضای این کانال وجود نداشت و گویی افرادی که تا به حال تجربه زندگی اینچنینی و پیدا کردن همخانه از طریق کانالهای تلگرامی را داشتهاند، با اینگونه پیشنهادات زیاد سروکار داشته و دیگر قبح ماجرا برایشان ریخته است. حجت بهمادی، فارغالتحصیل مقطع کارشناسیارشد نیز یکی دیگر از اعضای این کانال بود که برای پیدا کردن همخانه آگهی داده بود. او که در همان ابتدای گفتوگو عنوان کرده بود تنها به دنبال همخانه آقا میگردد، بعد از اینکه متوجه شد خبرنگار هستم، از دلیلش برای اصرار به این مهم گفت. به گفته او، برخی از خانمها اصلا به جنسیت توجهی ندارند و حاضر هستند با همخانه آقا هم زندگی کنند.
او میگوید: «چندین سال است ترجیح میدهم با همخانه زندگی کنم. البته اولین بار خودم همخانه فرد دیگری شدم، ولی امروز خودم دنبال همخانه میگردم، با این حال یک بار خانمی به من پیشنهاد داد که حاضر است با من همخانه شود؛ موضوعی که برای برخی آقایان نیز مهم نیست و همین مساله مشکلاتی را ایجاد کرده است. البته شخصا ترجیح میدهم با آقا همخانه شوم و فرد مقابلم نیز خصایص اخلاقی داشته باشد؛ چراکه پایبندی افراد به اصول باعث میشود آنها از انجام بسیاری از کارها دوری کنند.»
او معتقد است: «طبیعتا زندگی کردن با فردی که هیچ شناختی از او نداریم و تنها از طریق فضای مجازی با هم آشنا میشویم، خود به خود مشکلاتی را به همراه میآورد؛ حال اگر در انتخاب همخانه ملاکهای اخلاقی هم مدنظر قرار نگیرد، مشکلات بیش از پیش خودنمایی خواهد کرد.»
یکی دیگر از اعضای این کانال که تمایلی به گفتن نامش نداشت، دلیل حضور گسترده دانشجویان در اینگونه کانالها را اینگونه عنوان میکند: «بسیاری از دانشجویان به دلیل شرایطی که برای رفتن به کلاسها دارند، نمیتوانند کار دائمی برای خود پیدا کنند، از این رو پول کافی نیز برای پرداخت هزینههای اجاره مسکن ندارند. همین مهم باعث میشود به دنبال همخانه بگردند، علاوهبر اینکه هنوز اجاره کردن منزل برای افراد مجرد در شهرهای مختلف با سختی انجام میگیرد.»
او میگوید: «درست است که زندگی کردن افراد با فرهنگهای مختلف مشکلاتی دارد، اما ایجاد اینگونه کانالها باعث میشود افراد شانس پیدا کردن همشهریهای خود را داشته باشند و اگر این اتفاق بیفتد، همخانهها با مشکلات کمتری روبهرو میشوند؛ چراکه از لحاظ فرهنگی دیگر تفاوت زیادی با هم ندارند.»
او معتقد است: «البته نباید فراموش کرد برخی دانشجویان و افراد غیردانشجوی عضو این کانالها، کمی سطح توقعشان از اجاره مسکن بالا است و چون میخواهند تنها در برخی مناطق تهران سکونت کنند، حاضر به همخانه شدن با دیگران هستند؛ موضوعی که شاید در وهله اول چندان به چشم نیاید، ولی یکی از اصلیترین دلایل افراد برای پیدا کردن همخانه به شمار میرود.»
امینیان که 40 سال دارد هم درباره پیدا کردن همخانه میگوید: «بالا رفتن هزینهها و بیشتر شدن مشغلهها باعث شده افراد به فکر داشتن همخانه بیفتند؛ در حقیقت وقتی دو یا سه نفر با هم همخانه میشوند، کارهای منزل و هزینهها بین آنها تقسیم میشود و اینگونه نیست که یک نفر بخواهد همه کارها را انجام دهد. از سوی دیگر، این روزها بسیاری از افراد به فکر مستقل شدن هستند و همخانه شدن از نظر آنها یکی از راههای استقلال به شمار میرود.»
بعد از گپ و گفت با اعضای این کانال شاید بتوان اینگونه به این مساله اشاره کرد که بیشترین دلیل برای رفتن دانشجویان به سمت همخانه شدن و همخانه پیدا کردن، فرار از زندگی خوابگاهی است؛ با این حال نمیتوان از کنار آسیبهای اجتماعی که این پدیده به دنبال دارد، به راحتی گذشت؛ آسیبهایی که شاید در سالهای آینده بیش از پیش خودنمایی کند و لازمه آن بررسی همهجانبه این پدیده از سوی کارشناسان است.
منبع: فرهیختگان
منبع: آنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۲۶۹۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار زن جوان از دست مرد شیطانصفت | مرا به بیابانهای اطراف شهر کشاند و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطانصفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه میکرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بیتجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.
من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک میزد. با وجود این چارهای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانوادهام بسیار ضعیف بود و نمیتوانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده استحامد شبها دیر به خانه میآمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نهتنها هیچگونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمیتوانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینههای پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چارهای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.
وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچگونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکتهای خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.
در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانهروزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیهای را فروختند.
در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانهای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.
دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارکهای مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابانهای حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابانها رها کرد و گریخت.
من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانوادهای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمدهام تا از آن مرد شیطانصفت شکایت کنم.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
کد خبر 849567 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران