پاسخ روشن و قاطع ایران به تهدیدات آمریکا
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۵۳۷۸۳
رضا نجفی در دومین نشست کمیته مقدماتی کنفرانس 2020 بازنگری معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) در ژنو افزود: تا زمانی که این سیاستهای هستهای آمریکا باقی است، هیچ پیشرفتی در خلع سلاح هستهای بدست نخواهد آمد و انتظار می رود اشاعه سلاح های هسته ای در همه جنبههای آن ادامه یابد.
خبرگزاری ایسنا: نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در وین گفت: مشکل اصلی اقدامات و سیاستهای یکجانبه گرایانه ایالات متحده آمریکاست که بزرگترین تهدید علیه آینده ان پی تی و اهداف خلع سلاح هسته ای است.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضا نجفی در دومین نشست کمیته مقدماتی کنفرانس 2020 بازنگری معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) در ژنو افزود: تا زمانی که این سیاستهای هستهای آمریکا باقی است، هیچ پیشرفتی در خلع سلاح هستهای بدست نخواهد آمد و انتظار می رود اشاعه سلاح های هسته ای در همه جنبههای آن ادامه یابد.
متن کامل سخنرانی رضا نجفی به این شرح است:
ابتدا مایلم انتصاب شما را به عنوان رئیس کمیته مقدماتی تبریک عرض نمایم و از شما و گروه همکارانتان برای انجام مشورتهای لازم در جهت آمادهسازی این نشست تشکر نمایم. هیات نمایندگی جمهوری اسلامی ایران، ضمن اعلام حمایت از شما خواستار همکاری با شما و سایر هیاتهای حاضر در این اجلاس میباشد. همچنین تبریکات صمیمانه خود را به دوست و برادر گرامی جناب آقای سفیر محمد شهرول اکرم یعقوب از مالزی بخاطر انتخاب ایشان به عنوان رئیس سومین نشست کمیته مقدماتی عرض مینمایم.
همچنین مایلم حمایت هیات ایران را از بیانیه جنبش عدم تعهد که از سوی سفیر محترم جمهوری بولیواری ونزوئلا قرائت شد، اعلام نمایم.
هدف اصلی معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (ان پی تی) حفظ امنیت مردم از طریق حذف تهدیدات ناشی از خطرناکترین سلاحهای جهان میباشد. حفظ اعتبار و مشروعیت معاهده به حصول این هدف بستگی دارد.
اکنون فقط دو سال به پنجاهمین سالگرد اجرایی شدن معاهده باقی مانده است. اما نیل به هدف خلع سلاح هستهای بخاطر اقدامات و سیاستها کشورهای هستهای، امروز نیز به همان میزان دور از دسترس بنظر می رسد که در سال 1970 بود و حتی بدتر از آن زمان شده است.
کشورهای هستهای همچنان هزاران سلاح هستهای خود را حفظ کردهاند. آنها همچنان بر استفاده و کاربرد این سلاحها تاکید دارند و حتی برخی از آنها نقش اینگونه سلاحها را در سیاستهای نظامی و امنیتی خود افزایش داده و ماموریت جدیدی برای آنها تعریف کردهاند. برخی از کشورهای هستهای سیاست تهدید به استفاده از این سلاحها را نه تنها علیه کشورهای هستهای بلکه علیه کشورهای غیر هستهای عضو ان پی تی ادامه میدهند. برخی کشورهای هستهای نوع جدیدی از مسابقه تسلیحات هستهای، نوسازی موشکهای هستهای، زیردریاییها و بمب افکنها را بطور گسترده از سر گرفته اند و نوع جدیدی از سلاح های کوچک هسته ای را به منظور استفاده برای درگیریهای منطقه ای تولید می کنند. هیچ مذاکره ای میان کشورهای دارنده سلاح هسته ای در مورداقدامات مؤثر برای خلع سلاح هسته ای برگزار نشده است.
شما قبلا روایتهایی را شنیده اید که تمام این روند منفی و عدم پیشرفت خلع سلاح هسته ای به شرایط امنیتی بین المللی ربط داده شده است. کشورهای فاقد سلاح هسته ای عضو ان پی تی بطور قاطعانه آنرا رد می کنند و معتقدند که ریشه چنین شرایطی؛ بی توجهی به چند جانبه گرایی، عدم تمایل برای همکاری چندجانبه جهت حصول اهداف خلع سلاح هسته ای از طریق مذاکره با حسن نیت یک کنوانسیون یا دیگر سازوکارهای حقوقی امحای سلاح های هسته ای، فقدان تلاش صادقانه و اراده سیاسی برای انجام اقدامات موثر به منظور خلع سلاح هسته ای، عدم رعایت مداوم تعهدات خلع سلاح هسته ای براساس ماده 6 ان پی تی و تعهدات توافقات کنفرانس های بازنگری 1995 ، 2000 و 2010 می باشد.
مشکل اصلی یکجانبه گرایی بویژه اقدامات و سیاستهای یک جانبه گرایانه ایالات متحده آمریکا می باشد که بزرگترین تهدید علیه آینده ان پی تی و اهداف خلع سلاح هسته ای ایجاد نموده است. تا زمانی که این سیاستهای هسته ای آمریکا باقی است، هیچ پیشرفتی در خلع سلاح هسته ای بدست نخواهد آمد و انتظار می رود اشاعه سلاح های هسته ای در همه جنبه های آن ادامه یابد. ایالات متحده بیهوده تلاش می کند تا کشورهای عضو NPT را متقاعد نماید که به منظور پیشرفت در خلع سلاح هسته ای، ضروری است تا تعهدات صریح خلع سلاح هسته ای موجود را فراموش کنند و بجای آن ضرورت ایجاد شرایط ذهنی به عنوان پیش شرط اجرای تعهدات قانونی خلع سلاحی را شناسایی نمایند. قصد واقعی چنین مباحث تحریف شده ای این است که ماده 6 معاهده ان پی تی را به یک متن مرده تبدیل نماید.
هیچ شکی وجود ندارد که تمرکز اصلی کنفرانس بازنگری 2020 باید اجرای تعهدات انجام نشده خلع سلاح هسته ای باشد. ما معتقدیم که نتایج اسناد اجماعی کنفرانس بازنگری 2020 نه تنها باید اعتبار تعهدات کنفرانس های قبلی را مجددا تائید نماید بلکه باید قدم های مشخصی برای اجرای ماده 6 برداشته شود، بخصوص درخواست از همه کشورهای هسته ای برای مشارکت در مذاکرات فوری و ایجاد یک کنوانسیون جامع سلاح های هسته ای در کنفرانس خلع سلاح به عنوان مهمترین اولویت در نظر گرفته شود.
آقای رئیس،
درحالیکه سو استفاده تعدادمعدودی از کشورها از پتانسیلهای مخرب فناوری هسته ای بزرگترین تهدید را علیه بشریت ایجاد نموده است کاربرد صلح آمیز فن آوری هسته ای بزرگترین منافع را برای بشریت دارد. استفاده از این منافع با اجرای حق مسلم کشورهای عضو معاهده برای توسعه انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز و اجرای کامل تعهدات برای تسهیل مبادله کامل، تجهیزات، مواد، دانش و اطلاعات فناوری برای استفاده صلح آمیز ازانرژی هسته ای، می تواند ممکن باشد. مواد 3 و 4 ان پی تی از طریق ترکیبی از حقوق و تعهدات چارچوبی برای اعتماد و همکاری ایجاد می کند و در این شرایط استفاده صلح آمیز می تواند تحقق یابد.
به رغم قبول و اجرای موافقتنامه پادمان های جامع آژانس بین المللی انرژی هسته ای و پروتکل الحاقی از سوی کشورهای غیر هسته ای اقدامات و ابتکارات مختلف محدودیتی،از جمله از طریق فشار و تحریم، محدودیت حق مسلم این کشورها برای توسعه انرژی هسته ای برای مقاصد صلح آمیز و مشارکت در همکاریهای صلح آمیز هسته ای ادامه داشته است.
همه کشورهای عضو در چهارچوب کنفرانسهای بازنگری توافق کرده اند که تمام فعالیتهای ترویج استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، ترجیحا باید به کشورهای غیرهسته ای عضو معاهده ارائه شوند. ولی در عمل کشورهایی که در معاهده حضور ندارند و سلاح هسته ای دارند از مزایای ترجیحی برای همکاری هسته ای برخوردارند. ما بایستی در این خصوص در نشست فرایند بازنگری ان پی تی بحث و گفتگو کنیم.
آقای رئیس،
مایلم تاکید کنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان حامی ثابت قدم خلع سلاح هسته ای به عدم اشاعه هسته ای نیز متعهد است. برمبنای این تعهد، ایران در خط مقدم تلاش ها برای حصول جهانشمولی ان پی تی به ویژه در غرب آسیا بوده است. سلاح های هسته ای در دست رژیم صهیونیستی با کارنامه سیاه مملو از تجاوز، اشغال و ارتکاب جنایات جنگی، تهدیدی جدی علیه امنیت کشورهای غیرهسته ای در غرب آسیا به شمار می رود و منشاء اشاعه سلاح های کشتار جمعی و هسته ای در آن منظقه می باشد.
رژیم صهیونیستی تمایم اقدامات بین المللی و منطقه ای در جهت تحقق اهداف قطعنامه 1995 برای ایجاد خاورمیانه عاری از سلاح هسته ای را با بنبست مواجه کرده است و در انجام این کار، آمریکا برخلاف تعهدات بین المللی اش که تمام اقدامات لازم برای اجرای فوری قطعنامه 1995 را باید انجام دهد، بطور کامل از این رژیم حمایت می کند.
قطعنامه 1995 در مورد خاورمیانه عنصر اساسی و غیر قابل انفکاک مصوبه کنفرانس بازنگری و تمدید نامحدود معاهده بود، که بر مبنای آن معاهده بدون رایگیری تمدید نامحدود شد. عدم اجرای توافقات ان پی تی برای ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته ای در خاورمیانه عواقب ناخواسته ای در پی خواهد داشت.
برنامه هسته ای اسرائیل نتیجه اعمال استانداردهای دوگانه توسط برخی کشورهای هسته ای به ویژه آمریکا و قصور آنها در پایبندی به هنجار عدم اشاعه است، هنجاری که آنها به لحاظ حقوقی باید به آن پایبند باشند وبدون تبعیض آنرا اجرا کنند. ایران همواره تاکید کرده است که هنجار عدم اشاعه باید به طور جهانشمول و بدون استثناء اعمال شود.
آقای رئیس،
تعهد و مشارکت ایران جهت تحقق هدف خلع سلاح و عدم اشاعه سلاحهای هسته ای حتی در دوران بحران ساختگی هسته ای که مشکلات فراوانی برای کشورم ایجاد کرد، متوقف نشد. ما توانسته ایم آن بحران را از طریق مذاکرات دشوار که به برجام منتهی شد پشت سر بگذاریم. برجام راه حل دیپلماتیک مبتنی بر مذاکره و دستاورد تاریخی دیپلماسی چندجانبه است.
اهمیت حیاتی برجام به عنوان الگوی حل و فصل موضوعات پیچیده سیاسی و فنی، بطور گسترده در سطح جهانی مورد تصدیق قرار گرفته است. بر همین اساس جامعه بین المللی ثابت قدم از اجرای برجام حمایت می کند.
در حالی که ایران بطور کامل تعهدات برجامی خود را طی سه سال اخیر انجام داده و این امر از ژانویه 2016 تا کنون 10 بار توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی تائید شده است، آمریکا بطور مدوام مفاد توافق را،از جمله از طریق اقداماتی برای وادار کردن دیگر طرفهای برجام به رها کردن تعهداتشان، نقض کرده است. آمریکا باید بخاطر این سیاست ها و اقدامات غیر مسئولانه پاسخگو باشد. این اقدامات نه تنها نقض یک توافق مذاکراتی چند جانبه است بلکه نقض قطعنامه اجماعی شورای امنیت نیز محسوب می شود. ما آمریکا را به متوقف ساختن نقض تعهدات برجامی اش و اجرای کامل آنها فرا می خوانیم. دولت آمریکا آشکارا به برخی طرفهای برجام التیماتوم داده است که مفاد برجام را بطور یکجانبه تغییر دهند. پاسخ ما به چنین تهدیدی روشن و محکم است؛ نه، برجام نه مذاکره مجدد خواهد شد و نه تغییر خواهد کرد. آمریکا مسئول هرگونه عواقب سیاستهای بی خردانه اش علیه برجام خواهد بود. سیاست آمریکا در مورد برجام یک پیام بدون ابهام به دیگران ارسال می کند مبنی بر اینکه آمریکا طرف قابل اتکا در هیچ موافقتنامه دوجانبه یا چند جانبه نیست و نمی تواند مورد اعتماد باشد.
آقای رئیس ؛
برای اینکه فرایند بازنگری معاهده ان پی تی موفق باشد، وضعیت اجرای همه مفاد اصلی معاهده حول سه ستون آن باید بطور متوازن مورد ارزیابی قرار گیرد اما وضعیت فعلی بن بست در حوزه خلع سلاح هسته ای را نمی توان نادیده گرفت. این وضعیت مستلزم توجه جدی به ضرورت فوری اجرای تعهدات خلع سلاح هسته ای می باشد. درک این وضعیت دشوار نیست که آینده معاهده بیش از هر چیز وابسته به اجرای ماده 6 معاهده توسط کشورهای دارنده سلاح هسته ای می باشد. ما نباید از هیچ اقدامی برای تضمین اجرای کامل و موثر معاهده که بهترین روش حفظ اعتبار و دوام معاهده است دریغ کنیم.
به گزارش ایسنا بر اساس ماده ٦، هر یک از اعضاء این معاهده متعهد می گردد که با حسن نیت، مذاکرات در خصوص اقدامات موثر جهت توقف هر چه سریع تر مسابقات هسته ای و خلع سلاح هسته ای، انعقاد معاهده خلع سلاح عمومی و کامل تحت کنترل شدید و موثر بین المللی را تعقیب نماید. لینک کوتاه خبر: farda.fr/003NkS
منبع: فردا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۵۳۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پول انتخابات و جنگ؛ اهداف واقعیتر سفر بلینکن به منطقه
تعداد سفرهای «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا به غرب آسیا طی ۷ ماه جنگ طوفان الاقصی تقریبا به اندازه انگشتان دو دست رسیده است. او اگر فاصله سفرهای خود به منطقه را باز هم کمتر کند از وزیر خارجه به سفیر غیر مقیم آمریکا در منطقه تبدیل خواهد شد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آنچه او را بارها با مسافرتی 11 هزار کیلومتری به پایتختهای منطقه کشانده، همگی به تبدیل رژیمصهیونیستی به «کتک خور همگانی» در منطقه مربوط میشوند. شاید پیش از این تصور میشد اگر رژیمصهیونیستی توسط دشمنانش محاصره شود در بدترین سناریوها همانند عثمانیها که «مرد بیمار خاورمیانه» نام گرفته بود، نامیده خواهد شد. طبق این تصور رژیم در بدترین وضعیت نهایتا مانند عثمانی به دولت بیماری با ویژگیهای مشابه دچار میشد؛ اما این مشکل مخصوص کشورهای پهناور و دولتهای قدرتمند است نه موجودیتهای کوچک با تنفس مصنوعی. وضعیت رژیم نازلتر از وضعیت بیماری است و با ادبیات دولتها قابل توصیف نیست.
حداقل طی 7 ماه جنگ، هر گروه و دولتی بوده که اراده کرده سیلیای بهصورت تلآویو زده است؛ از جمله دو دولت ایران و یمن که به شکل مستقیم دست به تنبیه رژیم زدهاند. این پدیده به بروز پدیده رژیمی سیلی خور و کتک خور در جهان منجر شده است. سفر اخیر آنتونی بلینکن به منطقه نیز برای پوشش و توجیه یکی از سختترین سیلیهایی است که رژیم طی هفتههای اخیر خورده است. پس از آنکه رژیمصهیونیستی به سفارت ایران در سوریه در 13 فروردین حمله کرد، تهران در شامگاه 25 بامداد و 26 فروردین در عملیات «وعده صادق» مراکز هدایت این عملیات را در دو پایگاه رژیم درهم کوبید.
این عملیات پیامدهای دردناکی برای کسانی داشت که دلخوش به رویاها بودند. دولتهایی که بدعهدی آمریکا در دفاع از خود را دیده بودند، خوشباورانه فکر میکردند واشنگتن حداقل برای حفظ رژیم هم که شده زمانی دست به اقدام خواهد زد.
وقتی آمریکا آنقدر تلاش خود برای دفاع پدافندی از رژیم را بزرگ کرد تا عدم دفاع تهاجمیاش از تلآویو به چشم نیاید، چشمان متحدان واشنگتن بازتر شد.
حرکت روی بندی که آمریکا برای دیگران کشیده احتمال سقوط بالایی دارد. فروپاشی دولت و ارتش وابسته اشرف غنی آخرین رئیسجمهور افغانستان که با تقلب بر سرکار آمده بود و وضعیت آشفته تلآویو به دیگران سرنوشت رژیمهای وابسته و دولتهایی که مسیر وابستگی به آمریکا را در پیش گرفتهاند، نشان میدهد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا روز (دوشنبه) در جریان تور منطقهای خود در ریاض ادعا کرد پیشرفت قابل توجهی در روند عادیسازی روابط عربستانسعودی و رژیم صورت گرفته و در مراحل پایانی قرار دارد. «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان نیز به موازات این اظهارات در همان روز اعلام کرد کشورش به مراحل نهایی درباره توافق دو جانبه با آمریکا نزدیک شده است. این توافق به تعهدات امنیتی آمریکا به عربستان مربوط است که طبق آن واشنگتن باید در درگیریها به کمک ریاض شتافته و تسلیح سعودی با تسلیحات پیشرفته را آغاز کند. این توافق دوجانبه پیش از طوفان الاقصی بهعنوان یکی از پیششرطهای عادیسازی توسط عربستان مطرح شده بود.
اهداف منطقهای آمریکا در ماه هفتم
آمریکا درصدد به سرانجام رساندن توافق عادیسازی میان رژیم و عربستان است که اهداف جدیدی به آن نسبت به اهداف قبلی سنجاق شدهاند. این توافق اما همه آنچه آمریکا و بلینکن بهدنبال آن بودهاند، نیست. در ادامه به اهداف کنونی آمریکا پرداخته شده است.
1. پایان آبرومندانه جنگ
رژیم تاکنون 7 ماه را در جنگ بوده است. این جنگ با تفاوتهایی در چند جبهه جریان داشتهاند. ویژگی این جنگ پوشش چند جبههای است به این صورت که با کاهش تنشها در یک جبهه، افزایش تنش در جبههای دیگر آن را جبران میکند. نمونه آن خارج شدن نیروهای رژیم از مناطقی در غزه است که به کاهش تلفات صهیونیستها منجر شده و در ازای آن مقاومت لبنان بر شدت ضربات خود افزوده است. آشکار است که چیزی به نام پیروزی در انتظار تلآویو نیست و دیگر امکان ادامه جنگ نیز وجود ندارد. از این رو باید برای آن برنامهریزی کرد.
اگر رژیم طی توافق آتشبس با مقاومت غزه به جنگ پایان دهد، شکست را پذیرفته است. بر همین اساس غرب بهدنبال راه دیگری است. یک راه برای کاهش از تبعات آن، اعلام پایان جنگ در ازای عادیسازی روابط با سعودیهاست. به این شکل دلیل پایان جنگ شکست رژیم از نیروهای مقاومت غزه تلقی نخواهد شد، بلکه برخی آن را به دلیل دیپلماسی سعودی خواهند دانست که پذیرفت در ازای پایان جنگ روابط خود با تلآویو را عادیسازی کند. آمریکاییها اما به نظر میرسد اهداف بیشتری در رابطه با جنگ و عادیسازی داشته باشند. موضوع دوم تبدیل تهدید به فرصت است. اگر پیش از جنگ عادیسازی تبعاتی داشت و پس از آن نیز اینگونه تلقی میشد که ریاض کار سختتری برای ارتباط با تلآویو دارد، واشنگتن تلاش میکند برخلاف برداشتها بتواند تهدید جنگ را با اعلام عادیسازی در ازای پایان کشتار و محاصره غزه، به فرصت تبدیل کند. هدف سوم آمریکا استفاده از مواهب تجاری عادیسازی برای بازسازی و کنترل گروههای سیاسی رژیم است. ایجاد روابط پرحجم با عربستان و رشد جدی روابط تجاری میتواند ضمن کمک به بازسازی اقتصاد رژیم برای گروههای سیاسی صهیونیست نیز جذاب باشد. برخی گروههای سیاسی صهیونیست که به این مواهب تجاری چشم دارند تلاش خواهند کرد در جامعه و دولت رژیم برای پایان جنگ در ازای عادیسازی فعالیت کنند.
فروش تسلیحات ساخت رژیم به عربستان یکی از شاخههای درآمدی روابط است. اخذ پروژههای بزرگ کارخانههای آب شیرین کنی، ساختمانسازی و شهرکسازی و همچنین ایجاد باغها و مزارع کشاورزی در محیطهای سخت کویری از جمله حوزههای همکاری دو دولت است. هدف چهارم آمریکا بیحاصلسازی عملیات 7 اکتبر است. واشنگتن از ابتدای جنگ تبلیغ کرده بود عملیات 7 اکتبر برای جلوگیری از توافق عادیسازی صورت گرفت و امروز قصد دارد با پایان جنگ از طریق این توافق به دیگران بگوید طراحان به هدف خود دست نیافتند.
2. درگیری کشورهای مسلمان با یکدیگر
شاید توسعه جنگ از مبدا و با حضور رژیمصهیونیستی هدف آمریکا نباشد و این کشور نخواهد جنگی منطقهای شکل بگیرد اما واشنگتن قطعا قصد دارد درگیریهای سیاسی و زد و خوردهایی میان کشورهای منطقه با یکدیگر صورت گیرد تا رژیم از مرکز توجهات و تمرکز فشارها خارج شود. غرب درحالیکه ایران در عملیات وعده صادق به شکل مستقیم رژیمصهیونیستی را هدف قرار داد، بدون آنکه تلآویو را خطاب قرار دهد درحال تحریک کشورهای عربی علیه تهران است.
3. تثبیت حقوقی و ساختاری مواضع
غرب و متحدانش در منطقه برای پیشبرد اهداف خود از ضعف نظامی رنج میبرند. این ضعف نظامی با توجه به حجم عظیم تسلیحات فروخته شده به کشورهای منطقه مربوط به حوزه ابزارها نیست اما در کلیت متحدان آمریکا در منطقه توانمندی نظامی کمی دارند. برای آنکه این ضعف برای آنها دردسرساز نشود، آمریکا قصد دارد با فریز کردن مرزها و با ترساندن دیگران، آنها را به لحاظ حقوقی و ساختاری تثبیت کنند. این اقدام با ارائه تضمینهای امنیتی شبیه آنچه در ناتو وجود دارد، صورت خواهد گرفت. نمونه روشنی از این اتفاق در شرق اروپا وجود دارد. روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ دنیا که در کنار آمریکا قدرتمندترین قدرت هستهای جهان است به اوکراین حمله کرده تا مانع عضویتش در ناتو شود اما علیه کشورهای بالتیکی کوچکترین اقدام نظامی را انجام نداده است.
آمریکا با این تجربه درصدد گسترش تضمینهای امنیتی خود به غرب آسیاست. با این وجود مشکلی در این منطقه گریبانگیر واشنگتن است که نشان میدهد مقایسه دو منطقه غرب آسیا و شرق اروپا اشتباه است. واشنگتن نه براساس پیمان و تعهد نظامی بلکه خود راسا و به شکل مستقیم وارد منطقه شده، عملیات کرده و در هر نقطهای با مقابله مواجه شده است. نتیجه این درگیریها نیز شکست آمریکا و کشته شدن هزاران نفر از سربازان ارتش این کشور بوده است. شکست سعودیها در جنگ با یمن نیز از نوعی نبود که با تعهد امنیتی آمریکا یا پیمانی شبیه ناتو قابل رفع باشد.
4. ساخت یا نمایش پیروزی پس از شکست
آمریکا قصد دارد در وهله اول در صورت امکان با هراس افکنی از پاسخ ایران علیه رژیم در عملیات وعده صادق بتواند اتحادی علیه ایران تشکیل دهد و در صورت عدم تحقق آن، در وهله دوم با مانورهای رسانهای و لفظی اینگونه نمایش دهد که اجرای عملیات به زیان ایران بوده و خوراکی برای افکار عمومی و رسانههای مرتبط با خود ایجاد کند. در این خصوص باید دید عملیات ایران علیه خاک فلسطین اشغالی با مختصاتی که برای آن در نظر گرفته شده بود آیا واقعا باعث اتحاد کشورهای منطقه علیه تهران شده است؟ به نظر نمیرسد در واقعیت این عملیات چنین نتایجی داشته باشد، بلکه آمریکاییها درصدد ایجاد این نگاه با تلاش فراوان یا نمایش تحقق آن با هدف ایجاد هراس در تهران هستند.
5. متفاوت شدن روسیه و چین
روسیه و چین در ماههای اخیر رویکرد متفاوتی را درخصوص رژیم اتخاذ کردهاند که به زعم بسیاری بهخاطر سیاستهای پیشین این دو تعجببرانگیز است. چین و روسیه با محکوم کردن حمله رژیم به سفارت ایران در سوریه و دفاع از پاسخ ایران در عملیات وعده صادق به زعم بسیاری متفاوت از سیاست پیشین خود عمل کردهاند. با اینحال چنین دیدگاههایی با سنجش کاملی همراه نبودهاند. پکن و مسکو در گذشته سیاستی را اتخاذ کرده بودند که دیگر با فضای فعلی منطبق نیست؛ بهویژه اینکه رژیم با اقداماتش جهان را در لبه پرتگاه قرار داده است.
از سوی دیگر چین و روسیه به همراه ایران مواضع همگرایی درخصوص اوکراین، غرب آسیا و شرق آسیا را نشان میدهند که بیم هماهنگی میان آنها را در پی داشته است. احتمال دارد آمریکا با نگرانی درخصوص ابعاد و ماهیت همکاریها میان قدرتهای شرقی درصدد بازآرایی متحدان و منابع خود برای رویارویی با موقعیت جدید باشد.
6. توجیه عدم حمایت کامل از تلآویو
در عملیات وعده صادق، غرب از رژیم که مهمترین دارایی این مجموعه در غرب آسیا شناخته میشود تنها به شکل دفاعی حمایت کرد. این درحالی است که پیش از آن افکار عمومی و نخبگان دولتی فکر میکردند هر کشوری که با تلآویو درگیر شود به صورت مستقیم با واشنگتن مواجه خواهد شد. کشورهای منطقه از خود میپرسند در صورت وقوع اقدامات مشابه آمریکا چه اقدامی انجام خواهد داد. سعودیها تجربه قبلی نیز دارند که به سال 2019 و هدف قرار گرفتن تاسیسات آرامکو مربوط است. در آن برهه نیز آمریکاییها دست به اقدامی نزدند اما هیچکس فکر نمیکرد این بیعملی درخصوص رژیم نیز تکرار بشود.
بر همین اساس است که دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا برای جلب نظر لابیهای صهیونیستی و عربی گفته است «اگر درگیری بین ایران و اسرائیل رخ دهد، از اسرائیل حمایت میکنم.» این سخنان اشارهای به برداشتها درخصوص عدم حمایت آمریکا از رژیم است.
7. توجیه چتر سوراخ رژیم
آمریکا از یک دهه قبل تلاش داشت با کاهش اقدامات عملیاتی در منطقه، ضمن حفظ حضور سنگین خود در آن، از هزینهها و ضایعات استقرار نظامی خود بکاهد. این اتفاق براساس برونسپاری ماموریتها به متحدان منطقهای صورت میگرفت.هدف از آن نیز اختصاص منابع بیشتر به شرق آسیا معرفی میشد.
واشنگتن تاکید میکرد پس از این تغییر آرایش، صهیونیستها متولی و سرپرست متحدان آمریکا در منطقه خواهند بود. حالا که این متولی خود به یک «کتکخور همگانی» در منطقه تبدیل شده و از گروههای شبهنظامی (مقاومت غزه، لبنان و عراق) تا دولت ایران آن را میکوبند، این فرضیه غلط از آب درآمده است.
برای مدتها اینگونه برداشت میشد که جنگ با شبهنظامیها سخت است و به همین دلیل آسیبهایی که تلآویو از نبرد با آنها میبیند چندان مهم نیستند. بر این اساس رژیم میتوانست با تجهیزات نظامی خود دولتها را که احساس مسئولیت بیشتری نسبت به جمعیت خود داشته و باید برای حیات اعتباری داخلی-بینالمللی داشته باشند، با تهدید روبهرو کرده و آنها را از مواجهه با خود منصرف کند. در عملیات وعده صادق ثابت شد رژیم قادر به چنین اقدامی علیه ایران نیست. اعراب به همین دلیل خواهان تعهد و تضمین امنیتی آمریکا هستند که در منطقه بماند و در صورت بروز درگیری به شکل مستقیم و حداکثری از آنها حمایت کند.
8. تامین مالی برای ترمیم ضعفهای پدافند هوایی غرب
پدافند هوایی غرب با وجود آمادگی دوهفتهای و هشدارهای ایران سه روز پیش از عملیات، و با وجود فاصله یکهزار کیلومتری ایران تا سرزمینهای اشغالی ناکام ماند. غرب در برابر این حمله از امکانات کشورهای زیادی استفاده کرد و عملا سیستم یکپارچه و گستردهای را در اختیار داشت. به نظر میرسد طرح چتر پدافند منطقهای در برهه کنونی یک نقشه برای فریب کشورهای منطقه جهت تامین هزینههای مالی توسعه فناوری، ارتقا و ساخت سامانههای جدید پدافند هوایی است تا سامانههای شکستخورده جایگزین شوند.
9. پر ساختن خلأ تسلیحاتی ایجادشده
کشورهای منطقه پس از ناکامی رژیم و متحدان غربیاش در دفع عملیات ایران احتمالا به بازطراحی سیستم نظامی و تسلیحاتی خود میاندیشد. آمریکا درصدد کنترل این روند شکلگرفته و در صورت امکان جلوگیری از آن است.
احتمال دارد برخی از این کشورها به بهبود روابط خود با محور مقاومت گام برداشته و تعدادی نیز با اهدافی چندگانه به سمت روابط با تامینکنندگان تسلیحاتی دیگری بروند. بهعنوان مثال تامین پدافند هوایی و تسلیحات هجومی مانند موشکهای بالستیک میانبرد از چین میتواند ضمن ارتقای توان تسلیحاتی کشورهای منطقه به تامین تسلیحاتی منجر شود که آمریکا آنها را در اختیار کشورهای منطقه قرار نمیدهد. همچنین خرید از چین تقویتکننده این احتمال است که پکن در روابط تهران با این کشورها دست به میانجیگری بزند. از سوی دیگر روابط با تولیدکنندگان غیرآمریکایی سلاح میتواند واشنگتن را به فروش تسلیحات پیشرفتهتر به کشورهای منطقه ملزم سازد.
10. تامین هزینههای انتخاباتی
دولت جو بایدن امیدوار است در ازای ارائه تضمین و تعهد امنیتی به عربستان بتواند پول سعودی را به کمپین انتخاباتی خود جذب کند. اگر سعودیها راضی به حمایت مالی از بایدن در انتخابات پیش رو نباشند باید خود را برای تعویق ارائه تعهد امنیتی و یا تضعیف مفاد آن آماده کنند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/