گزارش مستند کیهان از جنایات هولناک و خیانتهای رضاخان
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۲۵۷۲۹۹
به گزارش "پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج پیشکسوتان جهاد و شهادت" به نقل از کیهان، بی شک عدهای درصدد هستند که از هر چیزی برای بر هم ریختن امنیت روانی و اجتماعی جامعه استفاده کنند، همانها که در دی ماه گذشته با سوار شدن بر روی موج اعتراضات به حق مردم به وضعیت معیشتی شعارهایی در حمایت از رضاشاه سردادند این روزها نیز وارد میدان شده و برای دیکتاتور مقبور نوحه سرایی میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حافظه تاریخی ملت ایران از سوی این عده اندک بسیار ضعیف پنداشته میشود، آنها گمان میکنند که مردم مسلمان ایران یا مطالعه نکردهاند و یا آنان که سنشان به دوره پهلوی میرسد آن دوران را از یاد بردهاند!
عملکرد رضاشاه را میتوان ملغمهای از استبداد و دیکتاتوری عریان و دین ستیزی آشکار دانست، افرادی که در فضای مجازی برای دیکتاتور پهلوی نوحه سرایی میکنند و او را پدر ایران نوین میخوانند نیازی به مطالعه کارنامه پهلوی اول نمیبینند.
در ادامه به بازخوانی گوشهای از این پرونده سراسر سیاهی و نکبت میپردازیم.
بی سواد فحاش!
چنانچه ذکر آن رفت رضاشاه را میتوان در دو حوزه به بررسی و تحلیل نشست استبدا و دیکتاتوری در دوره سلطنت وی و همچنین دین ستیزی آشکار به امر اربابان خارجی!
سوء ظن و بدبینی نسبت به اطرافیان و بیحرمتی ، فحاشی و بیسوادی از ویژگیهای شخصیتی رضاخان بود و این ویژگیها در دوره سلطنت نامبرده خود را به عیان نشان داد.
نقل است که در یکی از گفتوگوهای تیمورتاش با دولت انگلیس بر سر موضوع نفت، شاه به علت طولانی شدن مذاکرات، کنترل اعصاب خود را از دست داده و یک روز غرش کنان وارد جلسه هیئت دولت شده و پرونده نفت را داخل بخاری پرتاب میکند.
رضاشاه با تکیه بر این تندخوییها به راحتی به فحاشی و رفتارهای لات منشانه میپرداخت که البته بخشی از آن ناشی از بیسوادی و یا کم سوادی او بود. چنانچه فرزندش محمدرضا پهلوی نیز به موضوع بیسوادی پدرشاشاره کرده و به نوعی آن را تأیید میکند و میگوید: «...سختی و مشقت زندگی، از دست دادن پدر در دوران کودکی و نبودن وسیله باعث شد که رضاشاه در ابتدای عمر به مدرسه نرود و خواندن و نوشتن را نیاموزد.»
در نظام اقتدارگرای عصر پهلوی، رضاشاه به عنوان عنصر اصلی در ساختار سیاسی کشور و قدرت، به دلیل سوءظن، بدبینی و فحاشی با اطرافیان، بخش مهمی از توان جذب نخبگان را از دست داد. بنابراین تنها پشتیبان حکومت وی محدود به قدرتهای بیگانه به خصوص انگلیس بود که در نهایت پایان کار وی نیز توسط اراده این کشور رقم خورد. این نوع رویکرد و رفتار سیاسی علاوه بر آنکه بر فضای سیاسی جامعه تأثیرگذار بود در فرهنگ عمومی نیز رواج یافت.
دیکتاتوری که مجلس را تحمل نمیکرد!
در دوره رضاشاه به واسطه تندخویی وی یک دیکتاتوری تمام عیار در کشور حاکم بود ، نه خبری از مجلس و نمایندگان ملت بود و نه اعتراضی از سوی حکومت تحمل میشد.
از دوره مجلس ششم به بعد، انتخابات بدین شکل صورت میگرفت که در ابتدا لیستی شامل افراد مورد اعتماد رضاشاه در اختیار رؤسای شهربانی و فرماندهان لشکر و حکمرانان مناطق مختلف کشور قرار میگرفت، این افراد نیز لیست مورد وثوق شاه را به مراکز ارسال میکردند. این رویه آنچنان با نظم و دقتی انجام میشد که به صورت یک رویه قانونی درآمده بود و عملا پیش از آنکه رأیی در صندوق انتخابات انداخته شود، نمایندگان شهرهای مختلف تعیین شده بودند. حداقل نتیجه انتصابی بودن این نمایندگان در مجالس دوران رضاشاه این بود که تمامی قوانینی که به مجلس ارسال میشد، بدون هیچگونه اختلاف و مخالفتی از سوی نمایندگان تصویب میشد. در واقع دوران رضاشاه را باید دوران سلطنت به شیوهای خاص نامید زیرا فرامین شاه در مجلس، بدون هیچگونه مخالفتی به تصویب میرسید. به معنایی دیگر، شاه هم نقش تصویب قوانین را بر عهده داشت و هم به اجرای آن مشغول بود.
شرایط مجالس در دوران رضاشاه پس از مجلس هفتم به شدت اسفبارتر جلوه کرد زیرا تا پیش از این و به خصوص در مجالس پنجم تا هفتم، نمایندگان راستین ملت همچون آیتالله مدرس به دفعات، مخالفت خود را با شیوه حکمرانی، استبداد و تقلبهای گسترده رضاشاه ابراز میکردند ولی از دوره هشتم به بعد جای خالی این افراد بیش از پیش در مجلس حس میشد و عملا هیچگونه مخالفتی از سوی نمایندگان نسبت به اقدامات و لوایح رضاشاه مطرح نمیشد. تمامی این مجالس در فضایی بسیار آرام برگزار میشد و به دور از کوچکترین تنش، رسالت خود را بر تصویب کلیه لوایح تحت امر دولت رضاشاهی گذارده بودند.
یکی از مباحثی که در مجالس اول تا سوم بسیار مورد چالش قرار میگرفت، اعتبارنامه نمایندگان بود. این امر در مجالس هفتم به بعد بدون کوچکترین اختلاف نظر و مخالفتی و با برگزاری حداکثر دو جلسه تأیید میشد و نمایندگان منتخب رضاشاه بدون هیچگونه محدودیتی در راستای اهداف و برنامههای وی عمل میکردند. نکته قابل تأمل اینجاست که پروسه رأی اعتماد دادن به نخستوزیر و وزرای انتخابی وی، بدون هیچ تنشی برگزار میشد و همواره تمامی وزرای پیشنهادی از سوی نخستوزیر که عملا پیشنهاد رضاشاه بود، با رأی بالا از مجلس رأی اعتماد میگرفتند و مشغول به کار میشدند. در واقع این نمایندگان مجلس بودند که از سوی نخستوزیر منتخب رضاشاه انتخاب و تأیید میشدند نه بالعکس.
نکته دیگری که به قبل از به سلطنت رسیدن رضاخان مربوط میشود نوع رفتار وی با مجالس دوره قاجار بود، رضاخان که نتوانسته بود در مدت زمان مجلس چهارم فرمان رئیسالوزرایی را از احمدشاه قاجار بگیرد، به واسطه ضعف شاه جوان و ترسی که در وجود این شاه نسبت به رضاخان وجود داشت، در دوران فترت میان مجلس چهارم و پنجم شورای ملی با امضای این پادشاه ضعیف، به سمت رئیسالوزرایی برگزیده و به موجب خروج احمدشاه از کشور رسما حاکم ایران شد. این مسئله موجب این امر شد که در آستانه انتخابات مجلس پنجم، بسیاری از دست نشاندههای نخستوزیر جدید در کشور، به واسطه اینکه کنترل انتخابات در اختیار نیروهای نظامی تحت امر رضاشاه بودند به سادگی به مجلس راه یافتند تا در مقابل تعداد اندک اپوزیسیون مجلس، شرایط انتقال حکومت از قاجار به پهلوی را ایجاد کنند.
در یک کلام میتوان گفت مجلس شورای ملی در دوره رضاشاه ملعبهای بیش نبوده و نمایندگان از سوی وی و از روی لیستی که نوشته شده بود انتخاب میشدند.
از دین شعاری تا دین ستیزی!
رضاشاه در ابتدا برای کسب وجهه در راستای دستیابی به سلطنت، تظاهر به اسلامگرایی و پایبندی به اسلام را در اعلامیهها و بیانیههای خود تکرار میکرده است، اما در مرحله عمل و دستیابی به سه گانه سکولاریسم، ناسیونالیسم و اتاتیسم(دولت سالاری) مجبور به پیوند با نخبگانی چون علی اکبر داور میشود تا بتواند پروژه تضعیف مذهب و سکولاریسم را به پیش ببرد و خودش را از بند روحانیون و طبقه مذهبی رها سازد.
از این روی بود که وی پس از به قدرت رسیدن یک دین ستیزی عریان و آشکار را به نمایش گذاشت و در یکی از گامهای برنامه دین ستیزانه خود به کشف حجاب پرداخت.
رضاشاه از دو اصل اساسی پیروی میکرد؛ نخست مبارزه با روحانیت و نیروهای مذهبی و دوم تقلید و کپیبرداری از غرب. این تقلید به حدی بود که در حوزه پوشاک نیز روی داد. در محورهای اساسی اصلاحات رضاشاهی، تغییر جایگاه زنان، آن هم با استفاده از زور و نمادهای غربی، مسئلهای بود که بیشترین مخالفتها را به همراه داشت.
نخستین کسانی که طرح کشف حجاب را اجرا کردند، مدارس، دانشگاهها، کارکنان دولت و زنان صاحبمنصبان سیاسی و نظامی بودند. حکومت شرایط را برای حقوق بگیران خود سخت کرده بود. در آن زمان مراسم و میهمانیهای مختلفی برگزار میشد و رسم بر این بود که حاضرین با همسران خود در این مراسم شرکت کنند. مقامات کشوری و لشکری، روسای ادارات، کارمندان دولتی، مستخدمین شهر، نظامیان و سایر شخصیتهای سیاسی، ملزم به شرکت در مهمانیهایی بودند که برای آنان تدارک دیده شده بود و آنها در صورت عدم شرکت در این مهمانیها مجازات و از شغل خویش برکنار میشدند و طبیعی بود که حاضران در این مراسمات و میهمانیها باید به صورت بیحجاب ظاهر میشدند!
اقتصاد ویران در دوره رضاشاه!
پس از روی کارآمدن رضاشاه انتظار میرفت که وضعیت اقتصادی که به دنبال جنگ جهانی اول و همچنین بیکفایتی سلاطین قبلی به شدت متزلزل شده بود بهبود یابد ولی این وضعیت تا پایان حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی بر همان مدار پیش از سلطنت پهلوی میچرخید و در بسیاری از موارد وضعیت بدتر از پیش نیز شده بود.
پس از روی کار آمدن سلطنت پهلوی نه فقر فراگير نسبت به گذشته کاهش يافت و نه کارگزاراني کارکشته و دلسوز استخدام شدند تا برنامه و بودجهاي براي اصلاح ساختار بغرنج اجتماعي و اقتصادي کشور تنظيم کنند. به علاوه اينک بيش از هر زمان ديگر جايگاه ایران در روابط بينالمللي متزلزل گشت.
جمعيت ایران که به دليل شيوع بيماريهاي همهگير، سوء تغذيه، فقدان امکانات بهداشتي و... به کندي افزايش مييافت، در اين سالها به ۱۱ ميليون نفر رسيده بود، بي آنکه توزيع آن بر مبناي ۲۵درصد در شهرها، و ۲۵درصد عشايري و ۵۰درصد روستايي تغيير کند.
در سراسر اين دوره پرداختها دچار کسري مزمن بود و پيوسته بر ميزان بدهي هاي خارجي افزوده ميشد. در ساختار اقتصادي يا فني صنعتي کشور تحول بارزي رخ نداده بود. نزديک به ۹۰درصد نيروي کار در کشاورزي و صنايع دستي روستايياشتغال داشتند و ۱۰درصد باقي مانده به تجارت، خدمات دولتي و صنايع شهري مشغول بودند. عمدهترين کالاهاي وارداتي ايران مصنوعات صنعتي و عمدهترين صادراتش مواد خام، محصولات کشاورزي، نفت و صنايع دستي نظير فرش بود.
نزديک به ۸۰ تا ۹۰درصد مبادلات بازرگاني ايران با روس و انگليس صورت ميگرفت. با اين حال دوره پهلوي اول به جنگ خلاصه نميشود اگر چه در اين دوره شاهد احداث صنايع زير بنايي و ايجاد راههاي مواصلاتي و برخي اصلاحات اقتصادي بوديم اما فقر ناشي از سوء مديريت، استبداد و فساد طبقه حاکم، بي سوادي و جهل توده مردم، دوران سختي را براي ايران رقم زد.
پرونده سراسر سیاهی!
البته عملکرد پهلوی اول را به موارد پیش گفته نمیتوان خلاصه کرد ، به موارد زیر دقت کنید؛
- جدایی رشته کوههای آرارات و بخشیدن آن به ترکیه
- کشتار و تبعید بیش از 24 هزار نفر از مردم ایران
- جدایی دهکده توریستی فیروزه در خراسان شمالی و اعطای آن به روسیه که امروز جزو قلمرو ترکمنستان محسوب میشود.
- امضای قرارداد ننگین سعدآباد با کشورهای همسایه عراق ، ترکیه و افغانستان و جدایی بخشهای زیادی از ایران
- بخشیدن اروند رود به عراق که سالها بعد در جنگ تحمیلی تاوانها دادیم
- جدایی مناطق «بولاغباشی»، «جوزر»، «قوریگل» ایران توسط ترکیه در زمان رضاشاه
- جدایی روستاهای «سیرو» و «سرتیک» و برخی مراتع متعلق به کردهای «جیکانلو»ایران توسط رضاشاه
- جدایی دشت ناامید در سیستان به مساحت 3 هزار کیلومتر در سال 1317
- اعطای امکانات به باستان شناسان آمریکایی برای کاوش در تخت جمشید و تاراج آثار تخت جمشید توسط این باستان شناسان
- غاصب2167 از روستاهای کشور و صدور سند این روستاها به نام خود
- قتل عام کسانی که از دادن زمینهایشان به رضاشاه سر باز زدند و نیز کشتن مخالفان خود با آمپول هوا(توسط پزشک احمدی معروف)
- ممنوعیت عزاداری امام حسین(ع) در ماه محرم و صفر
- شهادت روحانیون به نام ایرانی به مانند شهید مدرس به جرم مخالفت با فعالیتهای ضد انسانی رضاشاه
- کشتن شعرا، روشنفکران و ادیبانی همچون فرخی یزدی ، میرزاده عشقی ، واعظ قزوینی و بسیاری از نویسندگان ایرانی توسط رضاشاه
- تبعید نقاش نامی ایرانی کمالالملک به بیابانهای نیشابور
- به شهادت رساندن و مجروح کردن بیش از 1500 تن از مردم عادی مشهد در مسجد گوهرشاد و در جوار حرم مطهر امام رضا(ع)
- تاسیس ارتشی که حتی نتوانست ساعاتی در برابراشغالگران مقاومت کرده و در نتیجه رضاشاه با خفت و خواری هرچه تمام تن به تبعید داد
- قلع و قمع کردن عشایر ایران و تبعید بسیاری از آنان
و دهها مورد دیگر نشان میدهد که رضاشاه نه پدر ایران نوین که بانی تخریب کشور و سپردن آن به بیگانگان شدیدتر از آنی که پیش از او توسط سلاطین بیکفایت در جریان بوده میباشد.
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۲۵۷۲۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیهان: مذاکره با آمریکا به نفع آمریکا است نه ایران
روزنامه کیهان تاکید کرده که نیازی به مذاکره ایران و آمریکا نیست.
بخشهایی از این مطلب را در ادامه میخوانید:
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و، چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد.
افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: «اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد... اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقهای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.